نقشه بایدن برای هجرت از خاورمیانه
به گزارش اقتصادنیوز؛ نشریه هفتگی اکونومیست در شماره جدید خود -۶ مارس ۲۰۲۱- به جز این مطلب تفصیلی، در یکی از سرمقالههای این مجلد -با عنوان "درون لانه زنبور؛ آمریکا در خاورمیانه چه باید بکند؟"- دلایل جو بایدن برای شیفت راهبردی در سیاستخارجی آمریکا و اولویتزدایی از خاورمیانه را موجه، متناسب با شرایط جدید عرصه بینالمللی و منطبق بر بهینهسازی منافع ملی ایالات متحده تفسیر کرده و در پاسخ به این پرسش که "چگونه میتوان از بار مسئولیت آمریکا در خاورمیانه بهگونهای کاست که از منافع حیاتی ایالات متحده در منطقه محافظت شود؟"، نوشته است: این اصلاً آسان نخواهد بود.
خروج کمدردسر از منطقه پردردسر
سرمقاله اکونومیست که روز گذشته ترجمه آن در اقتصادنیوز منتشر شد (فرار از لانه زنبور)، ۲ توصیه کلی را به عنوان محورهای راهبردی برای «خروج کمدردسر آمریکا از منطقه پردردسر» مطرح کرده است:
این نشریه معتبر در پایان نوشت: گفتوگو آسان نیست، اما اگر آمریکا بخواهد روی بخش دردسرساز جهان کمتر متمرکز شود، تنها راه پیش رو است.
فصل ۴۱؛ هجرت
اکونومیست در تفصیل و تکمیل این سرمقاله، در مطلب دیگری با عنوان «هجرت؛ فصل ۴۱» به شرح و بسط وضعیت کنونی این معضل دیرینه و پیچیده در سیاستخارجی آمریکا پرداخته و با طرح این سؤال که "آیا جو بایدن میتواند آمریکا را از خاورمیانه خارج کند؟" نوشته است: دو رئیس جمهور پیشین آمریکا فکر میکردند که آمریکا بیش از حد با خاورمیانه درگیر است، اما خاورمیانه از رها کردن آنها خودداری کرد.
باراک اوباما سعی کرد به آسیا (آسیای میانه و شرقی/هندوپاسیفیک) محوریت دهد، اما بهار عربی، جنگ داخلی سوریه، داعش و برنامه هستهای ایران بطور مداوم او را به عقب می کشید. همچنین با وجود همه سروصداهایی که دونالد ترامپ در مورد پایان دادن به «جنگهای بیپایان» به پا کرد، وی تا مرز جنگ با ایران پیش رفت. او ۱۴ هزار سرباز را به منطقه اعزام کرد و در پایان، در تعهد نظامی گسترده آمریکا در منطقه تغییر چندانی ایجاد نکرد.
منتظر فصل جدید آمریکا باشید
در حال حاضر، رئیس جمهور جو بایدن، حتی بیش از اسلاف خود، هدف خود برای محدود کردن میزان اهمیت خاورمیانه در میان اولویتهای آمریکارا نشان داده است.
مدت زیادی طول کشید تا بایدن اولین تماس تلفنی خود را با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل برقرار کند، به طوری که سخنگوی وی، جن ساکی مجبور شد در پاسخ به یک خبرنگار اعلام کند که این تأخیر رئیسجمهور
"بیاحترامی تعمدی" نیست (گویا به زعم وی، "از قلم افتادن غیرعمدی" ممکن است تحقیرآمیزتر نباشد). آقای بایدن سرانجام در 17 فوریه، تقریباً یک ماه پس از مراسم تحلیف خود این تماس را برقرار کرد.
وی یک هفته دیگر هم منتظر ماند تا با ملکسلمان، پادشاه عربستان سعودی تماس بگیرد. و درست اندکی پس از این تماس بود که دولت وی گزارشی را از طبقهبندی خارج کرد که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان را متهم به تأیید عملیاتی میکند که منجر به تکهتکه شدن جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد شد.
