دست برتر ایران در مذاکرات وین بعد از حمله به نطنز
به گزارش اقتصادنیوز، ادامه نشست های کمیسیون برجام در وین در شرایطی که قرار بود در روز چهارشنبه پیگیری شود به تعویق افتاده و به گفته طرف های ایرانی و آمریکایی امروز پنج شنبه برگزار خواهد شد. در حالی که به طور رسمی گفته می شود دلیل تعویق مذاکرات ابتلای یکی از اعضای تیم مذاکرات بوده، برخی معتقدند تصمیم ایران مبنی بر آغاز غنی سازی با غنای شصت درصد علت حقیقی عقب افتادن این نشست است.
جمهوری اسلامی در واکنش به عملیات اخیر در تاسیسات نطنز تصمیم به این عمل گرفته و محاسبات پیرامون آینده مذاکرات بدین ترتیب پیچیده تر شده است. جروزالمپست در تحلیلی مدعی شده هدف از حمله نطنز جلوگیری از اعمال فشار از سوی ایران روی آمریکا در مذاکرات برای بازگشت واشنگتن به توافق هستهای بوده است. با این وجود عده دیگری از تحلیلگران معتقدند این ماجرا، به عکس انتظارات باعث افرایش قدرت چانه زنی جمهوری اسلامی در طی مذاکرات می شود. پایگاه تحلیلی فارن پالیسی یادداشتی به قلم میثم بهروش منتشر کرده که در طی آن نویسنده در راستای ادعای اخیر استدلال کرده است.
عملیات خرابکاری
عملیات خرابکارانه علیه بزرگترین مجتمع غنیسازی اورانیوم ایران در نطنز در 11 آوریل، آخرین تلاش آشکار اسرائیل برای متوقف ساختن برنامه هستهای تهران بود. پیش از آن در ژوئیه 2020، یک کارخانه تولید سانتریفیوژ پیشرفته در همان مجتمع با استفاده از بمب انفجاری پرقدرتی دچار خسارات قابل توجهی شد که مقامات ایرانی را وادار به ساخت جایگزین آن در زیرزمین کرد. این انفجار با ترور محسن فخری زاده، معمار ارشد برنامه انرژی اتمی ایران در ماه نوامبر همراه شد.
واکنشها در تهران
فریدون عباسی، رئیس کمیسیون انرژی مجلس ایران که خود از یک سوءقصد در سال 2010 جان سالم به در برده، حمله اخیر را یک نقشه بسیار زیبا و عملیاتی پیچیده توصیف کرد که بر اثر یک عملیات انفجاری سیستم برق این مجتمع را دچار اختلال کرد و باعث آسیب دیدن سانتریفیوژها شد. علیرضا زاکانی، رئیس محافظهکار مرکز پژوهشهای مجلس ایران هم با تکرار لحن عتاب آلود تندروهای تهران، اظهار کرد پاسخ مناسب به این ماجرا غنیسازی با غلظت فراتر از 60 درصد است -که معمولاً برای تأمین انرژی زیردریاییهای هستهای به کار میرود و بالاتر از میزانی است که ایران تاکنون بدان دست یافته بود.
علیرغم اعتراضات و وعدههای آتشین این عده، اولین واکنش رسمی دولت این بود که سطح خسارت را کم اهمیت جلوه دهد و این نشانهای است از آنکه ایران احتمالاً تصمیم گرفته آرامش خود را حفظ کند و مذاکرات هستهای در وین را ادامه دهد؛ اما احتمالاً با درخواست امتیازات بیشتر و انتظار جبران خسارت به عنوان یک اهرم فشار.
علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، این حمله را به عنوان نوعی تروریسم هستهای محکوم کرد و بهروز کمالوندی، سخنگوی این سازمان در همان روز تأیید کرد این حادثه باعث تلفات انسانی و یا نشت رادیواکتیو نشده است. علی ربیعی، سخنگوی ریاست جمهوری هم تاکید داشت ایران در دام عملیات تحریک آمیز اسرائیل نمی افتد و به شکل تلویحی اشاره داشت که نگرش تهران درمورد مذاکرات هستهای در واکنش به کارشکنی در نطنز تغییر نخواهد کرد.
