لعن به گرانی دعا برای ارزانی!/پای کرونا بر گلوی 5 میلیون کارگر
به گزارش اقتصادنیوز دو سوژه واکنشها به توهینهای اخیر به ساحت پیامبراسلام و همچنین رکوردشکنیهای اخیر کرونا مورد توجه بسیاری از روزنامههای امروز بوده است.
آرمان ملی در عنوان نخست خود آورده است: پاییز سیاه مدام رکورد میزند! ابتکار هم به بحران کرونا پرداخته و برای عکس یک خود این عنوان را برگزیده است: رزم غسالان در میدان مین
افکار به نقل از رئیسجمهور تیتر زده است: تحریم نفسهای آخر را میکشد!
آفتاب یزد با اشاره به اظهارات اخیر معاون اول رئیسجمهور این تیتر را برگزیده است: آقای جهانگیری چه کردید با یک جریان ریشهدار
اطلاعات این جمله از حسن روحانی رئیسجمهور را تیتر کرده است: اهانت به پیامبر اسلام توهین به همه مسلمانان و ارزشهای اسلامی است. ایران ارگان دولت هم این بخش از سخنان روحانی را مورد توجه قرارداده و به نقل از او نوشته است: تشویش اذهان عمومی نقد نیست!
جوان این تیتر را برگزیده است:کار احمقانه مکرون توهین به شعور ملت فرانسه است. حمایت ارگان قوه قضائیه هم دراین باره این تیتر رابرگزیده است: آتش خشم علیه شیطان هتاک، خراسان هم به نقل از رهبری تیتر کرده است: خیانت مکرون به آزادی بیان
سیاستروز در تیتر نخست خود آورده است: امضای کری ضامن برجام بود؛ ضامن ِFATAکیست!
درادامه برخی از مطالب مهم روزنامهها را مرور میکنیم
دنیای اقتصاد؛ تعمیق شکاف رشد قیمت بین دهکها
دنیای اقتصاد در گزارش اصلی صفحه اول خود نوشته است : شکاف تورمی مهرماه «طبقه اول» و «طبقه دهم» خانوارها به بیشترین میزان در ماههای اخیر رسیده است. ساکنان طبقه اول که درآمد کمتری دارند (دهکاول) در مهرماه تورم ماهانه ۶ درصد را تجربه کردند؛ اما این رقم برای ساکنان طبقه دهم و پردرآمد (دهک دهم) به ۶/ ۱۰ درصد میرسد. فاصله تورمی خانوارهای کمدرآمد و پردرآمد در تورم نقطه به نقطه نیز به مقدار زیادی ثبت شده است؛ بهنحویکه تورم نقطهای طبقه اول به میزان ۳۷ درصد و تورم نقطهای طبقه دهم ۵۷ درصد ثبت شده است. این شکافهای تورمی از زمان آماردهی به بیشترین حد رسیده است. اما چرا در ماه اول پاییز بین تورم خانوارهای دارا و ندار فاصله افتاده است؟ بررسیها نشان میدهد در مهرماه شدت اثر تورم در کالاهای غیرخوراکی و بادوام، مانند خودرو بیشتر از کالاهای خوراکی بوده است. از آنجا که سهم کالاهای غیرخوراکی در تورم خانوارهای پردرآمد پررنگ است، این عامل باعث شده است که اثر تورمی در ساکنان طبقه دهم بیشتر منعکس شود. اما در خانوارهای کمدرآمد، تورم بیشتر از مجرای کالاهای خوراکی اثرگذار بوده است.
