به مناسبت سالگرد درگذشت محمدرضاشاه
منتها بایک مشکل یا درستتر گفته باشم ابهام بزرگیمواجه شده. اوتصورمیکند که دو محمدرضا شاه پهلوی وجود داشته اند. یکی آنکه در دوران انقلاب وجود داشت و دومی که امروز درمیان بسیاری ازایرانیان ظهورکرده. اولی آماج بغض وکینه ونفرت ایرانیان بود. چون بواسطه وابستگی به آمریکا از خود هیچ استقلالی نداشته ومانع پیشرفت وترقی کشورشان بوده. به علاوه دیکتاتوری بیرحم بود و در دوران انقلاب تا آنجا که می توانست کشتار نمود وسرانجام که دیدید سرکوب فایده ندارد ازقدرت کناره گرفته و ازکشور خارج می شود. دومیبرعکس؛ پادشاهی وطن پرست ومهربان بوده که همه عمرش بجزخدمت بمردم وکشورش سودای دیگری نداشته. و زمانی هم که مردمش دردوران انقلاب از روی ناآگاهی و آلتِ دست قدرتهای غربی که دشمن پیشرفت و ترقی ایران بودند قرارگرفته و برعلیهِ آن رهبرِ وطنپرست قیام می کنند،او حاضرنمی شود با کشتارمردمش همچنان قدرت را حفظ کند.
وحالا مریخی بخت برگشته، متحیرمانده که چگونه ممکن میبوده که اوکلامی دردوران انقلاب از "محمدرضای فرشته" نشنیده وهمه مطالب علیه "محمدرضای اهریمن" بوده. سرگشته ومتحیر بدیدنم آمد.میدانست که کتابم،"شاه کشتار نکرد" موفق به دریافت مجوز از ارشاد نشده. اولین پرسش یا گلایه اش از من آن بود که چراهیچوقت به او چیزی پیرامون "محمدرضای دوم"نگفته بوده؟و وقتی اورا مطمئن ساختم که یک محمدرضا بیشتر نبوده،مریخی ازتحیر بیاختیارنشست.و با صدایی که ازشدت استیصال بیشتربه عجزولابه شباهت داشت پرسید که "فقط یک سئوال: چگونه ممکن است مردمی ۴۰سال پیش محمدرضا پهلوی را تجسم "اهریمن" وچهل سال بعدش همان محمدرضا را حلول "فرشته" تصور کنند؟
بهش گفتم هرتوضیحی که بهت بدهم صرفا برشگفتیات میافزاید. چون بدبختی اینه که نه دیروز که ایرانیان اورا "اهریمن" ونه امروز که اورا "فرشته" میپندارند تنها چیزی که برایشان مطرح نیست عملکرد ۳۷ساله محمدرضا پهلوی است.نه آن "اهریمن" ساختن ونه این "فرشته" پنداشتن به تنها چیزی که ارتباط پیدا نمیکند آنست که اودرآن۳۷سال چه کرده؟
بارها بهت گفته ام ما درعلوم انسانی عقب ماندهایم؛منتهی قبول نمیکنی. عقب ماندگی فقط تولید پیکان و پراید نیست”
مریخی پرسید:«چرا نه مخالفین، نه طرفدارانِ شاه؛ چشم دیدن شما را ندارند؟»
پاسخِ من، مبنی بر عقبماندگی علوم انسانی درایران خیلی نتوانسته بود کمکی به رفع ابهامات دوست مریخیام پیرامون نگاه "فرشته" و"اهریمن" ایرانیان پیرامون محمدرضاپهلوی بنماید. گفت: بفرض که رویکرد باورنکردنی ایرانیان به محمدرضاپهلوی را هم بتوانم هضم کنم، هنوز یک ابهامِ دیگر برایم باقی مانده: برایم جالب است که هردوگروه بشماتوهین میکنند. هم آنانکه شاه را همچنان اهریمن میدانند و هم آنانکه ظرف چند سال گذشته کشف کردهاند که اعلیحضرت فرشته بودهاند میخواهند سر به تن شما نباشد.
گفتم متاسفانه پاسخ این پرسش هم ساده نیست."اهریمن گرایان" با من مخالفند بواسطه آنکه معتقدم که شاه دردوران انقلاب کشتارنکرد؛ وابسته به آمریکاییها یا انگلیسیها نبود و آنچه می کردتصمیم واندیشه خودش بود؛دشمنی با اسلام و روحانیت نداشت و بسیاری از اقداماتش به نفع کشوربود. اشکال دیگرشان با من بواسطه آنست که چرا می گویم بالای چشم نظام ابروهست. مریخی پرسیدپس پس مشکل "فرشته پنداران"با شما چه میباشد که آنها هم چشم دیدن شما راندارند؟ گفتم: اتفاقاً مشکلم با آنان عمیقتر هست. اگربراستی شاه یک قدیس وطنپرست و سیاستهایش آنقدربی عیب ونقص میبودند که امروزه سلطنت طلبها میپندارند، پس چرا مردم علیهاش قیام کردند؟چون فقط مذهبیها نبودند؛ چپها، لیبرالها، مِلّیون، حزب توده، چریکهای فدایی خلق، کانون نویسندگان، زنان، کردها، روشنفکران، نویسندگان،دانشجویان، بازاریها، کارگران، کارمندان و...همه از رژیمشاه ناراضی بودند بنابراین حاکمیت آن "فرشته" یقینا عیب و ایرادهایی میداشته. دوست مریخیام پرسید: پاسخ آنان که اعیحضرت را فرشته می پندارند چیست؟
گفتم آنها بجای تلاش درفهم واقعیت های جامعهشان، سعی میکنند با دشنام به من بعنوان روشنفکرِمنحرف و مزدوربیگانه،دربرج عاج رویاهایشان به سربرند. ازسویی دیگر، وهمچون بسیاری از رهبران اسلامی، پناه بردن به تئوریهای توطئه: مردم ایران خوشی زیردلشان زده بود؛ انقلاب سناریوی آمریکاییها برای سرنگونی رژیم شاه بود چون قیمت نفت را بالا برده بود؛چون ایران داشت تبدیل به ژاپن خاورمیانه میشد و تهدیدی برای کمپانی های غربی؛ انگلیسیها با به روی کارآوردن روحانیون درایران ازشاه انتقام نزدیکیاش به آمریکاییها را گرفتندو...
درحالیکه سفینه اش را روشن میکرد گفت: انصافاً عقب ماندگی فرهنگی ازکرونا بدتر است.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده