برجام در آستانه احیاء به اغماء برگشت
به گزارش اقتصادنیوز لیز کاستیو نیهتو، یکی از سخنگویان اتحادیه اروپا به تازگی اعلام کرده است که مقامات ایرانی به اطلاع هماهنگکننده اتحادیه رساندهاند که تا زمان روی کار آمدن دولت جدید مایل به ازسرگیری گفتگوهای احیای برجام در وین نیستند. به گفته او در این برهه «پرهیز از هرگونه تشدید و اقداماتی که منجر به تضعیف تلاش های گسترده دیپلماتیک برای اطمینان از اجرای کامل برجام می شود، مهم است».
همچنین آنطور که از گزارشهای رسانههای بینالمللی برمیآید، مقامات غربی شرایط را نگرانکننده میدانند و به باور آنها «امیدهای یک توافق سریع -یا هر توافقی- در حال کمرنگ شدن است». و به این ترتیب، توافق هستهای که علیرغم خروج یکجانبه دولت دونالد ترامپ از آن، پیریزی و پیگیری کمپین فشار حداکثری [که تاکنون نیز کمابیش ادامه یافته]، نقض تدریجی تعهدات هستهای از سوی ایران، و تاخت و تاز مخالفان توافق اعم از تحرکات مخرب محور عبری-عربی تا اقدامات سیاسی نئوکانها و شاهینهای جنگطلب واشنگتن، توانسته بود در وضعیت اغماء به حیات نباتی خود ادامه دهد، اکنون، چند هفته پس از اینکه احتمال احیای این توافق تاریخی به اوج خود رسیده بود، امیدها بطور فزاینده در حال رنگ باختن است.
اما چگونه تعامل ایران و قدرتهای جهانی از وضعیت تعادل خارج شد و چه نوع چشماندازی برای ادامه این مسیر میتوان متصور بود؟
چگونه روند تعامل از وضعیت تعادل خارج شد؟
فارغ از جزئیات اختلاف نظرها میان طرفهای توافق که به آنها اشاره خواهد شد، آنچه تصویر کلی موجود بازنمایی میکند این است که پروسه احیای برجام به همان دلایلی وارد فضای بنبست شد که پیشتر (در حدود ۲ سال اجرای توافق) باعث نارضایتی طرفین شده و در گلایههایی مبنی بر عدم پایبندی به «روح برجام» یا اجرای ناقص آن علنی شده بود؛ یعنی «عدم سازگاری انتظارات طرفین».
پیش از این نیز مقامات و منابع بارها اشاره کرده بودند که با وجود پیشرفت چشمگیر در ۶ دور مذاکرات وین، همچنان اختلافهای مهمی باقی مانده است که حصول توافق بدون رفع آنها ممکن نیست. بطور کلی از یکسو ایران خواهان لغو کلیه تحریمهای اعمال شده در دوران دونالد ترامپ است، درحالیکه دولت جو بایدن قصد دارد بخشی از تحریمها که به زعم آنها «سازگار با برجام» هستند را به عنوان اهرم فشار جهت اقناع ایران به مذاکره برای آنچه توافق گستردهتر، قویتر و طولانیتر خوانده میشود، حفظ کند.
با وجود این اختلافها یک پیشنویس از توافق احتمالی احیای برجام تهیه شد، اما این پیشنویس ظاهراً برای تیم ابراهیم رئیسی راضیکننده نبوده است و «کمیته تطبیق» متشکل از ٧نماینده دولت، مجلس، رییسجمهور منتخب و شورای عالی امنیت ملی، پیشنویس مذاکرات وین را مغایر با قانون مصوب «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» و سیاست بالادستی «حرف قطعی» (مبنی براینکه ابتدا آمریکا باید اقدام به رفع تحریمها کند، رفع تحریمها باید شامل همه تحریمهای وضع شده در دوران ترامپ بوده و مورد راستی آزمایی قرار گیرد) دانسته است.
کمیته تطبیق شامل علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه و مذاکرهکننده اصلی ایران در مذاکرات وین، عبدالرضا مصری، نایب رئیس دوم مجلس، وحید جلال زاده رئیس کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بوده و اخیرا علی باقری و علی حسینیتاش (معاون شمخانی) هم به نمایندگی از رئیسی به این گروه اضافه شدهاند.
