آتش طالبانیسم دامن همه را میگیرد؟
به گزارش اقتصادنیوز؛ نجیب شریفی، روزنامهنگار برجسته و تحلیلگر سیاسی افغان در مطلبی برای پایگاه شبکه الجزیره نسبت به بازگشت طالبان به قدرت، هشدار داد که دامنه هرجومرج و آسیبهای ناشی از تفوق طالبان بر سرزمین افغانستان، به کل منطقه و حتی فراتر از آن سرایت خواهد کرد، و تأکید کرد که «اگر همسایگان افغانستان ثبات میخواهند، باید وارد عمل شوند».
نجیب شریفی در این مقاله که پیش از تصرف کابل توسط نیروهای طالبان و سقوط دولت افغانستان نگاشته و منتشر شده، نوشته است: خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو از افغانستان، پیشرفت جنگجویان طالبان و بیتفاوتی قدرتهای جهانی به روند جاری، این همسایگان افغانستان هستند که باید یک تصمیم مهم بگیرند. آنها با یک دوراهی و انتخابی مواجهاند که میتواند روند وقایعی را رقم بزند که نه تنها افغانستان و سرزمینهای همجوار بلکه جهان را تحت تأثیر قرار دهد؛
همسایگان یا برای ایجاد ثبات در افغانستان همکاری میکنند و ریسک بروز یک تهدیدهای بالقوه ناشی از بازگشت طالبان را کاهش میدهند، یا اینکه افغانستان را بار دیگر به میدان جنگ منافع منطقهای تبدیل میکنند و آتش هرج و مرج ایدئولوگهای بنیادگرا دامن منطقه و بلکه جهان را میگیرد؟
تاکنون ، همه نشانه ها بر مورد دوم دلالت دارند. بازیگران منطقه در حال تعامل با طالبان و گروه ISIL (داعش یا ISIS سابق) را گسترش داده اند و طالبها نیز حملات خشونت آمیز خود را در افغانستان شدت بخشیده و به دروازههای کابل و شهرهای اصلی رسیدند.
و افغان ها با داشتن قدرت کم نسبت به قدرت های منطقه ای، برای جلوگیری از دخالتها، آنچه را که همیشه انجام داده اند انجام میدهند؛ مبارزه علیه شبه نظامیان در حال پیشرفت، فرار به خارج یا مرگ.
اما هرج و مرج در مرزهای افغانستان باقی نخواهد ماند. این امر به طور حتم فراتر از آن گسترش یافته و کل منطقه را بی ثبات خواهد کرد. اگر همسایگان ما بخواهند صلح را در مرزهای خود تضمین کنند ، مجبورند معاملات پشت درهای بسته را پشت سر بگذارند و تغییر الگوی خود را در رویکرد به افغانستان بپذیرند و همکاری های دقیق منطقه ای را برای ایجاد ثبات در این کشور دنبال کنند.
از تقویت داعش افغانستان، تا کنترل مرزها و معضل مواد مخدر
طی دو هفته گذشته ، طالبان جسورتر شده و در میدان جنگ پیشرفت های چشمگیری داشته اند. بیش از 100 ولسوالی را به تصرف خود درآورده و مبارزانش بیشتر مراکز استانها را محاصره کرده و آماده می شوند تا حملات عمده ای را برای تصرف آنها آغاز کنند.
آنها همچنین برخی از گذرگاههای اصلی مرزی را تحت کنترل خود درآورده اند که به آنها امکان می دهد درآمد زیادی از کالاهایی که به افغانستان می آیند، حاصل کرده و زنجیره های تأمین را در هنگام تصمیم به افزایش فشارها بر دولت و مردم افغانستان به عنوان اهرم به دست بگیرند.
نیروهای افغان که برای حمله ناگهانی طالبان آماده نبوده و نیستند و از رهبری ضعیف و بحران گسترده رنج می برند ، نتوانسته اند جلوی پیشرفت طالبها را بگیرند.
در همین حال ، شاخه افغانستان داعش با انجام حملات گسترده به کابل و سایر شهرهای بزرگ ، حضور و ظرفیت عملیاتی خود را گسترش داده است.
در عین حال ، تولید مواد مخدر بیشترین رکورد را به خود اختصاص داده است. در ماه مه ، دفتر مبارزه با جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد از افزایش 37 درصدی کشت خشخاش در سال گذشته در مقایسه با سال 2019 خبر داد. تولید و قاچاق مواد مخدر منبع درآمدزایی خوبی به طالبان داده است.
نزاع بین گروه مسلح و مافیای مواد مخدر به گروه دوم قدرت بخشیده است و این امکان را برای آن فراهم کرده است که بیش از هر زمان دیگری تقویت شوند و یک شبکه فراملی گسترده ایجاد کند که به ایران ، پاکستان ، کشورهای آسیای میانه و فراتر به اروپا و آسیای شرقی گسترش می یابد.
جنگی که کل منطقه را بیثبات میکند
در صورت تسلط نظامی طالبان یا یک جنگ نیابتی دیگر در مقیاس کامل ، کل منطقه بی ثبات می شود ، که این امر تأثیرات موجگونه در سایر آسیا و تا اروپا خواهد داشت.
