نظر بایدن درباره خاتمی، احمدینژاد و روحانی
به گزارش اقتصادنیوز؛ پایگاه خبری-تحلیلی پالیتیکو در مطلبی مفصل ضمن بررسی اجمالی تاریخچه نیم قرن گذشته روابط ایران و آمریکا، به چگونگی رویکرد استبلیشمنت حزب دموکرات و بطور خاص جو بایدن نسبت به ایران در طول این سالها پرداخته و نوشته است: جو بایدن چهار دهه، امیدوار بوده که ایران و آمریکا به بستری مشترک دست پیدا کنند. اکنون ممکن است این آخرین شانس واقعی او باشد.
سناتور محبوب تهران!
نهال طوسی تحلیلگر سیاستخارجی پالیتیکو در این مطلب که با عنوان «او که میگذارد و میرود؛ عاشقانه خسته بایدن با ایران»، نوشته است: دو دهه پیش، وقتی آمریکاییها با ماجرای یازدهم سپتامبر در افغانستان درگیر بودند، جو بایدن که در آن زمان سناتور بود، تلاش میکرد رابطه میان آمریکا و ایران را احیا کند.
بایدن در سخنرانی برای شورای ملی ایرانیانِ آمریکا، از چند قدم متواضعانه از جانب آمریکا مقابل ایران سخن گفت که از جمله آنها تسهیل روابط مردم با مردم بود.
البته مسائل و دغدغههای نگرانکنندهای هم بود که او از آنها طفره نرفت مثلا برنامه هستهای تهران یا حضور پرقدرت ضدآمریکاییها در مسند قدرت در ایران.
اما در عینحال به این نکته اشاره کرد که مردم عادی در این کشور برای قربانیان حادثه یازدهم سپتامبر، شمع روشن کردهاند یا به این نکته اشاره کرد که دو کشور تا حدی درباره مساله افغانستان همکاری داشتهاند. او حتی از حقوقدانهای ایرانی درخواست کرد هر موقع و هرجا که مایل بودند با او دیدار کنند.
او در سخنرانی مارس ۲۰۰۲ گفت بهبود روابط ایران و آمریکا به نفع هر دو کشور خواهد بود. هرچند سخنان او عملا از سوی دو کشور به جایی نرسید اما این سخنرانی از سوی بایدن به نماد و نشانهای از رویکرد او نسبت به جمهوری اسلامی در زندگیاش تبدیل شد.
او سالها پیش از آنکه باراک اوباما به ریاستجمهوری برسد، در قالب سناتور با کشورهای خاورمیانه در ارتباط بود و برخی هم میگفتند بایدن «سناتور مورد علاقه (محبوب) تهران» است.
پولیتیکو در مروری که از اسناد، سخنرانیها و حرفهای بایدن طی سالهای گذشته داشته، به این نتیجه رسیده که او هر بار بحث ایران به میان آمده، از مسیری محتاطانه عبور کرده، راهی پرخطر اما امیدوارانه، به لحاظ سیاسی آگاهانه اما ریسکی و همیشه در امید به دستیابی به نتیجههای درازمدت.
این روزها بایدن به عنوان رئیسجمهوری آمریکا با سختترین مشکل این دو کشور مواجه است: حل و فصل ماجرای توافق ۲۰۱۵ که ظرفیتهای هستهای ایران را محدود میکرد. خطرات بسیار است: اگر توافق به کلی از دست برود، احتمال خیزش ارتش هستهای در خاورمیانه وجود دارد و تنشهای میان ایران و اسرائیل و همچنین برخی از دولتهای عرب را تشدید خواهد کرد.
سیاست هم در این بین، کاملا سمی است: رابطه آمریکا با دوست قدیمیاش، اسراییل را مختل میکند، روابط آمریکا با متحدان اروپاییاش تحت فشار قرار میگیرد و در عینحال، جمهوریخواهان هم چماقی پیدا میکنند که با آن مدام بایدن را بزنند. با همه این حرفها، به نظر میرسد دستکم فعلا، بایدن میخواهد فرصت دیپلماسی هستهای را به ایران بدهد.
