افتضاح در ضیافت خداحافظی با ترامپ و یارانش
به گزاش اقتصادنیوز، هفته گذشته در آستانه سفر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده به چند کشور اروپایی، به طور غیرمنتظرهای اعلام شد این سفر لغو شده است. گمانهزنیها بابت لغو ناگهانی این سفر حکایت از سرد شدن روابط میان این همپیمانان و متحدین قدیمی میکرد.
به همین مناسبت لوک مکگی، مفسر سیانان با انتشار یادداشتی به تحلیل این موضوع پرداخته است.
به باور او، ترامپ در طول این چهار سال مهمترین اتحاد استراتژیک ایالات متحده در طی دهههای اخیر را نادیده گرفته و با زیر پا گذاشتن آن وضعیتی را به وجود آورده که ترمیم و اصلاح آن میتواند حتی دههها به طول انجامد و هزینه گزافی را برای امریکا در پی داشته باشد.
لغو ضیافت خداحافظی
به نوشته مکگی دوره ریاستجمهوری دونالدترامپ چنان تاثیر بدی را در اروپا به جا گذاشته که بسیار بعید به نظر میرسد جو بایدن در طول مدت چهار سال بتواند روابط ایالات متحده با اروپا را به مسیر پیشین خود بازگرداند.
سفر از پیش برنامهریزی شده مایک پمپئو برای دیدار با رهبران اروپا و ناتو در شرایطی لغو شد که وزارت امور خارجه امریکا دلیل آن را گرفتاریهای پمپئو برای انتقال امور به تیم بایدن اعلام کرد. با این حال مقامات اروپایی به خوبی میدانند دیپلمات ارشد آمریکا به درستی حدس زده هیچ کس نمیخواهد در میهمانی مفصلی که او ترتیب داده، شرکت کند.
در طول دوران ریاست جمهوری ترامپ، اروپاییان با رئیسجمهوری سروکار داشتند که رفتارهای مخرب داشت. بنابراین کاملا قابل تصور بود پمپئو در تور خداحافظی خود، حتی قبل از یورش روز چهارشنبه به ساختمان کنگره در پایتخت ایالات متحده، به گرمی پذیرفته شود. از نظر بسیاری، تحریک آشوبگران توسط ترامپ ضربه آخر او بود. وزیر امور خارجه لوکزامبورگ آشکارا ترامپ را «آتشافروز» خواند و البته که عموم دیپلماتها اعتقاد دارند ترامپ مقصر اصلی هرجومرجها در آمریکا از زمان انتخابات است.
خروج از ریل اصلی
نویسنده این یادداشت اشاره میکند که به اعتقاد تایسون بارکر، تحلیلگر مسائل اروپا و مقام سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده، به طور واضح این سفر بر اساس خواست دوطرفه نبود و بسیاری از نهادها و دیپلماتهای اروپایی با صراحت و رضایت به دولت ترامپ پشت کردند. در حال حاضر از کسی مخفی نیست که اروپا مشتاقانه در انتظار همکاری با دولت بایدن است. چنین رفتار سردی، پایان مفتضحانهای برای روابط چهارساله با کاخ سفید بود که با خارج شدن از ریل اصلی، پلهای اتحاد میان طرفین را یکی پس از دیگری تخریب کرد و در نهایت در کنترل بروز بدترین رفتارها از طرف خود عاجز ماند.
خنثیسازی اهداف اروپایی
در همین رابطه مکگی از قول یک دیپلمات ارشد اروپایی نقل میکند: «از نظر ما، ترامپ اروپا را دشمن میدید. تأثیر ماندگار عبارت «اول امریکا» این است که ایالات متحده دوستان کمتری در اروپا دارد». در واقع دیدگاه کلی در بروکسل این است که ترامپ نهایت تلاش خود را برای خنثیسازی تدریجی بسیاری از تلاشهای اتحادیه اروپا در صحنه جهانی میکرد؛ از جمله در رابطه با توافق هستهای ایران و توافقنامه آبوهوایی پاریس.
