آغاز دشمنی محترمانه
به گزارش اقتصادنیوز ؛ جو بایدن در حالی به عنوان پنجمین رئیس جمهور آمریکا با ولادیمیر پوتین، همتای دردسرساز روس خود دیدار کرد که در تلاش بود با از بین بردن رویه ناخوشایند و متملقانه سلف خود، روابط دو رهبر متخاصم را سر و شکل دهد، اما بدون زبان تهاجمی که قبلاً علیه پوتین به کار گرفته بود.
با این حال پیتر بیکر، روزنامهنگار نیویورکتایمز در گزارشی، این نشست را علیرغم سروصدای بینالمللی ناامیدکننده دانست. دیداری که هیچکس، روح والای دیگری را به دیده تحسین نمینگریست و البته هیچکس هم کسی را قاتل خطاب نمیکرد؛ ملاقاتی که گرم نبود، اما متشنج هم نبود. این دو در حدود سه ساعت در جلسه با بررسی لیست انبوه اختلافات،َ بدون اشاره به هیچ یک از آنها و بدون هیچ نشانهای از پیوند شخصی که میتواند گشایشی در مخاصمه بین دو ملت ایجاد کند، بیرون آمدند.
ارزیابی آنها از یکدیگر وظیفه شناسانه اما مهار کننده بود. آقای پوتین، بایدن را «مردی بسیار متعادل، حرفهای و سیاستمداری بسیار باتجربه» خواند. پوتین گفت: «به نظر می رسد که ما به یک زبان صحبت می کنیم. قطعاً این بدان معنا نیست که ما به چشمان یکدیگر نگاه کردهایم و پیوند روحی برقرار کرده ایم یا برای دوستی ابدی قسم خورده ایم».
آقای بایدن اما از توصیف شخصیت همتای خود پرهیز کرد و در پاسخ به سوالی درباره درک وی از شخصیت آقای پوتین گفت ، صحبت های ما خوب و مثبت بود و تند و تیز نبود. بایدن در گذشته اظهارات بایدن که پوتین را «اوباش کا.گ.ب»، «قاتل» و «فاقد روح» خوانده بود، هرچند بعدتر وی را «دشمنی شایسته» خطاب کرد.
تلاش بایدن برای ایجاد پیوند منفعتمحور با پوتین
به نوشته نیویورکتایمز این واقعیت که بایدن و پوتین در کنفرانس های خبری جداگانه قضاوت های خود را ارائه دادند، خود نشانه ای گویا از سردی عمیق در روابط بود. از سال 1989 یعنی زمانی که رئیس جمهور جورج هربرت واکر بوش و میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی، پس از نشست سران در مالت در جمع خبرنگاران سخنرانی کردند، حضور در کنفرانس مطبوعاتی مشترک برای رهبران آمریکا و روسیه استاندارد بوده است.
آقای بایدن در عوض ترجیح داد که کنفرانس مشترک با رهبر روسیه نداشته باشد. این یک مخالفت آشکار و شدید با آقای ترامپ بود، که از دخالت روسیه در انتخابات 2016 بهره مند شد، حتی اگر به هیجگونه تبانی غیرقانونی رسماً متهم نشده باشد.
آقای ترامپ در سال 2018 در هلسینکی ، فنلاند در کنار پوتین یادآور شد که وی بیش از آژانسهای اطلاعاتی آمریکایی که دخالت در انتخابات را تشخیص داده اند، به انکار آقای پوتین اعتماد دارد؛ رویکردی که رئیس جمهور سابق هفته گذشته دوباره تأیید کرد.
در مقابل، آقای بایدن تلویحاً تأکید کرد که به آقای پوتین اعتماد ندارد و گفت: «این فقط یک تبادل مثبت بین دو رهبری است که هنوز به یکدیگر اعتماد ندارند. اصلاً این مربوط به اعتماد نیست، مربوط به منافع هر طرف و تأیید آن است».
