انسیه خزعلی؛ پارادوکسهای یک جایگاه در دولت اصولگرایان
1. همین که معاونتی به نام «زنان» همچنان وجود دارد و برچیده نشده به این معنی است که اصولگرایان در مقام اجرا نمیتوانند بیتوجه باشند و انکار کنند. در دولت احمدینژاد البته کلمۀ «زنان» را برداشتند و به «خانواده» اکتفا کردند چرا که زن را تنها یا بیشتر در مناسبات خانواده و به عنوان دختر، همسر و مادر به رسمیت میشناسند.
پروسۀ مطلوب این است: دختر آقای «الف» به همسر آقای «ب» تبدیل میشود و به عنوان «مادر» جایگاه او ارتقا مییابد.
جدای بسیاری از زنان که مایل به ایفای هر دو نقش هستند و یکی را فدای دیگری نمیکنند، واقعیت دیگر جامعۀ امروز ایران از میلیونها زنی حکایت میکند که یا نمیخواهند یا اگر هم بخواهند (که حسب معمول و طبق خواست خانواده چنین است) عملا فرصت همسر شدن و طبعا مادری را در گذر زمان و عبور از سنین جوانی از دست دادهاند یا پس از تشکیل خانواده به زندگی مشترک پایان دادهاند و مادر هم شدهاند اما اکنون شوهری ندارند. چون جدا شدهاند یا شوهر درگذشته است.
2. روی کار آمدن دولت جدید با گرایش اصولگرایی در ایران با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان همزمان شده است. هر چند سیاست رسمی در قبال طالبان فعلا سکوت و تماشاست اما شیعه همواره با مذاهب دیگر اسلامی متفاوت بوده و نشانه های آن را بروز داده است. در مقولۀ زنان نیز همین است.
اگر طالبان بر زنان سخت بگیرد و رفتارهای 20 سال قبل را تکرار کند و در جمهوری اسلامی نیز با غلظت کمتر این گرایش شکل بگیرد متهم به اسلام طالبانی خواهند شد که نه به لحاظ سیاسی به خاطر رقابت با عربستان سعودی شایسته است و نه از حیث مذهبی و قرائت های سلفی طالبان.
اگر هم آنها دیگر سخت نگیرند ولی تازه در ایران بخواهند سخت بگیرند ( با ایجاد محدودیت یا اعمال تبعیض بیشتر) آماج انتقاد قرار خواهند گرفت که طالبتر از طالب شدهایم!
3. خانمها زهرا شجاعی و مولاوردی و ابتکار نیز هر سه مسلمان و محجبه و انقلابی بودند و هستند و این گونه نیست که در سال 1400 انقلاب شده باشد و خانم خزعلی هم جای خانم مهناز افخمی در رژیم شاه نشسته باشد.
در همین جمهوری اسلامی و در دولت آقای احمدینژاد یک خانم (دکتر مرضیه وحید دستجردی) وزیر هم شده و این تابو شکسته است و نمیتوان به عقب برگشت. البته دیگر با قاطعیت نمیتوان گفت به عفب برنمیگردیم. چون در مواردی برگشتهایم یا داریم برمیگردیم!
4. سالها پیش خبرنگاری خارجی که به ایران آمده بود و در موضوعات اجتماعی گزارش تهیه میکرد در گفت و گو با این نویسنده پرسید: «چرا در سریالهای تلویزیون ایران زنان معمولا در حال چای دادن به همسران نشان داده میشوند؟ آیا میخواهند زنان را خانه نشین کنند؟»
در پاسخ گفتم: اولا تنها تصویر زنان این نیست و به سریال هایی اشاره کردم که زنان در بیرون شاغل اند. نکتۀ مهم تر اما این بود که نقش زنان خانهدار هم در واقع بازی میشود. یعنی یک بازیگر زن این نقش را بازی میکند و به جای این که به نقش توجه کنید به انبوه زنان بازیگر که نقشهای متفاوت را بازی میکنند توجه کنید و یادآور شدم اوایل جمهوری اسلامی معلوم نبود زنان در فیلم و سریال باشند یا نه.
