مروری بر روزنامه‌های 14مهر 1399

برجام بزرگ‌ترین افتخارجمهوری اسلامی است/افزایش کرونای خانوادگی/قربانیان نوظهور خصوصی‌سازی

کدخبر: ۳۶۵۴۰۹
اقتصادنیوز: بررسی روزنامه‌های 14 مهرماه 1399 را با مرور تیترهای مطالب اصلی صفحه اول آنان آغاز می‌کنیم.
برجام بزرگ‌ترین افتخارجمهوری اسلامی است/افزایش کرونای خانوادگی/قربانیان نوظهور خصوصی‌سازی

 به گزارش اقتصادنیوز امروز بحران کرونا از معدود سوژه‌های مشترک روزنامه‌های ایران بود.

آرمان‌ملی در تیتر یک خود آورده است: جریان خزنده برای نفوذ در برجام

آفتاب یزد نیز در تیتر اصلی خود به نقل از علی صوفی عضو کابینه سیدمحمد خاتمی نوشته است: از چه زمانی اصلاح‌طلبان منفعت‌طلب شدند؟

ابتکار عکس اصلی صفحه اول خود را به محمدرضا عارف اختصاص داده و تیتر زده  است: اعلام حضور مشروط عارف در انتخابات 1400

افکار به نقل از معاون وزیر بهداشت در تیتر اول خود آورده است: شرایط جنگی است!

اطلاعات سخنان عبدالناصر همتی رئیس‌کل بانک مرکزی را تیتر کرده و نوشته است: 8 میلیارد دلار از ارز صادرکنندگان به چرخه اقتصاد بازگشت

بهار مطلب اصلی خود را به کاهش ارزش پول ملی اختصاص داده و تیتر زده است: بانک مرکزی در خواب

جام‌جم ارگان صداو سیما نیز به اختلاف دولت و مدیریت شهری اشاره کرده ونوشته است: رفت و آمد در تهران گران‌تر می‌شود

جوان هم به نقل از  همتی آورده است: دلارها در راهند

دنیای اقتصاد تیتر اصلی خود را به بازارها اختصاص داده و این تیتر را برگزیده است: مسیریاب دلار و بورس

رسالت به مشکلات کنکور پرداخته و در عنوان گزارش اصلی خود آورده است: شگفتانه‌های کنکور ادامه دارد

سیاست روز هم با اشاره به اظهارات عبدالناصر همتی تیتر زده است: دشمنتان شرمنده

SiasatRuz

کیهان با بررسی حوادث چند روز اخیر بازار ارز نوشت: قیمت دلار 2500 تومان و سکه یک میلیون و500هزار تومان کاهش یافت

همشهری که عکس یک خود را به کولاژ تصویر همه شهرداران تهران در 150 سال اخیر اختصاص داده است؛ در تیتر اول خود نیز به کرونا پرداخته و نوشته است: 5مانع تعطیلی تهران

در ادامه به برخی از مهم‌ترین مطالب امروز روزنامه‌های ایران می‌پردازیم:

آرمان‌ملی؛ برجام بزرگ‌ترین افتخارجمهوری اسلامی است

آرمان ملی با بهزادنبوی عضو کابینه محمدعلی رجایی و میرحسین موسوی گفت‌وگویی انجام داده است. در بخشی از گفت‌وگوی نایب رئیس‌مجلس ششم آمده است:

* اصلاح‌طلبی نقطه مقابل رادیکالیسم است. به نظر من، این دو با هم قابل جمع نیستند. البته دوستان اصلاح‌طلبی که مواضع تندتری دارند شاید خود را رادیکال بنامند، اما به‌طور کلی رادیکالیسم به معنای تغییرات ریشه‌ای و با انقلابیگری مرادف و در مقابل اصلاح‌طلبی است. به نظر من مبنای اصلاح‌طلبی، اعتدال و میانه‌روی است و نمی‌تواند با انقلاب و رادیکالیسم نسبتی داشته باشد. بنابراین منافع و مضار رادیکالیسم، ارتباطی با اصلاح‌طلبی ندارد. من معتقدم که بعد از دوم خرداد 76 هرجا مفهوم اصلاح‌طلبی به مفهوم تند شدن نزدیک شده و جنبه رادیکال به خود گرفته، به ضرر اصلاحات تمام شده است. رخدادهای 18 تیر 78، خرداد88، دی ماه 96 و حوادث آبان 98 که البته طراح، بانی و ایجاد کننده هیچ کدام از آنها اصلاح‌طلبان واقعی نبوده‌اند ولی می‌بینیم که هزینه‌های زیادی بر اصلاح‌طلبان تحمیل شد. ممکن است جوانانی بوده‌اند که فی‌المثل در حوادث 78 با اصلاح‌طلبان هم ارتباطاتی داشته‌اند، ولی جریان‌های موثر اصلاحات نه در آن حوادث، نه در حوادث پس از خرداد 88، نه در حوادث 96 و نه در حوادث 98 دخالتی نداشتند. مع‌الوصف می بینیم که مخالفان اصلاحات همه این رخدادها را به حساب اصلاح‌طلبان می‌گذارند و تندروی اصلاح‌طلبان معمولا به سود آنها و بهانه‌ای برای محدودیت اصلاح‌طلبان بوده است.

