طالبان با داعش در ارتباط است؟
به گزارش اقتصادنیوز در این گزارش آمده است: با حمله به فرودگاه کابل، بحران افغانستان وارد فاز جدیدی میشود و یک نام دوباره بر سر زبانها میافتد: «حکومت اسلام عراق و شام - ولایت خراسان» نامی که حتی بایدن نیز در رویارویی با خبرنگاران بر زبان میراند و اما «داعش خراسان» چیست؟
نیروهای داعش در سالهای اخیر مقصر زنجیرهای از حملههای مرگبار قلمداد شدهاند - مانندحمله به یک سالن عروسی در کابل در سال ۲۰۱۹. گروه ولایت خراسان، با نام کامل حکومت اسلامی عراق و شام - ولایت خراسان، شاخه محلی داعش است که در افغانستان و پاکستان فعالیت میکند.
آن طور که رسانهها میگویند و مینویسند: این گروه افراطیترین و خشنترین گروه بین جهادیهای مسلح حاضر در افغانستان محسوب میشود. این گروه در ژانویه ۲۰۱۵، هنگامی که داعش در عراق و سوریه در اوج قدرت بود، و خلافت خودخوانده این گروه هنوز توسط ایالات متحده و متحدانش سرنگون نشده بود، تاسیس شد. آنها هم از بین جهادیهای افغانستان نیرو میگیرند و هم از بین جهادیهای پاکستان، مخصوصا از بین اعضای سابق طالبان که سازمان خود را به اندازه کافی افراطی نمیدانند.
گروه ولایت خراسان در ننگرهار مستقر است، در اطراف مسیرهای قاچاق مواد مخدر و انسان به مقصد و از مبدا پاکستان. گروه ولایت خراسان در سالهای اخیر مقصر برخی از بدترین جنایات قلمداد شده است، از جمله هدف قرار دادن مدرسههای دخترانه، بیمارستانها، و حتی حمله به یک بخش زایمان و کشتن زنان باردار و پرستاران حاضر در آن. برخلاف طالبان که اهدافش به افغانستان محدود میشود، این گروه بخشی از شبکه جهانی داعش است که میخواهد هر وقت شرایط مهیا شد به اهداف غربی، بینالمللی و بشردوستانه حمله کند. این گروه در اوج قدرت خود حدود ۳/۰۰۰ عضو داشت - اما در درگیری با نیروهای امنیتی آمریکایی و افغانستانی، و همچنین نیروهای طالبان، متحمل تلفات قابل توجهی شده است.
> آیا داعش خراسان با طالبان رابطه دارد؟
حال پرسش این جا است که آیا داعش خراسان با طالبان رابطه دارد؟ در اساس آری، از طریق گروه ثالثی به نام شبکه حقانی. پژوهشگران میگویند که گروه ولایت خراسان روابط محکمی با شبکه حقانی دارد که به نوبه خود ارتباط تنگاتنگی با طالبان دارد. مسئول امنیت کابل حالا با فردی به نام «خلیل رحمان حقانی» است که ۵ میلیون دلار برای سرش جایزه تعیین شده است.
دکتر سجان گوهل، عضو بنیاد آسیا اقیانوسیه، چند سالی است که گروههای مسلح حاضر در افغانستان را رصد میکند. او میگوید: «چندین حمله بزرگ بین ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ با همکاری گروه ولایت خراسان، شبکه حقانی گروه طالبان و دیگر گروههای تروریستی مستقر در پاکستان اجرا شد.» وقتی طالبان کابل را تصرف کرد، درهای زندان پل چرخی را گشود و تعداد زیادی محکوم را آزاد کرد، از جمله کسانی که گفته میشود به داعش و القاعده تعلق دارند. این افراد حالا آزادانه میچرخند. اما گروه ولایت خراسان اختلافات مهمی نیز با طالبان دارد و آنها را به کنار گذاشتن جهاد متهم میکند و میگوید این گروه صلح از راه مذاکره در «هتلهای مجلل» دوحه را به میدان نبرد ترجیح داده است. نیروهای مسلح داعش حالا چالشی بزرگ برای دولت آینده طالبان محسوب میشوند، مسئلهای مشترک بین رهبری طالبان و سازمانهای اطلاعاتی غربی.
