مرز خطر؛ زمینهها و ریشههای بروز ناامنی و تهدید در مناطق مرزی
به گزارش اقتصادنیوز، بیشتر اقوام و مذاهب ایران در نواحی مرزی قرار گرفته و اکثر آنها در آنسوی مرز نیز دارای گستره جغرافیایی هستند؛ لاجرم نواحی مرزی تحت تاثیر نگاه امنیتی قرار گرفته و نسبت به مرکز از توسعه پایینی در تمامی ابعاد برخوردار است. پیرامون ایران که معمولاً محل زیست اقوام و مذاهب گوناگون است، از سطح توسعه مطلوبی برخوردار نیست و توسعهنیافتگی، نواحی مرزی را همواره برای چالش و کشمکش بیشتر، روبهرو میکند. از طرفی مرز یکی از پارامترهای حساس و راهبردی در حیات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و توسعه یک کشور است و مانند ویترین برای ثبات و پیشرفت کشور عمل میکند، همچنین مرزها با توجه به ماهیتی که دارند بر تقویت یا تضعیف امنیت ملی، منافع ملی و قدرت ملی موثر هستند.
در همین راستا تامین امنیت مرزها، همواره یکی از موضوعات مهم و کاربردی است که نهتنها با گذشت زمان از اهمیت آن کم نشده، بلکه معیارها و مسائل جدیدی نیز به آن اضافه شده است. در حقیقت آنچه امروز همه درباره آن متفقالقول هستند؛ این است که داشتن مرزهای مطمئن و امن در اجرای سیاست حسن همجواری و اعمال حاکمیت دولت در هر کشوری نقش کلیدی و هدایتکننده داشته و از کاربرد وسیعی برخوردار است. پیچیدگی مسائل مرزی در عصر کنونی، ضرورت توجه به ابعاد گوناگون آن را خصوصاً از بعد امنیتی بیشتر نمایان میکند. افزون بر این تاثیرات مستقیم و گسترده مرزهای هر کشوری بر استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، امنیت ملی، امنیت داخلی، اوضاع اقتصادی و فرهنگی آن کشور، اهمیت پرداختن به تاثیرات امنیتی مرزها را آشکار میکند.
در این گزارش تلاش میکنیم ضمن بررسی زمینهها و ریشههای بروز ناامنی و تهدید در مناطق مرزی کشور، مهمترین فرصتها و چالشهای دو استان سیستان و بلوچستان و کردستان را (به عنوان پرچالشهای مناطق مرزی کشور) مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
علت های ناامنی در مناطق مرزی
انزوای جغرافیایی و دوری از مرکز
انزوای جغرافیایی، عمدتاً ناشی از انطباق مفاهیم اقتصادی و جغرافیایی بر یکدیگر است. تحت تاثیر این خصوصیت، به دلیل سختی دسترسی (به دلیل عوامل جغرافیایی، صحرا، کویر و...) که مهمترین مسئله در انزوای جغرافیایی بهشمار میرود، سرعت ارتباطات کند شده، و در نتیجه، به دلیل کمتوجهی و عدم صرفه اقتصادی در بهرهبرداری از منابع محدود این مناطق، فرآیندهای بعدی توسعه آن، از دیگر مناطق کشور عقبتر میماند. انزوای جغرافیایی باعث جداافتادگی و گسستگی میان مناطق مرزی و مناطق داخلی کشور، نبود دسترسی یا کندی آن و قرارگیری در یک موقعیت بنبست خواهد شد. همچنین دوری از مرکز موجب بروز دو پیامد ذهنی و عینی میشود: ذهنیت دوری از مرکز باعث دوری تعلقات، دوری فکری و دوری تفاهمات با مرکز میشود. در بعد عینی نیز باعث کاهش عمران و آبادانی این مناطق و تشدید محرومیت به دلیل ضعف نظام در تصمیمگیری سیاسی، اداری و قضایی و اجرایی و دوری مسئولان مرکزنشین از مشکلات این مناطق میشود. پیامدهای ناشی از این ویژگی شامل کاهش کنترل مرکز بر این مناطق، عدم تعادل منطقهای و عدم گرایش به جذب فعالیتها و سرمایههاست. برای مثال استان سیستان و بلوچستان به دلیل عدم سرمایهگذاری لازم طی سالهای گذشته جزو استانهای محروم و کمترتوسعهیافته است. این استان دارای امکانات بالقوه و استعداد مطلوبی در زمینههای مختلف اقتصادی است ولی در بحث سرمایهگذاری، به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و محرومیتهای خاص اقلیمی و دوری از مرکز تصمیمگیری، وضعیت مناسبی ندارد.