*اصولا من خود را به هیچ وجه محافظه‌کار نمی‌دانم و مواضع من قبل از سال88، درون زندان و فعالیت‌های پس از زندان، مثبت (اثبات‌کننده) این ادعاست. اصلاح‌طلبی مدنظر من در مقابل رادیکالیسم است. من بارها گفته‌ام در زندان اخیر مطالعات گسترده‌ای درباره انقلاب‌های مختلف داشته‌ام. معتقدم گویی هیچ انقلابی در دنیا عاقبت‌به‌خیر نشده است. اتفاقا نتیجه انقلاب ما باوجود همه مشکلاتی که داشته، در مجموع از خیلی از انقلاب‌ها، بهتر بوده است.

*من اختلاف‌نظرهایی با کارگزاران و البته دیگر جریان‌ها و احزاب سیاسی اصلاح‌طلب دارم، ولی کارگزاران را یک حزب اصلاح‌طلب قدیمی می‌دانم که از انتخابات دوره پنجم مجلس، عملا با ائتلاف گروه‌های خط امام آن زمان، یعنی چپ‌های طرفدار انقلاب همراهی کرد و اقلیت قدرتمندی در این مجلس شکل گرفت. کاندیدای مورد حمایت این جریان، آقای عبدا... نوری، 108 رای برای ریاست مجلس آورد. در انتخابات 2خرداد76، «‌ائتلاف ‌بین مجمع روحانیون مبارز»، «ائتلاف گروه‌های خط امام» و کارگزاران بود و این سه جریان در کنار هم برای پیروزی رئیس دولت اصلاحات تلاش می‌کردند. اینکه کارگزاران و دیگر اصلاح‌طلبان مواضع نادرستی علیه یکدیگر داشته باشند را به ضرر اصلاحات می‌دانم، آن هم در این شرایط تاریخی که فشارهای بیرونی و محدود کردن اصلاحات و اصلاح‌طلبی، از همیشه بیشتر است. به‌طور کلی لازم می‌دانم عرض‌کنم، مواضع من همیشه با برخی دوستان اصلاح‌طلب، نسبت به کارگزاران و مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی، متفاوت بوده است. من به شدت مخالف برخوردهایی که در دوران اصلاحات با آقای هاشمی می‌شد، بودم. من به‌شدت مخالف برخوردهای تندی که با کارگزاران می‌شد، بودم. من با تیترهای تند برخی روزنامه‌ها، علیه آقای‌هاشمی، خانواده‌اش و کارگزاران مخالف بودم. آن اختلاف نظر همچنان وجود دارد.

* الزاما هرکس در انتخابات اخیر شرکت نکرد، پیرو رادیکالیسم نیست. برخی از دوستان فکر می‌کردند، اصلا امکانی برای حضور در انتخابات برای اصلاح‌طلبان نیست، چون نامزدهای اصلی آنان را رد صلاحیت کرده بودند. من معتقد بوده و هستم، اگر اصلاح‌طلبان صندوق رای را از دست بدهند، حرفی برای گفتن ندارند و عملا باید حداقل4 سال، در صحنه سیاسی کشور کم تاثیر باشند. دوستان درست می‌گویند که نامزدهای اصلی اصلاحات تایید صلاحیت نشدند، اما با دوره دهم مقایسه کنید، ببینید آیا در آن دوره شما کاندیدای اصلی داشتید که شرکت کردید؟ در آن دوره شما ناچار شدید از طریق آگهی اینترنتی نامزد اصلاح‌طلب جستجو کنید! در این دوره حداقل آدم‌های شناخته شده‌ای بودند، ممکن است ایده‌آل برخی از گروه‌ها نبودند، ولی نیروهای شناخته‌شده‌ای در بین آنها بود و نیازی به جست‌وجوی نامزد از طریق اینترنت نبود! البته تصور من این است که در این دوره، علت این اقدام اصلاح‌طلبان آن بود که مردم شور و شوق قبلی را نداشتند، ولی وظیفه یک جریان‌پیشاهنگ آن نیست که در مسیر مخالفان اصلاحات که کارشان ناامید سازی مردم است، حرکت کند. کار، کار ده روز آخر نیست، کار ناامیدسازی را دوستان از مدت‌ها قبل شروع کرده بودند. نمی‌بایست در این مدت، همراه و همگام با مخالفان اصلاحات، مردم را از انتخابات ناامید می‌کردیم. مردم علاقه‌مند به شرکت نبودند، ما هم با آنها همراهی کردیم. اینکه نتیجه چیست، بالاخره در حال حاضر مجلس جدید سر کار است و نتیجه بعدی‌اش هم احتمالا دولت «جوان انقلابی» ای است، که ما در تقدیم اختیارات کامل اداره کشور به آن سهیم هستیم. این بدان معنا نیست که معتقد باشم، امروز اختیار کشور دست روحانی است، ولی اگر اختیار کامل دست جریان اقتدارگرای تندرو باشد، آیا فکر می‌کنیم به سود ملت و کشور و اصلاح‌طلبان است؟ قطعا اینچنین نیست.

