سناریوهای پس از شکست مذاکرات برجام
به گزارش اقتصادنیوز، در شرایطی که طی روزهای گذشته شاهد برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد بوده ایم، گفت و گو پیرامون برنامه هسته ای جمهوری اسلامی یکی از مهم ترین بخش های سخنان مقامات کشورهای بزرگ را تشکیل می داد. این مسئله حاکی از آن است که به رغم این که حوزه بین الملل شاهد وقایع و مسائل جدیدی شده، با این حال پرونده اتمی ایران هم چنان به عنوان یکی از مناقشات عمده در سطح بین المللی باقی مانده است. از سوی دیگر گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون فعالیت های ایران و اختلاف دولت جمهوری اسلامی با آژانس بر سر بازرسی و نظارت بر تاسیسات ایران باعث شده تا ناظران با تردید بیشتری نسبت به نتایج حاصل از مذاکرات بر سر احیای برجام بنگرند.
مرور روزنامه های امروز در اکوایران
به همین بهانه، بیژن احمدی، تحلیل گر مسائل سیاسی و امور بین الملل با انتشار یادداشتی با عنوان «بازی نهایی تحریمها: اگر مذاکرات ایران با شکست مواجه شود چه اتفاقی می افتد؟» در پایگاه تحلیلی نشنال اینترست، ضمن هشدار نسبت به پیامدهای شکست در مذاکرات، پیشنهاد داده توافقی محدود و موقتی میان طرفین می تواند راهی به سوی دستیابی به توافقی جامع و پایدار را بگشاید.
حرکت پرشتاب به سوی نقطه بحران
در پی گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا گفت ایالات متحده در حال مشاهده پرشتاب نزدیک شدن به آن نقطه بحرانی است که بازگشت به برجام هم منجر به اهداف عدم اشاعه سلاحهای هستهای -که در کانون توافق برجام اولیه قرار داشت- نشود.
دیدار لحظه آخری مدیرکل آژانس و مقامات ایرانی در تهران نگرانیهای فوری -مبنی بر اینکه اختلاف بر سر تجهیزات نظارتی آژانس در ایران منجر به بحرانی شود که مذاکرات دیپلماتیک بر سر برجام را به هم بزند- مرتفع کرد. با این حال، بیاعتمادی متقابل و پیچیدگی اختلافات میان تهران و واشنگتن، توافق بر سر احیای برجام را با دشواری روبرو کرده است. با وجود چالشهای موجود، فارغ از همسایگان ایران در خاورمیانه، همچنان راهحل دیپلماتیک کمهزینهترین گزینه برای طرفین به شمار میرود.
سیاست ابهام تاکتیکی
از زمان روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، دولت جدید سیاست ابهام تاکتیکی را در قبال برجام پیش گرفته است. از یک سو، رئیسی بارها تأکید کرده که پایان دادن به تحریمهای علیه ایران در اولویت دولتش قرار دارد. وزیر امور خارجه هم اخیراً اعلام کرده است که ایران به زودی به مذاکرات وین باز میگردد. از سوی دیگر، دولت هیچ گونه جزئیاتی در مورد موضع خود در قبال ادوار قبلی مذاکرات قبلی و یا انتظارات و خواستههایش از مذاکرات آتی ارائه نکرده است.
کاهش سرمایه سیاسی دولت برای ارائه تضمینهای لازم
مضاف بر این، تصمیم به پایان دادن به جنگ بیثمر و به ظاهر بیپایان بیست ساله در افغانستان، باعث افزایش فوقالعاده فشارهای سیاسی به دولت بایدن شده است. تندروها در واشینگتن که با خروج آمریکا مخالف بودند، بایدن را مسئول سیطره طالبان میدانند و او را در قامت یک رهبر ضعیف به تصویر میکشند که اعتبار ایالات متحده را در سطح جهانی و نزد متحدانش تضعیف کرده است.
برخی دیگر، از جمله دموکراتها، دولت را مسئول افتضاح در فرودگاه کابل و مدیریت ضعیف عملیات تخلیه میپندارند. در شرایطی که انتقادات در حال افزایش است و میزان محبوبیت رئیسجمهور به پایینترین حد خود رسیده و با توجه به انتخابات میاندورهای آتی در نوامبر 2022 ، مشخص نیست که دولت برای ارائه نوعی تضمینهایی که برای احیای توافق هسته ای ضروری است، از سرمایه سیاسی برخوردار باشد، چه برسد به اراده و ابتکارمورد نیاز.