این کمیته نظر نهایی خود را به شورای عالی امنیت ملی اعلام کرده و این شورا نیز از میان ۳ گزینه «تایید محتوای مذاکرات»، «توقف مذاکرات»، و یا «تغییر تیم مذاکراتی»، گزینه اخیر را انتخاب کرده است تا با تغییر تیم دیپلماتیک ایران، رایزنیها در دولت آینده با هدف اعمال برخی تغییرات در پیش نویس وین ادامه پیدا کند.
اینکه دقیقاً چه تغییراتی مد نظر آنها است، مشخص نیست، اما آنچه از شواهد به ذهن متبادر میشود این است که تیم ابراهیم رئیسی گذر زمان در این شرایط را به نفع خود میداند و بر این باور است که با تداوم پیشرفت هستهای، اهرم فشار و به تبع آن موضع تهران در مذاکرات تقویت میشود.
البته این نکته را هم باید در نظر داشت که تاکنون روند مذاکرات هستهای از زمان آغاز به ندرت به سادگی و در آرامش پیش رفته و همواره چالشهای جدی منجر به نگرانی نسبت به احتمال شکست دیپلماسی به وجود آورده است. با این حال تصمیمسازان کشور باید علاوه بر دقت در محاسبات خود، مراقب سیگنالهایی که میتواند طرف مقابل را دچار خطای محاسباتی کند نیز باشد. چنین خطایی در هریک از طرفین میتواند منجر به اقدامات برگشتناپذیر و تبعات جبرانناپذیر شود.
این گمانه که طرف غربی بدون هیچ واکنش جدی به تماشای تقویت اهرم هستهای تا زمان روی کار آمدن دولت جدید، بنشیند و متعاقباً امتیازاتی که حاضر نشد به دولت روحانی دهد را اینبار به تیم مذاکراتی جدید اعطا میکند، چندان منطقی به نظر نمیرسد.
تعامل هستهای دولت سیزدهم در ۲ سناریو
اما فارغ از بود و نبود چنین فرضیهای، بر اساس شرایط موجود، میتوان ۲ نوع چشمانداز برای ادامه تعامل هستهای ایران و قدرتهای جهانی در دولت ابراهیم رئیسی متصور بود؛
نخست اینکه تیم رئیسی به سرعت مذاکرات را با هدف دستیابی به یک توافق بهتر با مزیتهای بیشتر از آنچه تا دور ششم مذاکرات حاصل شده، از سر بگیرد و در صورت عدم ارائه امتیازات بیشتر با توافقی شبیه به پیشنویس حاضر موافقت کند.
دوم اینکه توافق مد نظر تیم دیپلماتیک دولت رئیسی با شرایط موجود در پیشنویس فعلی فاصله زیادی دارد و چشمانداز دستیابی به مزایای بیشتر نیز اندک است، و بر این اساس بازی پرریسک یادشده را کلید بزند. این رویکرد ممکن است، مرگ کامل برجام را پیش از احیاء آن رقم بزند و به تبع آن طرفین را وارد چرخه تشدید تنش کند و زمانیکه این وضعیت به اوج رسید، تنشها شروع به فروکش کند و طرفین آماده مذاکره برای یک توافق کاملا جدید شوند.
همچنین اگر بن بست طولانی شود، بازگشت به برجام ممکن است سخت شود و غربیها جدی تر از قبل مدعی شوند محدودیت های برجام دیگر قادر به جلوگیری از پیشرفت هسته ای ایران نیست. چنانچه ایران مشکلات خود با آژانس بین المللی انرژی هستهای را تا ماه سپتامبر -زمانی که شورای حکام آژانس تشکیل جلسه می دهد- حل نکند ، این تخلفات به شورای امنیت سازمان ملل گزارش می شود که می تواند منجر به تحمیل تحریم های سازمان ملل شود.
از سوی دیگر با توجه به حساسیت برنامه داخلی جو بایدن ممکن است او نیز پیشرفت آهسته روند را ترجیح دهد تا فعلاً بخاطر احیای برجام که در واشنگتن دشمنان زیادی دارد، آسیبی به اولویتهای مهمتر کاخ سفید، وارد نشود.