این امر به ناچار بحران گسترده پناهندگان را به وجود خواهد آورد؛ یادآور بحران پس از جنگ شوروی و افغانستان در دهه 1980 یا جنگ اخیر سوریه. اولین موج های این مهاجرت قبلاً در ترکیه و کشورهای همسایه احساس شده است.
چهار دهه گذشته جنگ در افغانستان ایدئولوژی جهادی خشنتری را پرورش داده است. جنبش های "جهادی" منطقهای، با شادمانی نسبت به آنچه آنها به عنوان یک شکست شرم آور برای ایالات متحده تصور می کنند، به ناچار افغانستان را به یک پایگاه استراتژیک تبدیل می کند تا از آنجا عملیات بینالمللی خود را آغاز کنند.
علاوه بر این ، تصور اینکه قوی ترین قدرت جهانی شکست خورده است ، باعث تحریک سایر گروه های ستیزه جو در منطقه و سایر مناطق برای به دست آوردن تاکتیک های خشونت آمیز می شود ، زیرا گسترش سریع ایدئولوژی خشونت آمیز ، ثبات کشور را تهدید می کند. طالبان پاکستانی و دیگر مبارزان مستقر در پاکستان احتمالاً با امید به سرنگونی دولت و راه اندازی یک رژیم طالبانی ، شورشی خشن را در سراسر کشور آغاز خواهند کرد.
ایران نیز توسط یک رژیم تندرو سنی در همسایگی خود تهدید خواهد شد. این کشور طی سالهای اخیر چندبار مورد حملات تروریستی قرار گرفته است و این فقط می تواند با قدرت گرفتن طالبان افزایش یابد مگر اینکه روند رو به رشد افراط گرایی و تروریسم فروکش کند. در همین حال ، یک پیروزی طالبان نیروی الهام بخش محافل افراطی مذهبی در سراسر آسیای میانه خواهد شد.
ما ایستادگی خواهیم کرد
از جانب ما، نسبت به سال 1990 که طالبان بر کشور حکومت می کردند، امروز افغانها از نظر فرهنگی ، سیاسی و جمعیتی تغییر کردهاند.
ما یک نسل جوان بسیار تحصیل کرده و شکوفا داریم که هرگز حکومت طالبان را نمیدانستند و احتمالاً آنها عقب گرد چشمگیری از دستاوردهایی که در رسانه، هنرها، پزشکی، آموزش و ورزش کسب کرده ایم را نخواهند پذیرفت.
ما مقابله خواهیم کرد، اما به همسایگان خود نیاز داریم که از پرورش ایدئولوگ های افراطی که به اصول انسانی قرن 21 پایبند نیستند خلاص شویم.
کسانی که معتقدند میتوانند طالبان و دیگر نیروهای افراطی را مهار کنند ، خیالاتی هستند. به هر حال، چنین گروه هایی بیش از تفکر منطقی ، توسط ایدئولوژی هدایت می شوند.
جنایاتی که طالبان در چند هفته گذشته مرتکب شده اند ، همان جنایاتی است که در زمان حاکمیتشان بر این کشور انجام داده اند و آنچه داعش در سوریه و عراق انجام داده است. از اعدام سربازان اسیر گرفته تا کشتن غیرنظامیان ، غارت ادارات دولتی و اموال مردم ، وضع مالیات شرعی و حتی ازدواج های اجباری ، اقدامات این گروه ماهیت شرورانه آن و اینکه در قرن بیست و یکم هیچ قید و بند و قانونی ندارد، را نشان می دهد.
نقش مهم ایران و پاکستان
از این رو، قدرتهای منطقه ای باید تهدید را جدی بگیرند و قبل از آنکه افغانستان به آشفتگی برسد و به کشوری افراطگرایانه تبدیل شود، وارد عمل شوند.
آنها باید فوراً یک چارچوب همکاری چندجانبه را آغاز کنند که منطقه را حول یک هدف امنیتی مشترک بسیج می کند: ایجاد ثبات در افغانستان.
نقش پاکستان و ایران در اینجا از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا این کشورها از یک سو میتوانند به طالبان و دیگر گروهها پناه دهند یا حتی از آنها حمایت کنند، و از سوی دیگر میتوانند از اهرمهای فشار گسترده و مؤثر خود بر آنها استفاده کنند.
زمان تصمیم تاریخی کشورهای منطقه
وقت آن است که در مورد آینده منطقه خود یک تصمیم تاریخی بگیریم. آیا ما می خواهیم در یک منطقه صلح آمیز، متکی بر مدارا، پیشرفت و ارزش های مشترک زندگی کنیم یا اینکه ما همچنان درگیر یک بازی مخرب و پایان ناپذیر با حاصل جمع صفر میمانیم؟
ایالات متحده و ناتو این شانس را داشتند که بین ماندن در افغانستان و ترک آن یکی را انتخاب کنند. اما ما افغانها و همسایگانمان این کار را نمیکنیم. برخی انتخابهای ما پیشتر انجام شده، اما برخی تصمیمهای ما در هفتهها و ماههای پیش رو، آینده جمعی ما را رقم خواهد زد.