آیا توافق ایران و چین، گلستان و ترکمنچای است؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، سند همکاری های جامع ایران و چین که اخیرا در تهران به امضای وزیران خارجه دو کشور رسید در سطح جهانی بازتاب گسترده ای پیدا کرده است. انفعال آمریکا و اروپایی ها در عمل به تعهدات برجامی خود سبب شد تا ایران برای تأمین نیازهای خود اقدام دیگری را در دستور کار داشته باشد و با ارتقای روابطش با چین آن را وارد مرحله استراتژیک کند. ناظران و کارشناسان بین المللی معتقدند که سند نتایج ژئوپلتیکی و سیاسی را برای منطقه خواهد داشت و موجب تضعیف هژمون ایالات متحده آمریکا نیز خواهد شد.
برای بررسی ابعاد این سند در ادامه گفتگوی محسن پاک آیین، سفیر سابق ایران در باکو را می خوانید:
از نظر شما نکات قابل توجه در خصوص سند همکاری های جامع ایران و چین چیست؟
باید در نظر داشت اسنادی که بین کشورها به امضا می رسد دو نوع است: تفاهمنامه و یا قرارداد. در تفاهمنامه معمولا به کلیات اشاره می شود و طی آن حوزه های همکاری در زمینه های گوناگون برای مدتی تعیین خواهد شد. تفاهمنامه در واقع نشان دهنده اراده دو کشور برای انجام همکاری ها است و اهمیت آن موجب می شود تا به یک سند راهبردی تبدیل شود.
نوع دیگر و یا دوم مربوط به قرارداد می شود که در آن طرفین وارد جزئیات می شوند و در خصوص سرمایه گذاری، اجرای پروژه، نحوه تقسیم سود و غیره به طور مشخص تعیین خواهد شد و پس از نهایی شدن به مجلس می رود و پس از بررسی نمایندگان به شورای نگهبان می رود و پس از اینکه در هر دو کشور تبدیل به قانون شد در نهایت وارد فاز اجرایی می شود و مورد مخفی در آن وجود ندارد.
سند جامع همکاری های ۲۵ ساله ایران و چین در واقع یک سند چشم انداز و یک نقشه راه است که در آن حوزه های مختلفی برای همکاری تعریف شده است. در حوزه های نفت، انرژی، گردشگری، ترانزیت، تجارت، راه آهن و غیره دو کشور همکاری هایی را نیز خواهند داشت اما در خصوص جزئیات آن چیزی ارائه نشده است. اهمیت این سند این است که رهبران دو کشور پشتیبان آن هستند و دولت ها در آینده باید این سند را طبق اراده ای که پشت آن بوده است وارد فاز اجرایی کنند. حال که این سند به امضای طرف های ایران و چین رسیده در مرحله بعدی وزیران خارجه دو کشور باید با گفتگو این سند را اجرا کنند که طی آن پروژه ها تعریف شده و قراردادها نیز بسته شوند. در حال حاضر مورد محرمانه ای در این سند وجود ندارد که جزئیات آن مشخص شود. هنگامی که جزئیات همکاری های مشخص شد به طور طبیعی در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی و تصویب قرار خواهد گرفت. پس از آن نیز به دولت برای اجرایی شدن ابلاغ می شود.