همه اختلافهای باقیمانده میان ایران وآمریکا
محتوای مذاکرات احیای برجام شامل ۳ حوزه کلی «رفع تحریمهای آمریکا»، «معکوسسازی اقدامات هستهای ایران» و «ترتیب و توالی و مکانیسم اجرای اقدامات» بوده است. در مهمترین و پربحثترین حوزه، یعنی رفع تحریمها، اختلافهای باقیمانده شامل موارد متفاوت و متعددی است.
* تحریمهای «شبهسازگار»، سازگار و ناسازگار
ظاهراً در مذاکرات غیرمستقیم وین، واشنگتن برخی تحریمهای شبهسازگار با برجام را در حوزه زرد (قابل مذاکره) قرار داده است؛ یعنی تحریمهای غیرهستهای که ظاهراً با برجام سازگار هستند (تناقضی با برجام ندارند) اما در عمل مانع اجرای مؤثر برجام میشوند. این تحریمها که دولت ترامپ با هدف ممانعت از بازگشت دولت بعدی به برجام وضع کرده بود اصطلاحاً «قرصهای سمی» نامیده میشوند که ۴ مورد مهم آنها عبارتند از:
۱) تحریم بانکمرکزی ایران ذیل قانون پاتریوت و حمایت از تروریسم، بهویژه بهدلیل تامین مالی سپاه در سپتامبر ۲۰۱۹
۲) تحریم فلزات گرانبها براساس فرمان اجرایی ۱۳۸۷۱ رئیسجمهور وقت در می ۲۰۱۹
۳) درج نام سپاه پاسداران در لیست تروریستی وزارتخارجه در آوریل ۲۰۱۹
۴) تحریم بیت رهبر عالی ایران و مجموعههای ذیل آن در ژوئن ۲۰۱۹
آمریکا علاوه بر موافقت با تعلیق ۶ حوزه موضوعی تحریمها (شامل حوزههای انرژی، پتروشیمی، بانک، بیمه، کشتیرانی و خودروسازی) و همچنین حذف ۷۴۸ نام و مقام از لیست تحریمها، با تعلیق ۲ مورد نخست از ۴مورد تحریمهای یادشده (موارد ۱و۲) نیز موافقت کرده است.
با این حال ایالات متحده، ضمن اعلام آمادگی برای رفع ۲مورد بعدی (۳و۴)، تعلیق آنها را منوط به گنجاندن بند «همکاریهای آینده» در توافق نهایی وین کرده است. این همکاریها از نظر آمریکا شامل سه بند است: ۱) توسعه روابط اقتصادی با ایران، ۲) اقدامات بیشتر برای اعتمادسازی و طولانیتر شدن روابط، و ۳) امنیت منطقهای.
در واقع ایالاتمتحده با اتکاء به اینکه، این دو طیف تحریم تا حدودی جنبه حیثیتی برای ایران دارند، در گام اول آنها را به عنوان تحریمهای زرد و قابل مذاکره روی میز گذاشت، سپس در گام دوم رفع آنها را مشروط به بسترسازی برای «توافق گستردهتر، قویتر و طولانیتر» (هدف استراتژیک و غایی آمریکا از تعامل با ایران) کرد.
همچنین کاخ سفید، تحریم حدود ۴۸۰ نهاد، نام و مقام را در رده تحریمهای قرمز قرار داده و حاضر به مذاکره درباره آنها -دستکم در مقطع فعلی- نیست. از میان این تحریمهای قرمز، میتوان به ۷۰ مورد در حوزه سایبری، ۱۰۰ مورد حقوق بشر، ۱۰۸ مورد حوزه هوایی، ۱۰۰ مورد تحریم بخشها و افراد زیرمجموعه سپاه، ۲۰ مورد مرتبط با حوزه موشکی و ۱۴ بنگاه بزرگ اقتصادی (مثل بنیاد تعاون، سازمان توسعه و نوسازی معادن و...) اشاره کرد.