اختلافهای قومی-مذهبی
یکی از ویژگیهای مرزی کشورها که تاثیر مستقیمی بر امنیت مرزی دارد، داشتن تنوع قومی، اجتماعی و فرهنگی در نواحی مرزی است. این پدیده ناشی از مرزهای تحمیلی است که معمولاً بهوسیله قدرتهای جهانی و در کشورهای تحت سلطه انجام میگرفت. بر پایه این وضعیت، بخشی از جمعیت یک منطقه قومی یا فرهنگی در منطقه مجاور قرار میگیرد. این پدیده به مرور زمان، در مناطق مرزی باعث تشکیل گروههای قومی، اجتماعی و فرهنگی بین ساکنان دو سوی مرز شده که تاثیر مستقیمی بر امنیت مرز دارد که میزان همگرایی یا واگرایی قومی-فرهنگی این گروههای اجتماعی مرزنشین را با حکومت مرکزی نشان میدهد. به بیانی دیگر، اگر این گروهها نسبت به حکومت مرکزی همگرایی داشته باشند، مسئله تامین امنیت مرز و توسعه مناطق مرزی با مشکل کمتری روبهرو میشود. اما هرگاه به دلایلی این گروهها نسبت به حکومت مرکزی واگرایی داشته و نسبت به گروههای اجتماعی آن سوی مرز همگرایی داشته باشند، مسئله تامین امنیت مرز با مشکل جدی روبهرو میشود. اگر مرزنشینان دو سوی مرز از یک قوم و طایفه بوده و خویشاوندی هم بین آنان وجود داشته باشد رفتوآمدهای غیرقانونی نیز در این میان رواج خواهد داشت.
گرچه ایران از کشورهایی است که قومیتهایی با گویشها و فرهنگهای متفاوت را در خود جای داده است، اما ایرانیان در کل از یک بستر فرهنگی-تاریخی منسجم و استوار بر مولفههای انسانی-اجتماعی برخوردارند. در واقع دلیل ماندگاری و پایداری جامعه ایران در طول تاریخ متاثر از مولفههایی چون: همزیستی مسالمتآمیز و سازگاری قومی، مذهبی، نژادی، زبانی و چگونگی گسترش قدرت نخبگان از قومیتهای گوناگون در بستر تاریخی جامعه ایران بوده است. در مجموع میتوان عوامل تهدیدکننده اقوام علیه همگرایی و امنیت پایدار ملی را شامل این موارد دانست:
دخالت عوامل بیگانه: مسئله تکثر قومی و مذهبی کشور زمانی که با اهداف و خواستههای استعماری بیگانگان همراه شود، از اهمیت و حساسیت فوقالعادهای برخوردار میشود و تنوع، ناهمگونی فرقهها و اقلیتهای قومی و مذهبی از مهمترین ابزار آنها محسوب میشود. با نگاهی به رخدادهای تاریخ معاصر کشور، رد پای نفوذ و مداخله عوامل بیگانه را در درگیریهای قومی و منطقهای مشاهده میکنیم. برخی چالشهای قومی در بلوچستان و مناطق دیگر در سالهای اخیر به روشنی نقش عوامل خارجی در شکلگیری منازعات قومی و تقویت ناسیونالیسم قومی را آشکار میکند.
وجود اقوام همآیین در کشورهای همسایه: هر چند وجود این اقوام در همسایگی ایران میتواند موجب نفوذ فرهنگی ایران شود، اما به صورت عکسالعملی موجب دخالت عوامل بیگانه در امور داخلی ایران نیز شده است و معمولاً یکی از راههای ورود افکار ناسیونالیستی و تجزیهطلبی به داخل کشور از همین مناطق است.
موقعیت مرزی اقوام: موقعیت جغرافیایی اقوام، معادله امنیت ملی را سختتر کرده است. اقوام مختلف و اقلیتهای مذهبی در حساسترین حوزههای راهبردی کشور و جدارههای مرزی اسکان یافتهاند که عقبه آنها در ورای مرزها و بیرون از حوزه نفوذ و اثرگذاری حاکمیت ملی قرار دارد.
توسعهنیافتگی
توسعه و امنیت دارای رابطه متقابل هستند. از یکسو هرجا که امنیت باشد، توسعه پایدار میشود و فراهم آمدن امنیت ملی، یکی از بسترهای مناسب جهت توسعه ملی است؛ از سوی دیگر هر جا که توسعه باشد، امنیت وجود دارد. توسعه و حرکت به سوی آن، به تقویت مبانی قدرت ملی و در نتیجه، امنیت ملی در کشور میانجامد. زمانی که در یک جامعه امنیت نباشد، امکان سرمایهگذاری وجود نخواهد داشت و کاهش سرمایهگذاری موجب تعمیق عقبماندگی خواهد شد.