دلیل نگرانی غرب از این سند چیست؟
آنها احساس می کنند که منافع درازمدتشان درخلیج فارس به خطر افتاده است و بر اساس اشتباهات محاسباتی و خطاهایی که انجام داده اند چین در حال جایگزین شدن است. جایی که شرکت های غربی می توانستند همکاری کنند در حال حاضر چینی ها به آن ورود پیدا کرده اند.اما موضوع دیگری نیز وجود دارد که آن نگرانی ها در داخل کشور است.برخی تصور می کنند تقویت روابط ایران با شرق چون روسیه و چین بدان معناست که ایران دیگر نمی تواند با کشورهای غربی در آینده رابطه خوبی پیدا کند. در واقع چنین نیست. اینکه ایران کشورهای غربی را تا به حال به بازی نگرفته است بدلیل رفتارهای خصومت آمیز آنان است. موضوعی که حتی قبل از انقلاب نیز وجود داشته و تا به امروز نیز ادامه داشته و در رأس آنها نیز ایالات متحده آمریکا قرار دارد. در آن سو نیز کشورهای اروپایی وجود دارند که منافع خود را به آمریکا گره زده اند. کشورهای غربی در صورت رفع خصومت می توانند با ایران رابطه داشته باشند و حتی سند همکاری امضا کنند. بنابراین ایران نباید منافع خود با شرق را به منافع کشورهای غربی گره بزند. بر اساس شعار نه شرقی نه غربی، ایران با همه کشورهای جهان در چارچوب احترام، اعتماد و منافع متقابل می تواند همکاری داشته باشد. به طور طبیعی با کشورهایی که علیه ایران رویکردی خصمانه دارند طبیعی است که همکاری صورت نمی گیرد. برای ایران مهم نیست که این کشور در شرق قرار دارد یا غرب. اگر روزی شرقی ها هم علیه ایران خصومت کردند تهران با آنها همکاری نخواهد داشت. به طورکلی می توان توافق ایران و چین یکی از مسائل مهم و راهبردی وزارت امور خارجه بوده که مورد حمایت رهبر معظم انقلاب و سران قوا بوده که انشاله در آینده شاهد نتایج مثبت آن باشیم.
علاوه بر نگرانی های غرب شاهد وضعیتی دوقطبی در داخل کشور نیز هستیم...
قراردادها و تفاهم نامه های ایران با دیگر کشورها نباید باعث ایجاد دوقطبی درکشور شود. وقتی مساله مهمی که ارتباط مستقیم با منافع ملی دارد به موضوعی دو قطبی تبدیل شود،خودبخود یک قطب به عنوان یک مخالف این قرارداد را در راستای منافع ملی نمی داند و همچنین قطب دیگر منافع آن را بزرگنمایی و برجسته می کند. اگر موضوع دوقطبی نباشد تمام گرایشات و جناح ها با نگاه به نقاط مثبت و منفی این قرارداد آن را مورد بررسی قرار می دهند و در واقع انتظاری واقعی نسبت به آن دارند. به همین دلیل مطلق گرایی را در خصوص این قرارداد شاهد نخواهیم بود. ضمن اینکه در روابط کشورها با هم نیز ما نباید دچار مطلق گرایی شویم؛ به هر حال قرارداد برد ـ برد است و طبق آن دو طرف باید از آن سود ببرند و به نوعی داد و ستد محسوب می شود.
معتقدم که همه ناظران، تحلیلگران و مسئولان کشور باید به این قرارداد به صورت ملی نگاه کنند و از نگاه های جناحی پرهیز کنند تا دوقطبی ایجاد نشود.می توان این سند را مورد نقد و بررسی هم قرار داد به شرطی که در راستای منافع ملی باشد.
یکی از دلایلی که این سند ارزش ملی دارد این است که رهبر معظم انقلاب نیز حامی آن است. همانطورکه می دانیم آقای علی لاریجانی نیز مسئول پیگیری آن بوده است. بنابراین می توان دریافت که این سند تنها خواسته دولت و یک قوه نیست بلکه کلیت نظام از آن حمایت می کند و همگی به آن اهتمام دارند که این اقدام بزرگ باید به چینی ها انجام شود. از طرفی چینی ها نیز به خوبی به زوایای امر آگاه هستند. هیچ دولتی در هفته ها و ماه های پایانی دولتی با آن قرارداد امضا نمی کند اما چین به خوبی می داند که عزم و اراده معقولانه ای در این نظام وجود دارد که در صورت تغییر دولت ها نیز صدمه ای به آن وارد نمی شود.
با بررسی این نگاه در می یابیم که این سند مساله ای کاملا ملی بوده و از همین رو تمامی جناح های مختلف باید با رویکردی حمایتی آن را مورد نقد و بررسی قرار دهند. طرح مسائلی که در مردم ایجاد نگرانی کرده و باعث تشویش اذهان عمومی می شود جایز نیست. عصبانیت آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و برخی رژیم های مرتجع عرب باید به ما یادآوری کند که سند جامع همکاری های ایران و چین سندی خوبی است. اگر این سند علیه منافع ایران بود آنها به هیچ وجه عصبانی نمی شدند.
