سلاح استراتژیک ایران در مقابل چین و روسیه
به گزارش اقتصادنیوز؛ «جمشید کی. چاکسی»، استاد برجسته مطالعات مرکزی اوراسیا و ایران در دانشکده مطالعات بینالمللی همیلتون لوگار در دانشگاه ایندیانا و عضو شورای ملی علوم انسانی ایالات متحده، و «کرول ای. بی. چاکسی» سخنران ارشد هوش استراتژیک در دانشگاه ایندیانا، در مطلبی برای فارن افرز با عنوان «ایران نیازمند برجام است تا مانع نفوذ چین و روسیه شود»، از منظر دیگری به منافع ناشی از برجام برای ایران پرداخته و با تأکید بر اینکه «دستاوردهای ژئوپلیتیک بیشتر از امتیازات نظامی دوام خواهد داشت»، نوشتهاند: توافق هستهای میتواند از تأثیرگذاری فزاینده سیاستهای چین و روسیه بر ایران جلوگیری کند.
چاکسیها در این مطلب نوشتهاند: دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا به دنبال خروج از برجام، اعمال مجدد و تقویت تحریم ها را آغاز کرد و این باعث نارضایتی سایر امضاکنندگان توافق شد. اما ایران در ابتدا از توافق تخطی نکرد و سپس با خروج گام به گام از مفاد توافق، فشار فزایندهای را علیه واشنگتن بطور مستقیم و یا غیرمستقیم (از طریق شرکای اروپایی توافق) اعمال کرد تا آن را احیا کند.
دستاوردهای ژئوپلیتیک برجام برای ایران
چرا دولت ایران هنوز به توافق هستهای نیاز دارد؟ زیرا تهران به کمک برجام در بلندمدت، به لحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی دستاوردهای فراوانی نصیبش میشود، و در عوض به لحاظ تاکتیکی، چیزهای اندکی را تسلیم میکند.
ایران صریحاً اصرار دارد که "توافق هستهای که در سال 2015 حاصل شد" بازسازی، و "کلمه به کلمه" اجرا شود. اگرچه در عمل، ایران با انعطافپذیری از دریافت غرامت چشم پوشید. همچنین یک عضو ارشد پارلمان ایران، با استعلام از رهبر عالی ایران آیتالله خامنهای اظهار داشت که ممکن است مذاکرات در وین منجر به "یک توافق جدید و لازم الاجرا" شود.
بنابراین درهای دیپلماسی به روی ایران و ایالات متحده برای دستیابی به توافقی قویتر و بهتر که منجر به تغییر وضعیت هر دو دولت میشود، باز است.
سود توافق در محاسبات تهران
توافق هسته ای ایران یک توافق نامه کنترل تسلیحاتی بود که برای محدودسازی توان هستهای تهران طراحی شده بود. شرایط آن ممکن است در سال 2015 محدود کننده بوده باشد، اما وضعیت تغییر کرده است و امروز ایران خیلی بیشتر از آنچه که ممکن است با پایبندی به محدودیتها یا حتی با اصلاح توافق از دست بدهد، سود خواهد برد.
برای شروع، ایران به طور قابل توجهی برنامه هستهای خود را پیشرفت داده و در حال حاضر، این کشور به خلوص 63 درصدی در غنی سازی اورانیوم رسیده و سانتریفیوژهای پیشرفتهای را به کار گرفته است. اگرچه این سطح هنوز کمتر از 90 درصد مورد نیاز برای استفاده تسلیحاتی است که ایران با قاطعیت میگوید به دنبال آن نیست، با این وجود، اکنون بسیار محتملتر از گذشته است که ایران در صورت اراده بتواند واقعاً به شکافت هستهای دست یابد. ضمن اینکه محدودیت غنیسازی بر اساس توافق اصلی در اکتبر ۲۰۳۰ برداشته میشود و حتی اگر تمدید شود، بالاخره مهلت آن پایانپذیر است.
قابلیتهای هستهای ایران با برجام حفظ میشود
ایران با ادامه غنیسازی، به خود و جهانیان ثابت کرده است که میتواند بر اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات هستهای و یا ترور دانشمندان خود غلبه کند. به محض غروب توافق احیاءشده یا گسترشیافته، ایران میتواند با حفظ توانایی دستیابی به غنیسازی سطح بالا (یا دستکم علم غیرقابل بازگشت آن)، در موقعیت نزدیک به گریز هستهای بماند؛ در واقع انگشت خود را از روی ماشه بردارد، اما تفنگ را همچنان بیرون از غلاف نگه دارد. همچنین میتواند بسته به نیازهای استراتژیک و ژئوپلیتیک کشور در آن زمان، کاربردهای مختلف انرژی هستهای را به کار گیرد کند.
این توافق همچنین مانعی برای توانایی های متعارف ایران نیست. تحریم خرید و فروش تسلیحات متعارف بر اساس برجام در اکتبر 2020 پایان یافت و تحریمهای مربوط به موشک بالستیک نیز در اکتبر 2023 پایان مییابد.
ایران با بازگشت به انطباق کامل، چه با همین جدول زمانی و چه با گسترش بازه زمانی محدودیتها، توانایی اندکی را از دست میدهد. تهران احتمالاً محاسبه کرده است که با از سرگیری تعهدات خود در توافق هستهای، امتیازهای اندکی را واگذار میکند و خلل چندانی در برنامههایش ایجاد نخواهد کرد.
رفع تحریمها، ایران را از نفوذ شرق مصون میکند
از طرف دیگر، حذف تحریم ها کشور را از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیکی بسیار تحت تأثیر قرار خواهد داد. فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم ایالات متحده، ایران را به تعداد معدودی از شرکای تجاری وابسته کرده است. تا سال 2019 ، چین 48.3 درصد از صادرات ایران و 27.5 درصد از واردات این کشور را به دست آورده است.
مادامیکه تحریمهای ایران و تحریمهای ثانویه شرکای تجاری آن پابرجا بمانند ، تهران از نظر اقتصادی آسیبپذیر باقی میماند و ایران به تدریج به کشورهایی تکیه میکند که علیرغم لفاظی، جرات نقض اراده واشنگتن را برای همکاری تحت تحریم با ایران ندارند.
پیش از این ایرانیان پیامدهای منفی تکیه کردن به چنین روابطی را تجربه کردهاند. در قرن نوزدهم و بیستم میلادی ایران به روسیه، اتحاد جماهیر شوروی، انگلستان و ایالات متحده وابسته شده بود.
با چنین ذهنیتی است که امروز، بخشی از جامعه ایران با تفاهم مشارکت استراتژیک جامع 25 ساله میان تهران و پکن که در ماه مارس اعلام شد، مخالفت کرده است، حتی با وجود اینکه 400 میلیارد دلار سرمایهگذاری چینی را وارد اقتصاد ایران نماید. ایرانیها دریافتهاند که حذف تحریمها، به ویژه محدودیتهای بانکی، از طریق احیای توافق هستهای، برای حفظ استقلال اقتصادی کشورشان مهم است.
به همین ترتیب ، در دوره فشارهای شدید از جانب واشنگتن ، تهران تا حدودی برای دریافت حمایت دیپلماتیک و دفاعی به دو قدرت بزرگ شرق متوسل شد. روسیه در نزدیکی ایران، به عنوان ضامن اصلی امنیت، همکار نظامی و تامین کننده مواد اولیه ایران ظاهر شد. چین نیز همکاری خود را در این بخشها به سرعت گسترش داده است.
روسیه و چین هر دو از حق وتوهای خود در شورای امنیت سازمان ملل و تواناییهای اقناعی خود برای محافظت از ایران در برابر خواستههای آمریکا استفاده کردهاند. اخیراً، مسکو و پکن علناً با اصرار واشنگتن مبنی بر اینکه ایران با گسترش دامنه توافق هستهای به عنوان شرط ایالات متحده ، مخالفت کرده اند.
با این وجود، تاریخچه استعمار در ایران، زمینهای سیاسی را فراهم می کند که ایرانیان هرگونه اتکا به بازیگران جهانی در امور ملی و بینالمللی را با تردید عمیق بنگرند. مقامات ایرانی نیز دلایل کافی برای احتیاط دارند. یکی از نکات مهم صحبتهای ظریف در فایل صوتی که اخیرا نشت کرد، این بود که روسیه در سال 2015 تلاشی مخفیانه را برای متوقف کردن حصول توافق هستهای انجام داده است. و نیز گفته شده پکن از طریق مشارکت اخیر ایران و چین، به دنبال دستیابی به موقعیت نظامی و نظارتی در بنادر و فرودگاههای ایران است. احیای توافق هسته ای، دامنه تأثیر این دو ابرقدرت را بر تهران سست خواهد کرد.