تردیدها نسبت به بازگشت وضعیت پیشین
به نوشته تحلیلگر سیانان، در حالی که تصور میشود با حضور بایدن روابط میانآتلانتیک (روابط میان اروپا و امریکا) ترمیم شود، چهار سال سیاستهای ویرانگرِترامپ، اروپاییها را وحشتزده کرده است. به اعتقاد کاترین کلوور اشبروک، مدیر اجرایی پروژه اروپا و روابط فرامنطقهای در مدرسه هاروارد کندی روابط اروپا با ایالات متحده در حال تغییرات بزرگی است و هماکنون اروپائیان با شک و تردید به بازگشت به وضعیت پیشین مینگرند.
در واقع بر سر کار آمدن دولت بایدن هنوز با همان اشتیاق و استقبال از انتخاب باراک اوباما مواجه نشده است، چرا که ترامپ بسیار فراتر از جورج دبلیو بوش به رابطه میان آنها آسیب وارد کرده است. تجاوزات ترامپ بر همه جنبههای زندگی اروپا تأثیر گذاشت، از اقتصاد و امور دفاعی تا باورهای مشترک و روابط فرهنگی.
انکار باورهای مشترک و روابط فرهنگی به شکل عمیقی اتحاد میان آنها را مخدوش کرده است. به گفته بارکر، مقامات در پایتختهای اروپا نسبت به فرستادگان ترامپ در کشورهایشان بسیار ناراحت بودند. اروپاییها در این چهار سال بسیار ناخشنود بودند و اعتقاد داشتند نمایندگان ترامپ، مانند ریچارد گرنل در آلمان، مانند مجریان فاکسنیوز با کشورهایشان رفتاری توهینآمیز وخارج از عرف داشتند.
رها ساختن متحدان قدیمی
مسئله دیگر پیامدهای عملی رویکرد ترامپ در سیاست خارجی بوده است. به عقیده یک دیپلمات اروپایی «اینکه ترامپ به طور ناگهانی از برخی تعهدات دست کشید و یا از برخی مناطق خارج شد به این معنا بود که اروپاییها به ناگاه مهمترین متحد خود در پروژههایی چون خاورمیانه و آفریقا را از دست دادیم». به باور او وقتی آنها موضع سرسختانهای در مورد مواردی مانند چین یا ایران اتخاذ کردند، در واقع ترجیح دادند که در این شرایط اروپاییان را برای پاسخگویی تنها رها کنند.
بدین ترتیب این امر باعث ایجاد تغییر ساختاری در پویایی روایط میان متحدان قدیمی شده است. در شرایطی که اروپاییها مجبور بودند تمام بار مسائلی چون توافق ایران و تغییرات آبوهوایی را به تنهایی به دوش بکشند، بایدن ناگزیر است از جایی آغاز کند که امریکا با رفتن اوباما آن را متوقف کرده است. یعنی در شرایطی که روابط در حال دگرگونی است، بایدن باید مسئولیت آمریکا را بپذیرد. یعنی باید دید آیا بایدن حاضر به تصدیق صدمهای که به شهرت آمریکا وارد آمده خواهد شد و آیا توان جبران آن را خواهد داشت یا نه؛ از مسائل بزرگی چون ایران و چین تا مسائل جزئیتری چون پیگیری پرونده فساد در اوکراین.
بازنگری در سیاستهای اروپایی؛ خودمختاری استراتژیک بینالمللی
این ایده که اروپا اعتماد خود را به آمریکا از دست داده است، بارها و بارها هنگام صحبت با دیپلماتهای اروپایی و مقامات اتحادیه اروپا مطرح میشود.ترکیب غیرقابل پیشبینی بودن کاخ سفید و رویکرد دیوانسالاری ایالاتمتحده نسبت به مداخله کمتر در دنیا در دوره ترامپ، بدان معنی بود که خط قرمزها درنوردیده میشود. به همین ترتیب نفوذ آمریکا در امور دفاعی، امنیت و سایر اولویتهای جهانی اروپا کاهش یافت. این امر باعث شد بسیاری از کشورها در مورد آینده خود با جدیت بیشتری فکر کنند.