> قضاوت در این باره که داعش خراسان با طالبان در ارتباط باشد آسان نیست!
ملازهی در پاسخ به این موضوع که ادعای ارتباط با داعش خراسان از سوی امرالله صالح درست است یا رد ارتباط طالبان با داعش توسط آمریکا میگوید: قضاوت در این زمینه بسیار سخت است چون اگر طالبانِ شورای کویته را در نظر بگیریم آنها نیازمند این هستند که امنیت هر چه زودتر برقرار شود تا بتوانند دولتی که از نظر خودشان فراگیر است را تشکیل دهند با این کار نیاز طالبان به شناسایی منطقهای و بینالمللی برطرف میشود تا هر چه زودتر از طرف کشورهای منطقه و بینالملل به رسمیت شناخته شوند. اقداماتی که منجر به جنگ و خونریزی غیرنظامیان شود قطعا برای شورای کویته مطلوب نمیباشد.
این تحلیلگر مسائل منطقهای و شبه قاره ادامه میدهد: اما در موقعیت دیگری هم وجود دارد و شاید چیزی که آقای امرالله صالح مطرح میکند در ارتباط با این مسئله است که طالبان به معنایی که در بیرون تصور میشود یکدست نیست. گروههایی اکنون در طالبان وجود دارند یا از آنها جدا شدند یا گروههای قویتر دیگر مانند شبکه حقانی که هر چند عضو رسمی شورای کویته هستند و معاونت شورا را بر عهده دارد اما نیروهایی با این شبکه همکاری میکنند که بسیار افراطی هستند و ارتباطاتی با داعش دارند. شاید صحبت آقای امرالله صالح در ارتباط با همین شبکه حقانی مطرح شده باشد. اینکه آمریکاییها میگویند طالبان با داعش ارتباط ندارد منظورشان شورای کویته است. این شورا در بخشی از توافقش در دوحه اعلام کرده به گروههای رادیکال از جمله داعش اجازه ندهد علیه منافع آمریکا وارد عمل شوند. لذا آمریکاییها ترجیح میدهند فاصلهای را بین طالبان و داعش قائل شوند تا اگر مجبور شوند عملیاتی را به شکل هوایی علیه داعش انجام دهند این طور تلقی نشود که علیه طالبان صورت گرفته است.
> امرالله صالح نیروی اطلاعاتی است
یادآور میشویم که امرالله صالح یک نیروی امنیتی است و اطلاعات وسیعی از نحوهی ارتباط و تعامل این گروهها با یکدیگر دارد ضمن آن که شاید طالبان بخواهد با ایجاد فشار، جامعهی جهانی را مجبور به این مسئله کند که هرچه زودتر آنها را به رسمیت بشناسد در این رابطه «عبدالقهار بلخی»، یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی طالبان در مصاحبه با «روزنامه واشنگتن اگزماینر» بارها مطرح میکند.