در مقابل، عدم توسعهنیافتگی در یک ناحیه، ناامنیهای اجتماعی و فرهنگی شدیدی به همراه خواهد آورد. وجود بیعدالتیهای جغرافیایی و توسعه نامتوازن بخشهای جغرافیایی کشور موجب آسیب همبستگی و وحدت ملی شده و به بروز تحرکات واگرایانه به ویژه در مناطق قومی منجر شده است. بهرغم تلاشهایی که طی این سالها در جهت رفع محرومیت از مناطق کمترتوسعهیافته انجام شده است، گسترهای از کشور که شامل حوزههای مهمی همچون مناطق و نواحی مرزی هستند، به دلایلی از قبیل انزوای جغرافیایی، ناهماهنگیها، ناامنیهای ناشی از جنگ تحمیلی و عوامل محدودکننده امنیت سرمایهگذاری از چرخه توسعه بازماندهاند و بهرغم وجود قابلیتهای فراوان، شاخصهای توسعه در آنها در سطح مطلوبی نیست.
براساس گزارش تجارت فردا، شاخصهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فضایی حاکی از آن است که ایران دارای ساختار فضایی مرکز- پیرامون هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس منطقهای و محلی است. در سطح کلان ملی، بخش مرکزی در مقایسه با بخش پیرامون، از توسعهیافتگی بیشتر و درجه دسترسی بالاتر به مزایای توسعه و منابع ملی برخوردار است. این نسبت در مناطقی از حاشیه که از حیث متغیرها و نیروهای ژرف با بخش مرکزی نامتجانساند، به کمترین میزان میرسد؛ این نابرابری نشانگر وجود تبعیض در سیاست است که اقدامات اجرایی دولت مرکزی را تقویت کرده و اعتماد بخش حاشیه را از بخش مرکزی و دولت سلب میکند و پتانسیل واگرایی را در این مناطق افزایش میدهد. بخشی از تحقیقات صورتگرفته، عدم تعادل، شکاف و نابرابریهای منطقهای در کشور را حتی چیزی بیش از 10 برابر دانسته و اعلام کردهاند که در توسعه کشور الگوی مرکز-پیرامون حاکمیت شدیدی دارد، بهطوری که بیشتر شهرستانهای عقبمانده در نواحی حاشیهای و مرزی کشور و در مناطق کوهستانی واقع شدهاند.
ایران کشور بزرگ و پهناوری است که به جهت وضعیت جغرافیایی، اقلیمهای متنوع و چشماندازهای گوناگون دارد. این وضعیت خاص جغرافیایی سبب پدید آمدن رفتارهای اجتماعی-اقتصادی متفاوت شده است. در گذشته ساکنان مناطق مرزی به دلیل صعبالعبور بودن مناطق، فقدان راه و ارتباطات، در شرایط بسیار دشوار زندگی میکردند. در گذر زمان شاهد دگرگونیها و تفاوتهای بسیار در مناطق مختلف کشور بودهایم. از اینرو فرآیند توسعه در نواحی مختلف کشور یکسان عمل نکرده و نابرابریها و نابسامانیهایی را به دنبال داشته که صحنه ظهور این نابسامانیها، مناطق مرزی و دورافتاده از مرکز هستند. بخش عمدهای از مناطق شرقی، جنوب شرقی و پارهای از مناطق کوهستانی در غرب به علت قرار داشتن در قلمرو بیابانهای خشک و بیآب و کوهستانهای مرتفع دور از دسترس، به نسبت دیگر نقاط مستعد کشور، از نعمت توسعه بهره مناسب نبردهاند و در برخی از نقاط اصلاً از توسعه بهره نبردهاند.
مناطق شرقی کشور که دچار محرومیت واقعی و توسعهنیافتگی است، بیشتر حالت حاشیهای پیدا کرده است، حتی جمعیت و نیروی انسانی در این مناطق چون توسعه به حاشیه رانده شدهاند. چرا که دسترسی مردم به آموزشهای عمومی و سطح بهرهگیری از امکانات آموزشی، امروزه در دنیا به عنوان یکی از عوامل مهم توسعه بهشمار میرود. بررسیها نشان میدهد که در نقاط توسعهنیافته، سطح سواد و میزان دسترسی کودکان واجبالتعلیم به امکانات آموزشی بسیار کمتر از مناطق توسعهیافته است. بیسوادی، توسعهنیافتگی را به دنبال دارد و بیسوادی خود نیز زاییده توسعهنیافتگی است. همانطور که در پیش گفته شد، در مناطق حاشیهای و کمترتوسعهیافته ایران، در کنار عوامل بازدارنده جغرافیایی و طبیعی (از جمله محدودیت منابع، وضع اقلیمی نامناسب، کوهستانی بودن و...) عوامل انسانی نیز تاثیر فراوان داشته و دارد. برای توسعه این مناطق به نیروی متخصص و ماهر نیاز است که تامین آن در کوتاهمدت ممکن نیست؛ جذب نیروی متخصص از دیگر نقاط کشور به مناطق محروم هم با توجه به محدودیتهای مالی و اعتباری مقرونبهصرفه نیست.