کاهش ارزشهای متصور در برجام
طی سالهای پس از توافق اولیه، به شکل قابل توجهی ارزش برجام نزد ایران کاسته شده است. در حالی که اقتصاد ایران همچنان در تنگنا قرار دارد و دولت در تلاش برای مهار همهگیری است، مقامات سیاسی معتقدند که بازگشت به برجام، بدون برخی تضمینهای ملموس در مورد لغو موثر تحریمها، در نهایت ممکن است منجر به سناریویی مشابه آنچیزی شود که ایران با لغو یکجانبه برجام توسط دولت ترامپ متحمل آن شد.
تا اینجای کار، با تجربه برجام مقامات ایران پی بردهاند که با انتقال ذخایر اورانیوم غنی شده به خارج از کشور و خاموش شدن سانتریفیوژهای پیشرفته، تهران بدون هیچ سازوکار و اهرمی برای تضمین لغو تحریمهای علیه ایران، در برابر هواوهوسهای آمریکا آسیبپذیر خواهد ماند. از نگاه تهران، شواهد زیادی مبنی بر نقض مفاد و روح توافق توسط غرب وجود دارد. به فاصله اندکی پس از اجرایی شدن برجام، کنگره آمریکا و دولت اوباما دور جدیدی از تحریمها و محدودیتهای روادید علیه ایران را آغاز کردند و این اقدامات را علیه فعالیتهای غیر هستهای این کشور برشمردند. سرانجام، دولت ترامپ به طور یکجانبه به مشارکت آمریکا در برجام خاتمه داد و رژیم تحریمی شدیدی را تحت عنوان کارزار «فشار حداکثری» در راستای تسلیم ایران به کشور تحمیل کرد.
در مواجهه با این وضعیت، از سال 2019، تهران تلاش کرده با توسعه برنامه هستهای خود -از طریق افزودن بر ذخایر اورانیوم غنی شده و به کار بردن سانتریفیوژهای پیشرفتهتر- اهرم قابل توجهی ایجاد کند. بر اساس برآوردهای موجود، در حال حاضر زمان گریز هستهای ایران -که در صورت اجرای محدودیتهای برجام یک سال بود- به یک تا سه ماه کاهش یافته است. بسیار دور از ذهن به نظر میرسد که ایران بدون اطمینان از راهحل پایدار ناشی از مذاکره که هم قابل اجرا باشد و هم الزامآور، از اهرمهای هستهای ساخته شده توسط خودش دست بردارد.
بهترین گزینه موجود
محاسبات مختلف سیاسی و استراتژیک اینچنینی از سوی تهران و واشینگتن احیای برجام را بسیار دشوار میکند. گرچه برجام از منظر اهداف منع اشاعه بهترین گزینه موجود است، اما هنوز مشخص نیست که آیا دو طرف تمایلی به دادن امتیازات لازم برای دستیابی به توافق طبق مفاد آن هستند یا خیر. با این وجود، در حال حاضر گزینههای بدیلِ توافق اندک، با گسترهای محدود، و برای هر دو طرف بسیار پرهزینه است.
به نظر میرسد کمهزینهترین جایگزین برجام، توافقی محدود و موقت در همان قالب1+5 است که در ازای توقف پیشرفت برنامه هستهای ایران در سطح کنونی، دستهای از تحریمها از جمله در حوزه صادرات نفت و دسترسی ایران به منابع ارزی خارجی لغو شود. همچون توافق موقت بین 1+5 و ایران در نوامبر 2013، این توافق محدود جدید زمان بیشتری را در اختیار ایران و غرب قرار میدهد تا ضمن جلوگیری از تشدید همهجانبه اختلافات، بر سر راهحلی جامع مذاکره کنند.
مزایای توافق موقت برای طرفین
برای دولت بایدن دفاع از چنین توافق موقتی در واشینگتن آسانتر خواهد بود. دولت میتواند ادعا کند که برنامه ایران را متوقف کرده و ضمن حفظ اکثر تحریمها و جلوگیری از درگیری دیگری در خاورمیانه، راه دستیابی این کشور به سلاح هستهای را مسدود کرده است.
از سوی دیگر، دولت رئیسی میتواند ادعا کند که به تعهد خود برای رفع تحریمها، بدون از دست دادن اهرم هستهای کشور، عمل کرده است، بنابراین غرب انگیزهای واقعی برای پایبند ماندن به تعهداتش دارد. از آنجا که طرفداران محافظهکار رئیسی از منتقدان سرسخت برجام هستند و بابت نقایص این توافق حسن روحانی و محمدجواد ظریف را به شدت سرزنش میکنند، دستیابی به یک توافق کوتاهمدت، به عنوان راهی برای رسیدن به یک توافق بلند مدت باثباتتر، از نظر سیاسی برای دولت رئیسی مفید است.