آقای بایدن که در طول مبارزات انتخاباتی قول داده بود عربستان سعودی "آنها که اینگونه منفور هستند" را پاسخگو سازد، با عدم مجازات ولیعهد بسیاری از طرفدارانش را ناامید کرد. اما او به دنبال این نیست که با تخریب اتحادهای دیرینه آمریکا، خاورمیانه را بیشتر متلاشی کند. در عوض او با این سیگنالها میخواهد متحدان واشنگتن بفهمند که باید انتظار یک فصل جدید از آمریکا را داشته باشند.
آقای بایدن محموله تسلیحات تهاجمی به عربستان سعودی را تعلیق کرده است و همچنین دستور بازنگری در فروش تسلیحات به امارات متحده عربی را صادر کرده است. او به پیگیری پروسه صلح بین اسرائیلیها و فلسطینیان، هدف بزرگی که پنج رئیسجمهور گذشته در جستوجوی آن بودند، علاقه چندانی نشان نداده است. لوید آستین، وزیر دفاع او، بازنگری در آرایش نیروهای اعزامی آمریکا را آغاز کرده و انتظار میرود یک تغییر اساسی در خلیج [فارس] را در نظر داشته باشد. مارتین ایندایک عضو شورای روابط خارجی آمریکا که فرستاده ویژه آقای اوباما در مذاکرات اسرائیل و فلسطین بود، میگوید: «هضم این موضوع برای رهبران منطقه بسیار دشوار است.»
خاورمیانه دیگر ارزشش را ندارد
و با این وجود، با توجه به تغییر تفکر کارشناسان چپگرای خاورمیانه، چندان تعجب آور نیست. آقای ایندایک، سفیر سابق در اسرائیل که بخش عمده ای از دوران حرفه ای خود را وقف پیگیری صلح کرده بود، سال گذشته مقالهای را در وال استریتژورنال منتشر کرد که در آن یک اجماع در حال ظهور را خلاصه میکند: "خاورمیانه دیگر ارزشش را ندارد".
این دیدگاه معتقد است که منافع اصلی آمریکا در منطقه -محافظت از نفت عربستان و امنیت اسرائیل- به عنوان نگرانیهای اصلی کاخ سفید در حال تقلیل یافتن است. آمریکا هنوز به ثبات بازار جهانی نفت علاقهمند است، اما نفت خود را بیشتر از مکزیک وارد میکند تا از عربستان، و بسیاری از آن را از تولید نفت خود تأمین میکند. اسرائیل، به عنوان تنها قدرت هستهای در منطقه، از نظر موجودیتی در معرض خطر نیست. بعلاوه، با صفآرایی اسرائیل در کنار کشورهای عربی سُنّی -از جمله عربستان سعودی- علیه ایران، در خاورمیانه امروز، شکاف عبری-عربی کمتر از اختلاف شیعه-سنی برجسته است.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، و دنیل بنایم، معاون دستیار وزیر خارجه دولت بایدن در امور شبه جزیره عربستان، سال گذشته مقالهای در مجله Foreign Affairs مقالهای نوشتند و نتیجه گرفتند که "تغییر منافع به معنای این نیست که آمریکا باید منطقه را کاملا ترک کند. اما با دیپلماسی ماهرانه در نهایت اجازه یک روند پایدار کاهش بار نظامی در خاورمیانه را می دهد". (ترجمه مقاله دانیل بنایم و جیک سولیوان در اقتصادنیوز)
مانع آشنا در مسیر خروج
با این وجود یک مانع آشنا در مسیر خروج قرار دارد: ایران. از جمله اولین دستورکارهای بایدن -و یک کار ناتمام برای بسیاری از اعضای تیم سیاستخارجی- محدودسازی برنامه هستهای ایران است، و همچنین مهار همپیمانهای منطقهای این کشور، که با یمن آغاز شد.