بنابراین ویژگیهای جمعیتی یک منطقه در تامین یا تهدید امنیت ملی بسیار مهم است و شاخصهایی چون درصد اشتغال، ضریب توسعه انسانی و سطح سواد و دانش و تکنولوژی یک منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است که متاسفانه از نظر این شاخصها نیز منطقه جنوب شرقی ایران در پایینترین سطح در میان مناطق مختلف کشور قرار داشتهاند. وجود محرومیتهای شدید اقتصادی و میزان بالای بیکاری در مناطق مرزی و افزایش عبور غیرمجاز افراد، قاچاق کالا و سایر اموری که با امنیت منافع ملی کشورها در تضاد است، در شکلگیری اقدامات توسعهای از جمله بازارچههای مرزی موثر بوده است. بر اساس پژوهشهای انجامشده، امنیت و توسعه در مناطق مرزی با ضریب همبستگی بالا دارای رابطهای مستقیم و دوسویه با یکدیگر هستند. به گونهای که هر اقدامی در فرآیند تحقق توسعه تاثیرات مستقیمی بر فرآیند تحقق امنیت میگذارد و برعکس. به این ترتیب مناطق دارای شاخصهای بالای توسعه از ضریب امنیتی بالاتری نسبت به مناطق توسعهنیافتهتر برخوردارند. توسعه اقتصادی مناطق مرزی و افزایش رفاه و درآمد اقتصادی مرزنشینان از طریق فعالیتهای سالم اقتصادی و حمایت و سرمایهگذاری دولتها بر کارکرد مرز تاثیر مثبت دارد. از سوی دیگر افزایش فعالیتهای اقتصادی سالم و سرمایهگذاری دولتها در مناطق مرزی، مشروط به عدم اختلاف فاحش اقتصادی در دو سوی مرز، میتواند بر کارکرد ارتباطی مرز تاثیر مثبت داشته باشد.
وجود گروههای تروریستی
ترور در ادبیات سیاسی به اعمال و اقدامات خشونتآمیز جهت نیل به مقاصد سیاسی با هدف از میان برداشتن رقبا اطلاق میشود و اگرچه پیشینه دیرینه دارد اما در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان آموزه فکری توجیهکننده بهرهگیری از فشار و خشونت برای پیشبرد اهداف سیاسی به دلمشغولی مستمری تبدیل شده است.
طی سالهای اخیر گروه جندالله و جیشالعدل تلاشهایی را برای به چالش کشیدن دولت مرکزی انجام دادهاند. خاستگاه این گروههای تروریستی در استان سیستان و بلوچستان بوده که به دنبال ظهور طالبان، با بهرهگیری از مقبولیت و محبوبیت معنوی این گروه نزد برخی از اهل سنت بلوچ تقویت شده است. بیثباتی سیاسی موجود در افغانستان در دو دهه اخیر و بروز جنگهای داخلی متعدد در این کشور به طرق مختلف بر امنیت کشور و بهخصوص امنیت مناطق مرزی ایران تاثیر منفی گذاشته است. مسئله آوارگان افغانستانی، کشت و تجارت مواد مخدر، قاچاق سلاح، شرارت، گروگانگیری و... همگی از نتایج بیثباتی سیاسی در افغانستان است که پیامدهای زیانبار اقتصادی-امنیتی آن طی دو دهه گذشته بسیار ملموس بوده است.
هجوم متداول گروههای تروریستی با عناوین مختلف از سمت مرزهای پاکستان به سوی مرزهای شرقی ایران موجی از ناامنی، ترس و وحشت را برای ساکنان مرزهای دو کشور در پی داشته است. از دیگر چالشهای مرزی، ناامنیهای ناشی از تحرک گروههای تروریستی در مرزهای جنوب شرقی است که بهرغم تلاشهای صورتگرفته در جهت همکاریهای دوجانبه با کشورهای همسایه و سعی در خنثی کردن این فعالیتها در مرزهای مشترک، اما به دلیل عدم اشرافیت کشورهای همسایه بر مناطق مرزی و قبایلنشین و مشکلات متعدد داخلی، این مهم تحقق نیافته است. استانهای مجاور مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران دقیقاً مشرف بر هلال طلایی هستند. پیوندهای مذهبی، قومی و قبیلهای در این منطقه همراه با قاچاق مواد مخدر و تسلیحات و همچنین مهاجرتهای غیرقانونی با توجه به نیاز بیشتر این منطقه به توسعه، محیط مستعدی برای گروههای مخالف به وجود آورده است.