مخاصمه محترمانه
آنتون ترویانوسکی، مسئول دفتر نیویورکتایمز در مسکو در گزارشی نوشت: دیدار آقای بایدن با رئیس جمهور ولادیمیر پوتین در ژنو موجبات جشن گرفتن در برنامه های گفتگوی سیاسی روسیه و نیز خوش بینی محتاطانه نسبت به سیاستگذاری سیاست خارجی مسکو را فراهم کرد. به نظر می رسد در یک نکته توافق گسترده ای وجود دارد: آقای بایدن نوع جدیدی از همتایان پوتین بود، قابل پیشبینیتر و حرفهایتر از رئیس جمهور دونالد ترامپ و بیشتر از سایر پیشینیان خود مانند باراک اوباما، مایل به محاسبه منافع روسیه است.
تصمیم برای برگزاری جلسه اساساً برای ایجاد یک تسکین در روابط بایدن و پوتین در دولت اوباما بود، زمانی که در پی حمله روسیه به اوکراین در سال 2014 ، رئیس جمهور باراک اوباما ، با حمایت آقای بایدن، معاون رئیس جمهور وقت، در تلاش برای منزوی کردن پوتین وی را از گروه 8 کشور صنعتی بیرون انداخت و از ملاقات با وی خودداری کرد.
آقای بایدن عملاً این روش را کنار گذاشت و به امید جلوگیری از تشدید بیشتر تنش با مسکو دست به این قمار زد که بهتر است به آقای پوتین یک دشمنی محترمانه داشته باشد؛ هدف بیشتر جلوگیری از بدتر شدن وضعیت بود تا بهتر کردن آن. برخی از کارشناسان گفتند با توجه به اینکه در این مدت وی حداقل تعدادی از نیروهای خود را که در مرز اوکراین جمع شده بودند به عقب کشید و با ارائه کمک پزشکی به الکسی ناوالنی ، رهبر اپوزیسیون در زندان که گفته می شد در آستانه مرگ است، موافقت کرده، جلسه ژنو ممکن است باعث شود آقای پوتین در هفته های آتی نیز اقدامات تهاجمی بیشتری انجام ندهد.
آنجلا ای استنت، افسر سابق اطلاعات ملی در روسیه گفت: «این یک نوع بیزنس سیاسی حرفه ای بود. هیچ یک از آنها واقعاً هیچ موضوع خاصی را ارائه ندادند. اما به نظر می رسید که آنها بستری را پیریزی کرده اند که می تواند یک رابطه کاری باشد».
کنستانتین رمچوکوف، سردبیر روزنامه تأثیرگذار گازتا، با حضور در یک کانال دولتی گفت: «دکترین قبلی که توسط پرزیدنت اوباما مطرح شد و روسیه را فقط به عنوان یک قدرت منطقهای رد کرد ، مردود شده است. مشخص شده است که روسیه یک ابرقدرت است که ضروری است ایالات متحده با آن گفتگو کند و آقای پوتین دیگر شیطانی نیست».
کادری لیک ، متخصص روسیه در شورای اروپا در مورد گفت: «او اولین رئیس جمهور ایالات متحده پس از جنگ سرد است که تصورات کافی درباره آنچه روسیه است و آنچه که می خواهد و آنچه که ایالات متحده می تواند انجام دهد و نمی تواند انجام دهد ، دارد. بایدن بسیار ماهرانه در موقعیت خود قرار گرفته است».
بیپروایی احمقانه ابرقدرتها
مروان بشارة، تحلیلگر ارشد سیاسی الجزیره، در مطلبی با عنوان «بیپروایی احمقانه ابرقدرتها»، اجلاس بین پوتین و بایدن چیزی را حل نکرد و نشان داد که آنها از اشتباهات اسلاف خود چیز زیادی نیاموخته اند. پس از پایان روز چهارشنبه سران ایالات متحده و روسیه ، رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به یک روزنامه نگار کانادایی اطمینان داد که چنین جلساتی برای نجات جهان از نابودی هستهای و یافتن راه حل برای مشکلات جهانی اقتصادی، آبوهوایی و پزشکی است.