شرق؛ پیدا و پنهان ورود مجمع روحانیون به انتخابات
شرق در گزارش امروز خود به تحرکات تاازه مجمع روحانیون مبارز پرداخته است. در بخشی از این مطلب آمده است: روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که این مجمع روز دوشنبه جلسهای به ریاست سیدمحمد خاتمی برگزار کرده است که در آن جلسه «پس از ارائه اخبار سیاسی و فرهنگی، مشکلات حاد اقتصادی و معیشتی مردم و عوامل دور و نزدیک آن مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت، سپس گزارشی از آخرین نظرسنجی از میزان تابآوری اجتماعی که گزارش مهمی بود، در جلسه ارائه شد». همچنین در این نشست با ذکر این نکته که اگر موضوع انتخابات رها شود، سررشته امور از دست همه خارج خواهد شد، کمیتهای از اعضای مجمع مأمور شدهاند تا شرایط انتخابات را بررسی کنند و برنامهای برای ورود مؤثر مجمع روحانیون مبارز در بحث انتخابات و شرایط لازم برای مشارکت فعال تهیه کنند. پیش از این نیز محمد موسویخوئینیها در یادداشتی تلگرامی از همه اصلاحطلبان خواست در انتخابات شرکت کنند که برخی آن یادداشت را بهنوعی فرمان تشکیلاتی قلمداد کردند. با ذکر همه اینها چنین به نظر میرسد که مجمع روحانیون بهعنوان قدیمیترین تشکلهای اصلاحطلب بنا دارد در این انتخابات پیش و بیش از دیگر گروههای جبهه اصلاحات در عرصه انتخابات وارد شود و شاید تصمیم بر این باشد که این مجمع نقش پیونددهنده گروهها و احزاب اصلاح را ایفا کند. در این میان یک نکته به ذهن متبادر میشود و آن عدم اعلام موضع رسمی از سوی سیدمحمد خاتمی است. خاتمی در انتخابات سال 92 بهصورت همهجانبه از حسن روحانی حمایت کرد و در سال 94 برای رأیآوری لیست ائتلافی و نسبتا اصلاحطلبِ «امید» با عنوان «تَکرار میکنم» باعث پیروزی قاطع این لیست در تهران شد یا دو سال بعد از آن باز هم در انتخابات دور دوم ریاستجمهور روحانی «تَکرار» کرد و روحانی حتی با رأیی بالاتر از دور اول روانه پاستور شد. همه اینها نشان میداد نفوذ کلام خاتمی در جامعه به میزانی بود که شاید نیازی به ورود تشکلاتی تشکیلات متبوعش یعنی جامعه روحانیون مبارز به انتخابات احساس نمیشد؛ اما قاعده از دیماه 96 فرق کرد و با بروز اعتراضات گسترده مردمی به گرانیها و مخاطبقرارگرفتن روحانی از سوی معترضان، به نظر رسید که دیگر آن حمایت سابق از دولت وجود ندارد. این انتقادها دامن اصلاحطلبان را هم گرفت، زیرا رأیدهندگان به روحانی تصور میکردند اگر حمایت اصلاحطلبان و شخص خاتمی وجود نداشت، روحانی نمیتوانست به ریاستجمهوری برسد که پربیراه هم نبود، زیرا به گفته بسیاری از کارشناسان و فعالان سیاسی روحانی شخصا سبد رأیی خاصی نداشت. چنین نگاهی بههمراه فشارهای اقتصادی ادامه داشت تا گرانشدن بنزین به دومین بزنگاه مهم در دولت دوم روحانی تبدیل شد. گرانشدن ناگهانی بنزین باعث شد بخشی از طبقه فرودست ایران در آبان سال گذشته به سیاستهای اقتصادی دولت اعتراضهای شدیدی را در خیابانها انجام دهند و همین موضوع حتی خود اصلاحطلبان را در معرض این پرسش قرار داد که حمایت از یک نامزد ائتلافی درست بوده است یا خیر؟ با چنین اوصافی در شرایط کنونی به نظر میرسد دیگر خاتمی نمیخواهد بهصورت مستقیم و شخصی حمایت خود را از فرد یا راهبردی انتخاباتی اعلام کند و شاید این وظیفه بر عهده تشکیلاتش قرار داده شده است؛ موضوعی که مهمترین قرینهاش یادداشت موسویخوئینیهاست؛ به معنای دیگر گویا در این مقطع خاتمی نمیخواهد برای موضوعی خودش را هزینه کند که نتیجهاش معلوم نیست. اگرچه اکنون مجمع روحانیون اعلام کرده است که با رهاکردن انتخابات رشته امور از دست همه خارج میشود؛ اما درعینحال این ابهام وجود دارد که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان -که همان بخش وسیعی از مردم