*ما در انتخابات مجلس هفتم، از آقای‌خاتمی انتظار داشتیم انتخابات را برگزار نکند، ایشان به این خواسته توجه نکرده و انتخابات را برگزار کردند، بعدها از مرحوم آیت‌ا... هاشمی شنیدیم که به ایشان گفته شده بود که آماده پذیرش ریاست جمهوری موقت باشند. قطعا اگر این اتفاق افتاده بود، خیلی به ضرر اصلاحات بود. هم آقای هاشمی به موضعی در مقابل اصلاح‌طلبان کشانده می‌شد، هم اصلاح‌طلبان قبل از پایان دوره، کنار می‌رفتند. با واسطه از رئیس دولت‌اصلاحات شنیدم که اگر من انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمی‌کردم، حوادث سال 88 در سال 82(قبل از برگزاری انتخابات مجلس هفتم) رقم می‌خورد. بنابراین معلوم نیست که تقسیم بندی محافظه‌کاری و رادیکالیسم تقسیم‌بندی درستی باشد. به نظر من هر کس طرفدار فعالیت قانونی، مسالمت آمیز و تدریجی برای تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب در چارچوب نظام جمهوری اسلامی باشد، اصلاح‌طلب است.

*اولا من با وجود حمایت‌های به حقی که بعضا از دولت می‌کنم، هیچ ارتباط ویژه‌ای با آن ندارم. ارتباط من با دولت، منحصر است به همان دو دیدار رسمی که خبری هم شده‌اند. ثانیا به طور طبیعی در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌های مملکتی، هیچ نقشی ندارم. ثالثا همان‌طور که در گفت‌وگوهای مختلف گفته‌ام، انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92، تنها انتخاباتی در طول تاریخ انقلاب بود که من شرکت نکردم. رابعا من با آقای روحانی هیچ‌وقت رابطه ویژه‌ای نداشته‌ام. این مطالب را متذکر شدم که گفته باشم من رابطه خاصی با دولت ندارم. مع الوصف به نظر من دولت روحانی مظلوم واقع شده است. برخوردهای خصمانه تندروهای مخالف دولت که طبیعی است، ولی خود ما هم همه مشکلات را به گردن دولت می‌اندازیم. برجام را ترامپ به کمک و دعای خیر!! تندروهای داخلی به این روز انداخت، ما روحانی را شماتت می‌کنیم. در دور دوم ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات، ایشان گفتند که عده‌ای می‌خواهند دولت تدارکاتچی باشد، امروز به مراتب وضع بدتر است. در دور اول ریاست جمهوری آقای خاتمی، من در گفت‌وگویی با روزنامه‌سلام گفتم که طبق قانون اساسی، دولت در بهترین شرایط ده پانزده درصد اختیارات اداره کشور را در دست دارد. دولت یازدهم و دوازدهم حتی آن ده پانزده درصد را هم نداشته و ندارد، اگر آن زمان دولت را به عنوان تدارکاتچی می‌خواستند، امروز به آن هم احتیاج ندارند، چون بخش زیادی از اقتصاد کشور را در اختیار دارند و از طرف دیگر هم بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها بر ملت و کشور تحمیل شده است. من در چنین شرایطی منصفانه نمی‌دانم دولت را نقد کنم که چرا با گرانی، افزایش قیمت ارز و یا... مبارزه نمی‌کند؟ بهترین دولت‌ها هم در شرایط بحرانی کنونی مخصوصا شرایط دولت دوم روحانی نمی‌توانند بر مشکلات غلبه کنند. طبیعی است که آقای‌روحانی هم از این قاعده مستثنا نیست. به نظر من بزرگ‌ترین دستاورد و افتخار جمهوری اسلامی طی 42سال اخیر برجام است. معتقدم اوضاع کشور خیلی بد است، نقش دولت دراین خرابی خیلی کم است، نه اینکه دولت خیلی قوی باشد، ولی نقش دولت در ایجاد این بحران‌ها خیلی کم است

*این سوال خود موضوع یک گفت‌وگو ی مفصل است. من اصلی‌ترین مشکل کشور را از بدو روی کار آمدن آقای‌روحانی، مشکلات اقتصادی را اصلی‌ترین مشکلات کشور دانسته و می‌دانم که البته با سیاست خارجی گره خورده است. بعد از روی کار آمدن آقای روحانی، طی نامه‌ای از زندان ، توصیه کردم که بدون داشتن دغدغه حبس و حصر ما، به فکر حل و فصل مشکل سیاست خارجی و اقتصاد کشور باشند. البته من مشکل اساسی را در اقتصاد می‌دانستم، که ریشه در مواضع ناصواب سیاست خارجی داشت. در دولت‌های نهم و دهم، بالاترین درآمد ارزی را داشتیم. سیاست خارجی ماجراجویانه، اجماعی جهانی علیه کشور ایجاد کرد. همین کشورچین که امروز می‌خواهیم با او تفاهم نامه امضاء کنیم، همین روسیه‌ای که رابطه نسبتا خوبی داریم، همین اروپایی که امروز با آمریکا علیه ما متحد شده، همین آمریکایی هم که اوباما رئیس‌جمهور آن بود، در اثر سیاست‌های خارجی غلط، ما را تحریم کردند. البته آن تحریم، خیلی رقیق‌تر از تحریم یک جانبه آمریکای ترامپ بود، چرا که آن زمان اوباما نمی‌خواست همه ظرفیت‌ها علیه ایران را به‌کار بگیرد. بنابراین ما خودمان با سیاست‌های بی‌منطق و ماجراجویانه خود، سبب تحریم (یا به قول آقای احمدی‌نژاد صدور کاغذپاره‌ها!) علیه خود و ایجاد بحران عظیم در کشور شدیم، درآمد ارزی کشور به شدت کاهش یافته و با پرداخت درآمدهای ریالی مانند مسکن مهر، یارانه، طرح‌های زود بازده و... خزانه ریالی کشور هم خالی شود. آقای روحانی وارث چنین اوضاعی بودند. وزرای نفت و نیرو می‌گفتند، از اول تا آخر ماه می‌دوند، تا منابع یارانه‌های نقدی را پیدا کنند.