توافق برای محدود کردن برنامه هستهای ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک -برجام/ JCPOA- از افتخارآمیزترین موفقیت های سیاست خارجی دولت اوباما بود. ترامپ این معامله را "وحشتناک و خندهدار" خواند و در سال 2018 از آن خارج شد و علاوه بر اعمال مجدد تحریمهای لغو شده، تحریمهای جدیدی را تحت عنوان "کارزار فشار حداکثری" بر ایران تحمیل کرد.
حتی وقتی ارزش پول ملی به شدت کاهش یافت و ویروس کرونا کشور را زخمی کرد، تهران با "مقاومت حداکثری" واکنش نشان داد. ایران حجم و خلوص غنیسازی اورانیوم را به بیش از سطح مجاز در توافق رسانده و همچنین شرایط توافق شده در مورد سانتریفیوژهای مورد استفاده را نقض کرده است. امروز زمان گریز هستهای ایران نسبت به زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، بسیار کوتاهتر است. با این حال ایران تأکید دارد که انرژی هستهای را تنها برای اهداف صلحآمیز دنبال میکند.
دولت بایدن گفته است که مایل است مذاکرات را در کنار همان متحدان از سر بگیرد. اما در اواخر ماه فوریه ، ایران ضمن رد ایده مذاکره مستقیم با آمریکاییها، آن را مشروط به این کرد که طرفهای غربی پیش از نشست، نسبت به لغو برخی تحریمها متعهد شوند. از آن سو مقامات دولت آمریکا میگویند پیش از هرگونه تخفیف در تحریمها ایران باید به تعهدات خود در توافقنامه پایبند باشد.
در توصیف این وضعیت میتوان گفت: اکنون هریک از طرفین معتقد است که دیگری میخواهد توافق را بازسازی کند (طرف مقابل باید به توافق برگردد)، و هر دو در حال مانور دادن هستند تا دریابند که کدامیک بیشتر آن را میخواهد (کدام طرف بیشتر حاضر است برای احیای توافق امتیاز دهد).
بهار پرمشغله دیپلماتها
انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن ممکن است مقداری فشار ضربالاجل ایجاد کند، چرا که انتصاب یک دولت جدید که انتظار میرود تندروتر باشد، احتمالاً هرگونه مذاکره را قطع و به تعویق میاندازد.
این وضعیت از یک دوره پرمشغله دیپلماتیک در بهار خبر میدهد.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللیبحران (International Crisis Group)، یک نهاد غیردولتی (NGO) مستقر در بروکسل، گفت: من این فیلم را قبلاً دیده ام. وی با یادآوری اینکه پیش از توافق اصلی (برجام) نیز هر دو طرف اصرار داشتند که اول طرف مقابل باید حرکت کند.
وی افزود: وقتی به شخصیتهای بازیگران اصلی این دولت نگاه میکنم، نمیتوانم تصور کنم که آنها اجازه دهند این توافق در مقابل دیدگان آنها سقوط کند."
نقشه کهنهسرباز مذاکرات خاورمیانه برای احیای برجام
تا همین اواخر، رئیس آقای واعظ در مجموعه گروه بینالمللی بحران، راب مالی (Robert Malley)، کهنهسرباز مذاکرات خاورمیانه در دولتهای بیل کلینتون و باراک اوباما بود. آقای مالی، که در مسیر دستیابی به توافق اصلی (برجام) ایفای نقش میکرد، اکنون نماینده ویژه آقای بایدن در امور ایران است.
اندکی پیش از آنکه آقای مالی از این مجموعه خارج شود، ICG گزارشی بدون امضا (فاقد نام نویسنده) منتشر کرد که در آن گامهای آمریکا برای بازگشت به توافق را شرح داده است. (اقتصادنیوز پیشتر این گزارش مفصل را در ۳ بخش جداگانه پوشش داده است: بخش ۱ / بخش ۲ / بخش ۳)
یکی از این گامها تعهد دولت بایدن برای حمایت از وام اضطراریای است که ایران برای مقابله با شیوع بیماری کرونا از صندوق بینالمللی پول (IMF) درخواست کرده است. و به دنبال آن، باید یک جدول زمانی مذاکره شده بر سر توالی اقدامات متقابل تدوین شود که بر اساس آن به ازای هر گام معکوس ایران در بازگشت به محدودیتهای توافق هستهای هر زمان که به تأیید آژانس بینالمللی انرژی اتمی برسد، آمریکا در روندی که ممکن است ۲ یا ۳ ماه طول بکشد، به تدریج از تحریمها بکاهد.