باشند- تمایلی به شرکت در انتخابات دارند یا خیر، زیرا انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته نشان داد که از پس تمام مشکلات موجود در مقطع کنونی، مردم انتخابات را حلال مشکلات خود نمیدادند، بههمیندلیل مشارکت بسیار پایین در آن انتخابات رقم خورد؛ ازاینرو خاتمی نمیخواهد شخصا به انتخابات وارد شود؛ سیاستی که حتی شورای عالی سیاستگذاری بعد از ردصلاحیت نامزدهای اصلاحطلب در انتخابات مجلس اعلام کرد اصلاحطلبان لیستی نخواهند داد و صرفا احزاب میتوانند به صفت حزبی و نه با نام اصلاحات لیست بدهند. از سوی دیگر ورود مجمع روحانیون مبارز به انتخابات که شاید وجه ایجاد اتفاقنظر میان احزاب اصلاحطلب برای اتخاذ سیاست واحد را داشته باشد، ممکن است باعث تحقق این هدف نشود، زیرا تا اینجای کار محمدرضا عارف گفته است که در انتخابات حاضر خواهد شد مگر آنکه تشخیص دهد فرد مناسبتری وجود دارد که در واقع اصل را بر حضورش قرار داده است، مگر آنکه به تشخیص شخصی و نه تشکلاتیاش به این نتیجه برسد که نیاید، ثانیا احزابی مانند ندای ایرانیان و کارگزاران سازندگی تا اینجای کار علاوه بر آنکه گفتهاند با نامزد حزبی به میدان میآیند، نام نامزدهای خود را هم منتشر کردهاند؛ بهنحویکه صادق خرازی، نامزد حزب نداشت و غلامحسین کرباسچی، اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، عبدالناصر همتی، رضا ملکزاده و مصطفی هاشمیطبا، نامزدهای حزب کارگزاران هستند.در چنین شرایطی سخت است که مجمع روحانیون مبارز مستقل از نظر مستقیم خاتمی و صرفا با تکیه بر جایگاه تشکیلاتیاش در جبهه اصلاحات بتواند وحدت رویهای در میان همه اصلاحطلبان ایجاد کند؛ هرچند همه اینها به نظر شورای نگهبان بر نامزدهای اصلاحطلب هم بستگی دارد، زیرا ممکن است در آخر نامزدی تأیید صلاحیت شود که بهاجماعرسیدن بر او کار سختی نباشد.
هشدار نسبت به اقدامات جدید کاسبان تحریم
شرق در گزارش اصلی خود با عنوان «بزم شوالیههای بازار خاکستری» آورده است: درحالی خبر تحریم ژنرال نفت ایران و تیم او در وزارت و شرکت ملی نفت منتشر شد که تقریبا چه مقامات و رسانههای داخلی و چه رسانههای خارجی، جملگی این اقدام را اقدامی نهچندان اثرگذار بلکه بهتعبیری پوچ خواندند. اقدامی که به نظر میرسد با توجه به اظهارنظر اخیر یکی از مقامات کاخ سفید مبنیبر آنکه دیگر تحریمی نمانده که علیه ایران به کار گیرند، آخرین تیرهای ترکش دولت ترامپ محسوب میشود. محمد خاقانی، کارشناس بینالمللی انرژی نیز دراینباره میگوید«در ایران یک گروه بسیار قدرتمند در سایه و نامرئی داریم که به کاسبان تحریم شهرهاند. این کاسبان تحریم، برنده هر نوع تحریمی علیه ایران محسوب میشوند، زیرا از هر نوع تحریمی برای ایجاد تلاطم در بازار و در نتیجه سودهای کلانی را از آن خود میکنند».او با بیان اینکه یکی از بیشترین فشارها بر صنعت نفت ایران اعمال شده، تصریح میکند: «زنگنه و تیم او باوجود ضعیفترشدن تیمش در دولت دوازدهم، توانست اقدام به فعالیتهایی کند و علاوه بر آنکه قانونمدار باقی بماند و دست مافیاهای وابسته به تحریم را بگیرد. در داخل بیشترین فشار روی زنگنه وارد شد و زنگنه نیز خود میدانست این فشارها از چه ناحیهای است اما در مقابل آنها سکوت میکرد».بااینحال او تأکید دارد: «تحریم اخیر وزیر نفت و همکارانش و همچنین وزارت نفت و شرکتهای وابسته به آن، در بازار بینالمللی انرژی تأثیر خاصی نخواهد داشت». این کارشناس بینالمللی انرژی یادآور میشود: «در مورد صنعت نفت و گاز ایران، هر نوع تحریمی که میسر بود توسط دولت ترامپ به اجرا گذاشته شد و آنهایی هم که تصمیم داشتند از تحریمهای او حمایت کنند، چنین کردند. بنابراین این فقط یک اقدام نمایشی آنهم یک هفته مانده به انتخابات آمریکاست».