* با امضای برجام، اوضاع می رفت که درست شود که مخالفت‌های داخلی ها و ترامپ، اوضاع دوباره به هم ریخت. بنابراین باید اول سیاست خارجی را سامان داد، البته منظورم این نیست که اگر فردا با آمریکا مذاکره کردیم، همه مشکلات حل می‌شود، بلکه معتقدم باید با تدابیری، نگذاریم وضع از این که هست بدتر شود. *لازم است اشاره کنم که برخی حوادث سال 88 برنامه‌ای برای برخورد با اصلاح‌طلبان بود. برخی بازداشت‌ها کاملا بی‌دلیل بود. حداقل درباره خودم می‌دانم حتی اگر عضویت در ستادها، جرم بوده (که نبوده)، من در هیچ ستادی عضویت نداشتم. فردای انتخابات بدون هیچ دلیلی مرا دستگیر کردند. جالب است بدانید ظاهرا طی در نامه‌ای که 3 روز قبل از برگزاری انتخابات در 19 خرداد 88 اعلام شده بود که عده‌ای بنا دارند بعد از انتخابات در کشور آشوب بپا کنند و اسامی افرادی از اصلاح‌طلبان را هم در زیر آن نامه آورده بودند و اجازه خواستند که این افراد را دستگیر کنند؟! جالب است هنوز سه روز به برگزاری انتخابات مانده و نتیجه هنوز معلوم نبود. اگر آقای مهندس موسوی برنده می‌شد، باز این عده بنا داشتند آشوب بپا کنند؟! چرا و به چه دلیل؟! آن اتهامات کذب محض بود. هیچ اصلاح‌طلبی قصد ایجاد آشوب نداشت و با هدف سرکوب کلی و خارج کردن اصلاح‌طلبان از صحنه ایراد شده بود. این نامه مهم در صفحه اول پرونده‌های ما که دستگیر و بازجویی شدیم، موجود است. بر اساس همان نامه و حاشیه‌نویسی‌هایش، در همان تاریخ، بلافاصله قاضی مرتضوی عصر 19 خرداد حکم بازداشت را صادر کرد، ولی جالب‌تر آنکه برای واقعی‌تر جلوه دادن سناریو طراحی شده، ما 23 خرداد دستگیر شدیم!! چرا که بنا داشتند اگر نتایج را اعلام کردند و مردم واکنش نشان دادند، ما را مسبب معرفی کرده و دستگیر کنند. اتفاقا در شب23 خرداد88، عده‌ای خودجوش در میدان کاج سعادت‌آباد تظاهرات مسالمت‌آمیزی بر پا کردند، بعد از همان تظاهرات مرا بازداشت و از طریق بلوار 24 متری سعادت‌آباد، به سمت زندان اوین بردند. بسیار جالب بود که سطل‌های زباله در بلوار 24 متری که پرنده هم در آن پر نمی‌زد، در آتش می‌سوختند که معلوم بود کسانی آتش زده بودند که در نهایت مدعی شوند، اصلاح‌طلبان قصد آشوب داشته اند و به همین دلیل دستگیر شده‌اند.

ArmanMeli

جمهوری‌اسلامی؛ انتقاد صریح از اظهارات اخیر امامان جمعه اصفهان و بجنورد

جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود به انتقاد از اظهارات دو امام جمعه پرداخته است. در بخشی از این یادداشت آمده است:

در چند روز اخیر، رسانه‌های مجازی و بیگانه به صورت گسترده خبر دادند که امامان جمعه اصفهان و بجنورد، خواستار ناامن کردن جامعه برای بدحجاب‌ها شده‌اند.از آنجا که این دو خبر، به تفصیل و با جزئیات منتشر نشده و کسانی که در فضای مجازی آن‌ها را نقل کرده‌اند فقط به همین عبارت کلی اکتفا کرده‌اند، نمی‌توان باور کرد که این دو امام جمعه خواستار ناامن ساختن جامعه برای بدحجاب‌ها شده باشند. اصفهان و بجنورد، هردو مرکز استان هستند و امامان جمعه آنها در رده بالای امامت جمعه قرار دارند و به همین دلیل بسیار بعید است چنین مطلبی را مطرح کرده باشند. آنها می‌دانند که اجرای احکام دین با تکیه بر زور و فشار امکان‌پذیر نیست و راه صحیح آن، تشویق و ترغیب و تشریح مزایای پای‌بندی به فرمان الهی است.

