پشت پرده برنامه هستهای ایران
به گزارش اقتصادنیوز؛ مایومی فوکوشیما دیپلمات سابق ژاپن و متخصص امنیت هستهای در موسسه رند (RAND) در مقالهای برای نشنال اینترست با عنوان «مذاکرات بیهوده» دلایلی را برشمرده است که نشان میدهد کشورهایی مانند ایران که «برنامه هستهای نهفته» (داشتن ظرفیت تولید سوخت هستهای بدون حرکت قابل توجه به سمت تولید تسلیحات) دارند، اغلب مایلاند [به لحاظ تسلیحاتی] غیر هستهای بمانند.
به باور خانم فوکوشیما، برنامه هستهای غیرتسلیحاتی (صلحآمیز) برای ایران یک سلاح استراتژیک و اهرم مؤثر ایجاد میکند که اساساً رفتن به سمت سلاح اتمی، فارغ از ریسکهایش، چنین ابزار مهمی را غیرقابل استفاده میکند.
خانم فوکوشیما استدلال میکند منطقاً کشورهایی چون ایران، میل یا دستکم تعجیلی برای ساخت سلاح اتمی ندارند: از نظر سیاسی، ثابت نشده است که سلاح های هسته ای ابزاری کاملاً مفید و ضروری هستند، زیرا تهدید قابل اعتماد برای استفاده از چنین قدرت تخریبی دشوار است، مگر اینکه در پاسخ به تهدیدات شدید امنیتی باشد. از نظر اقتصادی، ساخت و نگهداری زرادخانه هستهای عملیاتی بسیار گرانقیمت برای اکثر دولتهاست. از نظر استراتژیک، سلاحهای هستهای تضمین حفاظت را تأمین نمیکنند، مگر اینکه با قابلیت حمل قوی و قابل دوام همراه باشد که بتواند بمب ها را به اهداف ارزشمند در عمق خاک یک متجاوز بالقوه برساند و در معرض حمله اول یا متقابل دشمن هم نباشد.
مایومی فوکوشیما در این مقاله نوشته است:
«درحالیکه ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور منتخب، سیگنالهایی مبنی بر سرسختانهتر شدن سیاست خارجی تهران داده است، مذاکرات وین درباره توافق هستهای ۲۰۱۵ ممکن است حتی شانس کمتری برای رسیدن به توافق داشته باشد. پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا در سال 2018 ایالات متحده را از توافق هسته ای خارج کرد و تحریم های شدید اقتصادی علیه ایران را بازگرداند، تهران با غنی سازی اورانیوم فراتر از محدودیتهای اعمال شده ذیل برجام، تولید سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و تولید فلز اورانیوم به این اقدام پاسخ داده است.
منتقدان برجام خواستار یک توافق جدید و جامع تر به جای بازگشت به شرایط محدود برجام هستند تا امکان دستیابی ایران به تسلیحات را بطور دائمی از میان بردارند. با این حال ، هیچ کس نباید به طور خودکار تصور کند که ایران چنین هدفی را دنبال میکند. از این گذشته، اساساً هیچ کس به طور قطعی نمیتواند بگوید تهران تصمیمی برای ساخت سلاح گرفته است. هرچند ممکن است ایران بخواهد پس از انقضای برجام یا توافق مشابه، گزینه بازدارنده حرکت به سمت تسلیحات را در دست داشته باشد، همانطور که ممکن است وقتی که زمان آن فرارسید، چنین تصمیمی نگیرد.
تجارب تاریخی کشورهای نهفته هستهای
تاریخ نشان می دهد که بسیاری از کشورها با فناوری های پیشرفته هستهای که فاقد بمب هستهای هستند (اصطلاحاً کشورهای دارای برنامه هستهای نهفته) ترجیح می دهند که در این موضع بمانند، نه اینکه برای ساخت اسلحه هسته ای در اسرع وقت تعجیل کنند. دلایلی وجود دارد که نشان میدهد ایران نیز ممکن است حداقل در آینده قابل پیش بینی، [به لحاظ تسلیحاتی] غیرهستهای باقی بماند. از جمله تصمیمات ایران پس از خروج آمریکا از برجام، که نخست یک سال صبر استراتژیک در پیش گرفت و بعد از یک سال به جای کنار گذاشتن همه محدودیتها و حرکت شتابان به سمت غنیسازی سطوح بالا، به صورت تدریجی و همراه با ارائه مهلت به طرفها، محدودیتهای توافق را نقض کرد و زمانیکه شرایط برای مذاکره فراهم شد، بطور جدی وارد گفتوگو شد.