پیرمحمد ملازهی در پاسخ میگوید: این نوع اقدام نه تنها اهرم فشار نیست بلکه تردید را در اینکه واقعا طالبان بتوانند نظامی را به وجود آورند که همه گروههای قومی را در آن بگنجانند و صلح و ثبات را در افغانستان ایجاد کنند، بیشتر میکند. طالبان به دنبال این هستند که هر چه زودتر بتوانند هم با شناسایی بین المللی رو به رو
شوند و هم بتوانند از اقتصاد و کمکهای بینالمللی استفاده کنند. درست است که طالبان به منابع مالی قدرتمند دسترسی داشتند اما برای اداره یک گروه کافی بوده است نه اداره یک کشور. بنابراین، این دو مسئله ایجاب میکند هر چه زودتر به عنوان یک نظام مستقر شرایطی را به وجود آورند که با شناسایی بینالمللی و کمکهای بینالمللی رو به رو شوند. بر این اساس باید بررسی کرد که چرا طالبان این موضع را میگیرند که هر چه زودتر کشورها آنها را به رسمیت بشناسند تا بتوانند جلوی این حرکتها را سد کنند. اما آنچه که امرالله صالح به عنوان یک نیروی امنیتی که معاون آقای اشرف غنی هم بوده و مدعی است که با خارج شدنش از کشور اداره دولت طبق قانون اساسی در اختیار او است به نظر میرسد که محاسبات خاص خود را دارد. یعنی اولا میخواهد نشان که ما از دولت قبلی حمایت میکنیم و مهمتر از همه اینکه طالبان بر خلاف آنچه که اعلام میکنند که صلح و ثبات را به افغانستان برمیگردانند این توانایی را ندارند چون درون خود نیروهای رادیکالی دارند که
حرف شنوی زیادی از رهبری طالبان ندارند این هم به لحاظ عملیاتی موضعی است که به آقای امرالله صالح کمک کند که به اهدافی که دارد و جریانی که اکنون در پنجشیر به کمک احمد مسعود دارند سازماندهی میکنند تقویت کند و افرادی بیشتری را بتواند به این جریان جذب کند در هر حال اینها بحثهایی است که در آینده روشن خواهد شد.
> وضعیت فعلی ساخته و پرداخته سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی است؟
ملازهی ضمن تایید این مسئله که فرودگاه کابل در هر حال مستعد عملیات تروریستی و انتحاری بوده است خاطرنشان میکند: اینکه اگر عملیات را شبکه حقانی انجام داده باشد چون این شبکه به اعضای پاکستان نزدیک است قابل تصور است که به نوعی در شبکههای اطلاعاتی منطقه هم دست داشته باشند اما واقعیت این است که طالبان مورد حمایت isi پاکستان هستند و علی القاعده «آی. اس. آی» نمیآید کاری انجام دهد که اعتبار طالبان و توان آنها را برای تامین امنیت زیر سوال برد. واقعیت این است که طالبان اطراف فرودگاه حضور داشتند و این انتظار وجود داشت که بتوانند جلوی این نوع حرکتها را بگیرند. حتی آمریکاییها معتقدند خود طالبان اطلاعات لازم را به آمریکاییها دادند که چنین عملیاتی ممکن است صورت گیرد و هشدارهای لازم را دادند. بنابراین بنده خیلی نمیتوانم مطمئن باشم که «آی. اس. آی» پاکستان پشت این قضیه باشد چون به نفع گروه مورد حمایت او نیست. در هر حال شبکههای اطلاعاتی و استخباراتی در منطقه هر کدام نگاه و منافع خاص خودشان را دارند و بعید هم نیست از طریق گروههای رادیکال چه مستقیم چه غیر مستقیم عملیاتی را انجام دهند و در جهت منافع آنها باشد نمیشود شک کرد. ولی اینکه «آی. اس. آی» به شکل مستقیم دست داشته باشد به نظرم مقداری واقع بینانه نیست.
> آیا مواضع طالبان تعدیل شدنی است؟!
