هزینه تک روی «شی»/هدیه با ارزش چین به آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز ، ماه گذشته شی جین پینگ، رهبر چین برای سومین بار عنوان دبیر کلی حزب کمونیست چین را از آن خود کرد و چهره های وفادار را بر کرسی های کمیته دائمی هفت نفره دفتر سیاسی حزب، بالاترین نهاد حاکم بر چین قرار داد.
حالا بر اقتدار«شی» کنترل معناداری وجود ندارد و امیدی برای بازگشت پکن به سیاست های اقتصادی و خارجی عمل گرایانه نیست. طبیعتا انتصاب دوباره « شی» برای مردم این کشور می تواند خبر بدی باشد، اما این تحولات فرصت هایی را برای ایالات متحده تعریف خواهد کرد.
هزینه های تک روی «شی»
آنگونه که نشنال اینترست نوشته حکومت تک نفره «شی» در داخل هزینه های بسیاری را بر مشاغل چند ملیتی و مردمان چین تحمیل خواهد کرد، این وضعیت زمانی هولناک تر به نظر می رسد که هیچکدام از چهره های وفادار به رهبر چین توان یا تمایلی برای «نه»گفتن به سیاست ها و محاسبات نادرست«شی» را نخواهند داشت؛ سیاست هایی که خطرهای حاصل از آن می تواند ثبات چین در داخل و فراتر از مرزهای این کشور را به خطر انداخته و همزمان به تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی تبدیل شود.
اما به باور ناظران تثبیت قدرت«شی» از برخی جهات هدیه ای است با ارزش به ایالات متحده. سیاست خارجی تهاجمی رهبر چین موجب شده تا بسیاری از بازیگران بالاخص متحدان تجاری این بازیگراز این کشور دوری کنند، بازیگرانی که به لحاظ تاریخی به چین نزدیک بوده اند؛حالا در میانه رقابت های فزاینده واشنگتن و پکن، هراسان، درگیر تردیدهایی جدی شده اند.
در پنج سال گذشته رفتار و کنش«شی» موجب شده تا برخی از آنها تردیدها را کنار گذاشته، به واشنگتن نزدیک تر شوند. پس می توان گفت «شی» جامعه بین الملل را به گونه ای بیدار کرده است. هرچند هیچکدام از دولت های آمریکایی ها تا به امروز نتوانسته اند از نیت های واقعی پکن آگاه شوند.
تکیه بر روایت های سنتی اژدهای زرد
حزب کمونیست چین، حزبی مارکسیستی و انقلابی است که قصد دارد نظم جهانی را به شکلی که خود می خواهد، شکل داده و بازتعریف کند.حتی دنگ شیائو پینگ، چهره ای اصلاح طلب در عرصه اقتصاد چین نیز انقلابی سرسختی بود، برخی از عناصر سرمایه داری را صرفا برای ایجاد پایگاهی از ثروت در راستای اجرایی شدن مفهوم سوسیالیستی « شکوفایی مشترک»، پذیرفت.
دنگ به دنبال آن بود تا چین در ساختار بین الملل به عنوان قدرتی برجسته قلمداد شود از همین رو مسیر را برای ظهور اژدهایی قدرتمند که بتواند هنجارها، اصول و قواعد جهانی را در راستای منافع خود تعریف کند، هموار کرد.در طول این سال ها، بسیاری از کشورها، بالاخص ایالات متحده، به واسطه باورهای ساده لوحانه خود یا عامدانه این حقایق را نادیده گرفتند یا حداقل ترجیح دادند ازمزایای اقتصادی کوتاه مدت تعامل با چین به ضرر منافع امنیتی بلند مدت خود بهره مند شوند. حتی امروز هم بسیاری طالب این روایت نادرست هستند؛ روایتی که در چارچوبش «شی» منشا مشکلات جهانی با چین است و اگر از قدرت کنار گذاشته شود، شرایط به سان گذشته خواهد شد.
هنجار شکنی که برای آمریکا فرصت ساز شد
«شی» ساختار حزب کمونیست را تغییر نداد، او صرفا تغییراتی که چین سال ها به دنبال تحققش بود را سرعت بخشید. برخی از ناظران در چین بر این باورند که او زودتر از موعد مشخص حرکت کرد، منتظر می ماند تا چین خوداتکایی تکنولوژیکی اش را توسعه داده و از خود در برابر واکنش های احتمالی بین المللی که مطمئنا شدید و قاطعانه خواهد بود، حراست کند.