رئیس جمهور جو بایدن ، به نوبه خود ، به روزنامه نگاران گفت که هیچ کد مخفی در سیاست خارجی وجود ندارد ، همه اینها در مورد روابط شخصی است، در مورد ماهیت انسان.
همه اینها ، اگر تراژیک نبود ، کُمیک به نظر می رسید ، با توجه به اینکه این دو مرد که برای نجات جهان تلاش می کردند حتی نمی توانستند پس از سه ساعت گپ بین خودشان، یک کنفرانس خبری مشترک برگزار کنند تا مردم خود و بقیه جامعه بین المللی را از اهداف اصیل آنها مطمئن کنند. نه تنها اولین ملاقات حضوری آنها باعث ایمنتر یا بهتر شدن جهان نشده است.
آنها مانند بچههای لوس پیر، با استفاده از کلیشههای کهنه و صحبتهای شوم ، به کشورهای یکدیگرکنایه میزدند. به عبارت دیگر ، اجلاس هیچ چیزی را حل نکرد، هیچ یک از چالشهای جدی برای امنیت جهانی، چه سایبری و چه استراتژیک. و اگرچه بایدن و پوتین برای شروع یک گفتگوی استراتژیک توافق کردند ، اما به سختی می توان آن را یک «راهاندازی یا تنظیم مجدد» دانست.
و از آنجا که این پیش نمایش اجلاس آینده ایالات متحده و چین بود ، مطمئناً چیز زیادی برای جشن گرفتن وجود ندارد و جای تامل دارد زیرا دولت بایدن مواضع آمریکا را سختتر می کند و قوانین تعامل دیپلماتیک را تغییر میدهد تا رقبای خود را کنترل کند. بایدن به امید مهار پکن قبل از اینکه به یک قدرت جهانی برتر تبدیل شود، بدون تردید استراتژی مشابهی را در تعاملات آینده خود با شی جین پینگ رهبر چین دنبال خواهد کرد.
واضح است که سیاست قدرت جهانی در مورد احساس شخصی رهبران نیست که به چشمان یکدیگر نگاه کنند و برای نجات جهان نیات یکدیگر را دریابند. واضح است که پایان این اجلاس ها دستیابی به جهانی صلح آمیز ، سالم و پاک و عاری از سلاح هسته ای نیست. و واضح است که چالشها بیش از حد گسترده و در واقع بیش از حد پیچیده و بسیار تأثیرگذار بر امنیت جهانی و فردی هستند.
منطق قدرت
اما منطقی که ابرقدرت ها را برای مقابله با این چالش ها راهنمایی می کند، منطق نسبتاً سادهای است؛ این منطق قدرت است. نه حقوق بشر و دموکراسی، نه حق حاکمیتی و قوانین بین المللی، فقط قدرت. و این برای هر دو رژیمهای دموکراتیک و استبدادی بطور مشابه صدق می کند. اینطور نیست که بگویم ، من تفاوتی بین رژیم های لیبرال-دموکراتیک و توتالیترنمیبینم، مطمئناً این را میبینم و به وضوح یکی را ترجیح میدهم. اما وقتی صحبت از سیاست خارجی می شود ، برخی از دموکراسی ها در سیاست خارجی خود کمتر از همتاهای اقتدارگرایشان امپریالیستی یا جنایتکارانه عمل نکردهاند. استعمار یک مصداق بارز است. و برخی رژیم های توتالیتر مانند چین، بیش از بسیاری از دموکراسی ها برای مردم خود، به ویژه مردم فقیر، رفاه و آسایش فرهم کردهاند.
برای قرن ها ، ابرقدرتها صرف نظر از رنگ و مشی، به بهانه امنیت به رقابت پرداختهاند و سرانجام منجر به ناامنی جهانی بیشتری شدهاند. قدرتهای جهانی با موعظه خود در مورد دموکراسی و حقوق بشر ، یا با اصرار بر قوانین بین المللی و شکلدهی به یک سیستم مبتنی بر این قوانین ، جهان را به بدترین درگیری ها کشاندهاند و تلاش آنها برای تسلط بر مناطق و قارهها با هدف ممانعت از بلندپروازی قدرتهای دیگر، زندگی و معیشت افراد بی شماری را در سراسر جهان خراب کردهاند. و در بیشتر دوران نیمه دوم قرن 20 ، رقابت آنها هستهای شده بود و جهان را با خطر نابودی کامل و متقابل مواجه کرده بودند.
در مجموع ، علی رغم ادعای خیرخواهی، روشنگری، آزادی ، مدنیت و حتی رهایی و رستگاری کامل انسان ها، علیرغم موعظه دموکراسی و حقوق بشر، یا اصرار بر قوانین بین المللی و نظام مبتنی بر آن، قدرت های جهانی، با رقابت جاهطلبانه خود، جهان را وارد جنگ های ویرانگر کردهاند. آنها مانند آتش نشانان آتشافروز، بارها سعی کردند آتش را با آتش بیشتری خاموش کنند و به هر چیزی دست زدند، شعله کشید. و با این حال ، همانطور که بایدن گفت ، هیچ کد پنهانی در مورد چرایی و چگونگی انجام آنها وجود ندارد.
محله قلدرها
هنوز هم ، بهرغم ظاهری وارونه، کار آنها شبیه بیزنس شخصی نیست بلکه یک کار کثیف است. کافی است که از ادعای عظیمی که از دهان دولت بیرون میآید اجتناب کنید، همه چیز کاملاً روشن می شود. در اینجا نسخه ساده سازی شده من از این تصویر پیچیده وجود دارد:
زندگی در دنیای تحت سلطه سیاستهای ابرقدرتها بسیار شبیه زندگی در یک محله نامناسب پایین شهر است، جایی که چند قلدر از عدم اقتدار برای غلبه بر خیابان ها با زور استفاده می کنند. این «ژئوپلیتیک» است. آنها به طور مداوم اسلحه و دارایی جمع می کنند تا نفوذ خود را گسترش دهند و از سایر قلدرهای سخت اطراف بلوک پیشی بگیرند. و عبارت فانتزی برای آن «رئالیسم تهاجمی» است. وقتی آنها با تقسیمبندی مشخصی از محله درباره مناطق نفوذ یکدیگرموافقت می کنند، این«رئالیسم دفاعی» است. بهبود جایگاه فرد برای مقابله با تهدیدهای احتمالی با استفاده از تمام روش های موجود یک «استراتژی» است. شیطان ساختن از دیگری برای توجیه موضع تهدیدآمیز دیگران «پروپاگاندا» است. بعضی از آنها همسایگان بیقدرت را میترسانند یا در آن مداخله می کنند تا در ازای جلب وفاداری و حمایتشان، از آنها محافظت کنند. دیگران ممکن است از هویج بیشتر از چماق برای جلب حمایت استفاده کنند. این روابطی است که مفید توصیف میشود و بر مناطق وسیعی از جهان غیرمستقیم حاکم است.
ممکن است گاهی دو قلدر علیه یک قلدر سوم پرخاشگر به هم بپیوندند. از این طریق، قدرت های اروپایی به ایالات متحده، و روسیه به چین میپیوندند ، زیرا آنها برای سلطه بر جهان در قرن 21 رقابت می کنند. هردو در حال تکرار همان کاری هستند که اسلافشان طی قرن ها انجام دادهاند. و با توجه به عملکرد خیالی در کنفرانس های خبری این هفته ، به نظر نمی رسد که بایدن و پوتین چیزهای زیادی از اشتباهات پیشینیان خود آموخته باشند.
