تلاش برای ترور رهبر انقلاب به روایت خاطرات آیت الله هاشمی /ماجرای آتش زدن دفتر مجمع تشخیص چه بود؟

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتمادآنلاین، محسن هاشمی رفسنجانی، فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دی ماه سال 1400 در گفت‌وگو با برنامه «پاراگراف» اعتمادآنلاین درباره ماجرای آتش‌سوزی دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1393 و ابهامات در پرونده فوت آیت‌الله اطلاعات تازه‌ای بیان کرد.

با توجه به افشای ماجرای برنامه‌ریزی برای ترور سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات که در روزهای گذشته خبرساز شد، اعتمادآنلاین ویدئوی کوتاه زیر که ماجرای آتش‌سوزی در دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مجمع و روایت‌های محسن هاشمی بر اساس خاطرات پدر است را بار دیگر منتشر می‌کند. 

* در سال های 93 و البته 92 و در ایامی که آیت‌الله هاشمی برای بحث انتخابات به صورت جدی وارد میدان و ردصلاحیت شدند ، چند سانحه عجیب رخ داد؛ ورود مشکوک به دفتر مجمع در سال 93 یکی از این موارد بود.

* سال 93، یک شب در زمان تعطیلی مجمع، فردی وارد دفتر ایشان شد و در اتاق منشی‌ها آتش‌سوزی ایجاد کرده بود و حتی یکی از منشی‌ها در این حادثه زخمی شد.

* یکی از دوربین‌های مجمع تصویر این فرد را گرفته بود، دست ما آن زمان بازتر بود، تصویر تحویل داده شد اما کسی رسیدگی نمی کرد.

* به خاطرات ابوی که رجوع می‌کنیم می‌بینیم نوشته‌اند:«از آقای امیری، قائم مقام وزارت کشور خواستم از آگاهی توضیح بخواهند چرا فردی که اقدام به آتش‌زدن دفاتر منشی‌ها کرده، علی‌رغم دستور ستاد کل نیروهای مسلح معرفی نمی‌کنند». یعنی انقدر در این مساله تاخیر وجود داشته که آیت‌الله هاشمی خودشان برای پیگیری با مقامی از وزارت کشور صحبت کردند.

* باز در خاطرات ایشان قید شده: «آقای شجاعی، فرمانده حفاظت آیت‌الله هاشمی گزارش داد که آن جوانکی که اتاق مجمع را آتش‌زده بود، توسط سپاه به مجمع آورده‌اند و اعتراف کرده است اما مطالبی گفته احتمالا مجبورش کرده‌اند بگوید! گفتم که این گزارش مخدوش است. احتمالا برای رفع تکلیف چنین صحنه‌سازی شده، قرار شد فردا چند نفر از مسئولان سپاه بیایند، برای جواب سوال‌های من».

* دوباره در جایی در خاطرات سال 93 نوشته‌اند: سردار گرجی‌زاده و اطلاعات سپاه از حفاظت و... آمدند و گزارش کامل بازداشت فردی که دفتر منشی‌های دفتر مجمع را به آتش کشیده، دادند و گفتند که او گفته منظورش قتل رهبری بوده و از عالم غیب مطلع شده که «شاه» می‌شود، فلذا تصمیم می‌گیرد رهبری را بکشد و خودش شاه می‌شود. در مورد صداقت شهادتش چند شبهه کردم و قرار شد خود او را بیاورند تا از او سوال شود و با قاضی او صحبت نمایم».

* همین طور که جلو می‌رویم این مسائل هست. در روزهای جلوتر نوشته‌اند: «آقای امیری قائم مقام وزارت کشور آمد با توضیح در مورد فردی که سپاه به عنوان عامل آتش‌زدن اتاق‌های ما در دفتر مجمع دستگیر کرده، گفتم از آگاهی توضیح بخواهند چرا آنها اقدام نکردند. مشخص است که در این مورد دغدغه زیادی داشته‌اند.

* در روز خرداد سال 1393 نوشته‌اند: آقای امیری می گوید آگاهی مدعی است دستوری در عدم پیگیری نداشته خودشان تلاش کرده و نتوانسته‌اند مسئول آتش‌زدن را پیگیری کنند.

* همان زمان هم به دنبال تغییر محافظین آیت‌الله هاشمی بودند، ایشان می‌گفتند یک مدت دیگر بمانند، برخی بازنشسته شدند و بخش جدیدی هم تزریق شد. ایشان در این مورد رضایت نداشتند و حتی در خاطرات قید کردند که در این باره با رهبری نیز صحبت کردند و رهبری هم دستور داده بودند که این اتفاق رخ ندهد اما انجام شد. ایشان نوشته که اصرار دارند به جوانان مسئولیت بدهند.