همزمان با تلاشهای دولت حسن روحانی برای آرام ساختن جو پرتنش سیاسی، سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه برای رایزنی با همتای ایرانی خود راهی تهران شد و ظریف در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با لاوروف اعلام کرد اسرائیلیها تصور میکنند این حمله میتواند دست ما را در مذاکرات وین تضعیف کند، اما بهعکس، این حادثه موجب تقویت موقعیت ما میشود.
موقعیت قربانی و خواستههای حداکثری
مسئله این است که این عملیات در حدی نبوده که برنامه هستهای ایران را متوقف سازد و یا این کشور را را از ادامه شرکت در مذاکرات هستهای چندجانبه با قدرتهای جهانی منصرف کند. در عوض، به نظر میرسد تهران آماده است تا از وضعیت قربانی شدن خود -که از طریق عملیات مکرر اسرائیل علیه زیرساختهای اتمیاش به وجود آمده- استفاده کند تا به هدف خود در میز مذاکره -که حذف کامل تحریمهاست- برسد؛ چیزی که در شرایط دیگر ممکن است به عنوان یک خواسته حداکثری پنداشته شود و خطر از دست رفتن حمایت روسیه و چین را هم در پی داشته باشد.
به عبارت دیگر، حمله نطنز نه تنها بهانه به دست تهران داده که سانتریفیوژهایی با قدرت بالاتر برای غنیسازی اورانیوم را بدون هزینه سیاسی زیادی راهاندازی کند، بلکه همچنین میتواند دستهای مسکو و همچنین پکن را به عنوان اهرم فشاری در جریان مذاکرات وین را پشت خود احساس کند.
اما این حمله به ویژه منافع سیاسی تندورهای داخلی را نیز پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن تأمین میکند: اگر در این شرایط دولت بایدن به یک باره همه تحریمهای دوران ترامپ را لغو کند، خواستهای را اجرا کرده که آنها از همان ابتدا به صورت حداکثری و سرسختانه مطرح میکردند و این یک توفیق برای آنها به شمار میآید. اگر هم که واشنگتن به هر دلیلی این کار را انجام ندهد، تندروها میتوانند به همین بهانه مذاکرات را به بنبست بکشانند و پیگیری دیپلماسی برای کاهش تحریمها را به بعد از در کنترل درآوردن ریاست جمهوری معوق کنند.
نتایجی فراتر از تاکتیکهای دیپلماسی هستهای
با توجه به این شرایط جای تعجب نداشت که عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران و مذاکره کننده اصلی هستهای در وین رسما از برنامه تهران برای غنیسازی اورانیوم تا غلظت 60 درصد رونمایی کرد. ایران به رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اطلاع داد که برای تأمین نیازهای پزشکی و تولید داروهای رادیوایزوتوپ ، غنیسازی 60 درصدی را آغاز میکند. همزمان هم گزارش شده که روز سهشنبه یک کشتی باری متعلق به شرکت اسرائیلی ریشیپینگ در نزدیکی بندر فجیره امارات مورد هدف قرار گرفت.
صرفنظر از اینکه عملیات خرابکاری اسرائیل علیه تأسیسات غنیسازی در نطنز چه تاثیری بر مذاکرات احیای برجام در وین میگذارد، شاید جدیترین نتیجه استراتژیک این ماجرا همسو شدن بیشتر افکار عمومی ناراضی در ایران با دولت ایران در سیاست هستهای است. این همسویی میتواند به واسطه مخالفت مشترک با دشمنان خارجی ایران شکل گیرد و حتا شاید بتواند فراتر از تاکتیکهای دیپلماسی هستهای، نوعی از پشتیبانی جمعی از گسترش برنامههای اتمی را ایجاد کند.
چنین گزینهای شاید تا پیش از این دور از ذهن مینمود. اما اگر تلاشهای دیپلماتیک نتوانند کمپین فشار حداکثری علیه ایران را کنار بگذارد، شاید غیرقابل تصور نباشد. در صورت نابودی برجام، چه از سر اهمال آمریکا و چه از بابت جسارتورزیهای اسرائیل، هیچ راه قابل حصولی برای نظارت بر برنامه هستهای تهران وجود نخواهد داشت. در آن صورت جنگ گزینه بسیار محتملی است، و اگر جنگ آغاز شود، هیچ تضمینی قابل قبول وجود نخواهد داشت که در نتیجه ایران برای توسعه برنامههای هستهای شتاب نکند.