پایان دوران بازنشانی روابط آمریکا-روسیه
دیمیتار بشف، عضو موسسه علوم انسانی آینده اروپا در مطلبی برای الجزیره با عنوان «دوران بازنشانی روابط آمریکا-روسیه به سر رسیده است» نوشت: جو بایدن ، رئیس جمهور ایالات متحده ، در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدار 16 ژوئن خود با ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه ، گفت: «این مربوط به منافع شخصی ما است». مشاهدات او گویای همه چیز است. اجلاس ژنو که مدتها انتظارش کشیده میشد، تغییری در روابط ایالات متحده و روسیه ایجاد نکرد.
البته هیچ یک از طرفین نیز انتظار نداشت که کارهای زیادی جهت ترمیم روابط انجام شود، چراکه در حال حاضر در بدترین وضعیت روبط دو ابرقدرت طی چند دهه گذشته است. مسکو و واشنگتن به عنوان رقیب به یکدیگر نگاه می کنند و این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت. به دلایل استراتژیک و همچنین ایدئولوژیکی هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد. "بازنشانی" مرده است. اقدامات دونالد ترامپ با روس ها ، به ویژه اجلاس سرنوشت ساز هلسینکی در ژولای 2018 ، فقط اوضاع را بدتر کرد.
در مقابل ، به نظر می رسد دیدار سه ساعته پوتین و بایدن بسیار خوب پیش رفته است. با تقلیل انتظارات، دو رهبر در مورد چند قدم کوچک توافق کردند که در صورت پیگیری، شدت تنش بین واشنگتن و مسکو کاهش می یابد. این یک فرمول ساده است: موضوعات بحث برانگیز را فعلاً کنار بگذارید و موضوعاتی را پیگیری کنید که در فصل مشترک روابط طرفین بوده و برخی بده بستانها در این حوزهها بسیار مطلوب هستند.
در این اجلاس بیانیه مشترک مختصری ارائه شد که دستاوردهای همکاری روسیه و آمریکا در زمینه کنترل تسلیحات استراتژیک از اوایل سال جاری را برجسته می کند. پوتین و بایدن در یک تماس تلفنی در تاریخ 26 ژانویه توافق کردند که پیمان «شروع جدید» را که قرار بود در ماه فوریه منقضی شود ، برای 5 سال دیگر تمدید کنند. این به هر دو طرف فرصت داد تا توافقنامه جایگزینی را تنظیم کنند. بعلاوه ، دو رئیس جمهور توافق کردند سفیران خود را به پایتخت های مربوطه بازگردانند و روابط عادی دیپلماتیک را برقرار کنند. دیپلماتهای دو طرف در ماه مارس-آوریل، ظاهراً «برای رایزنی» توسط دولتهایشان فراخوانده شدند.
* مورد آزمایشی: خاورمیانه
مورد آزمایشی میتواند میزان پیشرفت طرفین در حوزه خاورمیانه باشد. موضوعات مختلفی وجود دارد که در این جلسه مورد بحث قرار گرفتند. در سوریه، دولت ایالات متحده می خواهد یک استراتژی هماهنگ برای رساندن کمک های بشردوستانه ، احتمالاً از طریق گذر از مرز سوریه و ترکیه داشته باشد. توافق هستهای ایران موضوع دیگری است که مطرح شد و واشنگتن و مسکو می توانند در مورد آن همکاری کنند. دولت بایدن مذاکرات غیرمستقیم خود را با تهران درباره نحوه بازگشت ایالات متحده به برنامه جامع اقدام مشترک مدتی است آغاز کرده است. روسیه به عنوان یکی از امضا کنندگان این توافق و شریک ایران، سهم مشخصی در این فرایند دارد. افغانستان پس از خروج نظامیان آمریکا ممکن است یکی دیگر از مناطق دارای منافع متقابل باشد. نه ایالات متحده و نه روسیه نمیخواهند که طالبان به قدرت در کابل برگردد. با رفتن نیروهای غربی و ترس مسکو و واشنگتن نسبت به افزایش رادیکالیسم در منطقه ، احتمال همکاری بیشتر میشود. اگر روس ها و آمریکایی ها در مورد این موضوعات مهم نقاط مشترکی پیدا کنند ، تاریخ درباره نشست ژنو قضاوت مطلوبی خواهد کرد.