این صداها معتقدند که « شی» درگیر اشتباه محاسباتی شده؛ اشتباهاتی که برای آمریکای امروز فرصت ساز است. در حالی که بسیاری از کشورها تمایلی ندارند تا هدف خشم پکن قرار بگیرند یا در دو اردوگاه غرب آمریکایی و شرق چینی بازی کنند، بسیاری به واشنگتن نزدیک تر شده اند. امروز در آسیا شاهد تولید دوباره گفتگوهای چهارجانبه امنیتی هستیم، گفتگوهایی که بازیگرانی غیر متعهد چون هند در کنار ایالات متحده و ژاپن و استرالیا با انعقاد پیمانی مشترک تعریف می شوند تا بدین طریق بتوانند در برابر نفوذ پکن بایستند.
توافقنامه امنیتی سه جانبه آکوس که توسط استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده در سال 2021 امضا شد نیز نشان دهنده درجه ای از نگرانی مشترک در باب چین است. همین چند سال پیش، مقام های انگلیسی آشکارا درباره این که بهترین شریک چین، غرب است، لاف می زدند و ایده تعامل اقتصادی گسترده تر با چین را ترویج می دادند؛ به عنوان نمونه بریتانیا پس از خروج از اتحادیه اروپا و تحقق برگزیت از همین ایده پیروی می کرد.
ناتوانی برای اجماع درباره ماهیت تهدیدهای پکن
هرچند اروپا به عنوان یک کل نتوانسته در باب ماهیت تهدیدهای چین به اجماع دست یابد، رایزنی های خصوصی با دیپلمات ها و مشاوران سیاسی اروپا نشان می دهد که آنها به شکلی جدی در باب نیاز کشورهای همفکر برای همکاری با یکدیگر آگاه هستند. تصمیم پکن در ماه می 2021 برای تحریم مقام های اتحادیه اروپا به واسطه تاکیدشان بر مقوله نسل کشی اویغورها در سن کیانگ موجب تغییر اساسی در محاسبه کشورهای اروپایی شد.
تنها چند هفته پیش، اتحادیه اروپا و چین در باب معامله ای برای سرمایه گذاری به توافق رسیده بودند؛ توافقی که همکاری آمریکا و اروپا را برای مقابله با اجبار اقتصادی پکن دشوارتر می کرد. این توافق هرگز تصویب نشد. همزمان نهادهای سیاست خارجی اتحادیه اروپا اذعان کردند که چین یک رقیب است که چشم انداز جایگزینی از نظم جهانی را ترویج می کند؛ این نهاد منطقه ای از 27 کشور عضو خواست تا با چین به سان یک بلوک برخورد کند نه یک کشور.
با این حال شکل گیری اجماع میان کشورهای غربی و سایر کشورهای همفکر آسان نخواهد بود. به عنوان نمونه آلمان به تلاش برای بازی با هر دو طرف( آمریکا و چین) ادامه می دهد.
آغاز عصر تازه رهبری آمریکا
پکن در استفاده از ارتباط های دیپلماتیک و سیاست های اقتصادی اش برای جلوگیری و تضعیف ائتلاف ها تعلل نخواهد کرد. این کشور بیشترین امتیاز را به واسطه ارتباط با کشورهای در حال توسعه به دست آورد؛ همان بازیگرانی که از تعامل با حزب کمونیست چین سود میبرند و در نهادهایی چون سازمان ملل در راستای منافع و خواست چین فعالیت می کنند.ایالات متحده در تلاش برای تشکیل ائتلاف ها باید بر نگرانی های فزاینده جامعه بین الملل در باب جهت گیری های چین تحت رهبری «شی» سرمایه گذاری کند.
البته آنگونه که تحلیلگران هشدار داده اند، لازم است که واشنگتن درباره تلاشش برای به پایان دادن به نفوذ مخرب چین پیام های متناقضی را ارسال نکند. به اعتقادشان واشنگتن باید تشخیص دهد که کشورهای دیگر بیش از ایالات متحده هدف جبر اقتصادی چین قرار دارند و ممکن است به واسطه مخالفت خوانی هایشان با پکن هزینه بالایی را بپردازند. طبیعتا تمایل بازیگران برای همراهی با آمریکا تا حدودی به درک آنها از این کشور و تهدات حمایتی اش منوط است. شاید به همین دلیل است که ناظران می گویند عصر تازه رهبری آمریکا فرا رسیده آن هم به لطف سیاست های نادرست«شی».