این روزنامه در ادامه نوشت: حجاب، واجب شرعی است و رعایت آن تاثیر مهمی در امنیت اخلاقی جامعه دارد. این عامل امنیت اخلاقی دشمنانی هم دارد که منافع خود را در مخالفت با آن و توسل به تبلیغات کینه‌توزانه علیه آن جستجو می‌کنند. ازجمله این تبلیغات، بکار بردن تعبیر «حجاب اجباری» است که ساخته و پرداخته دشمنان است ولی متاسفانه بعضی از دوستان نیز بدون آنکه به اغراض پشت ‌پرده جاعلان این تعبیر جهت‌دار توجه داشته باشند، آن را موضوع مباحث خود قرار می‌دهند و درباره آن داد سخن می‌دهند. نکته تامل‌برانگیز اینکه درست در شرایط سخت اقتصادی و در مواقعی که جامعه درگیر توطئه‌های رنگارنگ است، به یکباره مبحث دشمن‌ساخته «حجاب اجباری» برای چندمین‌بار مطرح می‌شود و مدتی فکرها و ذهن‌ها و قلم‌ها را به خود مشغول می‌کند و طبیعی است که واکنش‌هائی نیز به وجود می‌آورد که شاید آنچه به امامان جمعه اصفهان و بجنورد نسبت داده شده از آن جمله باشد کما اینکه توضیحات آنان، همین نکته را تایید می‌کند.

توصیه ما به دوستداران نظام جمهوری اسلامی و عزت و اقتدار ایران و ملت اینست که با این قبیل مسائل هوشیارانه برخورد کنند و بگونه‌ای سخن بگویند و بنویسند که دشمنان و بدخواهان نتوانند بهانه‌ای به دست بیاورند. صاحبان تریبون‌ها و قلم‌ها به این نکته توجه کنند که مسائل مهم‌تری داریم که بی‌توجهی به آنها خواست دشمن است. ما به جای مشغول شدن به حواشی باید با تلاش برای حل مشکلات اصلی جامعه، توطئه دشمن را خنثی کنیم.

 

وطن امروز؛ افزایش ابتلای خانوادگی

وطن امروز از هشدار متخصصان نسبت به شیوع کرونا بین اعضای خانواده گزارش می‌دهد. این روزنامه می‌نویسد:بستری شدن تمام اعضای خانواده در بیمارستان، کرونایی شدن تمام افراد یک روستا در ایذه خوزستان و انتقال ویروس به افراد حاضر در میهمانی‌ها نشان می‌دهد مساله کرونای خانوادگی باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. 

مسوولان و متخصصان حوزه سلامت مدتی پیش اعلام کردند سرعت ابتلای افراد به کرونا 3 تا 9 برابر افزایش یافته است و همین مساله در کنار رعایت نکردن پروتکل‌های بهداشتی موجب شده موج جدید کرونا زودتر از فصل سرد سال آغاز شود. کرونای خانوادگی یکی از تبعات سرعت انتقال ویروس کروناست و به معنای آن است که فردی که ابتدا به ویروس مبتلا شده به طور دقیق موارد و پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نکرده و موجب ابتلای سایر افراد خانواده شده است.

در این باره رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری گفت: بی‌توجهی به رعایت پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی در اماکن عمومی، محل کار و منزل باعث شده است ویروس خطرناک کرونا به صورت گروهی کارکنان یک مجموعه یا اعضای یک خانواده را مبتلا کند. 

پیام طبرسی در گفت‌وگو با «وطن امروز» گفت: به دلیل قدرت بالای سرایت ویروس کرونا و افزایش همه‌گیری آن، روز به روز بر آمار مبتلایان و جان‌باختگان این بیماری افزوده می‌شود. 

وی به موارد متعدد بستری گروهی اعضای خانواده‌ها یا کارکنان محیط‌های اداری به دلیل عدم رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی و پزشکی اشاره کرد و اظهارداشت: کرونا اکنون کوچک و بزرگ یا پیر و جوان نمی‌شناسد، بنابراین افرادی که به رعایت اصول بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی پایبند نیستند باید منتظر مرگ خود یا عزیزان‌شان باشند. 

رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری خاطرنشان کرد: قدرت انتقال ویروس کرونا و گستردگی شیوع آن در سراسر کشور به قدری زیاد است که افرادی که در بیرون از خانه تردد دارند، بویژه آنهایی که با حمل‌و‌نقل عمومی سفر می‌کنند باید حتما در خانه هم ماسک بزنند، چرا که این ویروس تا چند روز نشانه‌ای ندارد و مبتلایان آن ناقلان خاموشند. 

طبرسی با بیان اینکه همه‌گیری کرونا از طریق مسافرت‌ها تشدید می‌شود، گفت: در مسافرت‌ها معلوم نیست میزبان حامل ویروس کروناست یا میهمان و با توجه به سنت دورهمی‌ها در صورت وجود یک فرد مبتلا به کرونا، احتمال ابتلای دیگر افراد نیز افزایش می‌یابد.