بدیهی است کشوری که تصمیم و اراده ساخت تسلیحات دارد، چنین رفتاری در پیش نمیگیرد، بلکه این فرصت را مغتنم میشمارد.
با این حال ممکن است عاقلانه باشد که مذاکره کنندگان ایالات متحده، محتاطانه عمل کنند؛ انگیزههایی را برای ترغیب تهران ارائه کنند، اما نباید با در نظر گرفتن پاداش بیش از حد در ازای قولهای تهران، تصور کنند که تعهد برای عبور نکردن از محدودیتها، به این معنی است که ایران به هر حال قصدی برای فرا رفتن از محدودهها ندارد.
قدرت های هسته ای اولیه، به ویژه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، تسلیحات هسته ای را با بیشترین سرعت ممکن تولید کردند. سیاست گذاران و دست اندرکاران سیاست منع گسترش سلاح های هسته ای با نگاه از دریچه تجارب ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ارزیابی کردند که با در نظر گرفتن تحریمهای هستهای و رژیم بازرسیهای دقیق، تلویحاً تمایل هر کشور نهفته هسته ای برای به دست آوردن «تسلیحات در اسرع وقت» فروکش میکند.
با این حال در پنجاه سال گذشته، بسیاری از کشورهای بزرگ و کوچک، مسیر هستهای شدن را به تدریج و کندتر از آنچه تواناییهای آنها اجازه میدهدپیش بردهاند و در بسیاری از موارد سالها مکث کرده اند یا در مرحله تأخیر هستهای کاملاً متوقف شده اند (مرحله تأخیر هستهای: فاصله بین مرحله نهفتگی و دستیابی به توان تولید تسلیحات هستهای). حتی برخی دیگر که سرانجام به کلوپ هستهای پیوستند مانند -اسرائیل و هند- در مورد اهداف نهایی خود اطمینان نداشتند و زمان قابل توجهی را صرف بحث در مورد ماهیت برنامههای هستهای خود کردند.
دهلی نو پس از آزمایش یک دستگاه هستهای در هند در سال 1974 که نمونه اولیه سلاح نبود، شانزده سال روی حصار هستهای نشست تا اینکه سرانجام در 1989 تولید تسلیحات را آغاز کرد. کره شمالی اولین بمب هستهای خود را تا سال 2006 آزمایش نکرد؛ یعنی بیش از نیم قرن پس از آن که برنامه تسلیحات هستهای خود را کلید زد و حتی بیش از یکدهه پس از اوایل دهه ۹۰ که تواناییهای هستهایاش آنقدر پیشرفته شده بود که در سال ۱۹۹۳ تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا تخمین زدند که پیونگ یانگ از قبل یک یا دو بمب هستهای تولید کرده است.
همچنین رهبران ایران، اغلب ژاپن را الگوی مناسبی در نظر گرفته و استدلال می کنند که اگر ژاپن مجاز به داشتن فنآوری چرخه سوخت هستهای و همزمان ماندن در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای است، ایران نیز باید این گزینه را داشته باشد.
منطق تطویل مرحله تأخیر هستهای
این توسعه هستهای کُند تا حدی میتواند صرفاً با تهدید تحریمهای سخت ناشی از سیاست منع گسترش تسلیحات هستهای قابل توجیه باشد. حتی بدون چنین تحریمهایی، طولانی شدن مرحله تأخیر هستهای ممکن است برای اکثر قدرتهای هستهای بالقوه، از نظر سیاسی ، اقتصادی و استراتژیک منطقی باشد.
۱) منطق سیاسی
از نظر سیاسی ، ثابت نشده است که سلاح هستهای یک ابزار نظامی کاملاً مفید است، زیرا تهدید قابل اطمینان و قابل باور برای استفاده از چنین سلاح تخریبی قدرتمندی، دشوار است، مگر در پاسخ به تهدیدهای شدیداً امنیتی. در مقابل، وقفه میانمدت در ساخت تسلیحات هستهای ضمن حفظ یا ارتقاء و بهروزرسانی فناوری های مربوطه، میتواند یک اهرم چانهزنی بسیار مفید را در اختیار دولت بگذارد. اهرمی که اغلب نسبت به دیگر ابزارها و تواناییهایی که برای رایزنی وامتیازگیری دولت یادشده در سح بینالمللی خریدار چندانی ندارند، بطور نامتناسبی مؤثر است.
و ظاهراً به همین دلیل است که ایران [بدون حرکت شتابان به سوی ساخت تسلیحات] مشغول فعالیتهای هستهای است که به زعم بسیاری، هیچ توجیه منطقی ندارد. اما برای تصمیمسازان کشوری که بدون داشتن اهرم بازدارنده، سالها درگیر یک جنگ نابرابر [به لحاظ تسلیحاتی] بوده و پس از آن در برابر فشارها و تهدیدهای مختلف از سوی بازیگران متخاصم قدرتمند، ابزار چندانی برای چانهزنی نداشته، احتمالاً چنین سیاستی نه تنها قابل توجیه است که شاید بهترین و یا حتی تنها تاکتیک راهبردی ثمربخش باشد.
حتی یک کشور جزئی که در صحنه جهانی گاه نادیده گرفته می شود، با تهدید به هستهای شدن، می تواند قدرتهای بزرگ متأثر از اشاعه را تحت فشار قرار دهد تا در ازای غیرهستهای ماندنشان، امتیازات قابل توجهی به آنها ارائه دهند.
طبق چارچوب توافق شده در سال 1994 کره شمالی قول تأمین تأسیسات راکتور آب سبک و سالانه نیم میلیون تن نفت سنگین رایگان را به عنوان پاداش دریافت کرد. ارزش چنین پاداشهایی صرفاً مادی نبود: اپیزودهای مواضع مذاکراتی قدرتمند پیونگ یانگ در برابر قدرتهای بزرگ به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای مشروعیت بخشیدن به خاندان کیم در داخل کره شمالی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
در همین حال، تمایل آمریکا برای جلوگیری از تولید سلاحهای هستهای توسط متحدان خود مانند ژاپن و کره جنوبی، اغلب به عنوان دلیل اصلی تعهدات ایالات متحده برای تأمین امنیتی قوی و حفظ نیروهای مستقر در این کشورها برای محافظت از آنها، عنوان می شود.
۲) منطق اقتصادی
از نظر اقتصادی ، ساخت و نگهداری زرادخانه عملیاتی هستهای، اقدامی بسیار گران قیمت برای اکثر کشورها است. به گفته کارشناسان هستهای و منطقهای ایالات متحده هند و پاکستان تا اوایل سال 2000 هر کدام بیش از ۵ میلیارد دلار برای توان هستهای خود هزینه کردند.
علاوه بر هزینههای اولیه برای توسعه، قدرتهای هستهای مجبورند هزینههای زیادی را صرف نگهداری و نوسازی تأسیسات و تسلیحات هستهای و سیستمهای حمل کلاهک کنند و این روند را باید برای سالها ادامه دهند. و چنین هزینههای مصرفی به سرعت و به شکل فزاینده اضافه میشوند.
قدرتهای هستهای منطقهای مانند اسرائیل، هند و پاکستان سالانه ۱ تا ۳ میلیارد دلار برای این اهداف هزینه میکنند. تأسیسات هستهای متوسط فرانسه سالانه تقریباً 6 میلیارد دلار هزینه برای پاریس میتراشد. علاوه بر این ، زرادخانههای هستهای تمایلی برای صرفهجویی در سایر تواناییهای نظامی متعارف ندارند. اکثر قدرتهای هستهای همزمان با بهبود تواناییهای هستهای، همچنان به حفظ و ارتقاء تواناییهای نظامی متعارف خود ادامه می دهند. با توجه به لازمههای سیاست رقابتی برای منابع ملی اندک، تا زمانی که کشوری با تهدیدهای امنیتی وجودی قریبالوقوع روبرو نشود، چنین سرمایهگذاریهای نظامی و هزینه کردن فرصتهای دیگر به سختی قابل توجیه است.
۳) منطق استراتژیک
از نظر استراتژیک، سلاح های هسته ای تضمینی برای حفاظت ارائه نمی دهند ، مگر اینکه با قابلیت حمل قوی و بادوامی همراه باشد که می تواند بمبها را به اهداف گرانبها در عمق خاک یک متجاوز بالقوه برساند و در معرض تخریب توسط حمله اول و یا متقابل دشمن نیست.
در صورت عدم وجود سیستمهای حمل کاملاً قابل بقاء، یک کشور نوپای مسلح به سلاح هستهای معمولاً با یک معضل مواجه است؛ در دوراهی «استفاده از سلاح یا از دست دادن آن» قرار می گیرد و ممکن است در اثنای یک بحران، بیش از وضعیت نهفته هستهای در معرض خطر حملات پیشگیرانه باشد.
در صورتی که گریز هستهای یک دولت، دشمنش را به هستهای شدن وادارد، معضل وخیمتر خواهد شد؛ کمااینکه عربستان سعودی میگوید اگر ایران از آستانه هستهای عبور کند، ریاض نیز چنین کاری خواهد کرد. برزیل و آرژانتین یک بار در معرض خطر گرفتار شدن در یک رقابت هستهای تسلیحاتی به نظر می رسیدند، اما دو قدرت آمریکای جنوبی به اندازه کافی عاقل بودند که به طور مشترک از این کابوس جلوگیری کنند.
یک کشور نهفته، با حفظ پتانسیل فنی برای تولید سلاحهای هستهای بدون داشتن بمب واقعی، میتواند از ارائه بهانههای وسوسه انگیز برای حملات پیشگیرانه جلوگیری کند و همچنان مانع مؤثری در مقابل تجاوز یا زورگویی نظامی ایجاد میکند: یک کشور نهفته هستهای وقتی با تهدیدهای متجاوز بالقوه روبرو میشود، در پاسخ میتواند تهدید به پیشروی هستهای کند، و بنابراین امنیت و موقعیت آینده قدرت متجاوز را در معرض تهدیدهای بالقوه قرار دهد.
موضع هستهای تهران ممکن است در مقابل افزایش تهدیدها تغییر کند
نخست وزیر پیشین ژاپن یاسوهیرو ناکازونه استدلال میکرد که نشان دادن تواناییهای نهفته هستهای ژاپن مهم است تا کشورهای همسایه رفتار تهاجمی نسبت به کشور وی نداشته باشند. اکبر هاشمی رفسنجانی که از سال 1989 تا 1997 چهارمین رئیس جمهور و در انتخابات سال 2005 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ایران بود به دکتر جورج پرکوویچ ، که برنامه سیاست هستهای «بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی» را هدایت می کند در سال 2005 در حالی که اصرار داشت که ایران سلاح هستهای نمیخواهد، گفت: «هنگامی که به چرخه سوخت هستهای اشراف پیدا کنیم، همه همسایگان ما نتیجه مناسب را می گیرند».
به همه این دلایل ، کشورهای نهفته هستهای غالباً تأخیر در ساخت سلاحهای هسته ای را سودمند میدانند. ایران نیز احتمالاً برای تبدیل پتانسیل هستهای خود به یک زرادخانه واقعی، میل یا دستکم عجلهای نخواهد داشت، خصوصاً در حالی که فاقد قابلیتهایی برای حمل قابل اطمینان و ضربات دوم است.
با این حال، مواجهه ایران با تهدید بالقوه تغییر رژیم ممکن است محاسبات متفاوتی را رقم بزند؛ همانطور که وقتی در اوایل دهه 2000 دکترین بوش کره شمالی را به عنوان هدف اصلی حملات پیشگیرانه آمریکا قرار داد، پیونگیانگ را به محاسبات دیگری سوق داد.
اگر ایالات متحده بقای نظام سیاسی ایران را تهدید کند، این ممکن است تمایل تهران را برای تغییر موضع هستهای به منظور قدرتنمایی یا ایجاد توان بازدارندهای برای جلوگیری از حمله دشمن، به طور قابل توجهی افزایش دهد. بنابراین، تهدیدهای نظامی با هدف منع گسترش سلاحهای هستهای از قضا میتواند نتیجهای را تحمیل کند که واشنگتن سالٰها تلاش کرده است مانع آن شود.»