هشدار نسبت تاخیر در احیای برجام
در ادامه این مطلب آمده است: ممکن است کاملاً منصفانه و طبیعی به نظر برسد که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور تازه منتخب که در 5 اوت سوگند یاد کرد باید برای ارزیابی موضع ایران در مذاکرات وقت بگذارد. به هر حال، چند هفته طول کشید تا جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا هم تلاش خود را برای اجرای تعهد انتخاباتی اش در راستای بازگرداندن برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام انجام دهد. این زمان بسیار ارزشمندی بود که از دست رفت و باعث شد که ایرانیان از همان ابتدای تصدی مسئولیت او به اهدافش بی اعتماد شوند.
آن زمان بایدن یک دلیل قوی بوروکراتیک داشت تا در مورد سیاست مشاجره برانگیزش در قبال ایران که برخی دموکرات های کلیدی از جمله باب منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا درباره ی آن ابهام داشتند، با تعلل عمل کند. این در حالی بود که دموکرات های مترقی بایدن را مجبور کردند بدون هیچ پیش شرطی برای احیای توافق هسته ای ایران تلاش کند.
بایدن باید مقامات کلیدی را منصوب می کرد و آنها را به تصویب سنا می رساند. او در این راه با مشکلاتی روبرو بود. مثلاً وندی شرمن به دلیل نقشش در مذاکرات توافقنامه 2015 با 56 رای مخالف و 42 رای موافق به عنوان معاون وزیر امور خارجه تأیید نشد. دو هفته بعد، کالین کال به عنوان معاون وزیر دفاع در امور سیاست دفاعی تایید شد، کامالا، معاون رئیس جمهور نیز با رای تساوی موافق و مخالف سنا رأی آورد. گفتنی است، جمهوری خواهان فقط به این دلیل که کال از برجام حمایت کرده بود، با او مخالفت کردند.
در 18 فوریه، چهار هفته پس از مراسم تحلیف بایدن، وزارت امور خارجه اعلام کرد که برای آغاز مجدد مذاکرات با طرفهای باقی مانده ی برجام آماده است. در آن زمان ایران بود که مذاکرات را به تأخیر انداخت و در 27 فوریه گفت که زمان خوبی برای برگزاری یک جلسه غیر رسمی در مورد توافقنامه که توسط جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد شده، نیست. سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه افزود که نیازی به مذاکره نیست. موضع ایران این بود که ایالات متحده باید ابتدا خروج دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از توافق را معکوس کرده و تحریم های وضع شده را لغو کند.
اگرچه واشنگتن مایل به لغو تحریم های مغایر با برجام بود اما جزئیات زیادی از جمله محدوده، توالی و شروط دیگر باید مورد بررسی قرار می گرفت. هنگامی که ایران از مشارکت در اتاقی که مقامات آمریکایی در آن حضور داشتند خودداری کرد، واشنگتن گفت که مایل است در هر قالبی که دولت ایران با آن راحت است، گفتگو کند.
درک دلایل تأخیر در آغاز دیپلماسی در ابتدای سال و نقش تهران در آن، برای تصحیح روایت غلط کنونی در ایران که بایدن فریبکارانه موجب تاخیر در مذاکرات شد، اهمیت دارد. او برای به دست آوردن اهرم فشار بیشتر بر ایران در آغاز گفتگوها تأخیر نکرد، بلکه برای مقابله با چالش های سیاسی خائنانه تاخیر کرد. این در حالی است که رئیسی از داشتن افراد همفکر در مدیریت تمامی ارکان در ایران سود می برد.
شرکای ایران در مذاکرات در حالی که به طور فزاینده ای از این تاخیر ناامید شده اند، از ایران حمایت می کنند. آنان می گویند: منطقی است که مدتی به تهران زمان بدهیم.
اگر ماجرا تلافی جویانه است، به یاد داشته باشید که بایدن چهار هفته پس از مراسم تحلیف آماده مذاکره بود. اکنون معادل این زمان از روی کار آمدن رئیسی به عنوان رئیس جمهور گذشته و زمان در حال هدر رفتن است.