در واقع بیش از ۳۰۰ مورد از ۴۸۰ تحریم قرمز که آمریکا آنها را سازگار با برجام و غیرقابل مذاکره میداند، به نوعی بازیگران اقتصادی ایران را تحتالشعاع قرار داده است. در حالی که ایران با استناد به بندهای ۲۷ تا ۲۹ توافق هستهای، آنها را ناسازگار با برجام دانسته و خواستار لغو یا تعلیق همه آنها شده است.
* راستیآزمایی تحریمها
در حوزه راستیآزمایی لغو تحریمها و اقدامات معکوس هستهای ایران نیز پیشرفتهایی انجام شده است، اما نه به اندازه کافی که رضایت متقابل ایران و آمریکا را فراهم کرده باشد.
علیرغم اینکه آمریکا پذیرفته که برای راستی آزمایی مد نظر ایران، لغو تحریمها را ۴۸ ساعت زودتر از اقدامات هستهای ایران انجام دهد. اما این بازه زمانی برای راستی آزمایی لغو تحریمها ناکافی بوده و ایران خواستار بازه زمانی حداقل چند هفتهای است؛ که مورد پذیرش آمریکا قرار نگرفته است.
تیم آمریکایی برای حل مسئله پیشنهاد اقدامات گام بهگام و متناظر را به جای لغو یکباره تحریمها یا بازگشت یکباره ایران به تعهدات هستهای، مطرح کرده است؛ پیشنهادی که با سیاست «حرف قطعی» ایران مبنی بر ضرورت لغو همه تحریمها بصورت یکجا سازگار نیست.
* گامهای معکوس هستهای و طرح ۳مرحلهای اروپا
در حوزه اقدامات هستهای ایران، ظاهراً آمریکا از سیاست معدومسازی یا انتقال سانتریفیوژهای پیشرفته ایران عقب نشینی کرده، و پیشنهاد دیگری را روی میز گذاشته است؛ اینکه ایران حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سانتریفیوژ پیشرفته IR۶ و IR۴ را ذخیرهسازی کند اما در مقابل خواهان مکانیسمی برای از کار انداختن همه سانتریفیوژهای IR۲ شده است.
همچنین به تازگی اروپاییها پیشنهاد جدیدی در این زمینه مطرح کردهاند مبنی بر اینکه به جای معدوم ساختن سانتریفیوژها، ایران ماشین آلات پیشرفته و زیرساختهای لازم برای تولید سانتریفیوژها را کنار بگذارد. به این ترتیب، با کاهش ظرفیت کارخانههای تولید قطعات اصلی سانتریفیوژ و مهر و موم کردن ماشین آلات مربوطه، میتوانند زمان گریز هستهای ایران را طولانیتر کنند.
دولتهای اروپایی طرحی سه مرحلهای برای «بازگرداندن همه سانتریفیوژهای پیشرفته ایران به انبار، از بین بردن زیرساختهای فنی برای جلوگیری از نصب دوباره آنها و کاهش ظرفیت ایران برای ساخت سانتریفیوژهای جدید» را ارائه دادهاند؛ طرحی که با مخالفت ایران مواجه است و تهران نخواهد پذیرفت که تمام سانتریفیوژهای خود را از بین برده یا از کار بیندازد. براساس این گزارش، حتی اگر توافق برجام فورا حاصل شود، ایران کمتر از یکسال زمان برای گریز هستهای، یعنی نقطه غیرقابل بازگشت برای تولید بمب اتمی نیاز دارد و نرسیدن به توافق، میتواند این زمان را کاهش دهد. این درحالی است که مقامات ایران بارها تاکید کردهاند که قصد تولید سلاح هستهای ندارند و مقام معظم رهبری نیز ساخت و استفاده از آن را حرام اعلام کرده است.