با این وجود هیچ توافقی در مورد موضوعات اساسی وجود ندارد. ایالات متحده باید یک عمل متعادلسازی مناسب را انجام دهد: از یک طرف، پایبندی به اصول دموکراتیک را حفظ کند و از سوی دیگر، با روسیه درگیر تعامل واقعی شود و با آن به عنوان یک قدرت بزرگ دیگر رفتار کند. اشاره بایدن به پوتین به عنوان "یک دشمن شایسته" آهنگی است که به گوش کرملین معنای احترام را متبادر میکند. با این حال ، واشنگتن به سیاست عملگرایانه روی نخواهد آورد و ارزشها و اصول را کنار میگذارد. به طور واضح ، این اجلاس هیچ نتیجه ای درمورد اوکراین که هفته ها پیش، عناوین اصلی رسانهای را تحت سیطره خود داشت، به دست نمی داد. به سادگی هیچ زمینه ای برای مبادله ژئوپلیتیک بین ایالات متحده و روسیه، از نوعی که پوتین دوست دارد ببیند، وجود ندارد.
در نتیجه، تشکیلات مسکو همچنان با شک و تردید به آمریکا نگاه می کند و آن را به دلیل ترویج «تغییر رژیم» و «انقلاب های رنگی» که از اواسط دهه 2000 انجام داده است، مقصر میداند. در این میان ، ایالات متحده روسیه را به عنوان یک پرچمدار استبداد جهانی در کنار چین تلقی خواهد کرد. بخشی از مأموریت بایدن در ژنو انتقال این پیام بود که دولت ایالات متحده در برابر تلاش روسها برای ایجاد اختلال داخلی در آمریکا، خواه از طریق حملات سایبری یا سایر اشکال دخالت سیاسی مانند انتخابات ۲۰۱۶، مقابله میکند. آیا این فرمول حداقلی روابط دو جانبه که با حمایت بایدن و تأیید کرملین همراه بوده، در عمل نیز قابل استفاده است؟ فقط زمان می تواند بگوید.
خصومت و بی اعتمادی هر دو طرف زمینه های زیادی برای بدبینی ایجاد می کند. احتمالاً دیری نمیپاید که تنشهای تازه بین مسکو و واشنگتن برانگیخته شود. حتی اگر ایالات متحده ترجیح دهد روی چین تمرکز کند و کرملین ترجیح دهد انرژی خود را صرف تقویت حمایت سیاسی در داخل کند، این رقابت، مدتهاست خود را توسعه داده و بسیار نهادینه شده است.
اما یک برداشت از ژنو این است که این تعامل مشروط نتیجههای مثبتی داشته است. بیهوده نبود که بایدن و پوتین با خلق و خوی خشنودی کاملاً واضحی از نشست خارج شدند. روسیه برخی از خواسته های خود را بدست آورد: ایالات متحده از جایگاه برابر با او رفتار کند. دولت بایدن نیز از جلسه ای که در ابتدا خود در ماه آوریل پیشنهاد کرد ، راه مهمی را پیموده است. به نظر می رسید رئیس جمهور آمریکا در برابر پوتین ایستادگی میکند اما احتمالاً تعهداتی را نیز به عهده می گیرد. با نگاهی به تصویر بزرگتر ، دوران بازنشانی ناموفق بین روسیه و ایالات متحده ، که دورههای ریاست جمهوری بوش ، اوباما و ترامپ را در بر می گیرد ، به پایان رسیده است. همانطور که ولادیمیر فرولوف ، ناظر سیاست خارجی روسیه یادآور شد ، آنچه در حال حاضر داریم "دشمنی محترمانه" است. به احتمال زیاد این وضعیت دوام داشته باشد.
