جسور باش جو؛ تغییر سیاست بایدن در مناقشه مهم خاورمیانه؟
به گزارش اقتصادنیوز احسن بات، استاد دانشکده سیاست در دانشگاه جورج میسون در مطلبی برای الجزیره با عنوان «جسور باش جو» نوشته است: دلایل مختلفی برای رئیس جمهور جو بایدن در راستای تغییر رویکرد واشنگتن نسبت به اسرائیل و فلسطین وجود دارد.
تا اینجای کار، جو بایدن ، رئیس جمهور ایالات متحده، منتقدان خود از جناح چپ را گیج کرده و یک برنامه داخلی که به طور قابل ملاحظه ای برای یک دموکرات سنتریست سنتی جسورانه است را ارائه کرده است. لوایح محرک و زیرساختی وی یک برنامه لیبرال بدون وقفه را پیش میبرد. و گرچه حقوق رأی و لوایح زیست محیطی که وی طرفدار آن است به همراهی دموکرات های محافظه کارتر مانند جو مانچین بستگی دارد، اما جهت گیری آن صریح است.
آموختهها و نیاموختههای بایدن از اسلافش
بایدن از سالهای اوباما درسهای مهمی گرفته است. از نظر تاکتیکی ، به نظر می رسد که او نمی خواهد در مذاکرات بی نتیجه با جمهوری خواهان بدخواه غرق شود. به طور ماهوی ، او معذور نمیشود یا فتیله سیاست هایی که هم برای رای دهندگان متوسط و هم برای پایگاه وی محبوب است (مانند افزایش در حداقل دستمزد یا افزایش مالیات برای افراد پردرآمد) پایین نمیکشد. در هر دو مورد ، بایدن نشان دهنده دور شدن از دو سلف دموکرات خود در کاخ سفید (باراک اوباما و بیل کلینتون) است ، که اغلب به گونه ای شرایط را مدیریت می کردند که گویا نگرانی اصلی آنها گرفتن تأیید صفحه سرمقاله وال استریت ژورنال است.
همه اینها خبر خوبی است. با این حال، در حوزه سیاست خارجی ، حداقل در مورد اسرائیل-فلسطین ، بایدن هنوز هم بسیار شبیه یک دموکرات دهه 1990 است که می توان گفت حامی بی قید و شرط و غیرمنتقد اسرائیل است. واکنش دولت وی یا فقدان واکنش آن، نسبت به آخرین دور از جنایات اسرائیل (ز اخراج اجباری تا با خاک یکسان کردن بلوک های آپارتمانی مسکونی و دفاتر رسانهای) افتضاح بود.
فلسطینیها، اسرائیل، منطقه خاورمیانه و سیاست خارجی ایالات متحده در صورتی در وضعیت سالمتر قرار میگیرند که بایدن موضع اسرائیل و فلسطین خود را بر اساس همان موضعی که در مراسم تحلیف بطور کلی اتخاذ کرد پیش ببرد: نترس، جسور باش، با زمان پیش برو و به پایگاه خود پاسخگو باش.
مطمئناً، اگر دلیلی انسانی یا اخلاقی برای ایستادن بی چون و چرای ایالات متحده در کنار اسرائیل وجود داشته، مدتها پیش از بین رفته است. علیرغم لفاظیهای تبلیغاتی فریبنده، تصویر اسرائیل برخلاف ۵۰ سال پیش است که یک اسرائیل کوچک و مورد تهدید و تهاجم کشورهای همجوار بود. وحشیگری اشغالگری اسرائیل و بیامان بودن پروژه ساخت شهرکهای آن فارغ از توصیف وضعیت تلآویو به عنوان تنها قدرت هستهای در خاورمیانه، اسرائیل را به عنوان یک قلدر غیرپاسخگو و نه یک قربانی بدبخت معرفی می کند.
گذشته از لکه های اخلاقی آشکار و ملموس ، سود استراتژیک کمی برای ایالات متحده وجود دارد که بخواهد به طور مداوم رفتارهای بد از اسرائیل را توجیه کند و تنها عایدی آن فشار مطبوعات است.
عدم تمایل واشنگتن به کنترل فوری درگیری و اعلام حمایت از اسرائیل به عنوان موضع معمول سیاست بین الملل آمریکا، باید افراد کمی را متعجب کند. به سادگی هیچ اشتهای جمعی در داخل استبلیشمنت برای انتقاد علنی از اقدامات اسرائیل مانند اقداماتی که ماه گذشته مشاهده کردیم وجود ندارد.
