آن چه در آمریکا اتفاق میافتد را میتوانید باور کنید؟
به گزارش اقتصادنیوز، توماس فریدمن ، ستوننویس شهیر نیویورکتایمز در سرمقاله جدیدی که در این روزنامه منتشر کرده است به بهانه موج سرما و یخبندانی که ایالت تگزاس را وارد وضعیت اضطراری کرد سیاستگذاریهای نوین در ایالت متحده را به چالش کشیده است. بدین سبب او همزمانی این ماجرا را با فرود دقیق مریخ نورد مقایسه کرده است و رهبران آمریکا را دعوت به بازگشت به مسیر اصلی کرده است.
میتوانید باور کنید این اتفاق در آمریکا می افتد؟
در طی شش ماه گذشته این جمله بیشاز 66 سال گذشته به گوشم میخورد: «آیا می توانید باور کنید این اتفاق در آمریکا می افتد؟» مثلا «من تمام روزم را صرف یک شکار آنلاین کردم تا توانستم واکسن کرونا بگیرم. باورتان میشود این اتفاق در آمریکا میافتد؟»؛ یا «هموطنان آمریکایی ما به کنگره یورش بردند تا تلاش کنند نتایج یک انتخابات را لغو کنند. باورتان می شود این اتفاق در آمریکا می افتد؟»؛ یا «مردم در تگزاس در حال سوزاندن مبلمان خود برای گرم شدن و جوشاندن آب برای نوشیدن و ذوب برف برای شستن توالت خود هستند. باورتان میشود این اتفاق در آمریکا می افتد؟»
اما همه اخبار هم بد نیست. ما فقط یک مریخنورد فوقپیشرفته به نام Perseverance (استقامت، پشتکار) به 292 میلیون مایلی فضا فرستادیم و آن را دقیقاً در نقطهای در مریخ که هدف آن بود فرود آوردیم! فقط در آمریکا!
واقعا چه خبر است؟ در قضیه تگزاس و مریخ، پاسخها سرراستترند. وضعیت تگزاس محصول شرایطی است که هر اتفاقی را تبدیل به مسئلهای سیاسی میکنید -از جمله علم، مادر طبیعت و انرژی- و سعی میکنید در یک دوره آبوهوایی ناگوار، به جای انعطافپذیری در بلند مدت، سودهای کوتاه مدت را به حداکثر برسانید. اما فرود دقیق مریخروند فرزند شرایطی است که اجازه میدهیم علم راهنمای ما باشد و اهداف جسورانه و سرمایه گذاریهای بلندمدت الهامبخش ما باشد.
معاهده مرگبار؟
ذهنیتی که به فرود مریخنورد منتهی شده در گذشته هنجار ما بود. اما امروز ما ذهنیتی که به وضعیت تگزاس منجر شده را جایگزین کردهایم. اگر بخواهیم فرودهای بیشتری در مریخ داشته باشیم و بحران تگزاس تکرار نشود باید نسبت به آنچه در جریان است ارزیابی دقیقتر داشته باشیم.
ماهیت تفکری که به بحران تگزاس منجر شد، در اولین مصاحبه فرماندار گرِگ ابوت عیان شد که توضیح میداد چرا شبکه برق این ایالت در طی این یخبندان سخت از کار افتاد: «این بحران نشان داد که چگونه معاهده جدید سبز (معاهده تغییرات اقلیمی) برای ایالات متحده آمریکا یک معاهده مرگبار به حساب میآید... نیروگاههای بادی و خورشیدی ما از کار افتادند، در حالی که در مجموع بیش از 10 درصد از شبکه برق ما را تامین میکردند و این باعث شد تگزاس فاقد برق شود... این فقط نشان میدهد که سوخت فسیلی لازم است».
ترکیببندی غیرصادقانه آن چند جمله نفسگیر بود.اما حقیقت چیست؟ تگزاس از بازار انرژی خود را به طور کامل مقررات زدایی کرد تا هر تولید کنندهای تشویق شود بیشترین انرژی را با حداقل هزینه تامین کند و رعایت حداقلی از انعطاف پذیری را نداشته باشد –و بدین ترتیب روندهای بلندمدت تغییرات آبوهوایی را هم نادیده بگیرد.
خصوصیسازی سود، اجتماعیشدن زیان
به نوشته تایمز طوفان شدید و بارش سهمگین برف در فوریه 2011، باعث خاموشیهایی در سراسر ایالت شد و میلیونها تگزاسی را در تاریکی قرار داد. مقامات فدرال به این ایالت هشدار دادند که زیرساختهای ایالتی توان کافی برای رویارویی با زمستانهای سخت را ندارد. اما 10 سال بعد، خطوط لوله به طور کافی عایقبندی نشدهاند و بخاریها و تجهیزات یخ زدایی هرگز نصب نشدند - زیرا این امر باعث افزایش هزینهها میشد.
