راه خروج ایران و آمریکا از بنبست دیپلماتیک
به گزارش اقتصادنیوز؛ دنیِل آرو دیپتریس در مطلبی برای نیوزویک با عنوان «سرشاخ ایران و آمریکا نیازمند پایان یافتن است» (US-Iran Stare-off Needs to End) به ضرورت خاتمه دادن به رویارویی میان ایران و آمریکا پرداخته و نوشته است:
در 21 فوریه ، رافائل گروسی ، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی هسته ای به ایران سفر کرد و با دولت ایران توافق کرد که ناظران هسته ای اجازه بازرسی برنامه هسته ای تهران را برای سه ماه دیگر بگیرند. این توافق ، تشدید تنش در مورد فعالیت های هسته ای ایران را به تأخیر می اندازد ، و فرصت بیشتری برای مذاکره کنندگان ایالات متحده و ایران برای بررسی مجدد دیپلماسی فراهم می کند.
اگر دولت بایدن در مورد تنشزدایی با ایران جدی است ، باید اقدامات جسورانه و خلاقانه ای را برای پیشبرد این روند انجام دهد. این بدان معناست که تقاضای فعلی خود مبنی بر تعهد مجدد ایران به توافق هستهای قبل از متعهد شدن ایالات متحده به توافق، را کنار گذاشته و به دنبال فرصت های دیپلماتیک اضافی در حوزه هسته ای باشد.
اگرچه توافق بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد حمایت سازمان ملل متحد، پتانسیل تقابل بیشتر را کمی خنثی می کند ، اما سه ماه یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه در دیپلماسی محسوب میشود.
علی رغم اعلام اخیر دولت بایدن مبنی بر اینکه مایل است با ایرانیها وارد گفتگو شود، موضع واشنگتن در مورد مسئله هسته ای ایران همچنان سازش ناپذیر است: ایالات متحده تنها پس از برداشتن گام اول توسط ایران ، دوباره وارد توافق هسته ای میشود.
ستون فقرات کمپین فشار حداکثری پابرجاست
فارغ از لفاظی دیپلماتیک بایدن، تحریم های ایالات متحده که ستون فقرات کمپین شکستخورده فشار حداکثری دولت ترامپ را تشکیل داده، هنوز به قوت خود باقی است. تعجب آور نیست که ایرانیان نه تنها با پیشنهاد کاخ سفید مخالف هستند بلکه با توجه به خروج یکجانبه سه سال پیش واشنگتن از توافق، تصور میکنند این پیشنهاد به عنوان اولین اقدام، ریاکارانه است.
موضع کنونی تهران نیز به اندازه موضع واشنگتن غیرواقعگرایانه است. اظهارات محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران مبنی بر اینکه ایالات متحده کلیه تحریمهای هستهای را قبل از بازگشت کامل ایران به تعهداتش لغو کند ، یک شروع خوب نیست.
موقعیت تهران با هر گام نقض برجام غیر قابل دفاعتر می شود، خواه این گام غنی سازی اورانیوم تا خلوص 20 درصد باشد یا ممانعت از دسترسی کامل آژانس به تأسیسات هستهای. هیچ دیپلمات کاربلدی در آمریکا این روش را توصیه نمی کند ، هم به این دلیل که باعث ایجاد مخالفت شدید بوروکراتیک میشود و هم اینکه اعتماد بین آمریکا و ایران به قدری کم است که مقامات دو طرف اطمینان ندارند که طرف مقابل واقعاً کاری را که میگوید انجام دهد.
نیاز به بازیگر ثالث به عنوان واسطه
در حالی که بازگشت هر دو طرف به توافق هسته ای سیاست منطقاً درستی است، اما تا زمانی که مقامات آمریکایی و ایرانی همچنان در مقابل دوربین سرشاخ شوند و از کانال پشتی باهم صحبت کنند، این مسیر برآمده از عقل سلیم برای خروج از بنبست، دور از دسترس خواهد بود.
تنها راهی که این اقدام را محقق میکند این است که واشنگتن و تهران با هم قدم بردارند، یعنی لغو تحریمهای نفتی و بانکی ایالات متحده همگام و همزمان با کاستن از حجم و غلظت ذخیره اضافی اورانیوم غنیسازی شده و جداسازی سانتریفیوژهای پیشرفته توسط ایران. برای اطمینان از اینکه این روند به درستی در حال طی شدن است، هر دو طرف باید در مورد یک نهاد یا دولت ثالث به عنوان واسطه معتبر به توافق برسند تا مطابقت را راستیآزمایی کند و هر دو طرف را به تعهدات خود پایبند نگه دارد.
همچنین عاقلانه خواهد بود که ایالات متحده اجازه ندهد اختلافات در مورد توافق هسته ای مانع اقدامات موازی تنشزدایی در حوزههای دیگر با ایران شود. اگرچه برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) مهم است، اما نباید روابط ایالات متحده و ایران را منحصراً تعریف کند. در نهایت، جلوگیری از محاسبات غلط و اقدامات تهاجمی غیرضروری که می تواند به یک جنگ پرهزینه در خاورمیانه منجر شود ، مهمترین اولویتهای سیاست ایالات متحده است.
حفظ کانالهای ارتباطی
حفظ برخی از ارتباطات حتی ظاهری با مقامات ایرانی، بخش مهمی از فرمول حل مسئله است. ادعاهایی مبنی بر اینکه گفتگو با ایران نوعی پاداش دادن به رفتار بد است، نه تنها یک سوءتعبیر از مفهوم دیپلماسی است، بلکه تنش را به سطح نگران کنندهتری میرساند.
در مرحله مقدماتی، ایالات متحده نباید از آغاز مذاکرات جداگانه با ایران بر سر زندانیان دریغ کند ، مسئله ای که دو کشور در گذشته با موفقیت توانستند در مورد آن مذاکره کنند به گفته وزارت خارجه ایران، از زمان روی کار آمدن دولت بایدن، هر دو کشور از سوئیس به عنوان واسطهای برای انتقال پیام در مورد زندانیان استفاده کردهاند. این مکالمات باید تا زمانی که همه آمریکاییهای تحت بازداشت ایران با خانواده خود به خانه برگردند.
رئیس جمهور بایدن همچنین باید نماینده ویژه خود، رابرت مالی، دیپلمات باسابقه را مأمور کند تا امکان عملیاتی کردن اقداماتی جهت اعتمادسازی با ایران در منطقه خلیج فارس را بررسی کند؛ جایی که در گذشته شاهد تنشهای زیادی بین نیروی دریایی ایالات متحده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بوده است.
اگرچه ارتباطات کشتی به کشتی در صورت برخورد نزدیک بسیار حیاتی است، اما در لحظه داغ شدن تنشها کافی نیستند. تعامل آمریکا و ایران در زمینه رفع درگیریها و مدیریت بحران تا آنجا که ممکن است باید نهادینه شود، تا مقامات ارشد دو طرف در صورت بروز حادثه بتوانند به سرعت به یکدیگر دسترسی پیدا کنند.
بگذارید در این مورد اشتباهی رخ ندهد: ایالات متحده و ایران به این زودیها دوستان هم نخواهند بود. هیچ دکمه تنظیم مجددی بین این دو کشور فشار داده نخواهد شد.
همینطور هیچکدام علاقهای به درگیری ندارند. ارتقاء راهکارهای دیپلماتیک برای رفع مشکلات و مدیریت تخاصم ممکن است بهترین کاری باشد که از هر دو کشور ساخته است. این خودش یک پیروزی خواهد بود.