به همین خاطر در فیلم «سفیر»، هیچ زنی بازی نکرد تا این که در سریالی حضور خانم مهین شهابی سوء تفاهمها را زدود و بعدتر امام خمینی شخصا دربارۀ یک سریال (پاییز صحرا) نظر داد و تنها نکتۀ مورد نظر ایشان این بود که خانمها را خانمها گریم (چهره پردازی) کنند و بدین ترتیب اصل بازی و میزان حجاب بازیگران را نفی نکردند.
حالا هم وقتی خود خانم خزعلی با هر گرایش معاون رییس جمهوری میشود یعنی شغل دارد آن هم در این سطح و چون دکتری ادبیات عرب دارد طبعا حاجیه خانم خطاب نمیشود و به ایشان در محل کار می گویند خانم دکتر. نمیشود که خودتان خانم دکتر باشید و معاون رییس جمهوری و شاغل و بخواهید زنان دیگر را منع کنید از شغل و حضور اجتماعی.
5. مهمترین چالش البته بحث «برابری» است. کم نیستند فقیهانی که اصطلاح «برابری» را برنمیتابند و هر متنی را که در آن به برابری اشاره شده باشد غیر دینی میدانند. نه زن با مرد، نه روحانی با غیر روحانی، نه مسلمان با غیر مسلمان و نه برابریهای دیگرکه حاصل دنیای مدرن و پس از انقلاب فرانسه با شعار برابری است و در سنت ریشه ندارد. خانم خزعلی هم به این طیف تعلق دارد. ولی اگر به صراحت ابراز کند اسباب دردسر رییس خود آقای رییسی میشود و اگر ابراز نکند فعالان حقوق زنان یک گام به جلو برداشته اند چون وقتی خانم خزعلی هم مواضع خود را تعدیل کند دیگران هم چنین خواهند کرد.
6. رییس خانم خزعلی آقای سید ابراهیم رییسی است که اگرچه با گرایش اصولگرایی شناخته میشود و میدان را به این طیف و گاه از نوع رادیکال سپرده اما همسر آقای رییسی در دانشگاه تدریس میکند و شاغل است حال آن که همسران حسن روحانی و سید محمد خاتمی چنین نبودند و همین میتواند تلطیف کننده باشد. کما این که درمورد احمدینژاد به انتخاب وزیر زن انجامید.
7. در حال حاضر از کل جمعیت واجد یا درحال تحصیلات عالی 47 درصد به زنان تعلق دارد در حالی که در بخش اشتغال مشارکت اقتصادی زنان کمتر از 20 درصد است و این شکاف پس از کرونا تشدید هم شده چون زنان بسیاربیش از مردان شغل خود را از دست داده اند.
معاون زنان و خانواده می خواهد از این شکاف کم کند یا بیشتر کند؟ اگر بخواهد کم کند که با نگاه سنتی نمی شود و اگر بخواهد اضافه کند که نقطۀ مثبت کارنامۀ دولت به حساب نخواهد آمد.
8. از سه حال خارج نیست. در حالت اول، معاون زنان و خانواده در دولت جدید مسؤولتی تشریفاتی است و برای خالی نبودن عریضه. نه کار ایجابی انجام میدهد و نه سلبی. بنا براین جای نگرانی نیست.
در حالت دوم به زغم مواضع گذشته به اقتضای این جایگاه و حسب انتظار آقای رییسی به قصد کاهش شکاف پیشگفته فعالیت خواهد کرد و چه اصول گرا از نوع سنتی یا رادیکال و چه اعتدال گرا و اصلاح طلب در این سمت جز این نمی توانند کرد و این گونه نیست که هر تلاش برای احقاق حقوق زنان رویکردی فمینیستی باشد کما این که معاونین یا مشاورین خاتمی و روحانی هم فمینیست نبودند.
یا این که نه. بر آن است که به جای برابری جنسیتی تبعیض جنسیتی را به رسمیت بشناسد و از حضور اجتماعی زنان بکاهد. این کار اما از معاونت ریاست جمهوری با بودجۀ بسیار محدود به تنهایی برنمیآید و مستلزم تصمیمات دیگری است.