در مصاحبههای قبلی با این کارشناس ارشد شبه قاره بر موضوعاتی نظیر؛ انشقاق در گروه طالبان به تفاهم رسیده بودیم حال پرسشی که مطرح میشود این که آیا اتفاق فرودگاه کابل میتواند روی مواضع طالبان برای تشکیل حکومت بدون دخالت دادن دیگر اقوام تاثیر بگذارد و آن را تعدیل کند؟
ملازهی در پاسخ میگوید: طالبان با مذاکراتی که با کرزی و عبدالله عبدالله کردند و مذاکراتی که از طرف دیگر با عمران خان و فرماندهان پاکستان انجام دادند مقداری نشان دادند که بیمیل نیستند در سطح کمی قومیتهای دیگر را در دولت شریک کنند. همین که صحبت میشود که میخواهیم دولت همه شمول تشکیل دهیم خود نشاندهنده این است که طالبان متوجه این واقعیت هستند که اگر به سمت انحصار قدرت روند با دو مشکل بزرگ رو به رو میشوند یک اینکه کشورهای منطقه و بینالملل آنها را به رسمیت نمیشناسند و در این صورت نمیتوانند در حالت انزوا قرار گیرند و قدرتشان آسیبپذیر خواهد بود و دوم اینکه در هر حال بقیه قومیتها زیر بار نمیروند ممکن است واقعیتی که در پنجشیر شکل گرفته به مناطق دیگر گسترش پیدا کند و طالبان درگیر جنگ داخلی شوند که آینده آن نامعلوم است و نتوانند توفیقی کسب کنند. بنابراین من فکر میکنم طالبان با توجه به این دو واقعیت دنبال راهی هستند که افرادی را پیدا کنند که آنها را در قدرت شریک کنند اما این افراد، افرادی مانند کرزی و عبدالله نباشند که اینها برای خود ادعاهایی دارند بلکه از قومیتها و آدمهایی باشند که بتوانند هماهنگ با طالبان عمل کنند و برتری طالبان را زیر سوال قرار ندهند. افرادی مانند عبدالله میتوانند دنبال حقوق برابر باشند و دنبال حقوق متوازنی باشند که در دو طرف به وجود آیند. طالبان اکنون به لحاظ روانی توانایی چنین چیزی ندارد و خود را در موضع قدرت میبینند و دولت را ساقط کردند و نیروهای نظامی و امنیتیشان را خنثی نمودند بنابراین دلیلی نمیبینند دیگران را در قدرت شریک کنند اما واقعیت این است که نمیتوانند بدون کمک دیگران قدرت را تثبیت کنند. بر این اساسا فکر میکنم طالبان به آن معنا دنبال انحصار قدرت نروند و دیگران را بپذیرند اما موضع مسلط را هم چنان برای خود نگه دارند.
> ابتکار عمل همچنان دست طالبان است
پیرمحمد ملازهی در ادامه اظهار میدارد: ابتکار عمل از دست طالبان خارج نیست اما انسجام لازم آن طور که از بیرون تصور شده در آنها وجود ندارد. چون نیروهای متفاوت با اهداف گوناگون و خواستههای فکری متعدد وجود دارندکه نگاهشان به افغانستان و صلح ممکن است نگاه متفاوتتری از شورای کویته باشد. اما اینکه زندانیان را آزاد کردند تعداد زیادی از داعش بودند که تعداد زیادی از آنها به همراه زن و بچه معلوم نیست کجا هستند. ممکن است در خود کابل پناه گرفته باشند یا به مناطقی که بستگانشان حضور دارند
رفته باشند. اما در هر حال این مسئله را باید دقت داشت که آزاد شدن آنها ممکن است طبق یک برنامه خاص صورت نگرفته باشد بلکه طالبان به دنبال این بودند که زندانها را به عنوان نمایش قدرت بگیرند و بعد بررسی نکردند که چه کسانی هستند و همه را آزاد کردند که از داعش، نیروهای طالبان و افراد با جرمهای دیگر هم بودند. بنابراین برنامهای در این قضیه در ارتباط با آزادسازی داعشیان وجود نداشته است.
> نگران مرزهای شرقی ایران هستم اما...
ملازهی با اشاره به مشکلاتی که در مناطق مرزی شرقِ ایران وجود دارد تاکید میکند: به نظرم برای مرزهای شرقی بیش از آنکه از بیرون نگران باشیم باید از درون نگران باشیم. اینها برخوردشان با مردم منطقه تبعیضآمیز است و تا زمانی که تبعیضها برطرف نشود و نگاه، نگاه صرف امنیتی باشد و مردم را در کارها دخالت ندهند این نگرانی وجود خواهد داشت. مگر اینکه تجدید نگاه کلی در داخل شود. بعد در سوی مقابل با طالبان به جمعبندی رسید که دو طرف مرزها را بتوانند کنترل کنند. امروز طالبان هم انگیزه دارند و هم نیرو و میشود با طالبان وارد معامله شد و مرزها را به شکل مشترک بشود اداره کرد در آن صورت امنیت مرزی قابل تامینتر خواهد شد و مشکلاتی به وجود نخواهد آمد
بنابراین هم چنان معتقدم که تهدید درونی بیش از تهدید بیرونی است.