نشست ژنو از نگاه کرملین
مارک اپیسکوپوس، تحلیلگر امنیتی نشنالاینترست نیز در مطلبی با عنوان «روسیه نشست ژنو را چگونه میبیند» نوشت: واکنشهای داخلی روسیه حاکی از نگرانی فراگیر مسکو از این است که دولت بایدن، حتی اگر اراده آن را داشته باشد، فاقد سرمایه سیاسی کافی برای پیریزی پایههای یک همکاری معنادار بلندمدت با روسیه است. کرملین و برخی در مسکو با خوش بینی محتاطانه نسبت به آینده روابط آمریکا و روسیه در حال پیشروی هستند، اما دو طرف هنوز نتوانسته اند در مورد اختلاف نظرهای برجسته سیاسی ، نقاط مشترکی پیدا کنند. در هفته های منتهی به نشست 16 ژوئن بین جو بایدن و ولادیمیر پوتین رؤسای جمهور آمریکا و روسیه در ژنو، مقامات کرملین به همتایان آمریکایی خود پیوستند تا انتظارات تقلیلیافته را ارزیابی کنند.
دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین در طی کنفرانس تلفنی به خبرنگاران گفت: «بدیهی است که پتانسیل منفی انباشته در روابط دو جانبه ما دارای اینرسی است. بنابراین دشوار است انتظار داشته باشیم که فقط در جلسه اول بتوان به اختلاف نظرهای عمیق رسیدگی کرد. اما پیام پسکوف پس از اجلاس قطعاً مثبت تر بود: «ما از همان ابتدا نسبت به انتظارات اغراق آمیز در رابطه با اجلاس هشدار دادیم ، اما اکنون می توانیم بگوییم ، براساس ارزیابی رئیس جمهور ، نشست با سیگنالهای مثبت بیشتری پیش رفت».
پوتین، به نوبه خود، نه تنها از محتوای جلسه ابراز خرسندی کرد، بلکه ارزیابی شخصی پر زرق و برقی از همتای آمریکایی خود را ارائه داد: «تصویر بایدن، که توسط مطبوعات ما و حتی مطبوعات آمریکایی ترسیم شده است، هیچ سازگاری با واقعیت او ندارد». پوتین این ادعا که به طور گسترده توسط منتقدان آمریکایی و روسی بایدن مطرح میشود، مبنی بر اینکه رئیس جمهور ایالات متحده در نقاط مختلف سفر خود گیج و سردرگم به نظر می رسید را رد کرد و گفت: «او در یک سفر طولانی از آنسوی اقیانوس به چند نقطه سفر کرده، حتی وقتی من سفر میکنم، جتلگ ناشی از تغییر منطقه زمانی، می تواند شخص را از پا در بیاورد». پوتین خاطرنشان کرد که بایدن «کاملاً درگیر موضوع» است ، و افزود که «وی یک رئیس جمهور حرفه ای است. هنگام کار با او باید بسیار مراقب باشید تا چیزی را جا نیاندازید. من می توانم به شما اطمینان دهم که او ذرزهای تمرکزش را از دست نمیدهد، این برای من کاملاً واضح بود». وی ادامه داد: «من دوباره آن را تکرار می کنم: او به جمعبندی دقیق رسیده و می داند چه چیزی می خواهد به دست آورد. و او این کار را بسیار ماهرانه انجام می دهد. این را بلافاصله می توان احساس کرد». پوتین در اشاره آشکار به بدخواهان داخلی بایدن افزود: «من بسیار امیدوارم که مانند سالهای گذشته نباشد و او بتواند بدون مانعتراشی کار کند».