بنابراین، فقط توربینهای بادی تگزاس نبود که یخ زدند، بلکه نیروگاههای گازی، سکوهای نفتی و منابع ذغال سنگ هم از کار افتادند -حتی یکی از راکتورهای هستهای تگزاس ناگزیر خاموش شد، چرا که کاهش ناگهانی فوقالعاده دما باعث ایجاد اختلال در پمپاژ آب در راکتور شد.
این حاصل قرارداد سبز قدیمی ابوت بود -اولویت دادن به سود کوتاه مدت صنایع نفت، گاز و ذغال سنگ، که او را در کارزارهای سیاسی انتخاباتی یاری میدهند: انکار تغییرات اقلیمی و جسارت ورزیدن به مادر طبیعت برای اثبات اشتباهاتی که او انجام داد. و هماکنون تگزاسی که به بودجه اضطراری فدرال نیاز دارد. این همان چیزی است که ما کاپیتالیستها «خصوصیسازی سود و اجتماعیشدن زیان» مینامیم. البته من نمیدانم در تگزاس به آن چه میگویند.
وقتی همه چیز را سیاسی میکنیم
اما برای مخفی کردن همه این مسائل، ابوت برای دفاع از سوزاندن هر چه بیشتر سوختهای فسیلی که اهداکنندگان کمک به او را هر چه بیشتر ثروتمند میکند، در برابر روند صعودی استفاده از نیروهای باد و خورشیدی در ایالت خود سنگاندازی کرد -نیرویی که هوا را پاکتر میکند و باعث رونق زندگی روستاییهای تگزاس میشود.
واکنش ابوت آخرین نمونه از تکرار یک روند واقعا ناسالم در آمریکاست: ما همهچیز را سیاسی میکنیم -ماسک، واکسن، آبوهوا ، هویت نژادی و حتی انرژی الکترونها.
دونالد ترامپ سال گذشته از نفت، گاز و زغال سنگ به عنوان انواع منابع انرژی ما یاد کرده بود. زمانی که الکترونهای انرژی به سیاست تبدیل میشوند، پایان کار نزدیک است. در این شرایط وقتی شما در مورد چیزی فکر میکنید، نمیتوانید سر اصل مطلب بروید.
معامله به شرط سیلی سهمناک
موشه هالبرتالِ فیلسوف مینویسد: «یک سیاست سالم و شکوفا به نقاط مرجعی در خارج از خود نیاز دارد -نقاط مرجع پیرامون حقیقت و برداشت از خیر عمومی... زمانی که همه چیز سیاسی شود، این پایان سیاست است». به عقیده او: «سیاسی ساختن همه چیز، توانایی شما را در فهم واقعیت کاملاً مخدوش می کند». و چنین معاملهای با مادر طبیعت از همهچیز خطیرتر است چرا که او یک نیروی اصلی در زندگی ماست که کاملاً مستقل از اراده ما قرار دارد. و اگر فکر می کنید می توانید با او هر معاملهای بکنید، هالبرتال به ما یادآوری میکند که: «چنان به شما سیلی خواهد زد که در سراسر جهان شنیده خواهد شد». به باور من برای شنیدن این صدا لازم نیست گوش تیز کنید.
بر اساس گزارش اخیر سازمان ملی اقیانوس و جوی ایالات متحده از سال 1980 تاکنون 285 فاجعه آبوهوایی متحمل شده است که خسارات ناشی از هر کدام دستکم یک میلیارد دلار تخمین زده شده است. بر اساس تخمینها، هزینه کل این 285 رویداد بیش از 1.875 تریلیون دلار است. اگر وضعیت عجیب و غریب جهانی برای ما وضعیت طبیعی جدیدی باشد، ما نیازمند سیاستهای جدیدی هستیم که ما را قادر به زنده ماندن کند. تلاش برای حداکثر رساندن سود در عصر عجیب جهانی، در حکم اصرار بر ضربهپذیری است.
به قول هال هاروی، مدیر موسسه نوآوری انرژی «غارنشینان فهمیدند که برای حفاظت کردن از خودشان باید ملزوماتشان را ذخیره کنند. پرندگان این کار را بلدند. سنجابها هم این را میدانند. خوب، ما چه کار میکنیم؟ و تگزاس چه کار کرد؟»
هر رهبری باید خود را با این سوالات روبرو کند. مسائل مربوط به رهبری همیشه مهم است. اما امروزه، این مسئله بیش از هر زمان دیگری در هر سطح اهمیت دارد. زیرا در اعصاری با سرعت تحولات کندتر ، اگر شهر، ایالت یا کشور شما رهبر بدی داشت و از جریان امور از مسیر اصلی خارج میشد، درد بازگشت به مسیر درست قابل تحمل بود. اکنون، هنگامی که تغییرات آبوهوایی، جهانیسازی و فنآوری همه یکباره شتاب میگیرند، اشتباهات کوچک در سکانداری میتواند پیامدهای بزرگ وخیمی در پی داشته باشد.
فقط به تگزاس نگاه کنید، متوجه خواهید شد که منظور من چیست. و فقط به مریخ نگاه کنید و به ذهنیتی فکر کنید که ما را به آنجا رسانده است، و در این صورت شما درخواهید یافت که چه چیزی باید تغییر کند.