باید این نکته را هم اضافه کرد که اثربخشی مبارزه با تروریسم به اثرات آن در مبارزه با مواد مخدر نیز بستگی دارد. پدیده مواد مخدر در واقع تغذیهکننده تروریسم است. در صورت مهار کردن مواد مخدر و ریشهکن کردن آن، یکی از راههای مهم تامین منبع اقتصادی تروریستها بسته خواهد شد. اما آنچه این پدیده را وحشتناکتر میکند، ارتباط زنجیرهای و تنگاتنگ آن با گروههای تروریستی و عناصر واپسگرا در منطقه است. عواید ناشی از تولید و قاچاق مواد مخدر، امروزه به مثابه شاهرگ اقتصادی گروههای تبهکار و شورشی محسوب میشود. پدیده مواد مخدر، تروریسم را تغذیه و تقویت کرده، همچنین صلح و امنیت کشورها را به چالش میکشد. و این عامل به یک پدیده فرامنطقهای مبدل شده است.
قاچاق
مسئله مواد مخدر به عنوان یک مشکل ملی در اکثر کشورهای جهان و تنوع انواع مواد مخدر و قاچاق بینالمللی آن یک مشکل جهانی است. به ندرت میتوان کشوری را پیدا کرد که با معضل و مسئله مواد مخدر و عوارض آن روبهرو نباشد. ایران یکی از کشورهایی است که در همجواری عمدهترین منطقه تولید و صادرات مواد مخدر جهان قرار دارد. افغانستان منبع اصلی مواد مخدر در این منطقه است. همسایگی ایران با بزرگترین تولیدکننده تریاک در جهان (افغانستان) و قرار گرفتن در مسیر بازار مصرف این مواد (اروپا و آمریکای شمالی) تاثیر مهمی در امنیت مرزهای کشور بهطور عام و امنیت مرزهای جنوب شرقی بهطور خاص داشته است. تمامی کشورهایی که در مسیر ترانزیت مواد مخدر تولیدی از مناطق مثلث طلایی (جنوب شرق آسیا) و مناطق تولید در افغانستان و پاکستان به بازارهای مصرف قرار دارند، همواره در خطر سرریز، توزیع و مصرف مواد مخدر هستند.
این کشورها، در نتیجه این فرآیند مخوف، هزینههای هنگفتی را از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متحمل میشوند و سرمایههای اجتماعی در آنها، روبهزوال رفته و روند رشد و توسعه پایدار در این مناطق با کندی مواجه است. امروزه معضل تولید و قاچاق مواد مخدر و اعتیاد از پدیدههای شوم کشورها محسوب شده و تواناییهای اقتصادی، ظرفیتهای امنیتی و انتظامی بسیاری را به خود معطوف داشته و جنبههای فراملی به خود گرفته است. بر اساس برخی آمارهای منتشرشده، مواد مخدر مهمترین منبع اقتصادی مردم افغانستان است. ایران به لحاظ همسایگی با افغانستان و به ویژه به این علت که راه عبور کاروانهای قاچاق مواد مخدر است، لطمات زیادی را متحمل میشود. یکی از نتیجههای ورود کلان مواد مخدر از افغانستان به ایران، بالا رفتن آمار معتادان و جرم و جنایتهای ناشی از ترانزیت و توزیع این مواد در کشور بوده است.
تکجداره بودن، کوتاهی مسیر و وجود فضاهای خالی در مرزهای شرقی ایران نیز بخشی از امتیازات مسیر ایران است. صدور مواد مخدر از شرق و جنوب شرق کشور برای مصرف داخلی و انتقال آن به بازارهای جهانی به ویژه اروپا، در ردیف مهمترین منابع ناامنی و بحران در این منطقه از کشور است. این در حالی است که گسترش اعتیاد به مواد مخدر، بحرانی جهانی است و چرخهای بینالمللی دارد؛ با این تفاوت که در چرخه جهانی مواد مخدر، ایران به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک ویژه به صورت معبری اصلی برای انتقال این مواد مخرب به کشورهای دیگر درآمده است که در صورت عدم تدبیر مناسب مسئولان ذیربط در این رابطه ممکن است آیندهای بحرانی در پیش آید که در آن صورت هزینه مقابله با این معضل امنیتی چند برابر خواهد شد.