این روزنامه در مطلب اصلی خود باعنوان« پالایشگاه ‌پادتن‌ تحریم» مدعی شد: با وجود عدم تمایل دولت به ساخت پالایشگاه، بنزین با درآمد بیش از یک میلیارد دلار در رتبه اول صادرات غیرنفتی ۶ ماه نخست امسال قرار گرفت. مسیر ایران برای تبدیل از یک کشور وابسته به واردات به یک صادرکننده سوخت، با فرازونشیب زیادی همراه بود. پس از آغاز به کار دولت یازدهم، تخریب دستاوردها و اقدامات دولت قبل در دستور کار تمام دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های دولت قرار گرفت. حوزه نفت و گاز هم یکی از این موارد بود. بیژن زنگنه بلافاصله پس از آغاز به کار اقدام به نفی دستاوردهای دولت قبل و تخریب آنها کرد. در همین راستا یکی از اقدامات دولت، حذف سهمیه‌بندی و لغو الزام استفاده از کارت سوخت شخصی برای سوختگیری بود. این اقدام باعث رشد فزاینده مصرف بنزین در کشور شد تا جایی که کشور در آستانه بازگشت به دوران واردات بنزین قرار گرفت. همچنین تاخیر دولت در تکمیل پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس، میلیاردها دلار ارز کشور را مصروف واردات بنزین کرد. اعتقاد زنگنه به عدم ساخت پالایشگاه به بهانه به‌صرفه نبودن، کشور را تا پیش از آغاز به کار دولت نهم به واردکننده عمده بنزین تبدیل کرده و در معرض تحریم بنزین و بحران سوخت قرار داد. با این حال پس از افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس و خودکفایی کشور در تامین سوخت و تبدیل ایران به صادرکننده این فرآورده، وی با تغییر موضعی آشکار، خود را حامی پالایشگاه‌سازی معرفی کرد. با این حال هر از گاهی وی مخالفت خود با ساخت پالایشگاه را علنی می‌کند. در آخرین مورد، وی با اشاره به انتقادات درباره عدم ساخت پالایشگاه در دوره وزارت خود گفت: با توسعه فازهای پارس‌جنوبی ما میزان تولید گاز در کشور را از روزانه 280 میلیون به 700 میلیون مترمکعب رساندیم. این میزان تولید و گازرسانی به روستاها باعث صرفه‌جویی در مصرف فرآورده شد. با این اقدام انگار ما توانسته‌ایم 6/2 میلیون بشکه نفت را در 10 پالایشگاه 260 هزار بشکه‌ای پالایش کنیم و این اقدام خوبی بود که انجام شد؛ چرا که لازم نبود با احداث 10 پالایشگاه با این ظرفیت تمام کشور را به کثافت و آلودگی بکشیم. 

VatanEmruz

ایران؛ جان شما، جان ما

ایران ارگان دولت در صفحه اول متفاوت خود به گفت‌وگو با چهره‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی مردم را به استفاده از ماسک دعوت کرده است.

Iran

خراسان؛  خواب عمیق آب‌های ژرف! 

خراسان در گزارش اصلی صفحه نخست خود به پروژه استحصال اب‌های ژرف پرداخته است. این روزنامه می‌نویسد با گذشت چندسال از آغاز مطالعات و حفر نخستین چاه آب ژرف در کشور، هنوز نه‌تنها خبری از نتایج رسمی و قطعی آن نیست بلکه خبر اختصاصی خراسان حاکی از آن است که تجهیزات حفاری در این منطقه هم جمع‌آوری شده است. این در حالی است که بر اساس گزارش‌ها و خبرهای منتشرشده طی سال‌های اخیر، معاونت علمی ریاست جمهوری وجود آب‌های ژرف در منطقه سیستان و بلوچستان را قطعی دانسته بود و بررسی‌های اولیه هم قابل‌استفاده‌بودن آب‌های استخراجی اولیه را تایید می‌کرد.

اگرچه از دو دهه قبل اظهارنظرهایی درباره امکان استفاده ایران از آب‌های ژرف مطرح شده بود و موافقان و مخالفانی داشت، اما خشکسالی‌های سال‌های اخیر، موضوع را از ورطه صحبت خالی خارج کرد و به اقدامات اجرایی رساند؛ اقداماتی که به تصویب اعتبار 25 میلیارد تومانی توسط هیئت دولت در مرداد96 برای حفر نخستین چاه آب ژرف کشور و تامین آب آشامیدنی اضطراری استان سیستان و بلوچستان منجر شد. صحبت‌های «حبیب‌ا... دهمرده» نماینده مردم زابل در مجلس، پیشینه این طرح را شفاف می‌کند: «در تیرماه سال 95 جلسه‌ای با حضور کارشناسان  در دفتر دکتر ستاری معاون رئیس‌جمهور برگزار شد، مطالعات طرح چندماه زمان برد و در نهایت دکتر ستاری اعلام کردند به این جمع‌بندی رسیده‌اند که در سیستان آب ژرف وجود داد. در اسفند ماه سال 96، اولین چاه مطالعاتی آب ژرف ایران در سیستان حفاری شد و ما در اعماق 900 تا 2200 متری، به سه آبخوان برخورد کردیم. نمونه‌ها برداشت و آزمایش شد و طبق نتایج، این آبخوان‌ها فاقد فلزات سنگین و عناصر آلاینده بود، همچنین از نظر رادیو اکتیویته فاقد آلودگی بود. تشخیص کارشناسان هم این بود که منشا این آب‌ها از جنس برف ذوب شده است».