این دشمنی بالاخره باید تمام شود
چاک هیگل، وزیر دفاع سابق آمریکا و جمهوریخواهی که در سال ۲۰۰۳ مقدمات دیدار بایدن و جواد ظریف را فراهم آورد، میگفت بایدن همیشه نگاهی بلندپروازانه به ایران داشته است. او معتقد است نمیتوان برای همیشه و همیشه و همیشه، ایران را دشمن دانست، بالاخره باید یک اتفاق رخ بدهد. او میگوید اگر هیچ اتفاقی هم نیفتد، بالاخره تغییر نسلی رخ میدهد.
از دست رفتن یک دوست
وقتی بایدن در سال ۱۹۷۳ به مجلس سنای آمریکا راه پیدا کرد، ایران یکی از اصلیترین متحدان آمریکا در خاورمیانه بود، دوستی مهم در میانه جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی. محمدرضا پهلوی، شاه ایران که ازسوی حمایت آمریکا میشد یکی از خریداران اصلی سلاح از آمریکا هم بهشمار میرفت- هرچند این مساله برخی از قانونگذاران آمریکایی و بنا بر اسناد تاریخی، بایدن را نگران میکرد.
وقتی بایدن وارد دوره دوم سناتوریاش شد، شاه ایران هم در یک انقلاب سرنگون شد و اسلامگرایان در تهران به قدرت رسیدند. در ماههای بعدی هم، ایرانیها چندین دیپلمات آمریکایی را گروگان گرفتند و شاه هم به دلیل ابتلا به سرطان از دنیا رفت.
رویکرد ثبتنشده بایدن به ایران در سالهای اولیه انقلاب
گزارشهای بایدن از آن دورهاش در مجلس سنا، در دسترس عموم نیست و در نتیجه نمیتوان به درستی صحبتهای او را در آن دوره، ارزیابی کرد. حتی در آرشیوهای خبری جزئیات کمی وجود دارد و بایدن که در آن زمان سناتوری جوان بود، نمیتوانست حرفی اثرگذار درباره این موقعیت پیچیده بینالمللی بزند.
اما در ششم آوریل ۱۹۸۰، یعنی یک روز پیش از آنکه جیمی کارتر، رئیسجمهوری وقت آمریکا، به روابط دیپلماتیک با ایران قطع کند، آسوشیتدپرس نوشت بایدن به یونان رفته و با یکی از کارکنان ناوگان دریایی آمریکا دیداری داشتهاست.
نقل قولی هم از بایدن وجود دارد که در این بین گفته اگر راهکارهای سیاسی برای آزادسازی گروگانها در هر جایی نتیجه ندهد، ارتش ما در آستانه هدف قرار دادن مناطق مشخصی در هر کشوری است.
البته او در آن زمان، هیچ اظهار نظری در این زمینه نداشت که آیا استفاده از نیروی نظامی در رابطه با مساله گروگانها کار درستی است یا خیر. اما در مصاحبهای دیگر اعلام کرد این کار، روش ایدهآل مورد نظرش نخواهد بود.
او در یک دهه بعدی حسن نیتش را در زمینه سیاستهای خارجی بیشتر به نمایش گذاشت. مثلا میگفت نگران قاچاق مواد مخدر در خاورمیانه و جنوب آسیا است چرا که میتواند منجر به اعتیاد و جنایت در غرب شود. او میگفت مشکلاتی که در امور خارجی با ایران، افعانستان و پاکستان وجود دارد کاملا با پدیدههایی مثل اعتیاد در آمریکا مرتبط است.
عربستان همیشه دوست آمریکا نخواهد ماند
او همچنین درباره ایجاد ارتش هستهای در خاورمیانه ابراز نگرانی کرد. ایران دیگر برای آنها یک دوست نبود و این مساله از نگاه بایدن نگرانکننده بود. او حتی از فروش سلاح به عربستان سعودی هم ابزار نگرانی کرد چرا که معتقد بود این کشور همیشه دوست آمریکا نخواهد ماند.
در سال ۱۹۹۶ وقتی ادعا شد ایران پشت بمبگذاری برجهای خُبَر بوده بایدن اعلام کرد اگر اینطور باشد، ایران اقدام به جنگ کرده و آمریکا میتواند هر اقدامی بخواهد برای تلافی بکند. البته بعدا روشن شد که القاعده پشت ماجرای این بمبگذاری بودهاست.