به گفته او، نگرانیای که در این زمینه میتوان داشت، عمل و اقدام کاسبان تحریم در داخل کشور است که از این تحریم نمایشی جدید، برای ایجاد بحران اقتصادی در داخل کشور استفاده روانی کنند.
جمهوری اسلامی؛ انتقاد صریح از سازمان تبلیغات
جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان«فلسفه وجودی این سازمانها چیست؟» به تصمیمات اخیر سازمان تبلیغات پرداخته و مینویسد: برگزاری جشن در یکی از مراکز تجمع مشهد همزمان با اوج شیوع ویروس کرونا در این شهر با محوریت سازمان تبلیغات اسلامی، اعتراضهای شدیدی را برانگیخته است. اخیراً نیز موضوع برگزاری راهپیمائی 13 آبان با اصرار شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی مشکلساز شده بود که با هشدار مقامات بالا ظاهراً تا حدودی برطرف شده است.در مورد مراسم جشن مشهد، تمام ارگانها و نهادها معترضند و میگویند بدون مجوز بوده و سازمان تبلیغات میگوید مجوز شفاهی داشتیم! سخنگوی وزارت بهداشت میگوید این کار، خلاف بوده و یک جنایت است، چون موجب ازدیاد سرایت کرونا میشود.در مورد راهپیمائی 13 آبان هم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی اصرار بر برگزاری آن در سراسر کشور داشت ولی مسئولین وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا بشدت با آن مخالفت کردند و برگزاری آن را خلاف ضوابط اعلام شده برای مقابله با کرونا دانستند.در تهران و مشهد و چند شهر دیگر در ماههای اخیر، تجمعاتی به بهانههای مختلف عزا و شادی برگزار شدند که صاحبنظران بهداشتی آنها را نوعی قتلعام میدانستند و هشدار دادند که این تجمعات برای سلامت عمومی جامعه همانند سم مهلک است و حالا که مدتی از آن وقایع گذشته، با مرگ 415 نفر در یک روز، درستی آن هشدار به اثبات رسیده است. بسیار عجیب است که مسئولان اصلی حفاظت از سلامت عمومی جامعه با صراحت اعلام میکنند برگزاری این قبیل تجمعات در حکم قتلعام مردم است ولی عدهای بدون اعتنا به این هشدارها هر کاری دلشان بخواهد انجام میدهند! از افراد عادی انتظار زیادی نمیتوان داشت ولی سازمانهائی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی که فلسفه وجودیشان تقویت جبنههای معنوی جامعه است و هدایت فکری مردم را برعهده دارند، چرا نسبت به مصالح عمومی بیتوجهی میکنند؟تردیدی وجود ندارد که تعظیم شعائر دینی اعم از برگزاری جشنها و سایر تجمعات لازم است، کمااینکه نشان دادن مخالفت با جرثومه فسادی مثل آمریکا از واجبات است، ولی تردیدناپذیرتر از اینها وظیفهایست که همگان بهویژه مسئولین در زمینه حفاظت از سلامت مردم برعهده دارند. اگر مردم نباشند، فلسفه وجودی این سازمان و آن شورا و آن وزارتخانه و آن نهاد و ارگان چه خواهد بود؟ این سازمانها با بودجههای کلانی که هزینه میکنند، به جای آنکه درصدد نمایاندن خود به عنوان اینکه فلان جشن یا مراسم را برگزار کردهایم باشند، باید به عوارض منفی این اقدامات خود بیاندیشند. وقتی کرونا بدون آنکه با کسی تعارف کند، مشغول قتلعام مردم است و بالاترین مقام نظام، مسئولین ستاد ملی مقابله با کرونا را برای تاکید به آنها جهت تقویت مقابله با این خطر جدی فرا میخواند، آیا منطقی است که این سازمانها و نهادها با پول بیتالمال اقدام به کارهائی کنند که خلاف مصوبات ستاد است؟!