برجامپلاس (+JCPOA)
سپس، با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید ایران، آمریکا و متحدانش میتوانند آنچه را که تیم بایدن توافقنامه "طولانیتر و قویتر" مینامد، دنبال کنند. در چنین توافقی ممکن است عادیسازی روابط اقتصادی با تهران در ازای تضمینهای بلندمدت درباره ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای و محدودیتهایی در توسعه موشکهای بالستیک ایران مبادله شود.
اگرچه برخی از مقامات دولت بایدن در حمایت از رویکردی استدلال میکردند که خواهان دستیابی یکباره به توافق جامع است، اما نشانهها حاکی از این است که این اختلافنظر به نفع رویکرد «پلکانی» (گسترش تدریجی و چندمرحلهای تا رسیدن به توافق جامع) حل شده است.
به گفته مشاوران آقای بایدن، تجدید دیپلماسی هستهای با ایران بستری را برای فشار آمریکا ایجاد میکند تا بتواند شرایط را برای گفتوگو درباره مسائل منطقهای و نیروهای همپیمان ایران فراهم کند. دولت آمریکایی میخواهند این پروسه را با یمن آغاز کنند؛ جایی که نیروهای حوثی (انصارالله) به عنوان همپیمانهای ایران، هفت سال است که با دولت مستعفی (دولت منصور هادی) مورد حمایت عربستان میجنگند. (جایگاه یمن در طرح منطقهای بایدن)
اغلب اعضای کلیدی تیم سیاست خارجی دولت اوباما در تیم بایدن نیز حضور دارند. و بحران یمن به دلیل حمایتی که دولت اوباما از حمله سعودیها کرده، روی وجدانهای بسیاری از مقامات دولت بایدن سنگینی میکند. دولت ترامپ این حمایت را شدت بخشید و امروز ارزیابی سازمان ملل، بحران یمن را بدترین بحران انسانی جهان حاضر قلمداد میکند
آقای بایدن، تیموتی لندرکینگ، دستیار وزیرخارجه دولت اوباما در امور خاورنزدیک را به عنوان فرستاده ویژه را برای پیگیری پروسه صلح در یمن منصوب کرده، و دستکم در میان قدرت های خارجی نشانههایی از پیشرفت وجود دارد. اگرچه خود جنگجویان هنوز علاقه چندانی به توقف درگیریها بُروز ندادهاند.
جایی که شبیه هیچجا نیست
طبق دیدگاه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، ایجاد چارچوبی جدید شامل قدرتهای منطقهای برای حلوفصل اختلافات، همراه با دیپلماسی هستهای، به ایالات متحده اجازه میدهد تا شروع به عقبنشینی کند. سالیوان و بنایم در مقاله یادشده در ForeignAffairs نوشتند خاورمیانه "خطرناکترین منطقه نهادینهسازینشده (under-institutionalised) در جهان" است، بدون هیچ شباهتی به اتحادیه آفریقا یا سازمان کشورهای آمریکایی، در زمینه معیارها و هنجارهای حکمرانی.
طبق دیدگاه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، ایجاد چارچوبی جدید شامل قدرتهای منطقهای برای حلوفصل اختلافات، همراه با دیپلماسی هستهای، به ایالات متحده اجازه میدهد تا شروع به عقبنشینی کند. سالیوان و بنایم در مقاله یادشده در ForeignAffairs نوشتند خاورمیانه "خطرناکترین منطقه نهادینهسازینشده (under-institutionalised) در جهان" است، بدون هیچ شباهتی به اتحادیه آفریقا یا سازمان کشورهای آمریکایی، در زمینه معیارها و هنجارهای حکمرانی.