علیرغم خوشبینیهای رایج که تصور میشود بایدن رویکرد همکاری بیشتر با اروپاییها را به عنوان یک اولویت دوباره بازیابی کند، دیپلماتها و مقامات اروپایی مصمماند تا به سمت سیاستهای دفاعی مستقل حرکت کنند و از حرکت به سوی «خودمختاری استراتژیک بینالمللی» منصرف نخواهند شد. از نظر یک دیپلمات آلمانی: «از قضا از برخی جنبهها، اتفاق خوبی بود که ترامپ ما را مجبور کرد در مورد مسائلی چون ابتکارعملهای دیپلماتیک، ناتو و عقبنشینی نیروهای آمریکایی بیشتر فکر کنیم. این ممکن است برای بایدن یک شوک باشد، اما چشمانداز حمایت آمریکا از امنیت اروپا دیگر به اندازه زمانی که او و اوباما کاخ سفید را ترک کردند جذاب نیست».
سادهلوح نباشیم، ترامپیسم در کمین است
مکگی یادآور میشود از دیدگاه بسیاری از مقامات اروپایی مهم این نیست که رویکرد بایدن چقدر دوستانه است، بلکه ممکن است تجربه ترامپ دوباره تکرار شود. او در انتخابات شکست خورد، اما به وضوح همچنان در سطحی گسترده از سیاستهای او حمایت میشود. در سال 2024 ، ایوانکا ترامپ، دونالد ترامپ جونیور، مایک پمپئو و یا هر یک از متحدان دیگرش میتوانند مشعل را به دست گیرند و برنده انتخابات شوند. به گفته یک دیپلمات اتحادیه اروپا «ما نمی توانیم ساده لوح باشیم. اگر به تعداد آرا ترامپ نگاهی بیندازید، او کماکان بر رایدهندگان آمریکایی تأثیر قابل توجهی میگذارد. این جریان ضدجهانی «اول آمریکا» در سیاست ایالات متحده هنوز زنده است و ما مجبوریم به قماری که میکنیم درست فکر کنیم».
باید در نظر داشت حتی اگر جو بایدن در پیشبرد برنامههایش موفق باشد، باز هم دلسرد کردن مردم از جنبش ترامپ کار دشواری خواهد بود. از آن بدتر نمایندگانی هستند که برای کسب رای به هر وسیلهای چنگ میزنند و حاضر به هر معاملهای میشوند. پیش از این قرار بود بوش یک انحراف باشد و اوباما یک ترمیم، اما با شرایط به وجود آمده دیگر فروش مجدد این ایده کار بسیار سختتری به نظر میرسد، به خصوص که ترامپ در دوره انتقال، از تمام قدرت خود برای آتش زدن خانه در هنگام خروج استفاده کرد.
افزون بر چهار سال طول خواهد کشید تا غبار بیاعتمادی بر فراز اقیانوس اطلس فرونشیند و نگرانیها درباره رابطه اروپا و آمریکا نسبت به بازگشت آنچه در این چهار سال به وقوع پیوست، مرتفع شود. برای اروپاییها مسلم است که آنها مصمماند تا از این شرایط به بهترین شکل استفاده کنند. اما در ایالات متحده مشخص نیست آیا برای شهروندانی که در چهار سال آینده نگران «اول آمریکا» هستند، این تنزل رتبه دیپلماتیک اهمیتی خواهد داشت یا نه.
به اعتقاد مکگی، صرفنظر از اینها، دوران حکمرانی دونالد ترامپ تنها این راه را پیش پای اروپاییان نگذاشته تا منتظر بمانند و ببینند بایدن چه میزان اولویتهای خود را بر پس گرفتن جایگاه آمریکا در صحنه جهانی قرار خواهد داد. آنها از چهار سال آرامش نسبی در زمان بایدن برای ایجاد بازدارندگیهایی در برابر احتمال پیروزی یک شکاک به اروپا در سال 2024 استفاده خواهند کرد.