بررسی چالشهای مهمترین استانهای مرزی کشور
سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان در تمامی شاخصهای توسعه اعم از امید به زندگی، آموزش، درآمد و توسعه انسانی جایگاه آخر را در میان استانهای کشور به خود اختصاص داده است. همچنین این استان پایینترین مقدار را در تمامی شاخصهای توسعه انسانی برنامه توسعه ملل متحد در مقایسه با سایر استانهای کشور، داراست. علاوه بر این، با وجود اینکه این استان جوانترین استان کشور است، رتبه آخر را در نرخ مشارکت اقتصادی به خود اختصاص داده است. توسعهیافتگی اندک سیستان و بلوچستان به مهاجرت ساکنان به ویژه از نقاط مرزی آن منجر شده است. بیکاری و نبود زیرساختهای لازم برای توسعه کارآفرینی، یکی از اصلیترین دلایل محرومیت و در نتیجه مهاجرت از این مناطق است. نرخ بالای بیکاری موجب شکلگیری و توسعه مشاغل کاذب در این استان شده است. کاهش تراکم جمعیت و خالی از سکنه شدن مناطق مرزی از یکسو و توسعه مشاغل کاذب از سوی دیگر، در سالهای اخیر مخاطرات امنیتی فراوانی را برای کشور در پی داشته است. براساس آمار دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد، استان سیستان و بلوچستان به عنوان گذرگاه اصلی مواد مخدر ایران محسوب میشود.
رخدادهای امنیتی در سالهای اخیر استان سیستان و بلوچستان را در فهرست مناطق ناامن کشور قرار داده است. همین چند وقت پیش بود که گروه جیشالعدل در حملهای مسلحانه به مقرهای سپاه پاسداران و نیروی انتظامی در شهرهای راسک و چابهار در استان سیستان و بلوچستان، ۱۰ نفر از اعضای نیروهای نظامی را ترور کرد. قرارگاه امنیتی جنوب شرق نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای گفته حملاتی که از دیشب آغاز شد «همزمان پنج نقطه از اماکن عمومی و پایگاههای نظامی و انتظامی» را هدف قرار داد. سپاه پاسداران مهاجمان را «تروریستها و اشرار مسلح» خواند و از کشته شدن همه آنها خبر داد. به گفته این نیروی نظامی، ۱۸ تن از مهاجمان و ۱۰ نفر از نیروهای نظامی در این درگیریها کشته شدهاند.
اگرچه همسایگی با دو کشور ناامن و بیثبات از دلایل اصلی این ناامنی است، اما به عقیده بسیاری از کارشناسان محلی و منطقهای ارتباط معناداری میان بیکاری و رشد ناامنی در این استان وجود دارد. متاسفانه تاکنون نگاه راهبردی به این مقوله نشده و صرفاً از بعد نظامی به مسئله امنیت این استان نگریسته شده است. این در حالی است که میتوان توام با به کار بستن راهبردهای نظامی نگاه ویژهای به افزایش درآمد ساکنان مناطق مرزی از طریق ایجاد اشتغال پایدار و سالم داشت. بررسیهای میدانی حاکی از آن است که بسیاری از ساکنان مناطق مرزی، به دلیل نبود گزینه شغلی بهتر به مشاغل کاذب و پرخطر روی میآورند. بنابراین میتوان با اتخاذ راهبردهای هوشمندانه و فراهم کردن بستر لازم برای توسعه کارآفرینی در مناطق مرزی، علاوه بر حفظ کرامت انسانی مرزنشینان، گام موثری در تثبیت و تقویت امنیت پایدار منطقهای برداشت.
البته طی سالهای اخیر تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است. برای مثال بندر چابهار به یکی از مراکز مهم اقتصادی تبدیل شده، بهطوری که هماینک آماده سرمایهگذاری از سوی بخش خصوصی داخلی و خارجی شده و آینده درخشانی را برای سیستان و بلوچستان و استانهای شرقی و جنوب شرقی کشور نوید میدهد. چابهار به عنوان دروازه ورود شرق به غرب هر چند برای تحقق این نقش ارتباطی رقبای بزرگی همچون مناطق آزاد «صحار» و «دقم» عمان و «گوادر» پاکستان را در کنار خود میبیند، اما مزیتهای نسبی و طبیعی آن سبب شده تا رقبا نیز به اهمیت ژئوپولیتیک و اقتصادی این منطقه اذعان و اعتراف کنند. این منطقه از مزیتهای اقتصادی بینظیری در مقایسه با سایر مناطق همجوار برخوردار است که از جمله دسترسی آن میتوان به بازار ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیوننفری افغانستان، کشورهای آسیای میانه و مشترکالمنافع، همچنین روسیه و شمال آفریقا و ارتباط آنها با اروپای شرقی اشاره کرد. با این حال، نداشتن زیرساختهای اساسی از جمله جاده ترانزیتی، ریل و فرودگاه از جمله ضعفهای اساسی این منطقه محسوب میشود که سبب شده در دو دهه گذشته فرازوفرودهای زیادی را شاهد باشد.