لحظهای به استیصال مسئولین سلامت مردم در مراکز پزشکی فکر کنید. آنان هر روز با فریاد بلند اعلام میکنند بیمارستانها ظرفیت افزایش بیماران کرونائی را ندارند و پزشکان و پرستاران و سایر عوامل درمانی طاقت تحمل رسیدگی به بیماران بیشتر را از دست دادهاند. مشکلات دارو، اکسیژن و تجهیزات لازم برای درمان بیماران کرونائی یک واقعیت جدی است. در این شرایط سخت و بحرانی، چرا این سازمانها به جای تلاش برای رعایت دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با کرونا، درست در جهت عکس آن عمل میکنند؟
اگر بخواهیم به این ماجرا به صورت یکطرفه نگاه نکنیم، باید از وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا نیز بخواهیم در نظارت بر اجرای مصوبات ستاد و دستورالعملهای بهداشتی مرتبط با کرونا جدی باشند. واقعیت اینست که این تخلفات، نتیجه عدم نظارت است و مسئولین مربوطه باید پاسخگو باشند. تشکیل قرارگاه عملیاتی نیز فقط در صورتی کارساز است که مسئولین آن با جدیت به وظایف خود عمل کنند. اگر این قرارگاه هم به تذکر و نصیحت اکتفا کند، هیچ مشکلی حل نخواهد شد و باید منتظر شدیدتر شدن بحران کرونا باشیم.
خراسان؛پای کرونا بر گلوی 5 میلیون کارگر بدون بیمه
خراسان در گزارشی به آثار کرونا بر وضعیت اشتغال کشور پرداخته است. این روزنامه مینویسد: آمار متقاضیان استفاده از بیمه بیکاری، 850 هزارنفر اعلام شده است اما برآوردها نشان میدهد تعداد کارگرانی که کرونا سفره آنها را خالی کرده، خیلی بیشتر از اینهاست. این 850 هزارنفر فقط شامل افرادی است که سابقه بیمه دارند و حالا میتوانند به هر سختی که شده، مبالغی را به عنوان حق بیمه بیکاری دریافت کنند؛ اما به گفته دبیرکل کانونعالی انجمنهای صنفی کارگران، حدود 5 تا 6 میلیون نفر از مردم کشور کارگرانی هستند که هیچگونه سابقه بیمه و قرارداد با پیمانکار ندارند و حالا کرونا نفسشان را به شماره انداخته است؛ البته هرچند تلخ، اما بهتر است بگوییم کرونا پایش را بر گلوی 6 میلیون خانواده کارگران بدون بیمه گذاشته است. این روزنامه در ادامه نوشته است: اما در کنار برآوردهای آماری از تعداد بیکارشدگان از کرونا و کارگران بدون بیمه، آمارها و پیشبینیهای رسمی و نگرانکننده دیگری هم وجود دارد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش «ارزیابی ابعاد اقتصادی کلان شیوع ویروس کرونا»، این پیشبینی را داشته که «بین 2 میلیون و 870 تا 6 میلیون و 431 هزار نفر از شاغلان فعلی کشور، به دلیل تاثیرات ناشی از کرونا شغل خود را از دست خواهند داد». رئیس مرکز آمار ایران هم تعداد بیکارشدگان ناشی از کرونا در فصل بهار را 2 میلیون نفر اعلام کرده بود.
در کنار این آمارها، معاونت اشتغال وزارت کار نیز آماری را درباره تعداد شغلهای از دسترفته در کشور طی بهار امسال منتشر کرده است. «روزبه کردونی» رئیس موسسهعالی پژوهش تامین اجتماعی در گفتوگو با خراسان در اینباره میگوید: «طبق گزارش مرکز آمار در طول همهگیری کرونا در کشور، 5/1 میلیون فرصت شغلی در سطح اقتصادی ملی از بین رفته است». کردونی میافزاید: «مطابق گزارش مرکز آمار ایران، در فصل بهار 99، نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 15 درصد از شاغلان، بیکار و درهمین مدت 37 درصد از بیکاران جویای کار هم از بازار کار خارج شدهاند.
جوان؛ لعن به گرانی دعا برای ارزانی!