نگرانی غرب از تعلیق مذاکرات
دیپلماتهای اروپایی به والاستریتژورنال گفتهاند ایران تا یک ماه آینده نمیخواهد مذاکرات از سر گرفته شود تا مطمئن شود دولت جو بایدن واقعا تحریمها را لغو خواهد کرد. چند دیپلمات دیگر اما گفتهاند که هدف ایران از طولانی کردن مذاکرات، خریدن زمان برای رسیدن به تکنولوژی ساخت اورانیوم فلزی، سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و افزایش غلظت اورانیوم است. اورانیوم فلزی در تولید بمب هستهای نیز کاربرد دارد، اما ایران بارها تاکید کرده که بهدنبال برنامه هستهای صلحآمیز است و این ماده را برای رآکتور هستهای تهران بهکار خواهد برد. به ادعای والاستریتژورنال، نگرانی اصلی مقامهای غربی این است که ایران به فناوری لازم برای استفاده بهتر از سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی اورانیوم دست یافته است. ایران بهویژه در استفاده از سانتریفیوژهای نسل دوم، موسوم به IR-۲M بسیار کارآمدتر شده است. ایران بیش از دو هزار سانتریفیوژ IR-۲M در اختیار دارد اما با اجرای برجام در سال ٢٠١٦ اجازه استفاده از آنها را نداشت. دیپلماتهای غربی آن زمان بر این باور بودند که دانش ایران برای بهکارگیری موثر آنها برای تولید بمب بسیار اولیه بوده است اما اکنون چند دیپلمات ارشد اروپایی میگویند که این شرایط درحالحاضر تغییر کرده است. ایران در طول یکسال گذشته اغلب این سانتریفیوژها را به کار گرفته و بسیار بیشتر از آنچه ناظران انتظار دارند به موفقیت و مهارت در این زمینه دست یافته است.
به گفته دیپلماتهای غربی یکی دیگر از گرههای ادامه گفتوگوهای احیای برجام، اختلاف ایران و آمریکا بر سر لغو تحریمها است. به ادعای والاستریتژورنال، این دیپلماتها مدعی هستند ایران در شروع مذاکرات احیای برجام اعلام کرده بود که خواهان برچیده شدن تحریمهای هستهای است، اما اکنون بر لغو تحریمهای حقوق بشری و تروریستی نیز تاکید دارد و خواهان جبران اثرات مخرب تحریمها و همچنین گرفتن تضمین از آمریکا برای عدم خروج دوباره این کشور از برجام در آینده است.
فصل بعدی تعامل ایران و آمریکا
آمریکاییها در طول این هفتهها، تلاش کردند با انواع اقدامات تاکتیکی و فشارهای سیاسی، ایران را به پذیرش پیشنویس موجود هدایت کند، تلاشی که به نظر میرسد ناکام مانده و به همین دلیل اعلام کردهاند که در انتظار روی کار آمدن دولت جدید هستند تا به ارزیابی مناسبتری از اهداف، خواستهها و انتظارات تهران برسند.
احتمالاً تهران نیز دریافته است که ایالاتمتحده پس از این ناکامی سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفته و قصد برهم زدن بازی را ندارد؛ اما اگر ایران در همین بازه زمانی تصمیم به تقویت بیش از حد موضع هستهای خود بگیرد، احتمالاً محاسبات آمریکا نیز تغییر خواهد کرد.
ضمن اینکه دستور جدید بایدن در مورد بازنگری در سیاست تحریمی آمریکا که در اواخر تابستان نهایی میشود، ممکن است ایران را به احتمال نرمشهای بیشتر واشنگتن در ماه سپتامبر در حوزه لغو تحریمها امیدوار کرده باشد. از سوی دیگر شیفت راهبردی آمریکا به سوی آسیای شرقی و اولویت مهار چین بر کسی پوشیده نیست و تهران نیز با آگاهی از ضرورتی که ذهن و تمرکز آمریکا را به خود مشغول کرده، و خروج بیدرنگ از افغانستان، مهر تأیید بر صحت آن زد، اقدامات خود را کالیبره میکند.
با همه این اوصاف، توافق احیای برجام میتواند تا اواخر تابستان یا اوایل پاییز (سپتامبر یا اکتبر) در دسترس باشد. اما اگر از این بازه زمانی عبور کنیم، احتمالاً محاسبات طرفها متفاوت خواهد شد و ممکن است اقدامات و فشارهای متقابل تاکتیکی و راهبردی پیگیری شود. امری که با میتواند تبعات و هزینههای غیرقابل محاسبهای در پی داشته باشد.