در حضور توافق هستهای، جناحهای موجود در سیستم سیاسی ایران نیز در مقابل فشار خارجی رام نمیشوند و بیشتر به استقلال ژئوپلیتیک ایران توجه می کنند.
یک توافق بهتر امکانپذیر است
به همین دلایل است که علیرغم موضع اولیه سرسختانه حسن روحانی، رئیس جمهور ایران مبنی بر اینکه «ایالات متحده به عنوان طرفی که توافق را نقض کرده، باید ابتدا همه تحریمها را برداشته و اقدامات عملی لازم برای بازگشت به توافق را انجام دهد و این نیازی به مذاکره ندارد». اما در عمل ایرانمدتی است در وین مشغول گفتگو است.
در مورد نقض محدودیتهای توافق در زمینه غنی سازی، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه تأکید کرده است که «اقدامات ما همه قابل بازگشت به انطباق کامل هستند». این واضح است که تهران برای همکاری دوباره با واشنگتن و جامعه جهانی، آماده است، همانطور که بین سالهای 2015 تا 2018 بر اساس توافق هستهای این همکاری صورت پذیرفت.
سیاستگذاران آمریکایی به دنبال چیزی بیش از بازگشت به وضعیت موجود در سال 2015 هستند. رهبران ایران حتی در حالی که واکنش سرسختانه نشان میدهند، به خوبی در حال گوش دادن هستند. رهبر عالی ایران در سخنرانی ملی ابتدای سال در 21 مارس اظهار داشت که ایران ممکن است نسبت به اصلاح توافق رویکردی باز نشان خواهد داد، به شرطی که این تغییرات «به نفع ایران باشد».
همچنین مقامات دولتی ایران تقریباً روزانه ایالات متحده را به لغو تحریم ها ترغیب و اعلام میکنند که کشورشان در ازای رفع تحریم، فوراً به تعهدات خود برای بازگشت به توافق عمل میکند. روحانی پیش بینی میکند که آنها حتی امتیازات جدیدی را بدست میآورند و گفته است: «گفتگوهای وین با پیروزی ملت ایران پایان مییابد».
نتیجه برد-برد دیپلماسی
در نتیجه، دیپلماسی اگر با حسننیت و اعتمادسازی تدریجی همراه شود، میتواند واقعاً چیزهای زیادی حاصل کند: برای آمریکا و غرب نه تنها اجرای مجدد توافق از سوی ایران، بلکه حتی میتواند به موارد پیشرفتهتر، از جمله تحدید کمی و کیفی غنیسازی و نظارت بر چرخههای مبهم، مدیریت سانتریفیوژهای پیشرفته، تمدید تحریم موشکهای بالستیک و تطویل جدول زمانی یا بندهای غروب بپردازد. همچنین برای ایران دستاوردهای اقتصادی و ژئوپلیتیک حاصل از احیای برجام در میانمدت و بلندمدت، بسیار پایدارتر و کارآمدتر از امتیازات تاکتیکی و قابلیتهای هستهای است که تسلیم میکند، چراکه پیشرفتهای تاکتیکی میتواند در آینده و در صورت لزوم، از سر گرفته شوند.
اما برای رسیدن به چنین دستاوردهایی، ایالات متحده باید گفتگو از طریق شرکا و رقبای خود مانند اتحادیه اروپا و روسیه را متوقف کند و برای مذاکره مستقیم با ایران به مذاکرات وین بپیوندد.
در این نشست ها، ایالات متحده باید تأکید کند که گسترش چشمگیر توافق هستهای خطر تحریمهای آینده را کاهش میدهد. با مذاکرات سخت و پیچیده اما منصفانه و همراه با حسننیت متقابل، دولت بایدن میتواند به اهداف اعلام شده خود برسد؛ و نه تنها بستر را برای شکلگیری توافقی «طولانیتر و مستحکمتر» فراهم کند، بلکه مسیر را برای تداوم و گسترش تعامل سازنده هموار نماید.