آن زن مرا به عقد شوهر خودش درآورد تا از من سوء استفاده کند/ دیگر گول نمی خورم و حقم را تا ریال آخر می گیرم
.به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه خراسان، او گفت: 4 سال قبل و در حالی که دختر 8 ساله ای داشتم، از همسرم طلاق گرفتم چرا که او اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی داشت و روزگارم را سیاه کرد. من هم برای آن که بتوانم دخترم را از این زندگی فلاکت بار نجات دهم بعد از جدایی از «فرامرز» به مشهد آمدم و به یکی از مراکز حمایتی دولتی رفتم. آن جا بود که با زنی آشنا شدم و سرگذشتم را برایش بازگو کردم.
او هم با آرامش و طمأنینه پای درددلهای من نشست و به ماجرای تلخکامی هایم در زندگی گوش کرد و سپس قول داد هرکاری که بتواند برای من انجام می دهد تا از این آوارگی نجات یابم و بتوانم از دخترم مراقبت کنم! او حتی قول داد برای حمایت مراکز قانونی و خیریهای از من هرکاری که از دستش ساخته باشد، دریغ نخواهد کرد.
من هم خیلی زود به آن زن جوان اعتماد کردم و مدارکم را به او سپردم. از سوی دیگر وقتی فهمید که به خاطر شرایط خاص پدرم، می توانم از تسهیلات بانکی استفاده کنم با چرب زبانی گفت: شما به خاطر همین شرایط می توانید وام بانکی خوبی بگیرید. با این ادعا، من هم که جا و مکانی نداشتم به بهزیستی رفتم و مدتی را به همراه دخترم در آن جا ماندم ولی هنوز زمان زیادی از سپردن مدارکم برای گرفتن وام نگذشته بود که آن زن مرا اغفال کرد و مدعی شد اگر وام می خواهی بیا تو را به عقد همسرم دربیاورم که ما نیز از این تسهیلات کم بهره استفاده کنیم. من هم که فقط در حد چند کلاس ابتدایی تحصیلات دارم و به آن زن اعتماد کرده بودم، حرف هایش را باور کردم. او می گفت: ما 30 میلیون تومان به تو میدهیم ومقداری هم خودمان برمیداریم، اما نمیدانستم که آن ها چند صد میلیون تومان از این طریق وام می گیرند. بالاخره من به عقد «یاسین» درآمدم و به منزل آنها رفتم تا مانند خدمتکار از فرزندانش مراقبت کنم! این درحالی بود که هیچ رابطه ای با همسر او نداشتم و تنها به خاطر همین وام تن به ازدواج با او داده بودم. در این شرایط «شیما» مرا برای خدمات نظافتی به منازل دیگران هم می فرستاد اما دستمزدم را خودش می گرفت و من باید از لباس های کهنه فرزندان او به دخترم می پوشاندم و حتی ریالی برای خرید به من نمی داد تا حداقل نیازهای اولیه دخترم را تامین کنم!