جوان در گزارشی به طعنه نوشته است: آخرین یافتههای مکتب اقتصادی تدبیر و امید رونمایی شد؛ ؛ لعن به گرانی دعا برای ارزانی!
این روزنامه در ادامه نوشته است: اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی دیروز در پاسخ به خبرنگاران درباره اینکه آیا راهی برای ارزانی هست، گفت: «دعا کنید»! به طور معمول برخی منتقدان از آغاز کار دولتی که جهانگیری معاون اول آن بود، درباره رفتار و گفتار برخی دولتمردان که موجب ایجاد ناامیدی در مردم میشود، هشدار داده بودند، اما این نوع گفتار در دولتمردان تمامی نداشت و این بار نوعی تمسخر آیین دعا هم به آن اضافه شد! باید دید خود آقایان برای امورات شخصی و گرفتاریهای خود چقدر به دعا پایبند هستند که حالا از مردم میخواهند برای مشکلات کشور دعا کنند! علاوه بر این، برخی مسئولان متهمند که در حواله کردن مشکلات کشور به غیر علت اصلی که مدیریتی است، دنبال زمینهسازی برای مذاکرات با خارجی و معاملات سیاسی داخلی هستند؛ بنابراین یک مسئول اجرایی کشور، نباید ژست پیشنماز یک مسجد را به خود بگیرد و به مردم بگوید دعا کنید. حتی اگر فرض کنیم این یک تکیهکلام عادی است که خیلیها به کار میبرند، معاون اول باید بداند که مردم در مقابل یک پرسش جدی خبرنگاران از او انتظار دیگری دارند. همین شخص در دولت قبلی به رهبری نامه نوشت و گفت باید همه مردان اقتصادی دولت برکنار شوند. در فرصتهای فراوان در دولت مستقر نیز با هجمه به دولت قبلی، افزایش نرخ ارز و تورم در آن دولت را به بیکفایتی مدیریتی نسبت داد. در زمان انتخابات ۹۶ در جامه یک نامزد غیرواقعی، بدترین خاطرهها را از مجموع وعدههای پوچ و سخنان متباین و متناقض و متضاد و ادعاهای متورم شده در خاطره جمعی ملت باقی گذاشت، به طوری که مردم حرفهای او را مثل ضربالمثل درباره اوضاع نابسامان به کار میبرند. هیچ وقت در آن زمانها نگفت دعا کنید اوضاع خوب شود! برای آن مقاطع برنامه و اصل و اصول ارائه میداد، اما حالا که در قدرت است، میگوید دعا کنید. نه آقای معاون! اول حرمت مردم را حفظ کنید! مردم حرمت دارند، نمیشود احترام مردم را زیر پا بگذارید!تنها امید باقیمانده در فصول پایانی مکتب تدبیر برای حل مشکلات اقتصادی این است که به گفته رئیسجمهور در سختیهای ناشی از افزایش قیمتها مردم باید کاخ سفید را لعنت کنند و به گفته معاون اول رئیسجمهور نیز برای کاهش قیمتها باید دعا کنیم، هر چند از منظر معنوی راهکارهای فوق صاحب احترام است، اما وقتی سخنان رئیسجمهور و معاون اول رئیسجمهور در زمان کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری در ذهن متبادر میشود، این مقامات محترم بر حسب وعدههایی که به مردم میدادند، معتقد بودند که حل مشکلات اقتصادی راهکارهای عالمانه اقتصادی دارد، از این گذشته وقتی مجلس شورای اسلامی نیز با هدف حمایت از معیشت مردم بهرغم مشخص کردن محل تأمین مالی، طرح الزام دولت به پرداخت یارانه برای تأمین کالاهای اساسی را تصویب میکند، سخنگوی دولت از کسری بودجه دولت خبر میدهد.
وطنامروز؛ لعن و دعا
وطن امروز هم به اظهارات اخیر معاون اول رئیسجمهور پاسخ داده است. این روزنامه نوشت: «دعا کنید!». این تمام جوابی بود که اسحاق جهانگیری روز گذشته در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او درباره احتمال کاهش قیمتها پرسید، داد.