شاهد هستیم که برخی می گویند چین هم در برهه ای از تحریم ها علیه ایران حمایت کرده و در کنار ایران نبوده است. یا حرف هایی از حضرت امام (ره) نقل می کنند که فرموده بودند چین و شوروی هم دشمن ایران هستند. نظر شما چیست؟
کشورها در روابط خارجی خود رویه ها را تغییر می دهند، از همین رو ممکن است در مقطعی دو کشور با یکدیگر دوست نباشند. اما در ادامه تحولاتی رخ می دهد که منجر به دوستانه شدن روابط می شود. ایران و عراق در برهه ای با هم جنگ داشتند اما در حاضر بهترین دوست و متحد هستند. چین و شوروی نیز در زمان جنگ سرد ۵۰ سال برای عادی سازی روابط مذاکره کردند و در مقابل هم قرار داشتند. اما امروزه دو دوست هستند و با یکدیگر همکاری می کنند. بنابراین تغییر رویه کشورها طبق منافع رویه ای مرسوم است. ایران بارها به اروپایی ها نیز اعلام کرده که در صورت کنار گذاشتن خصومت ها می توانند با ایران سند امضا کنند. باید در نظر داشته باشیم که چین در شورای امنیت به لحاظ سیاسی حامی ایران بوده است. در دوران ترامپ شاهد بودیم این کشور قطعنامه های آمریکا را وتو کرد. چین تنها کشوری به شمار می آید که به طور رسمی از ایران نفت خریداری می کند. در این بین کشورهای دیگری نیز وجود دارند که از ایران نفت می خرند اما اعلام رسمی نمی کنند. حتی به ایران نیز اعلام می کنند که خرید نفت را اعلام نکنند تا فشارهای آمریکا علیه آنان ایجاد نشود. بنابراین باید به نقش مهم چین توجه داشت که درصدد توسعه روابط با کشورهای غرب آسیا است.
پکن گسترش روابط با ایران، افغانستان، پاکستان را در دستور کار خود قرار داده و به دنبال احیای جاده ابریشم نیز هست.در این راستا پکن اعلام کرده که ایران برایش به عنوان یک کشور باثبات از اهمیت بالایی برخوردار است و همینطور یکی از کشورهای مهم و محوری پروژه «یک کمربند یک جاده» است. بنابراین ضروری است که چین را با توجه به شرایط امروزی مدنظر داشته باشیم.
وقتی حضرت امام (ره) در برهه ای اعلام کردند که چین و شوروی دشمن ایران هستند باید زمانش را در نظر بگیریم و بررسی کنیم که در چه دوره ای آن را بیان کرده اند. در مقطعی در اوایل انقلاب که عده ای از گروه های ایرانی که متمایل به مائوئیسم بودند و عده ای که به دنبال مارکسیسم بودند، در دانشگاه با جوانان انقلابی مسلمان بحث می کردند و این عقاید و افکار را ترویج می دادند و معتقد بودند راه اداره کشور از طریق توجه به این افکار و عقاید می گذرد. امام در آن دوره به دانشجویان فرمودند که چین و شوروی هر دو دشمن ما هستند؛ البته این بدان معنا نیست که چین و شوروی به دنبال دو کشور و حکومت دشمن ایران هستند، بلکه این دو ایدئولوژی مائوئیسم و مارکسیسم بودند که به عنوان دشمن ایران خطاب می شدند و حضرت امام بر آن تاکید داشتند.امروزه نیز شاهد هستیم که مائوئیسم از چین فاصله گرفته و مارکسیسم در روسیه وجود ندارد. شوروی امروزه به روسیه ای تبدیل شده که ۱۵ الی ۱۶ کشور از آن جدا شده اند و نگاه به اقتصاد آزاد دارند. امروزه چین در یک اقتصاد آزاد بزرگترین صادرکننده کالا به آمریکا است که دومین واردکننده کالا از آمریکا نیز محسوب می شود. همه این توضیحات عنوان شد تا بر اهمیت شأن و نزول اظهارات تاکید کنم. همانطور که اشاره کردم باید بررسی کنیم و ببینیم صحبت های مطرح شده در چه زمانی و خطاب به چه کسانی بوده است. نباید با طرح این مسائل در مردم نگرانی و اضطراب ایجاد کنیم که قراداد ۲۵ ساله با چین تحمیل ترکمنچای دیگری به ایران است. شرایط قرارداد ترکمنچای و گلستان که با دوره کنونی مقایسه می شود بسیار متفاوت است. در آن برهه شاهانی بر کشور حکفرمایی می کردند که خیلی راحت کشور را می فروختند. در همین راستا در دوره قاجار شاهد جدا شدن بخش های مهمی از ایران بودیم. در زمان پهلوی ما شاهد بخشیده شدن بحرین به اعراب بودیم که واقعیت هایی هستند که در آن دوره وجود داشتند.