در 1 سپتامبر، رسانه ها به نقل از یکی از مقامات ایرانی که نامش فاش نشده است گفتند: از سرگیری مذاکرات در وین زیاد طول نمی کشد.
احتمالاً ارسال این سیگنال تاکتیکی برای جلوگیری از محکومیت ایران توسط شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در جلسه 13 تا 17 سپتامبر بود. این تاکتیک ممکن است این بار موثر باشد، اما بازگشت به میز مذاکره برای جلوگیری از نگرانی های فزاینده در مورد اهداف هسته ای ایران کافی نخواهد بود. هر دو طرف باید طبق گفته ی جواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق مصالحه کنند تا برجام به مسیر اصلی خود بازگردد.
تهران همزمان با تاخیر در بازگشت به مذاکرات، به ذخیره اورانیوم غنی شده و کار با سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه می دهد و در صورتی که تمایل داشته باشد، توانایی خود را در تولید اورانیوم غنی شده برای سلاح هسته ای افزایش می دهد. هفته آینده هنگامی که آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش فصلی بعدی خود را منتشر کند، میزان پیشرفت بیشتر آن مشخص خواهد شد که به احتمال زیاد شدید است.
این گزارش محاسبات جدیدی را در مورد زمان گریز مورد نیاز برای تولید اورانیوم غنی شده که در زمینه ی تولید سلاح کاربرد دارد، ارائه خواهد داد. در ماه ژوئن، موسسه علوم و امنیت بین المللی زمان گریز را 2 تا 3 ماه تخمین زد. این شبیه به زمان گریز قبل از مذاکرات درباره برجام بود که در سال 2013 به طور جدی آغاز شد. در آن مذاکرات، واشنگتن و شرکایش به هدف خود برای افزایش زمان گریز به یک سال رسیدند، هدفی که اکنون امیدوارند آن را بازگردانند.
با توجه به مفروضات، نحوه انجام محاسبات، دانش ایران در زمینه راه اندازی سانتریفیوژهای پیشرفته، تولید فلز اورانیوم و اورانیوم غنی شده تا 60 درصد ممکن است بازگشت به زمان گریز یک ساله امکان پذیر نباشد.
دوازده ماه یک بازه زمانی دلخواه است و برای اهداف عدم اشاعه، تفاوت معنی داری بین 12 ماه و مثلاً 11 ماه وجود ندارد. به هر حال، به نظر می رسد زمان گریز شش ماه یک معیار منطقی خواهد بود، مادامی که کشورها به طور معقول مطمئن باشند که زمان گریز، به موقع برای استفاده از اقدامات متقابل تشخیص داده می شود. مصمم ترین دشمنان ایران مطمئناً در صورت نیاز می توانند اقدامات متقابل را به سرعت انجام دهند.
با این حال، مسئله زمان گریز نیست. چرا که این زمان بر اساس قابلیتهای امکانات ایران که گزارش می شود مورد محاسبه قرار می گیرد و به راحتی قابل تشخیص است. علاوه بر اطلاعات سازمان های امنیتی، ابزارهای بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز باید تا حد ممکن قوی باشند.
در 27 اوت، نخست وزیر اسرائیل به دیدار بایدن رفت. رئیس جمهوری آمریکا گفت که دیپلماسی در اولویت است اما اگر ناکام باشد، واشنگتن اماده است که به سمت و سوی گزینه های دیگر برود. به زبان ساده، بایدن گفت گزینه نظامی اکنون روی میز است. ای اظهارات با هدف اطمینان دهی به اسرائیل بود. بنت در این جلسه از استراتژی «مرگ با هزار ضربه چاقو» علیه ایران سخن گفت. این احتمالا به معنای انوع و اقسام خرابکاری است که البته هیچ موفقیت دائمی هم به بار نمی آورد. در این میان، به نفع همه ی طرفین است که برجام احیا شود.