هر سازمانِ منطقهایِ مؤثر، راهِ درازی را پیموده است. اگر یک چیز در آن وجود داشته باشد، به نظر میرسد این است که اعضا بیش از هر زمان دیگری تمایل به ادامه راه خود داشته باشند. سال گذشته امارات روابط خود با اسرائیل را عادیسازی کرد و ماه گذشته نیز یک فروند فضاپیما به مدار مریخ فرستاد، در حالی که مصر با مشکلات اقتصادی خود دست به گریبان است، از نقش رهبری تاریخی خود محو شده است. حکام عربستان سعودی منافع زیادی در حفظ خصومت بین ایالات متحده و ایران دارند، زیرا به این بهانه -مانند امارات و اسرائیل- از حفاظت پرهزینه نیروهای آمریکایی بهرهمند میشوند. حتی در ایران طیفهای تندرو بخشی از هویت سیاسی خود را از آمریکاستیزی بدست میآورند. به اینها بحران یمن، زخم عفونی سوریه، ناامنی مداوم عراق، پرمدعایی ترکیه و شکلگیری یک فاجعه انسانی و حقوق بشری در اتیوپی را اهم ضافه کنید: اگر آمریکا امید داشته باشد -هرچند اندک- که بالاخره روزی، کمتر به خاورمیانه بپردازد، لازم است آقای بایدن بیش از آنچه که دوست دارد، به منطقه توجه کند.
در غیر این صورت، بایدن مجبور خواهد شد نقش رئالیست بیرحم را در آغوش بگیرد و منطقه را به حال خود واگذارد و برود. نوع رفتار او با ولیعهد سعودی -شرمنده کردن اما مجازات نکردن او، احترام به رژیم و در عین حال اصرار بر اصلاحات- به نظر تلاشی برای حل اختلاف به روش بینابینی است.و اخیراً نیز الگوی آشنا و خشونتآمیز خود را قاطعانه به نمایش گذاشت: هفته گذشته آمریکا در پاسخ به [ادعای] حمله موشکی گروههای همپیمان ایران علیه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، جنگنده های F-15 را برای بمباران مراکز [ادعایی] مورد استفاده شبهنظامیان عراقی متحد ایران به شرق سوریه اعزام کرد. آقای بایدن سپس گفت که قصد داشت به ایران هشدار دهد "مراقب باشید".
سناتور کریس مورفی (از ایالت کانکتیکات) عضو دموکرات کمیته روابط خارجی سنا، میگوید دولتهای آمریکا سخن گفتن درباره برداشتن توجه و تمرکز ایالاتمتحده از خاورمیانه را آسانتر از آن میبینند که در عمل این کار را انجام دهند. آقای مورفی می گوید: «همیشه یک بحران وجود دارد. همیشه اتفاق جدید و هیجانانگیزی در خاورمیانه رخ میدهد. در حالی که خطِ سِیرِ چین کُند و آرام و ثابت است.»
* عنوان مقاله اکونومیست «هجرت؛ فصل ۴۱ / Exodus; Chapter 41» اشاره به کتاب دوم از اسفار پنجگانه کتاب مقدس یهودیان -تورات- دارد. نام سِفْر دوم از اسفار پنجگانه «شِموت» نام دارد که معادل انگلیسی آن Exodus به معنی خروج (یا هجرت) است. شِموت (به عبری: שְׁמוֹת) دومین کتابِ تورات است که داستان خروج بنیاسرائیل از مصر با هدایت موسی را نقل میکند. این کتاب مشتمل بر چهل فصل بوده و با شرح وضعیت قوم اسرائیل در مصر آغاز میشود. انتخاب فصل ۴۱ برای تیتر اکونومیست احتمالاً اشاره به فصل نانوشتهای از حکایت پرماجرای حضور آمریکا در خاورمیانه دارد.