کمی بعد او نگرانیهایی در مورد برنامههای موشکی و هستهای ایران پیدا کرد. در سال ۱۹۹۸ وقتی فاکسنیوز در مصاحبهای از او پرسید که صدام حسین و عراق برای آمریکا تهدید محسوب میشوند یا ایران؟ گفت ایران با ظرفیتهای موشکیاش در درازمدت، تهدیدی بزرگتر است.
نظر بایدن درباره انتخاب خاتمی
البته او اظهار امیدواری کرد که ایرانیها با رای دادن به محمد خاتمی به عنوان رئیسجمهوری، نشان دادند که تهران راه جدیدی را در پیش گرفتهاست. او گفت میخواهم ببینم که آنها واقعا مسیر و رویکرد خود را تغییر دادهاند.
انتخاب خاتمی در ابتدای این قرن، روابط ایران و آمریکا را کمی گرم کرد بهویژه وقتی رئیسجمهوری ایران دو کشور را تشویق به تعامل فرهنگی کرد. بیل کلینتون هم که در آن زمان رئیسجمهور بود، برخی تحریمها را در مقابل از دوش اقتصاد ایران برداشت.
حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ که به حمله آمریکا به افغانستان منجر شد هم روابط دو کشور را به نوعی بهبود بخشید. کشوری با اکثریت شیعه ترجیح میداد طالبان سنی از میان برداشته شود پس راه را برای ارتش آمریکا باز کرد. حتی گفته میشود دولت ایران در این زمینه کمکهایی کردهاست.
اما جورج بوش، رئیسجمهوری آمریکا تصمیم گرفت ایران در فهرست سیاه قرار دهد و از ژانویه ۲۰۰۲ وضعیت فرق کرد.
بایدن موافق جریان اصلاحات در ایران بود
چندهفته بعد از حادثه یازدهم سپتامبر، بایدن پیشنهاد کمکهای مالی به ایران را مطرح کرد؛ ۲۰۰ میلیون دلار. گفته میشود که یکی از افراد گروه بایدن گفتهاست ایران این کمک را پس میفرستد و به همین خاطر با آن مخالفت کردهاند.
دو ماه پس از آنکه بوش، ایران را محور شرارت خواند، بایدن در شورای ملی ایرانیان آمریکا گفت آمریکا باید اقداماتی در رابطه با ایران داشته باشد بدون اینکه منتظر جبران باشد. او میخواست روابط آمریکا با مردم ایران بهبود پیدا کند تا تنشهای داخلی کمتر شوند. در واقع با جریان اصلاحات در ایران موافق بود.
پیوند شخصی سناتور و دیپلمات آیندهدار
اوایل سال ۲۰۰۳ بود که هیگل مقدماتی برای دیدار ظریف و بایدن فراهم آورد. دیداری که به گفته هیگل، بایدن در آن با متانت درباره همهچیز ازجمله برنامه هستهای ایران صحبت کرد و از غذاهای لذیذ ایرانی هم لذت برد. آنها درباره همهچیز حرف زدند اما حرفهایشان کاملا کلی بود.
هیچیک از این دو نفر یعنی بایدن و ظریف، در آن زمان در موقعیتی قرار نداشتند که بتوانند تعهدی بدهند. فقط پیوندی شخصی میان این دو نفر برقرار شد، دو نفری که انتظار میرفت در آینده نقشهای مهمی در سیاست ایرانی بازی کنند.
در سالهای بعد، روابط ایران و آمریکا بدتر شد. بخشی از ماجرا به بلندپروازیهای هستهای ایران مربوط میشد. البته تهران همیشه اصرار داشت که به دنبال بمب هستهای نیست.
زمانیکه بغداد سقوط کرده بود، گفته میشد آیا آمریکا باید به سمت تهران یورش ببرد یا خیر. یا دستکم باید چند حمله به ایران داشته باشد یا خیر. اما بایدن همان زمان به وضوح اعلام کرد که اینها فکر خیلی بدی است. بایدن میگفت آمریکا نباید از نیروی نظامی علیه ایران استفاده کند.