ملزومات اصلی بهرهبرداری از فرصتهای موجود در سیستان و بلوچستان عبارتاند از: اتخاذ تدابیر لازم به منظور افزایش امنیت سرمایهگذاری؛ ایجاد مشوقها و امتیازات ویژه قانونی؛ ارتقای دانش علمی و مهارتهای فنی نیروی کار؛ کاهش بوروکراسی اداری و تسهیلگری در اعطای مجوزهای لازم؛ ایجاد و بهبود خطوط مواصلاتی بینالمللی، بینشهری و بینروستایی؛ راهاندازی و تقویت تشکلهای بهرهبردار، بازاریاب و سیاستگذار، اعطای تسهیلات ویژه مختص انرژی، تکنولوژی، تجهیزات، حملونقل و نهادههای تولید؛ ممانعت از تغییرات مکرر قوانین و مقررات مرزی؛ اصلاح نظام اداری، مدیریت یکپارچه مرزی از طریق ایجاد هماهنگی بین نهادهای تصمیمساز و درنهایت کنترل هدفمند مرزها برای جلوگیری از قاچاق کالا.
کردستان
نواحی مرزی استان کردستان با توجه به اینکه از لحاظ قومی-مذهبی با مرکز ایران دارای تفاوت هستند؛ لاجرم یکی از حساسترین و مهمترین مرزهای ایران از بعد امنیتی محسوب میشوند. نگاه امنیتی در این مناطق باعث کند شدن روند توسعه در ابعاد مختلف شده و هزینههای زیادی را به حاکمیت در حوزه امنیتی تحمیل کرده است و ادامه وضعیت کنونی چالشها و شکافها را بیشتر خواهد کرد. در نتیجه حرکت به سوی امنیت پایدار و درک متقابل امنیت و توسعه از همدیگر، ضرورتی انکارناپذیر است. راه رسیدن به امنیت پایدار و توسعه فضایی در آن مناطق، شناسایی دقیق عوامل موثر بر نگاه امنیتی در نواحی مرزی استان کردستان است و در صورت شناسایی دقیق و اولویتبندی این عوامل است که راه برنامهریزی درست و رسیدن به امنیت پایدار هموار میشود.
آنچه این منطقه را نسبت به سایر استانهای تقریباً همجوار و همسایه، فقیر کرده است، نبود منبع انرژی مانند نفت و گاز است. در کردستان مبنایی برای توسعه منطقهای وجود ندارد و موضوع اشتغالزایی از معضلات این منطقه محسوب میشود. این عناصر سبب شکلگیری نوعی فقر ذاتی در منطقه شده است که به دلیل تفاوتهای قومی و مذهبی این منطقه و حضور گروههای تروریستی قومی مانند کومله و پژاک، این فقر تشدید شده است.
فقر، شکافهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را عمیقتر میکند. اقلیم کردستان با مشکلات بسیاری از جمله خالی شدن سکنه، مهاجرت مرزنشینان، جداییگزینی از برنامههای توسعه کشور، عدم امنیت پایدار و... مواجه است که این امر ضرورت انجام مطالعات علمی و نظمبخشی به تصمیمگیری از طریق تحلیلی مناسب در چهارچوب عوامل اثرگذار امنیتی و برنامههای توسعه کارآمد را انکارناپذیر میکند.
ملزومات اصلی بهرهبرداری از فرصتهای موجود در کردستان عبارتاند از: توسعه راههای زمینی، هوایی و ریلی استان کردستان با مرکز کشور در راستای توسعه مراودات با بدنه کشور؛ ایجاد اعتماد بین دولت و نخبگان محلی برای حضور و فعالیت نخبگان بومی در مدیریت امور محلی؛ مدیریت بهتر بازارچههای مرزی و جلوگیری از تعلق گرفتن سودهای کلان به عدهای محدود؛ ایجاد ردیف بودجه بیشتر با توجه به اهمیت نواحی مرزی برای ایجاد شغل و درآمد؛ و توسعه نواحی مرزی استان از طریق بهبود زیرساختهای عمرانی با تاکید بر روستاها و شهرهای کوچک.
جمعبندی
برقراری امنیت در نقاط مرزی بدون شک نیازمند مولفههای فراوانی است. تاثیر متقابل اقتصاد و امنیت بر یکدیگر، عوامل فرامنطقهای، فرهنگ، اعتقادات و باورهای قومی و مذهبی و... میتواند در استقرار امنیت پایدار نقش بسزایی داشته باشد. چون امنیت پدیدهای ثابت و مشخص نیست بنابراین عامل زمان، ایدئولوژی، اوضاع و احوال بینالمللی، موقعیت کشور و دید و نظر رهبران، نخبگان و مردم در کیفیت و کمیت امنیت و نحوه تحصیل و حفظ آن تاثیر بسزایی دارد.