اگر مادران ما و ماربزرگ های ما 5 یا 6 فرزند می آوردند برای این بود که از 16 تا 39 سالگی در حال فرزندآوری بودند. دختری که در35 سالگی ازدواج کرده که نمی تواند تا 55 سالگی تعداد مورد نظر را به جمعیت ایران اضافه کند. در این صورت باید تحصیلات دختران را محدود کنند و نسل اینستاگرامی کنونی که به اینها تن نمی دهد. لابد می گویید اینستا را هم می بندند. در این حالت با کسب و کار در فضای مجازی چه کنند؟ غرض این است که پروژه هایی از این دست فراتر از اراده و خواست یک نفر است.
9. در نظر داشته باشیم که نگاه اصول گرایان انقلابی به زن با اصول گرایان سنتی تفاوت دارد. اصول گرایی سنتی زن را تنها در خانه و در حال همسر داری و مادری میخواهد اما اصولگرایی انقلابی هم خانه و هم پهنۀ اجتماع منتها با حفظ و تبلیغ ارزش های مورد نظر و این دومی مستلزم فعالیت اجتماعی است ولو عملا جاهایی نقض غرض جلوه کند.
ضمن این که خیلی از دختران امروز بیشتر دنبال آزادیهای اجتماعی اند و خیلی هم دنبال شغل نیستند و بیشتر برای آنها سبک زندگی مهم است.
به تعبیر میشل فوکو در حکمرانی مدرن از بالا تحمیل نمیکنند و همه را در یک سبک و قالب نمی گنجانند. مهم ترین خواست دختران و زنان مدرن، تحصیل یا اشتغال نیست. این است که متفاوت زندگی کنند. روزگاری این تفاوت تنها خود را با تحصیل در دانتشگاه نشان میداد و امروز با فضای مجازی و سبک زندگی و بیسبب نیست که توجه به بدن تا این حد مهم شده است. مهمترین چالش خانم خزعلی و حامیان و همفکران در نهادهای قدرتمند بیرون دولت این است که میتوانند نسل جدید و دوستدار مد و تنوع و زیبایی را در قالب و سبک دلخواه صورت بندی کنند یا نه. چون اگر بنا بر محدودیت سیاسی باشد در زمینه های دیگر نباید سر به سر مردم گذاشت و تنها سراغ کسانی بروند که با قدرت سر و کار دارند.
10. این خاطره را پس از درگذشت آیت الله ابوالقاسم خزعلی نوشتم و چون صبیۀ محترم شان صاحب منصب شده اند اینجا هم می آورم. شخصا و در خانه خود به این نویسنده که به دلیلی دیگر پذیرفته بودند گفتند «هنگام تدوین قانون اساسی در سال 1358 از جانب مراجع سه دغدغه را خدمت امام مطرح کردم. اول این که برای رییس جمهوری مذهب رسمی (جعفری) قید شود. دوم این که شرط مرد بودن قید شود. سوم هم دربارۀ ادیان رسمی بود که برخی دربارۀ به رسمیت شناختن زرتشتیان موافق نبودند. دربارۀ اولی گفتند حتما رعایت می کنند.
مورد دوم را به شهید بهشتی سپردند. (یعنی به صراحت تأیید نکردند و دکتر بهشتی با ظرافت به جای شرط مرد بودن یا ذکور کلمۀ «رجال» را آورد که از یک طرف به معنی مردان بود و نظر مراجع تأمین می شد و از سوی دیگر در فارسی به شخصیت های برجسته گفته می شود خواه مرد خواه زن و در واقع مبهم گذاشت). دربارۀ نکتۀ سوم هم گفتند ایران، خانۀ آبا و اجدادی زرتشتیان است و از موضع مذهبی وارد نشدند.»
آقای خزعلی بود و دید که فرزند او منتقد شد اما نیست که ببیند که نزدیکترین فرزند به او از لحاظ فکری معاون رییس جمهوری شده است. حال آن که دعدغۀ رییس جمهور نشدن زنان را داشت.
با این اوصاف نیست اگر گفته شود موقعیت پارادوکسیکالی دارد خانم خزعلی در جایگاه معاون رییس جمهوری چون طبعا هم با رییس جمهور شدن زنان مخالف است و هم با وزارت آنان ولی خود شاغل است و البته دوست دارد زنان بیش از آن که زن باشند مادر و همسر باشند.
منبع:عصرایران