امروز در نظام جمهوری اسلامی ایران مردم بر امور نظارت دقیق دارند و با رأی خود افراد مورد نظر را انتخاب می کنند. در رأس این نظام نیز ولی فقیه وجود دارد که به همراه فقها بر امور نظارت می کنند. ایران ۸ سال در جنگ تحمیلی جنگید و خون ها داد تا یک وجب از خاکش جدا نشود. از همین رو طرح مسائلی چون ترکمنچای و گلستان به هیچ وجه جایز نیست. زمانی که سفیر بودم همواره در جلساتی با حضور حضرت امام برگزار می شد ایشان همواره تاکید داشتند که با کشورهای که احترام متقابل را در نظر می گیرند ایران باید روابط دوستانه داشته باشد. تعداد اندکی از جناح ها در آن جلسات اظهار داشتند که ما باید فقط با ملت ها کار کنیم که حضرت امام با صراحت تمام اظهار داشتند که این حرف غلطی است و باید هم با ملت ها و هم دولت ها همکاری داشته باشیم. ایده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بر همین مبنا بود به طوری که رهبر معظم انقلاب نیز همواره بر روابط با کشورها بر پایه احترام متقابل تاکید دارند. به جز رژیم صهیونیستی که ایران آن را به رسمیت نمی شناسد و آمریکا که همواره با ملت ایران دشمنی و خصومت داشته است.
دلیل اجرایی شدن این سند در زمان فعلی چه بود و اگر خوب است چرا زودتر شکل نگرفت؟
امضای سند همکاری جامع ایران با چین باید زودتر از اینها انجام می شد. در برهه ای که ایران با کشورهای اروپایی و ۱+۵ به تفاهم رسید و فضای بازی ایجاد شد باید نگاه به شرق را تقویت می کردیم. باید به جای اینکه با کشورهایی که در زمان تحریم علیه ایران اقدام کرده بودند تهران قرارداد ببندد باید با کشورهایی چون چین قرارداد می بستیم. تا در زمانی که اگر ترامپ از برجام خارج شد و یا صدمه ای به آن خورد این کشورها کار خود در ایران را ادامه دهند. متاسفانه در آن مقطع ایران بار دیگر به سراغ توتال، ایرباس، بوئینگ، بنز و غیره رفت. یا به سراغ ژاپن و کره ای رفتیم که سیاستشان تابعی از خود غرب است. متاسفانه چین در این زمینه فراموش شد. یکی از مقامات به یاد دارم که اعلام کرد اگر قرارداد با توتال انجام نشد با چین می بندیم. در واقع این حرکت چینی ها را از ما رنجاند. بنابراین در آن زمان ضروری بود که ایران شرکای واقعی خود را به صورت درست انتخاب کند. اگر ایران همکاری های خود را با چین مانند همین سند ۲۵ ساله انجام می داد، چه بسا پس از خروج ترامپ از برجام، چین در کشور باقی می ماند و پروژه ها را در حوزه های مختلف نفتی، گازی و زیرساختی ادامه می داد. همکاری های می توانست با کشورهایی چون روسیه و یا مالزی ادامه پیدا کند. اگرچه ممکن است سطح تکنولوژی کشوری چون مالزی با کشورهای اروپایی یکسان نباشد اما این کشور وفادار است و با سرنوشت کشورهای دیگر بازی نمی کند. ایران تقریبا دو سال با شرکت هایی چون توتال مذاکره کرد و فرصت بزرگی را از دست داد. در نهایت هم دیدیم که این شرکت ها با یک امضا از ایران خارج شدند و با نیمه کاره گذاشتن پروژه های خود در ایران ما را معطل نگه داشتند. باید توجه داشته باشیم اگر زمانی تحریم ها لغو شد ایران به سراغ طرفی نرود که در دوره تحریم ها نسبت به ما بی توجه بودند. از همین رو ضرورت ایجاب می کند با کشورهایی همکاری کنیم که در دوران تحریم نیز در کنار ما بودند.