انصافا خوب شد
به باور اکثریت قریب به اتفاق جامعه حقوقی در حرکتی غیرمعمول ادوار گذشته چندروزی مانده به نامنویسی کاندیداها از مصوبهای یاد کرد که برابر آن کاندیداها باید نامنویسی کنند و با این مصوبه شورای نگهبان خود را مقید به بررسی وضع کاندیداها مطابق مصوبه خوداعلامی کرده بود، تنها به پرونده 40 نفر از بین نزدیک به 500 نفری که نامنویسی کرده بودند رسیدگی کرد و بعد از نزدیک به 10 روز تنها صلاحیت هفت نفر از بین همان 40 نفر را احراز کردند؛ 40نفری که بین آنان رئیسجمهور سابق، رئیس مجلس سابق، معاون اول فعلی، وزرا، نمایندگان مجلس و دیگر کارگزاران حکومتی که بعضا چندینبار از همین شورای نگهبان جواز ورود به انتخاباتهای مختلف از ریاستجمهوری، مجلس و خبرگان رهبری را گرفته بودند و از بین طیف معتدل و اصلاحطلب تنها برای دو نفر یعنی آقایان عبدالناصر همتی که به جز کار بانکداری در دیگر مدیریتهای کلان کشور کارنامه قابل توجیهی حتی نسبت به مصوبه خارقالعاده شورای نگهبان نداشت و آقای محسن مهرعلیزاده که در دوره گذشته برای ورود به مجلس از همین شورای نگهبان جواز عدم ورود گرفته بود، مجوز حضور در رقابتهای انتخاباتی را صادر کرد، بهت و حیرت جامعه را فراگرفت. از همه گروهها و نهادها از خود شورای نگهبان تا قوه مجریه، از فعالان سیاسی و اقشار مختلف مردم ندای اعتراض برخاست. رئیسجمهور به مقام معظم رهبری نامه نوشتند، کاندیداهای رد صلاحیت شده هر یک موضع خاص خود را گرفتند، رئیسجمهور سابق از عدم حضور پای صندوقهای رأی در روز رأیگیری یاد کرد، رئیس مجلس سابق و معاون اول فعلی به خداوند پناه بردند و دیگر اقشار مختلف جامعه واکنشهایی مطابق رأی و نظر خود داشتند. نگارنده در این واقعه تا روزی که مقام معظم رهبری از عملکرد شورای نگهبان دفاع کردند و آحاد مردم را با تکیه بر همین لیست به حضور پرشور در انتخابات فراخواندند و فرمودند رأیگیری یک روز اما اثرات آن برای سالهاست، در نوشتهها و مصاحبههایم به نقد عملکرد شورای نگهبان و چینشی که مطابق توقعاتم نبود، پرداختم. اما وقتی رهبری با توجه به وظایف و اختیاراتی که دارند، از روند احراز صلاحیتها اعلام رضایت کردند و درواقع پرونده نامنویسی کاندیداها را با خروجی هفتنفره آن مختومه اعلام کردند، به این فکر افتادم که نیمنگاهی به گذشته و تعداد افراد احراز صلاحیت شده و وابستگی آنان به دو جریان اصلی انقلاب، اصولگرا و اصلاحطلب بیندازم. با پیروزی انقلاب اسلامی و اختلافاتی که در دوره ریاستجمهوری اولین رئیسجمهور یعنی بنیصدر و همراهی او با گروهکهای درگیر با نظام به وقوع پیوست و منجر به حوادث تلخ سال 1360 و شهادت تعداد زیادی از کارگزاران ردهبالای انقلاب نوپای اسلامی شد، با درایت حضرت امام و کنترل شرایط حساس سال 1360 مقام معظم رهبری در آن سال به ریاستجمهوری رسیدند و در مقابل ایشان کاندیدای مطرحی هم نبود و اگر هم میبود، بالطبع ایشان با رأی بالا به ریاستجمهوری میرسیدند. دور دوم هم وضع به همان منوال بود و مملکت درگیر جنگ و تبعات ویرانگر آن بود. با رحلت حضرت امام در خرداد سال 1368 و پایانیافتن جنگ و تشکیل هیئت بازنگری قانون اساسی و حذف پست نخستوزیری و تمرکز قوه قضائیه، آیتالله هاشمیرفسنجانی به ریاستجمهوری رسیدند و عصر سازندگی آغاز شد. شور و شوق سازندگی همه کشور را در خود فرو برد و تا پایان اولین دوره ریاستجمهوری آیتالله هاشمیرفسنجانی نمیشد دو نگاه و ایده در اداره کشور را احساس کرد، اما از اواخر دوره اول ریاستجمهوری آیتالله هاشمیرفسنجانی عملا جامعه به دو بخش تقسیم شد. تعدادی از روحانیون سرشناس که راه خود را از جامعه روحانیت مبارز جدا کرده بودند و مجمع روحانیون مبارز را تشکیل داده بودند و از سوی گروه های دیگر حمله به آقای هاشمیرفسنجانی شروع شد. دوره دوم ریاستجمهوری آیتالله هاشمیرفسنجانی در واقع تقابل بین انقلابیون بهقدرترسیده بود که درنهایت منجر به حماسه دوم خرداد شد و از این تاریخ است که در هر انتخاباتی دو گروه در مقابل هم صف کشیدند و هر یک خروجی وضع مملکت را به عملکرد گروه مقابل نسبت دادند و در این میان مردم از تضاد و تقابل این دو گروه آسیب دیدند. علاوه بر اصولگرایان و اصلاحطلبان عدهای بر این باور بودند که هسته اصلی نه در جناح اصولگرایان و اصلاحطلب، بلکه در دولت پنهانی است که هر یک از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا شکست اقدامات خود را به این هسته پنهانی نسبت میدهند. اما مردم این وسط از هر دو جناح آسیب دیدهاند.