سناریوهای پس از شکست مذاکرات
طرفین با اهداف استراتژیک مشخصی عمل میکنند. با تجزیه و تحلیل هزینه و فایده ماجرا، اگر مذاکرات هستهای به طور کامل شکست بخورد، ایران برنامه هستهای خود را گسترش داده و زمان گریز را کوتاهتر میکند. گسترش بیشتر و بدون محدودیت ظرفیت غنیسازی و ذخیره اورانیوم غنیشده ایران، در نهایت جمهوری اسلامی را به یک کشور در آستانه هستهای شدن با زمان شکست نزدیک و فوری تبدیل میکند. ایالات متحده و متحدانش در ماههای اخیر نسبت به گسترش برنامه هستهای ایران صبور بودهاند، چرا که نمیخواهند راه بازگشت به برجام را مسدود کنند. با این حال، در صورت شکست مذاکرات، آنها به احتمال زیاد در راستای فشار به ایران به توقف گسترش برنامه هستهایش اقداماتی را انجام خواهند داد.
بر اساس این سناریو، دولت بایدن، با حمایت متحدان اروپایی خود، سعی خواهد کرد ائتلافی بینالمللی علیه ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاد کند - مشابه آنچه باراک اوباما در سالهای پیش از دستیابی به توافق هستهای با ایران در سال 2015 بدان اقدام کرد. با این حال، این بار مشخص نیست که آیا چین و روسیه به راحتی از ایالات متحده در اعمال تحریم های بین المللی علیه ایران پیروی خواهند کرد.
در حالی که اخیراً روسیه بیشتر علیه گسترش هستهای ایران اظهار نظر کرده، مسکو هم چنین اعلام کرده به هرگونه قطعنامه رسمی علیه فعالیتهای هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی رأی منفی میدهد. چین نیز همواره واشینگتن را مسئول شکست برجام میداند. در حالی که چین میخواهد مانع از دسترسی ایران به سلاح هستهای شود، روابط دوجانبه میان واشینگتن و پکن از زمان ورود اوباما به کاخ سفید به طور قابل توجهی وخیم شده است. ضمن آنکه احتمالا پکن از طولانی شدن درگیری هستهای میان ایالات متحده و ایران سود میبرد، چرا که بدین ترتیب تمرکز واشینگتن را بر خاورمیانه حفظ و از توجه کامل به رقیب اصلی استراتژیک خود در شرق آسیا منحرف میکند.
بر اساس سناریوی احتمالی، چنانچه تحریمهای بیشتر نتواند ایران را بر سر میز مذاکره بکشاند و گسترش برنامه هستهای این کشور را متوقف کند، دولت بایدن تحت فشار خواهد بود تا عملیات خرابکارانه و یا حتی حملات نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران انجام دهد. با این حال، هر دو گزینه دارای ریسک بالایی است و تنها قادر است پیشرفتهای هستهای ایران را به تعویق بیندازند، نه اینکه این برنامه را به طور کامل از بین ببرند. پس از هر عملیات خرابکارانه یا ترور دانشمندان هستهای ایران، تهران موفق به بازیابی شده و توان هستهای خود را افزایش داده است. علاوه بر این، تأسیسات هستهای ایران به طور گستردهای پراکنده، مستحکم شده در زیر زمین و توسط سیستمهای دفاع هوایی محافظت میشوند و یک حمله نظامی دقیق را با چالشهای بسیاری روبرو میکنند. استفاده از زور به احتمال زیاد نه تنها برنامه هستهای ایران را از بین نمیبرد، بلکه میتواند جمهوری اسلامی را برانگیزد تا تصمیم نهاییاش را برای توسعه سلاحهای هستهای -به عنوان ابزار بازدارندگی در برابر حملات آینده- اتخاذ کند.
ثمره بیاعتمادی و ملاحظات پیچیده راهبردی و سیاسی
در حالی که دولت بایدن با شعار بازگرداندن برجام با ایران به قدرت رسید، بیاعتمادی و ملاحظات پیچیده راهبردی و سیاسی در هر دو پایتخت، دستیابی به توافقی برای احیای آن را برای تهران و واشینگتن بسیار دشوار کرده است. اگر این تلاش با شکست روبرو شود، کمهزینهترین و واقعبینانهترین گزینه یک توافق محدود خواهد بود که پیشنهاد میکند در ازای توقف برنامه هستهای ایران در سطح فعلی، برخی از تحریمها را رفع کند. این راهحل موقت کامل نخواهد بود، اما زمان بیشتری را برای دیپلماسی و اعتمادسازی مهیا میکند که میتواند منجر به مذاکراتی برای توافقی مستحکمتر و پایدارتر شود که مرتفع کننده نگرانیهای اصلی ایالات متحده و ایران باشد.