او این مساله را در گفتوگو با فاکسنیوز هم مطرح کرد. او معتقد بود که آمریکا فقط باید کنترل عراق را در دست بگیرد. به نظر او، این اقدام میتواند نقش مهمی در رابطه با ایران داشته باشد.
در سالهای بعد، جنگ میان تندروها و میانهروترها آشکارتر شد. اصلاحطلبان بهدنبال بهبود روابط بودند و بایدن هم در گفتوگو با واشنگتنپست گفت که عناصری در ایران به دنبال عادیسازی روابط با آمریکا هستند تا به آن دسته از منافع سیاسی و اقتصادیشان در جهان که استحقاقش را دارند، برسند.
دیدار بایدن و خرازی در داووس
در ژانویه ۲۰۰۴ هم بایدن با کمال خرازی که آن زمان وزیر امورخارجه ایران بود در حاشیه نشست داووس در سوئیس دیدار کرد و بستری فراهم شد تا مقامات آمریکایی به ایران بروند اما بعدتر ایران برنامهها را یکطرفه به هم زد.
در سالهای بعد، تندروها تلاشهای اصلاحطلبان را خنثی کردند. محمود احمدینژاد که آن زمان به عنوان رئیسجمهوری ایران انتخاب شده بود، هولوکاست را دروغ خواند. تنشها میان ایران و عراق هم بیشتر شد.
در جستجوی راهی میانه
بایدن در این زمان به دنبال راه میانه بود. او بارها در نشستهای مختلف اعلام کرد آمریکا نباید به دنبال تغییر رژیم در ایران باشد. فقط باید ایران را وادار کند بر سر برنامههای هستهایاش با کشورهای اروپایی سر میز مذاکره بنشیند.
بایدن در ژوئن ۲۰۰۵ به انبیسی گفت ترجیح میدهد سیاست کشور طوری باشد که آمریکا مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای شود. از نگاه او همه اینها باید با دیپلماسی پیش میرفت. برای همین مذاکره را پیشنهاد میداد. او به دولت بوش هم پیشنهاد میکرد صرفا مانع محقق شدن برنامههای هستهای ایران شود.
در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۲۰۰۸ در آمریکا، بایدن به عنوان معاون باراک اوباما مطرح شد. او میگفت آمریکا باید حضوری دیپلماتیک در ایران داشته باشد. او معتقد بود با این ترفند، بهتر میتوان وارد بازی با ایران شد.
محافظهکاران رویکرد بایدن به ایران را مسخره میکردند. مایکل روبین، مفسر مسائل خاورمیانه هم در ستونی در آگوست ۲۰۰۸ گفت بایدن، سناتور مورد علاقه تهران است و کسی است که راه تحقق اهداف هستهای تهران را هموار میکند.
اما بایدن در اوباما، رئیسجمهوری را میدید که رویکردی مشابه نسبت به ایران دارد. هر دو به دنبال روابط دیپلماتیک با این کشور بودند. هر دو میخواستند ایران وارد مذاکره شود.
نگاه بایدن به دولت احمدینژاد و روحانی
تنها چند هفته بعد از آغاز دولت اوباما و ورود آن به دفتر کاخ سفید، بایدن در یک سخنرانی عمومی اعلام کرد آمریکا به دنبال مذاکره با ایران است تا در صورت لزوم جلوی برنامههای هستهای این کشور را بگیرد. او در همان روزهای نخست بارها در این زمینه صحبت کرد. وقتی احمدینژاد دوباره انتخاب شد، بایدن گفت مسوولان در ایران، بذر نابودی خودشان را میکارند.
در سال ۲۰۱۳ بالاخره حسن روحانی رای آورد. او فردی میانهرو بود، آن هم در سالهایی که اوباما منتظر فرصت بود. از نگاه بایدن با حضور احمدینژاد، خبری از مذاکره نمیشد. بالاخره در سال ۲۰۱۵ توافق هستهای حاصل شد. مسئله فراتر از ایران و آمریکا و مربوط به چندین کشور دیگر هم میشد. برنامههای هستهای ایران محدود میشد تا در ازای آن تحریمهای بینالمللی علیه این کشور برداشته شود.