حال که شرایط به وضع جدید منتهی شده است، اصلاحطلبانی از قطار انتخابات خود را پیادهشده میدانند و بخش فعال اصولگرایان مانند احمدینژاد و آن دسته از افراد تأثیرگذار مانند آقای لاریجانی شرایط بهوجودآمده علیه خود را طی شکایتی به خداوند احاله دادهاند. از طرفی بخش پنهان با توجه به انتخابات مجلس یازدهم و رضایتی که از این مجلس دارد، درصدد بود وضع قوه مجریه را هم در کانال حرکتی قوه مقننه به جریان بیندازد که با فاصله اندکی تا 28 خرداد این موقعیت را به دست خواهد آورد و مهم نیست چه کسی برنده نهایی این انتخابات است؛ آقای رئیسی یا جلیلی و حتی آقای محسن رضایی که عمدتا باد بر پرچم جناب رئیسی میوزد و با شعارهای خوبی که فعلا از ستادهای ایشان به خارج درز میکند و انشاءالله در مناظرههای تلویزیونی لب مطالب را خواهیم دید و انشاءالله که برنده انتخابات خواهد شد، راه همه خواستهها به کانالی هدایت خواهد شد که هم قوه مجریه، هم قوه مقننه، هم قوه قضائیه و هم دیگر ساختارهای بههمپیوسته قدرت از ایشان حمایت خواهند کرد و دولتی در جهت انقلاب، در گام دوم انقلاب به جریان خواهد افتاد. البته برابر نظرسنجی در این دوره اقبال عمومی به شرکت در انتخابات به پررنگی ادوار گذشته نخواهد بود و اولیای امور هم راضی به این وضع هستند، اما به گفته جناب کدخدایی شرکت کم افراد هم دارای مشروعیت است یا به گفته آقای مصری، نایبرئیس مجلس، در شور انتخاباتی مردم گزینه مناسب را انتخاب نخواهند کرد و افراد احراز صلاحیت شده هم به گفته آیتالله جنتی گرد گناه نمیگردند. اما گروه مقابل، این حق را خواهند داشت که بگویند «انصافا خوب شد» دیگر همه از مسئولان اجرائی، تقنینی و حتی قضائی که در مسیر مبارزه با فساد حرکت میکنند، یکدست در جهت رفاه عمومی حرکت خواهند کرد. باید صبر کرد و دید بعد از 12 مرداد که جابهجایی قدرت صورت میگیرد و رئیسجمهور همسو، همه قدرت را با دیگر نهادها و سازمانهای تأثیرگذار در اختیار خواهد داشت، چه عملکردی بروز و ظهور خواهد کرد. مردم حق دارند از هماکنون دنبال این مهم باشند که رئیسجمهور منتخب با توجه به رفع همه موانع ناشی از تکثر موزاییکهای قدرت که خط هریک از این موزاییکها به این بخش یا آن بخش دوگانه جایگاه طرفین وصل است و با انتخابات 28 خرداد با این لیست پالایششده دیگر جزیرههای جدا از هم قدرت را نداریم، مانند دیگر کشورها عملکرد سهماهه اقدامات آغاز دولت را خواستار شوند. توصیه نهایی این است؛ کسانی که به نقد وضع موجود و لیست احراز صلاحیت شده تا هماکنون اقدامی کردند، بعد از توصیههای رهبری خطاب به نمایندگان مجلس سکوت کنند و چشمانتظار نتیجه انتخابات در 28 خرداد باشند و با انتقال قدرت در مردادماه، سهماهه اول جابهجایی قدرت را رصد کنند و چشمانتظار این باشند که رئیس دولت گزارشی از سهماهه اول دولت خود را به اطلاع مردم برساند. بر این باورم انصافا خوب شد وقتی یکی از کاندیداها خطاب به جوانان میگوید جوانهای عزیز اگر به هر دلیلی از وضعیت فعلی و مشکلات ناامید هستند نباید انتقام دولت فعلی را از دولت آینده گرفت. طبیعی است جوانان هم این توقع را از دولت بعدی خواهند داشت که عدم رفع مسائل و مشکلات را با توجه به یکدستشدن قدرت، گردن این و آن نیندازند یا مانند رئیس دولت فعلی آدرس واشنگتن و کاخ سفید را ندهند.بهانههایی که وضعیت فعلی را در پناه توسل و تمسک به مواردی از این دست توجیه میکند، دیگر موضوعیت ندارد و مردم چشمانتظار شکوفایی کشور در پناه مدیریت یکدست جامعه خواهند بود. باز هم عرض میکنم انصافا خوب شد.
منبع: شرق