اما با وجود اظهارات نماینده زابل و استناد او به مطالعات معاونت علمی ریاست‌جمهوری، هنوز تکلیف نخستین چاه آب ژرف ایران مشخص نیست. البته سه روز قبل وزیر نیرو در گفت‌وگو با تسنیم توضیحاتی دراین‌باره ارائه کرد که خروجی آن، چیزی نیست جز ادامه انتظارها برای مشخص‌شدن نتیجه آزمایش نمونه‌ها در آزمایشگاه‌های خارجی. اگر چه سخنگوی سازمان انرژی اتمی دیروز در گفت و گو با ما از ارائه نتایج آزمایش ها به معاونت علمی رئیس جمهور خبر داد.در عین حال،اردکانیان دراین‌باره گفت: «نتایج آزمایش نمونه‌های آب برداشت‌شده از چاه حفاری‌شده در زابل تا عمق 2191 متر نشان داد که آب شور است و برای مصارف شرب، صنعت و کشاورزی مناسب نیست، سپس حفاری این چاه تا عمق 3000 متر ادامه یافت و پاسخی که گرفتیم این بود که همچنان EC آب (میزان املاح موجود در آب) بسیار بالاست و درجه حرارت بالایی نیز دارد؛ در نهایت برای جمع‌بندی نهایی باید با همکاری سازمان انرژی اتمی، نمونه‌برداری‌ها به یک مرجع بین‌المللی که مجهز به تجهیزات لازم است ارسال شود که سن آب را تشخیص دهند و متوجه شویم این آب یک آب فسیلی است یا یک منبع دینامیکی است که این کار هم در حال انجام است». نکته عجیب در صحبت‌های وزیر نیرو، این بود که اردکانیان یک‌سال قبل هم همین حرف را در گفت‌وگوی اختصاصی با خراسان گفته بود: «حاصل کار تحقیقاتی، فاصله قابل‌ملاحظه‌ای با انتظارات اولیه داشته اما صبر می‌کنیم تا نتایج کارشناسی به‌ویژه جواب‌های آزمایشگاهی خارج کشور مشخص شود.»