مولفههای ایجاد امنیت پایدار در مرزهای کشور را باید در عرصه شکافهای قومی و مذهبی، شکاف بین شهر و روستا، مباحث اقتصادی و روابط میان مناطق همجوار در مرزها مورد توجه قرار داد. وجود امنیت پایدار در مرزهای شرقی متفاوت با مرزهای غربی کشور نیست. اگر نیمنگاهی به مناطق مرزی کشور داشته باشیم میبینیم در مناطق مرزی ما هم شکافهای قومی و هم شکافهای مذهبی وجود دارد و هم پیوستگیهایی با آن طرف مرز معمولاً وجود دارد که ایجاد و استقرار امنیت پایدار را در این مناطق با مشکل مواجه میکند.
مهمترین کار از میان بردن شکافهای موجود است. از بین رفتن این شکافها مستلزم سرمایهگذاری بسیار زیادی است، در عین حال که برخی از این شکافها قابل پر کردن نیست، یعنی باید تفاوتهای مذهبی و قومی را باور کنیم. در عین حال اگر میخواهیم کاری انجام دهیم باید شکاف میان مرز با عمق کشور را به لحاظ اقتصادی نیز کاهش بدهیم. در عمده نقاط مرزی شاهد مشکلات عدیده اقتصادی در میان مردم هستیم و اگر بخواهیم این مشکلات کاهش یابند، باید به افزایش درآمدزایی ملی در نقاط محروم توجه کنیم؛ استفاده از همه ظرفیتها در این راستا ضروری است. یعنی اگر امکانات مدیریتی به صورت یکسان در همه کشور توزیع نشود بهطور حتم با شرایط مناسبی مواجه نخواهیم بود. امنیت پایدار مولفههای متعددی دارد. در دولتهای گذشته در راستای توجه و توسعه به مناطق غربی کشور حرکتهایی شروع شد که متاسفانه با رکود مواجه شده است. از جمله این اقدامات میتوان به توسعه اقتصادی اشاره کرد که باعث امنیت پایدار در این مناطق خواهد شد. بنابراین به نظر میرسد با ایجاد فرصتهای اقتصادی مناسب میتوان به یک امنیت پایدار در مناطق مرزی دست یافت و مانع از بهانهتراشی افراد فرصتطلبی شد که به دنبال دامن زدن به اختلافات مذهبی و فرهنگی هستند.
همچنین انسداد مرزها مورد بسیار مهمی در میزان امنیت مرز است. مسائل و مشکلات به آن معنا که در شرق کشور وجود دارد، در مرزهای غربی وجود ندارد. حتی قاچاق کالا در غرب کشور در نقاط محدودی وجود دارد. بحث انسداد مرز، به گونهای که در شرق کشور اجرایی شده است، در مناطق غرب کشور مطرح نیست. مرزهای غربی کشور بیشتر شامل مرزهایی است که از موانع طبیعی یعنی کوهها برخوردار است.
در حالی که مرزهای شرقی این ویژگیها را ندارند و بیابانی بودن مرزهای شرقی کمک شایانی به افزایش ناامنی و قاچاق انواع کالاها کرده و حتی بحث قاچاق انسان را بهطور جدی گسترش داده است. از اینرو در جهت جلوگیری از قاچاق و نیز ایجاد امنیت در مرزها میتوان با دلگرم کردن مردم مرزنشین برای سکونت و ایجاد علقه و وابستگی به ارزشها و داشتههای ملی یک ضرورت است. ایجاد تعامل میان مرزنشینان کشورمان با مرزنشینان کشورهای مجاور به ایجاد امنیت پایدار در مناطق مرزی منتهی خواهد شد؛ این امر سبب خواهد شد که مرزنشینان دلسوزانه و با احساس مسئولیت به امنیت مرز توجه کنند و به آن اهتمام بورزند. همچنین توجه به معیشت مرزنشینان و استفاده از ظرفیتهای مرزنشینی، ایجاد بازارچههای مرزی مشترک و فراهم کردن زمینه دادوستد مرزی زمینه ایجاد امنیت پایدار در مناطق مرزی را به وجود میآورد. ایجاد تسهیلات و دادن امتیازات ثانوی و معاف کردن مرزنشینان از پرداخت برخی وجوه نظیر مالیات، عوارض و... نیز نباید از دید مسئولان و دستاندرکاران پوشیده بماند. علاوه بر موارد مذکور، توجه جدی به مولفه سختافزاری امنیت در مناطق مرزی بهطور حتم زمینه ایجاد امنیت پایدار را در این مناطق فراهم میکند.