راهکارهای مدیریتی دولت روحانی این روزها بیش از هر زمان دیگری با ماوراءالطبیعه، دعا و نفرین نسبت پیدا کرده است. گویا دولتی که روزگاری نهچندان دور شیوه حکمرانی خود را مبتنی بر روشهای نوین مدیریتی میدانست و رقبای سیاسی خود را متهم به اداره کشور با استخاره میکرد، حالا خود در واکنش به هر ضعف و بحرانی تنها نسخه دعا و نفرین میپیچد.
اردیبهشتماه سال 96 در حاشیه مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری بود که اسحاق جهانگیری در پاسخ به انتقادات یکی از رقبا درباره شیوه مدیریتی دولت گفته بود: «ما در دانشگاههای معتبر داخلی درس خواندهایم. ما که در صنعتی شریف و علوم تحقیقات درس خواندهایم، آیا مدیریت ۶۰ سال پیش را داریم؟» وی که به عنوان کاندیدای پوششی روحانی در رقابتهای انتخاباتی حاضر شده بود، در برنامهای دیگر با حمله به کاندیداهای رقیب دولت که نسبت به رکود حاکم بر اقتصاد کشور و عدم سیاست صحیح در زمینه اشتغالزایی انتقاد کرده بودند، گفت: «برخی میگویند و شعار میدهند که میخواهند این میزان شغل ایجاد کنند، این برادر عزیز یا شغل ایجاد نکرده یا عدد و رقم متوجه نمیشود».با این حال نتیجه نهایی انتخابات باب میل جهانگیری درآمد تا با رای آوردن مجدد حسن روحانی، او نیز به عنوان معاون اول رئیسجمهور در پاستور ماندگار شود. در این میان تنها 9 ماه از عمر دولت دوم روحانی گذشته بود که جهانگیری از مهمترین طرح مدیریتی خود در مواجهه با نوسانات بازار ارز رونمایی کرد و خبر از تثبیت نرخ ارز روی 4200 تومان داد. دلار 4200 تومانی که در افواه عمومی از آن به عنوان «دلار جهانگیری» یاد میشد، نقطه آغازی بر یکی از بزرگترین میدانهای مدیریتی جهانگیری و سیاستهای فسادآفرین بود. ولیالله سیف، رئیس کل سابق بانک مرکزی، تیرماه سال جاری در گفتوگویی با اشاره به نحوه تصمیمگیری پیرامون ارز 4200 تومانی گفته بود: «من به آقای دکتر جهانگیری گفتم آقای دکتر! ۴۸۰۰ تومان اعلام کن. وقتی آقای جهانگیری بلند شد که برود، پرسید آقای رئیسجمهور اجازه میدهید ۴۵۰۰ تومان بگویم؟ البته یکی از اعضای جلسه به من گفت در آن لحظه آقای جهانگیری گفت اجازه بدهید ۴۳۰۰ تومان بگویم. آقای رئیسجمهور گفت نه به هیچوجه از ۴۲۰۰ تومان بالاتر نرود. من از نظر خودم عدول کردم. نظر من همان ۳۸۰۰ تومان است اما چون دیدم اکثریت این را میگویید، گفتم تابع نظر شما باشم». شبکه رانتی که حول «دلار جهانگیری» شکل گرفت تا جایی اعتراضات همگان را برانگیخت که حتی اکبر ترکان نیز این طرح را زمینهساز به تاراج رفتن 20 میلیارد دلار از منابع ارزی کشور خواند و روزنامه سازندگی به عنوان ارگان مطبوعاتی حزبی که جهانگیری عضو آن است هم تنها دستاورد این طرح را رانت و تورم دانست.
اما حالا تجویز نسخه دعا برای کاهش نرخ اجناس از سوی جهانگیری در حالی است که روحانی نیز در ماههای اخیر تنها نسخه خود برای مواجهه با وضعیت نامطلوب فعلی را «نفرین واشنگتندیسی» یافته و در اظهاراتی عجیب گفته بود: «مردم اگر میخواهند برای کمبود و مشکلات لعن و نفرین کنند، آدرس آن کاخ سفید در واشنگتن است و کسی آدرس اشتباه به آنها ندهد. برخی به خاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند؛ آدرس جنایات و فشار بر مردم ایران، واشنگتندیسی و کاخ سفید است؛ کسانی که داخل این ساختمان هستند این همه جنایت علیه ملت ایران روا داشتند».