باید دید آیا مفسران و روزنامه نگاران برجسته روسی، که ارزیابی آنها از بایدن در سالهای اخیر چندان با تمجید همراه نبوده، اکنون لحن آنها متناسب با خوش بینی پوتین پس از اجلاس تنظیم میشود یا خیر؟ فراتر از ارزیابی شخصی پوتین از بایدن، ناظران روسی نسبت به نتایج مذاکرات دو رهبر واکنش مثبت نشان داده اند. برخی حقیقت محتوای این دیدار که با درخواست بایدن انجام شده بود را نوعی پیروزی اخلاقی قلمداد کردند. یک نشانه واضح این است که روسیه پوتین از رکود 1990 خود بیرون آمده است و دوباره یک ابرقدرت محسوب می شود.
دیمیتری ابزالوف ، دانشمند علوم سیاسی روسی در تلویزیون روسیه گفت: «اکنون آنها باید با ما مذاکره کنند». وی اضافه کرد که کنفرانس مطبوعاتی پوتین پس از اجلاس، اگر مهمتر از خود اجلاس با بایدن نباشد، کماهمیتتر هم نبوده است. روزنامه نگار الکسی نائوموف گفت«اگر این یک ضرورت نبود ، هیچ کس این کار را نمی کرد. مذاکرات به معنای بازنشانی (reset) مناسبات بین مسکو و واشنگتن نیست، اما در عوض ظهور مبنای جدیدی از احترام متقابل بین بالاترین سطوح رهبری روسیه و آمریکا را می توان یک شروع دوباره (relaunch) تلقی کرد.
به همین ترتیب یک تصدیق کلی وجود دارد که با تأیید صریح حمایت واشنگتن از فرمت مینسک توسط بایدن، پوتین یک پیروزی تاکتیکی را به دست آورد ، هرچند ناظران روسی همچنان شک دارند که این امر برای غلبه بر بن بست چند ساله روسیه، اوکراین و غرب درباره عدم پیشرفت در اجرای مفاد اصلی توافق کافی باشد. الکسی پوشکوف ، سناتور روسی توافق دو رهبر برای شروع رایزنی در مورد امنیت سایبری را تحسین کرد اما در عین حال نسبت به اینکه مسکو شاهد تکرار نشست 2018 هلسینکی بوده باشد، ابراز نگرانی کرد. وی گفت: «ترامپ در هلسینکی در مورد ایجاد یک کارگروه امنیت سایبری بحث کرد. ما برای آن آماده بودیم. اما وقتی ترامپ پس از ملاقات با پوتین به ایالات متحده بازگشت، دموکراتهای کنگره و رسانهها فضا را متشنج کردند که ترامپ چگونه با دشمن ایالات متحده مذاکره کرده است؟ ترامپ از این ایده جا ماند و اکنون معلوم شده که این ایده درستی بوده است» وی افزود:«من می خواهم اقدامات [و نه کلمات] را ببینم. یعنی هر آنچه را که آنها توافق کردهاند چگونه محقق خواهد شد؟ من می خواهم به کلمات اعتماد کنم، اما دوست دارم اقدامات واقعی را نیز ببینم».
این واکنشها حاکی از نگرانی فراگیر مسکو از این است که دولت بایدن، حتی اگر اراده آن را داشته باشد، فاقد سرمایه سیاسی کافی برای پیریزی پایههای یک همکاری معنادار بلندمدت با روسیه است. نگرانیای که بخشی از آن به دلیل فضای پرتنش نشست مطبوعاتی بایدن در ژنو و دامن زدن به آن از طریق سروصدای مخالفان داخلی وی ایجاد شد.
با وجود اطمینان متقابل از ادامه گفتگو در مورد طیف گسترده ای از موضوعات از جمله قطب شمال، تغییرات آب و هوایی و کنترل تسلیحات، توافقهای مشخصی در مورد هر یک از این موضوعات (بدون ذکر بحران دونباس یا درگیری بزرگ ایدئولوژیک بر سر حقوق بشر و حاکمیت ملی) حاصل نشد. فقط زمان مشخص خواهد کرد که آیا اجلاس ژنو موفق شده است که بذر نوعی گفتگوی اساسی و مداوم که برای پر کردن شکاف عمیق سیاسی بین روسیه و ایالات متحده لازم است را بکارد یا خیر.