۳ عاملی که بایدن را به تغییر مسیر فرامیخواند
اگر بایدن بخواهد از این شکستهای دیرینه اخلاقی و استراتژیک تغییر مسیر دهد ، ۳ تحول مشترک این فرصت را فراهم می کند.
اولین مورد ژئوپلیتیک است: دهه گذشته بسیاری از صف بندی های سنتی را در خاورمیانه پشت سر گذاشته است. بهار عربی ، ظهور داعش (داعش) ، توافق هسته ای ایران و تغییر در توزیع قدرت کشور های قدرتمند منطقه با هم ترکیب شده اند و یکنواختی های قبلی را بهم می ریزند و باعث ایجاد ترتیبات جایگزین می شوند. آیا ترکیه و آمریکا به دلیل عضویت مشترک در ناتو دوست یکدیگرند یا به دلیل جنگ داخلی سوریه رقیب هستند؟ آیا عربستان سعودی و اسرائیل به دلیل ادامه عدم وجود روابط رسمی دیپلماتیک یا شرکای خود ، به دلیل رویکرد مشترکی که به ایران دارند ، همچنان دشمن هستند؟
دقیقاً به این دلیل که مسئله فلسطین از طنین نسبتاً کمتری در میان کشورهای عربی برخوردار است و دیگر آرمان فلسطین خط اصلی گسل در منطقه نیست. "توافق های ابراهیم" سقوط نماد فلسطین در پایتخت های عرب را تأیید کرد و دولت بایدن باید فضای بیشتری برای مانور داشته باشد.
دومین تغییر ساختاری در سیاست داخلی ایالات متحده است. اسرائیل از موضوعی که در آن اجماع شدید دو حزبی وجود داشت ، بیشتر به موضوعی با پیامدهای حزبی تبدیل شده است. این تا حدی به این دلیل است که نسل جدید لیبرال ها تحرک سیاسی خود در این زمینه را همزمان با دوره ظهور جنبش زندگی سیاه پوستان مهم است و بروز آشکار نابرابری سیستمی ایجاد و مشابهسازی کرده اند که همدلی بخشی از جامعه آمریکا را برانگیخت. و بخشی از آن به دلیل شخصیت شیطانی بنیامین نتانیاهو است که او نسبت به باراک اوباما دشمن و با دونالد ترامپ یک ملی گرای راست دیگر گرم و صمیمی بود. این موضوع به راحتی از ذهن رای دهندگان دموکرات بیرون نرفته است. روی هم رفته ، این تحولات بدان معنی است که اسرائیل دیگر نمی تواند روی حمایت گسترده این طیف سیاسی (چپهای دموکرات) در حال رشد حساب کند.
در کنار زاویه حزبی، رسانه ها و محیط فرهنگی در ایالات متحده برای رویکرد متعادل تر، مناسب تر است. در بسیاری از رسانه های چاپی ، تلویزیونی و اجتماعی حمایت از فلسطینی ها آشکارا صورت گفته است. نیویورک تایمز و MSNBC صدای فلسطینی ها را پخش می کنند. دموکراتهای جریان اصلی مانند تیم کین و کریس مورفی به افرادی مانند برنی سندرز و اعضای گروه موسوم به "جوخه" (الکساندرا اوکازیو-کورتز، ایلهان عمر یا رشیده طلیب و آیانا پریزلی) پیوستند تا در دولت از حمایت غیرقابل توجیه آمریکا از اسرائیل عقب نشینی کند. حمایت از حقوق و کرامت فلسطینیان دیگر موضوع حاشیه ای نیست.
سومین نیرو که انگیزه تغییر مسیر در سیاست اسرائیل است، شهرت و اعتبار جهانی ایالات متحده است. دولت بایدن در تلاش بوده است ، به ویژه برای مخاطبان خارجی ، نشان دهد که ترامپ یک انحراف است. اگر صحت این ادعا را کنار بگذاریم (چراکه در صحنه های مهم داخلی و بین المللی ، ترامپ یک تداوم بود، نه تناقضی در سیاست ایالات متحده) عملکرد ترامپ در زمینه حقوق بشر ، فرصتی مغتنم را برای بایدن فراهم می کند تا زاویه خود را با این تداوم سیاستها نشان دهد. اگر او واقعاً مایل است نشان دهد که "ایالات متحده به عقب برگشته است" ، و دیگر چیزی مانند ترامپ یا ترامپیسم دیده نخواهد شد ، پس چه راهی بهتر از موضعگیری متناسب در قبال اسرائیل؟
سوابق نامناسب بایدن در مورد اسرائیل
تمام آنچه گفته شد، حتی اگر هزینه های سیاسی تغییر در سیاست اسرائیل کاهش یاب ، بایدن یکی از معدود رهبرانی است که می تواند از چنین فرصتی استفاده کند. به بیان ساده ، او در زمینه مقابله با اسرائیل سابقه وحشتناکی دارد.
بعنوان معاون رئیس جمهور در دوره باراک اوباما ، بارها علنا یا به طور پنهانی سیاست های رئیس خود در مورد اسرائیل را زیر پا گذاشت. به عنوان مثال، در طول سالهای 2009 و 2010 ، بایدن، در مخالفت با استراتژی اوباما برای تحت فشار قرار دادن علنی نتانیاهو جهت مسدود کردن ساخت شهرکها ، استدلال کرد و در عوض خواست که "هیچ اختلاف علنی" بین ایالات متحده و اسرائیل وجود نداشته باشد.
هنگامی که در سال 2010 ، هیلاری کلینتون ، وزیر امور خارجه، در یک تماس تلفنی، نتانیاهو را برای مسدود کردن کامل روند صلح و از بین بردن اطمینان و اعتماد برای پیشبرد امذاکره در مورد راه حل دو کشوری، تحت فشار قرار داد، بایدن با یک تماس آشتی جویانه، جسارت نتانیاهو را برانگیخت تا اهداف دولتی که غیرمتحد به نظر میرسید را نادیده بگیرد و بعدتر کار به جایی برسد که در مخالفت با توافق هستهای ایران در کنگره آمریکا به رئیس جمهور این کشور تاخت. به همین ترتیب، بایدن با خواسته اوباما برای رأی ممتنع -و نه حتی وتو- درباره قطعنامههای سازمان ملل در محکومیت شهرکسازیهای اسرائیل در سال 2016 مخالفت کرد.
اخیراً ، در آستانه انتخابات سال 2020 ، ترقی خواهان معتقد بودند که اطمینان حاصل کرده اند که برنامه حزب در این کنوانسیون حاوی اشاراتی است که فلسطینیان از "اشغال" رنج می برند، و این اولین بار در تاریخ حزب بود. اما بایدن شخصاً برای اطمینان از پاک شدن این کلمه از بیانیه کنوانسیون سالانه حزب دموکرات، وارد عمل شد.
جسور باش جو
به طور کلی ، بایدن از انجام حتی کوچکترین فشار بر اسرائیل ابراز انزجار کرده است. اقدامات وی نمایانگر دیدگاه پایدار وی مبنی بر این است که فلسطینیان ارزش صرف سرمایه سیاسی را که صرفاً برای پیشبرد آرمانهایشان است، ندارند. چنین ترسی در سال 2021 اشتباه خواهد بود.
هیچ کس انتظار ندارد که ایالات متحده چرخشی مشابه را برای کوزوو اجرا کند و از دولت فلسطین حمایت کند ، یا اینکه اسرائیل را چون ونزوئلا تحریم کند. اما حداقل ، ایالات متحده می تواند میلیاردها دلار کمک و تجهیزات پیشرفته نظامی خود را مشروط به عدم تعرض اسرائیل از سیاست رسمی آمریکا کند.
بایدن می تواند در شعارهای خود نشان دهد که به همان اندازه به «زندگی فلسطینیان» اهمیت می دهد که به «حق دفاع اسرائیل» از خود اهمیت می دهد. آمریکا می تواند از حمایت دیپلماتیک تل آویو در سازمان ملل که و وتو قطعنامه های محکومیت اقدامات اسرائیل پرهیز کند. و این رویکرد می تواند از شریک شدن ایالات متحده در اقدامات اسرائیل که مرتکب نقض فاحش حقوق بشر و جنایات جنگی میشود جلوگیری کند و مقابله با آن حتی از راه دور، با ارزش ها یا منافع آمریکا سازگار است.