نقش کمرنگ بایدن در جریان مذاکرات، پس از توافق پررنگ شد
بایدن شخصا در کانون این مذاکرات نبود. جان کری نقش بیشتری داشت. اوباما او را مسئول رسیدگی به امور اوکراین در سال ۲۰۱۴ کرده بود. بهعلاوه در ماه می ۲۰۱۵ هم بایدن یکی از عزیزانش را از دست داد و به این ترتیب نتوانست در آن دوره توافق، نقش پررنگی برجای بگذارد.
اما پس از توافق، نقش مهمی داشت که آن را به بقیه بقبولاند. یعنی باید کاری میکرد که بقیه، خریدار و پذیرنده توافق هستهای ایران باشند.
بسیاری از اسراییلیها با این توافق هستهای مخالف بودند. از جمله نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، که نفرتش را از اوباما هم پنهان نمیکرد. این منتقدان، برنامه هستهای ایران را تهدیدی علیه اسراییل میدانستند و توافق را هم در درازمدت به نفع ایران میشناختند. بایدن هم تلاش بسیاری در این زمینه کرد و اوباما که میدید او در این زمینه موفق است، اجازه میداد برنامههایش را پیش ببرد. بایدن حتی با جامعه یهودیان هم در فلوریدا گفتوگو کرد. او گفت من به شدت معتقدم این توافق، ما (آمریکا) و اسراییل را ایمنتر خواهد کرد، نه ضعیفتر!
احیای برجام بدون قید فوریت
اوباما رفت و جایاش را دونالد ترامپ گرفت. او در ماه می ۲۰۱۸ از توافق هستهای (برجام) بیرون آمد و تحریمها از جانب آمریکا دوباره اعمال شد.
حالا که بایدن به قدرت رسیده، میگوید قصد دارد تحریمها را بردارد و به توافق بازگردد مشروط به اینکه ایران هم همکاری کند. او از ایران درخواست کرده برای توافقات طولانیمدتتری پای میز مذاکره بنشینند. ایران هنوز در این زمینه کاری نکرده است.
بایدن فعلا برای انجام مذاکرات غیرمستقیم با ایران در مورد نجات برجام به هیات دیپلماتها اعتماد میکند و خیلی عجله ندارد. به هر حال او با چالشهای بسیاری در آمریکا روبه رو است. از اقتصاد آسیبدیده آمریکا در شرایط همهگیری کرونا گرفته تا چالشهای سیاسی دیگر، پس احمقانه است که در این شرایط ماجرای ایران را در اولویت بگذارد.
چاک هگل میگوید: او بسیار روشن است. او واقعیت را درک میکند، فکتهای سرد و تلخ واقعیت را درک میکند، رویکرد بایدن به ایران در این جمله خلاصه میشود: «اگر لباس تنگ است، به زور متوسل نشوید، بلکه تلاش منطقی را ادامه دهید».
او قرار نیست فشار بیاورد، اما تلاشش را خواهد کرد. اما هرچه مذاکرات طولانیتر شوند، مخالفان بهتر میتوانند عمل کنند و منتقدان بیشتر فشار میآورند.
همچنین به زودی انتخابات ریاستجمهوری در ایران برگزار میشود. پس بایدن باید هر چه سریعتر نظرش را درباره برجام مشخص کند. انتخابات ریاست جمهوری ایران میتواند یک تندرو مقاوم در برابر گفتگو با ایالات متحده را به قدرت برساند. و رقص دیپلماتیک با گذشت زمان، به فصل مبارزات انتخاباتی برای رقابت میان دورهای کنگره ایالات متحده در 2022 نزدیکتر خواهد شد. اگر بایدن در مورد نجات توافق 2015 جدی است، ممکن است لازم باشد که اهداف خود را حتی بیشتر روشن کند، شاید مستقیماً وارد مذاکره شود و ایران را به روشی که غالباً از آمریکا دعوت کرده است، وارد تعامل کند.
بن رودز، رئیس دفتر اوباما گفت: «فضای سیاسی شما با گذشت زمان عجیب و غریب، بستهتر می شود و شما برای مذاکره نمایشی امتیاز نمی گیرید.»
مترجم: نسیم بنایی
منبع: روزاروز