khorasannews

اعتماد؛ کدام جوان حزب‌اللهی اصولگرا؟

این روزنامه در گزارش امروز خود آورده است: «اعتماد» نزدیک به 3 ماه پیش در گزارشی که با تیتر «یک اتوبوس اصولگرا» به عنوان تیتر نخست شماره ششم مردادماه این مطبوعه منتشر شد، از تدوین فهرست 8 نفره شورای ائتلاف جریان ارزشی انقلاب اسلامی یا همان «شاجا» به نقل از یکی از اعضای این تشکل انتخاباتی وابسته به جناح راست خبر داد و چندی بعد نیز در گزارشی با تیتر «همه عشاق خدمت» از 30 کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 پرده برداشت که قرار است همزمان با واپسین جمعه بهار نخستین سال سده آینده برگزار شود. آنچه اما در جمع سرنشینان آن اتوبوس اصولگرایان شاید بیش از دیگر نکات جلب ‌توجه می‌کرد، حضور گزینه‌ای بود که دست‌کم تا آن زمان و به ‌تعبیری حتی پس از آن و تاکنون، کمتر از او به عنوان یک کاندیدای احتمالی شنیده‌ایم. آن هم در حالی که عملا اغلب اسامی دیگر در آن فهرست 8 نفره را همان چهره‌های سرشناس و همیشگی تشکیل می‌داد که فارغ از آنکه کدام قادر به ایجاد اجماع در جناح راست خواهند بود، هیچ‌ کدام جوان نیستند. چنانکه در آن فهرست اسامی چهره‌هایی چون «سیدابراهیم رییسی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، پرویز فتاح، علیرضا زاکانی، مهرداد بذرپاش و علی نیکزاد» و در نهایت نیز نام جوانی نسبتا ناشناس یعنی «محمد قمی» آمده بود. حالا حدود 3 ماه پس از انتشار آن گزارش اما یک پایگاه خبری، به ‌نقل از یک منبع آگاه و بدون اشاره به نام این منبع خبری، از «چهره‌ای جدید و دور از انتظار به عنوان کاندیدای احتمالی جریان اصولگرایی پرده برداشته است.» پایگاه خبری عصر ایران که چندی پیش هم در خبری عجیب و باورناپذیر از کاندیداتوری احتمالی عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان خبر داده بود، حالا به ‌نقل از یک منبع آگاه نوشته است: «پس از اینکه مهرداد بذرپاش کاندیدای جوان جریان اصولگرایی در خصوص نحوه انتصابش به ریاست دیوان محاسبات با حاشیه‌هایی همراه شد، اکنون حجت‌الاسلام قمی رییس سازمان تبلیغات به عنوان گزینه جدید مطرح شده است.»فارغ از این گزینه احتمالی اما در این حدود 3 ماهی که از انتشار گزارش «اعتماد» درباره 8 کاندیدای نهایی شاجا می‌گذرد، نام یک جوان اصولگرای دیگر نیز به میان آمده است و او کسی نیست جز «سعید محمد»، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء. حسین ابراهیمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز اما همین دیروز به این شنیده‌ها واکنش نشان داده و با بیان اینکه «جامعه روحانیت هنوز به مصداقی برای ۱۴۰۰ نرسیده است» اما این تکذیبیه در حالی از سوی او مطرح شده که تنها چندسطر پیش‌تر، خود و بدون آنکه پرسشی درباره سعید محمد مطرح شود، او را به عنوان گزینه‌ای مناسب برای ریاست‌جمهوری مطرح کرده است. ابراهیمی در پاسخ به احتمال معرفی گزینه‌ای با سابقه نظامی‌گری، به صلاحیت فردی و توانایی و کارنامه او اشاره کرده و گفته که «بر این باورم که سابقه نظامی‌ها، ارزشمند است به عنوان مثال قرارگاه خاتم‌الانبیاء که برادران سپاه در آنجا فعالیت می‌کنند، خدمات و اقدامات بزرگی را انجام داده است.» او که معتقد است: «مولفه توانایی بر نظامی یا غیرنظامی بودن کاندیداها اولویت دارد و باید به سوابق افراد در گذشته توجه کرد» اما صراحتا گفته هیچ مصداقی در جلسات این تشکل مهم سیاسی-‌ مذهبی جناح راست مطرح نشده و جالب آنکه وقتی در نهایت با این پرسش مواجه می‌شود که آیا سعید محمد یکی از گزینه‌های احتمالی مورد حمایت این تشکل خواهد بود، پاسخش منفی است: «خیر، هیچ مصداقی مطرح نشده!» با این همه اما نکته جالب آن است که بنا بر پیگیری‌های خبرنگار «اعتماد»، طرح نام سعید محمد از سوی برخی محافل جناح راست، بیش از آنکه به ‌معنای واقعی برای معرفی او به عنوان آن گزینه مطلوب یا مصداق «جوان حزب‌اللهی» باشد، بیشتر به این دلیل است که صرفا او را در مقام یک مدیر ارشد جا بزنند تا در نهایت پس از پیروزی احتمالی در انتخابات شورای شهر در 1400، محمد را به «بهشت» بفرستند تا ماموریت اداره پایتخت را به عهده گیرد.

‌شرق؛ قربانیان نوظهور خصوصی‌سازی

شرق در گزارش اصلی صفحه اول خود به برخی مشکلات خصوصی‌سازی اشاره داشته است. در بخشی از این گزارش امده است: قربانیان خصوصی‌سازی در ایران، تنها معطوف به کارگران اخراجی و اموال و املاک از‌دست‌رفته نیست، حتی بخشی که انتظار می‌رفت زیر پوشش قانون به بخش خصوصی منتقل شود نیز آینده‌شان، متأثر از بی‌تجربگی مسئولان وقت، به یغما رفته است. شرکت مخابرات ایران به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شرکت‌های واگذار‌شده در سال 1388، کماکان مشکلاتی را بر دوش می‌کشد که سیاهی‌اش بر پیشانی خصوصی‌کنندگان مانده است. اخیرا یکی از نمایندگان مجلس خبر از تحقیق‌و‌تفحص از صندوق بازنشستگی کشوری داده که در ماجرای همسان‌سازی حقوق بازنشستگان به مشکلات عجیب‌و‌غریب خصوصی‌سازی برخورده است. ماجرا از آن قرار است که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که متولی پرداخت هزینه انتقال بیمه کارکنان مخابرات ایران از صندوق بازنشستگی کشوری به سازمان تأمین اجتماعی پیرو قرارداد واگذاری بود، با عدم پرداخت سهم خود، مشکلاتی را برای حدود هزار بازنشسته پس از خصوصی‌سازی به بار آورده است. نتیجه آنکه بازنشستگان پس از خصوصی‌سازی (به قول خودشان اصل 44‌‌‌ای‌ها) اکنون تقریبا نیمی از حقوق بازنشستگان قبل از خصوصی‌سازی شرکت مخابرات ایران را دریافت می‌کنند؛ آن‌هم با انجام کاری مشابه! اقدامی که البته در پیگیری‌های قانون و با پشتوانه رأی دیوان عدالت اداری، اکنون در حال رسیدگی است و انتظار می‌رود با پرداخت بدهی معوقه 11‌ساله وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به صندوق بازنشستگی کشوری، این مشکل شرکت حل شود. در این راستا یکی از نمایندگان مجلس که پیگیری این موضوع را دنبال می‌کرد، خبر داده که در هفته آینده، بخشی از مطالبات این بازنشستگان پیرو توافق انجام‌گرفته، پرداخت خواهد شد تا به باقی مطالبات آنها رسیدگی شود.

Shargh

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید