سخنرانی پرحاشیه باقی: نمی توانم از گفتمان انقلابی چریک پرور حمایت کنم + واکنشها
به گزارش اقتصادنیوز در ادامه گزارش مفصلی از این سخنرانی و واکنشهای مرتبط با آن میآید:
سمیه متقی:16 آذر 32 و حوادثی که در آن روز به شهادث سه دانشجو «آذر شریعت رضوی»، «مصطفی بزرگنیا» و «احمدقندچی» منجر شد؛ سالهاست به بهانه ای برای تکریم جنبش دانشجویی بدل شده است و هر ساله از دانشگاهها گرفته تا روزنامهها و مجلات در ابعاد گوناگون به آن پرداختهاند. در جلسهای که «حزب توسعه ملی ایران اسلامی» در اولین برنامه اتاقش در کلاب هاوس با عنوان«16 آذرماه 1332،نگاهی به جنبش دانشجویی در ایران» برگزار کرد؛ همین موضوع برگزاری چنین مراسمی به صورت سالیانه زمینه بحث مفصلی میان مهمانان و حضار شد . پس از آنکه «عمادالدین باقی»، تاریخپژوه و فعال حقوق بشر به برگزاری چنین مناسکی انتقاد کرد، برخی از میهمانان و حضار این نشست به این اظهارات واکنش نشان دادند. چهرههایی از جمله «احسان شریعتی»، نویسنده و استاد دانشگاه و «مهدی فتاپور»، از اعضای شورای مرکزی فداییان خلق و مسئول سیاسی اجرایی حزب اتحاد جمهوریخواهان ایران در خارج از کشور، «حمیدرضا جلایی پور»، عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و «مینو مرتاضی»، از فعالان ملی مذهبی، «محسن آرمین» فعال سیاسی اصلاح طلب و پژوهشگر اندیشه اسلامی و «صادق نوروزی»، دبیرکل حزب توسعه ملی و...
مختصری از بحث صورت گرفته در این کلابهاوس در ادامه میآید:
باقی: مناسکی شدن 16 آذر بر روایت ما از تاریخ هم تاثیر گذاشته است
عمادالدین باقی در این جلسه به نقد برگزاری سالانه 16 آذر پرداخت. او تاکید کرد: دوستان به دلیل کتابی که در این زمینه نوشته ام که مربوط به 25 سال پیش است؛ از من دعوت به عمل آوردند. اگرچه بحث تاریخی را مهم می دانم اما حقوق بشر را ضروری تر، بنیادی تر و فوری تر می دانم و ترجیح می دهم باقی عمرم را به این موضوع بپردازم. شاید گره برخی مشکلات امروز ما در گرو گره های ناگشوده در گذشته باشد، اما به عنوان فردی که دغدغه حقوق بشر را دارد وقتی وقایع 18 تیر 78 یا 25 و 30 تیر 88 یا بحران آب خوزستان، اصفهان و سیستان و بلوچستان و اعتراضات مردم در دی 96 و آبان 98 را میبینم معتقدم مطلوب نیست رنج نقد امروز را فدای نسیه دیروز کنیم.
وی در ادامه افزود: از منظر حقوق بشری وقتی ما با چنین مشکلات گسترده ای روبروییم؛ بسیج نیروها برای برگزاری مراسم 16 آذر جزء کدام اولویت ماست؟ یعنی ما میخواهیم مثل یک موضوع تاریخی به این موضوع نگاه کنیم مثل اشغال ایران در 1320 یا حمله اعراب به ایران که میتواند موضوع همایش و میزگردی باشد اما تبدیل شدن آن به مناسکی که هر سال توسط دانشجویان در دانشگاه ها، مطبوعات و احزاب به آن پرداخته شود، چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ اینکه ما جنبش دانشجویی را قبول داشته باشیم باید معطوف به موارد روز و گره گشای مشکلات امروز ما باشد. از 16 آذر 32 تا الان 68 سال می گذرد و این روز به یک روز سیاسی دانشجویی بدل شده و همواره نقطه جوش و خروش بوده است. هر سال 16 آذر روز اعتراضات بوده و عده ای دستگیر می شدند پیش از انقلاب نگاه ضد رژیم و انقلایی داشت و با وجود اینکه این حکومت نتیجه همان نوع اعتراضات بود اما این سنت ادامه پیدا کرد و همین خبرهای بگیر و ببند در این روز همچنان شنیده میشود.
باقی با اشاره به انتخاب 16 آذر به عنوان روز دانشجو گفت: من در برابر ماجرای 16 آذر دو موضوع قابل بحث دارم، یکی اینکه این جنبشهای دانشجویی باید خصلت مدنی و فرهنگی و دانشجویی داشته باشد نه خصلت حزبی. دوم، باید این جنبش و جوشش وجود داشته باشد. اما چرا مناسبت 16 آذر باشد و 18 تیر نباشد؟ یا چرا 19 آذر که روز جهانی حقوق بشر است، نباشد. مناسکی شدن 16 آذر بر روایت ما از تاریخ هم تاثیر گذاشته است. درباره بحث تاریخی آن هم اصلا موضوع نیکسون مطرح نبود و اعتراضات از دو ماه پیش و در رابطه با دادگاه مصدق شروع شده بود و بعد به موضوعات ضد آمریکایی کشیده شد که در روایات بعدی آن را به آمدن نیکسون نسبت دادند. جریان چپ در طی 68 سال گذشته تلاش کرده اول یک خصلت ضد امریکایی به این اتفاق بدهند و بعد آن را تبدیل به یک مناسک ضدآمریکایی بکند و جریان مذهبی دنبال رو آن شدند. مساله مهم دیگر این است که رژیم شاه حریم دانشگاه را نقض کرد و فعالیت ضد بشری انجام دادند. حال چرا هیچ کسی در این اتفاق به این موضوع اشاره نمیکند که 15 آذر دانشجویان برخی افسران پلیس را به داخل دانشگاه کشیدند و ضرب و شتم کردند و روز بعد هم دست به شعارهای ضد ارتش و ضد حکومت زدند. باید به این زمینه محرک هم اشاره کرد البته هیچکدام توجیه عمل حاکمیت در 16 آذر نیست.
باقی در پایان گفت: برخی کارها در آن زمان مانند اعدام انقلابی و ترور انقلابی اتباع بیگانه و نیروهای نظامی و سیاسی ارزشمند بوده است و الان اما بی ارزش و غیراخلاقی است البته آن زمان هم عده ای بودند که این موارد را مخالف این رفتارها بودند. من نمی توانم از یک گفتمان انقلابی چریک پرور دفاع کنم. من در سال 1400 متعلق به گفتمان حقوق بشری هستم و آنها جریانی غیر از این هستند که فعالیتهای چریکی را تقدیس میکنند. آیا ما میتوانیم بگوییم که ترور خوب و ترور بد داریم؟ اگر این را بپذیریم آنهایی که در داعش به خودشان بمب میبندند هم فعالیت های خودشان را با عقاید مذهبی و نجات بخش میدانند و ما باید چون بر مبنای عقیده، آرمانگرایانه و غیر منفعت طلبانه است نگاه مثبت به آنها داشته باشیم. ما باید تکلیفمان را با چنین اتفاقاتی مشخص کنیم .
جلاییپور: مگر اشکالی دارد هر سال جنبش دانشجویی مورد بازخوانی قرار بگیرد؟
در ادامه حمیدرضا جلایی پور، عضو حزب اتحاد ملت در واکنش به سخنان باقی گفت: ضمن احترام به آقای باقی به دلیل شخصیت و مبارزات و رنج هایی که کشیده است و دیدگاه حقوق بشری ایشان باید به چند نکته اشاره کنم. واقعا آن سخنانی که ایشان درباره 16 آذر و جنبش دانشجویی گفته است مسموع نیست. اولا جنبش 88، جنبش 96، جنبش 98 یا جنبش آب رخدادهای بزرگی هستند اما باید در جای خودش بررسی شود همچنان که جنبش دانشجویی و حوادث 16 آذر به بعد هم باید در جای خودش مورد بررسی قرار بگیرد نباید و نمیشود چنین جنبشهایی را در برابر هم قرار داد و ارزشگذاری کرد. بنابراین از نگاه من نمیشود به این راحتی درباره آنها این گونه سخن گفت. دوم؛ ایشان می گوید مسائل مهمتری وجود دارد بله درست است اما منافاتی با آن ندارد.
وی در ادامه افزود: دانشگاههای کشور به عنوان یک نهاد مهم که در آن فکر و نظریه ودانشجویان جوان و سبک بال حضور دارند؛ بسیار حائز اهمیت است. دانشجویانی که نگران فضای عمومی و به شکلی پاسخ دهنده آن هستند و موضوع باارزشی است که هر سال به آن پرداخته شود. ضمن اینکه ایرادی ندارد چنین کنند. من سال 54 دانشجو شدم و چه فرصتی بهتر از این که درمورد جنبش دانشجویی هر دوره در روز دانشجو صحبت شود. مساله بعدی مناسکی که آقای باقی به آن اشاره می کند و انگار مفهوم آن فحش است؛ مگر مناسک بد است که اینگونه به آن اشاره میکنید. مثل حادثه کربلا مگر اشاره هر ساله به آن بد است؟ یا همین روز تولد کوروش مگر ایرادی دارد مردم به آن توجه کنند؟ حتی انتخابات که رویداد مهمی است با برچسب مناسک، شاسی آن را پایین میآورند. این رفتار درستی نیست. مگر همه مناسک ها بد است؟ 16 آذر هم همین است.
جلاییپور با اشاره به گفتمان حقوق بشری مطرح شده از سوی آقای باقی گفت: اینکه شما میگویید ما در دو دنیا هستیم؛ نمی شود که گفتمان حقوق بشری را چماق کرد و در سر بقیه زد. یاد گفتمان اسلام سیاسی میافتیم که داخل سنگر میگیرند و از همانجا حمله میکنند. نباید این ها را در برابر هم قرار داد.
شریعتی:برگزاری 16 آذر در راستای گفتمان حقوق بشر و دفاع از نهاد علم است
احسان شریعتی در ادامه این بحثها به موضوعیت 16 آذر اشاره کرد و گفت: پیرامون آن بحثهای حاشیه ای و انحرافی وجود دارد. مثلا همین موضوع تضاد با انگلیس یا امریکا از سوی دانشجویان و علت اعتراضات دانشجویی. مساله دیگر اینکه تعلقات حزبی و روابط حزبی دانشجویان قربانی چگونه بوده است؟ من در گزارشی که داشته ام به این موضوع پرداختم که این دانشجویان مانند قربانیان حوادث مشابه، مانند 18 تیر که یکی از دانشجویان به شهادث میرسد و یا در حوادث 88 که ندا آقاسلطان دانشجوی فلسفه و استاد نجات اللهی مورد اصابت قرار میگیرند؛ نسبت آنها با جریانات سیاسی و نوع افکار آنها و دیدگاه حاکم همه موارد حاشیهای است. موضوع اصلی واقعه که باید هر سال آن را تکرار کرد (به دلیل اینکه حادثه تکرار میشود)؛ همین موارد مرتبط با جنبش دانشجویی است.
وی در ادامه افزود: پس از انقلاب تا به امروز هم مساله 16 آذر موضوعیت دارد و اتفاقا از همان منظر حقوق بشر و شهروندی هم حائز اهمیت است. بنابراین برگزاری 16 آذر در راستای گفتمان حقوق بشر و دفاع از نهاد علم است، که در آن واقعه، مورد تجاوز نظامی قرار گرفته است. مساله 16 آذر مساله خط سیاسی، عقیدتی و استراتژیکیش و اینکه در بیرون دانشگاه چه میگذشته، نیست .چنانچه در سال 32 فضای جامعه متاثر از حوادث کودتا بوده است و گروه های مختلف معترض با رویکرد مقاومت قهرآمیز در نقاط مختلف کشور در خانواده ها با رویکرد فکری مختلف از مذهبی،سنتی، مذهبی،مترقی و چپ و ملی و غیره شکل گرفته بود. و الان این مسائل نیست اما یک موضوع اصلی در تاریخ تکرار میشود و در داستان انقلاب فرهنگی، در 18 تیر 78 و حوادث 88 اتفاق افتاده و من شاهدش بودم و آن مساله هجوم نیروی نظامی به دانشگاه و دپارتمانهای مختلف آن است. پس از منظر دانشجویی و دانشگاهی و حقوق بشری مساله استمرار دارد و این هویت باید به نسل بعدی منتقل شود وگرنه ما دچار مشکلاتی میشویم که الان بین فعالین نیروهای سیاسی در برابر تبلیغات و تصاحب وقایع تاریخی در گفتمان رسمی حاکم شاهد هستیم و از آنها واکنش غیر اصولی میبینیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه ما نباید به صورت واکنشی موضوعات تاریخی را در کنار هم قرار دهیم؛ تصریح کرد: مدافعان نظام سابق میگویند 16 آذر را کنار بگذاریم و18 تیر راجایگزینش کنیم یا طرفداران حکومت کنونی که میخواهند فقط از آن استفاده سیاسی و تبلیغاتی کنند؛ بنابراین بسیار خوب است که ما به مرور وقایع مهم تاریخی در راستای کمک به حل مشکلات کنونی بپردازیم. در پایان هم اشاره می کنم به واکنش دکتر شریعتی نسبت به دستبرد به مقالاتش و انتشار آنها بدون اجازه او؛ ایشان در کیهان نوشت:«من اگر اجبار به زنده ماندن نبودم خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم همان جایی که 22 سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت و او را جلوی پای نیکسون قربانی کردند». منظور این نیست که در آن زمان اعتراضات علیه نیکسون بوده است بلکه این نگاه پسینی است که دو روز بعد در همان صحنه نماینده دیپلماسی امریکا هدیه میگیرد. پیشتر به موضوعات انحرافی اشاره کردهام و هستند کسانی که همین موضوع سه آذر اهورایی که شهید هستند و سه قطره خون که در جنبش دانشجویی به شهادت این سه نفر اشاره دارد اسطوره سازی میدانند اما این اسطوره سازی در دفاع از حرمت این نهاد است و حقوق بشر تا در دفاع از ارزش و اصول اعتقادی نباشد؛ نمیتواند مورد حرمت و تکریم قرار بگیرد.ما همه این عناصر را میتوانیم در راه حل مشکلات امروز و مسائل روز بازخوانی کنیم.
فتاپور: جنبش دانشجویی ارتباطی با مباحث چریکی ندارد
در ادامه مهدی فتاپور نیز نسبت به سخنان باقی واکنش نشان داد و گفت: مساله جنبش دانشجویی ارتباطی با مباحث چریکی ندارد. شاید تعداد زیادی از دانشجویان به آن بپیوندند یا از آن دفاع کنند اما وقتی از جنبش دانشجویی سخن میگوییم باید عملکرد خود آن را بررسی کنیم. جنبش دانشجویی ربطی به تسخیر سفارت ندارد و دانشجویانی که رفتند و این کار را کردند یک تشکل سیاسی دانشجویی بودند؛ یعنی دانشجو بوده اند اما حرکت آن جنبش دانشجویی نیست. جنبش دانشجویی یعنی حرکتی که مجموعه دانشجویان انجام می دهند و تلاش من هم این است به همین موضوع بپردازیم و به مساله سیاست نیروها ورود نکنیم.
وی در ادامه افزود: مساله دوم اینکه تاریخ، گذشته و امروز در یک ارتباط تنگاتنگ با هم هستند. شما هر تفسیری از تاریخ ارائه دهید و در آن مثبت و منفی را شرح دهید خودتان و خودمان را معرفی میکنید با همین رویکرد چشماندازی برای آینده ایجاد میشود.ذهن همواره میان اینکه در گذشته چه بودیم، حال چه هستیم و در آینده چه میشویم سیر میکند. شما به عنوان مثلا یک جریان حقوق بشر به محض ورود به تاریخ همین جنبش دانشجویی را از زاویه های مختلفی بررسی میکنید که کجا در مسیر حقوق بشر بوده و کجا نبوده است و باید تغییر کند و مهمتر آنکه به عنوان یک نهاد مدنی در ایران چگونه باید مورد دفاع قرار بگیرد و امکانپذیر شود از جمله آنجایی که جریان های سیاسی تلاش کرده اند جنبش دانشجویی را تبدیل به یک تشکل سیاسی وابسته به خودشان بکنند. یک زمان حزب توده این کار را می کند و زمانی دیگر جریان های دیگر پیگیر آن هستند. ما هیچ وقت نمی توانیم از تاریخ گریز بزنیم همانگونه که از چشم انداز آتی هم نمیتوانیم گریز بزنیم. یکی تجربه است و دیگری می خواهیم امید و آرزو برای آن ایجاد کنیم. برهمین اساس است که بر مبنای یک روایت میتوانم مدافع دکتر مصدق باشم و بر مبنای یک روایت دیگر و در زمان معتقدم که باید در مجموعه روابط بینالملل وارد شویم.
فتاپور با اشاره به تجربیاتش نسبت به سخنان باقی درباره فعالیت چریکی خوب و بد گفت: من به نظرم این موضوع تاریخی است و باید در شرایطی دیگر و در حوزه تاریخ به آن پرداخته شود. دوره ای در پیش از انقلاب وجود دارد که تمام روشنفکران برجسته جهان معتقدند تحول در کشورهای مختلف با کودتای نظامی و درگیری ومخالفت قهرآمیز همراه بوده است و قهر در برابر قهر ضرورت پیدا کرده است؛ در این فضا میشود درباره خوب و بد آن بحث کرد. جنبش چریکی متفاوت است و آن قهر عمومی نیست قهر توده ای است. از برتراند راسل تا سارتر هم همین را میگویند و اگر بخواهیم وارد بحث آن بشویم باید در شرایط آن زمان جهان را بررسی کنیم تا ببینیم واقعی بوده یا نه. آنها می گویند ما کشوری در آفریقا و آسیا به جز هندوستان نداریم که در سالهای پیش از انقلاب از طرقی غیر از درگیری قهرآمیز به کشوری مترقی و دموکراسی دست یابد و الان ما کشوری نداریم به جز افغانستان که کسی آن را تایید نمیتواند بکند که با این روشها بتواند به ترقی ودموکراسی برسد چنانچه عراق ولیبی هم حمله خارجی را تجربه کرده است.
وی در ادامه افزود: در دنیا ده ها تحول در اروپای شرقی، آمریکای لاتین و آفریقای جنوبی از طریق مبارزه مدنی و بالا بردن فشارهای توده ای و فراز و نشیب های مشابه اتفاق افتاده است. بنابراین برای چنین سخنانی نیاز است اول در زمینه عقایدمان نسبت به این حوادث بحث بکنیم سپس به قهر و نوع نگاه به آن بپردازیم. من همچنان همچون سالهای اول انقلاب که به این نتیجه رسیدم مبارزات چریکی اشتباه بوده است ، فکر میکنم. بنابراین صرف خوب نیست و بد نیست نمیتوان پاسخ داد.
این فعال دانشجویی دهه 40 تصریح کرد: در ایران بعد از انقلاب اتفاقاتی رخ داده که کمی نگاه کردن تاریخی به قضایا را دشوار کردهاست. در امریکای لاتین جریانانت مسلحانه گسترده تر از ایران بود. خانم دیلما روسف وقتی انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد عکس محاکمهاش به دلیل دزدی از بانک را به عنوان تبلیغ انتخاباتی منتشر میکند. این رویکرد را بسیاری رد میکنند اما عنصری معینی که درباره آن تاکید شده این است که ما دربرابر دیکتاتوری مبارزه کردهایم و خطاهای بزرگ هم داشتیم اما عنصر مبارزه با دیکتاتوری مورد تاکید است و جامعه آنجا این موارد برایش قابل پذیرش است و اساسا 20 سال از آن گذشته و الان لیبرال است.
وی در پایان گفت: میتوانیم نقد کنیم که این دانشجویان طرفدار جریانات چریکی بودهاند اما جنبش دانشجویی که سنگر بندی و مبارزه مسلحانه نمیکند. تفکر چریکی در دانشگاه این است که مجموعه اعمالی انجام میدهد وتصمیماتی میگیرد که بسیار رادیکال است و میتوان آن را نقد کرد. بنابراین باید به بحث ها به صورت تفکیک شده اشاره کرد.
مرتاضی: 16آذر تداوم مبارزات ضد استعماری در تداوم گفتمان ملی گرایی است
پس از این سخنان مینو مرتاضی، از فعالان ملی مذهبی نیز به سخنان باقی واکنش نشان داد و گفت: 16 آذر بسیار حائز اهمیت است و ارزش تاریخی شدن را دارد و فکر میکنم هر سال میتواند تکرار شود و همزمان با آن ابعاد گسترده تری را روشن کند. 4دهه پس از انقلاب مشروطه و سه دهه پس از پیروزی کودتای رضاخان با کودتای 28 مرداد روبرو هستیم. 16 آذر محصول گفتمان ملی گرایی و ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق است. برای دریافت ماهیت هر اتفاق باید به زمینه های شکل گیری آن هم اشاره کنیم وقتی متن و حواشی ماهیت مشابهی را مخابره کند میتوانیم با قطعیت بیشتری آن را بیان کنیم؛ بدون هر گونه ارزش گذاری. وقایع تاریخی را نمی شود نسبت به وقایع بعدیشان ارزش گذاری کرد. 16آذر تداوم مبارزات ضد استعماری در تداوم گفتمان ملی گرایی است.
وی با اشاره به تفاوت میان ملت سازی پس از انقلاب مشروطه با رخداد 16 آذر است؛ تصریح کرد: در رئالیسم سیاسی که حاکمیت پس از کودتا شکل داد؛ انقلاب مشروطه در کوچه کودتای رضاخان به گل نشست و مردم با سطح بی سابقه ای از خفقان سیاسی روبرو شدند. در این شرایط میل عریان شاه به مال اندوزی و سروری و بهره کشی منجر به یک نوع آزادی خواهی رادیکال در حال و هوای ملی گرایی شد.جریان ملی گرایی در نهضت ملی شدن صنعت نفت یک نمونه است و دانشجویان بعد از کودتا به تبعیت از دکتر مصدق و پیش از آن قوام (که میخواست قدرت شاه را محدود کند)، به دنبال محدودیت قدرت شاه بودند. دانشجویان کشته شده در 16 آذر برخلاف دیگران که بورسیه دولت برای ساخت دنیای مدرن بودند؛ خود مردم هستند از قشرهای متوسط و در کنار بازاریها قرار میگیرند چون آن زمان ای طبقه بندیها تفاخر به شمار نمی آمد. 16 آذر گره گاه دو رویداد مبارزه با استعمار و مبارزه با استبداد است؛ پس بسیار اهمیت دارد و هر سال میتواند خونی که در آن جوشیده دوبار جوشش بیابد و ربطی به جریانات بعدی ندارد. یک دهه بعد آقای بازرگان که اصلاح طلب ترین روحیه را داشت در دفاعیاتش می گوید کاری می کنیم که دیگر مردم نتوانند با زبان خوش سخن بگویند.
مرتاضی با اشاره به اتفاقات 16 آذر و حوادث پیرامونی آن در پایان گفت: جنبش دانشجویی به 16 آذر هنوز مفتخراست و حالا همچنان همان دو گره وجود دارد با تفاوت اینکه استثمار هم به آن اضافه شده است.
باقی: ما متعلق به گفتمان مدنی و آنها متعلق به گفتمان انقلابی هستند
پس از سخنان مرتاضی، باقی دوباره به تشریح و دفاع از سخنان پیشین خود پرداخت و گفت: فقط چند نکته است که باید به آن اشاره کنم . مرحوم شریعتی گفته است« وقتی من سخن می گویم بیاندیش که من چه می گویم نیاندیش که به من چه بگویی». در بحث های شفایی این مشکلات و سوءتفاهم بیشتر پیش میآید. در روایت های موجود از 16 آذر سوگیری وجود دارد و این روایات به شدت همدلانه با کسانی است که در این حادثه قربانی شده اند. این مساله موضوع بحث من نیست؛ در پاسخ به آقای جلایی پور که گفتند مناسک بد نیست و نباید آن را تبدیل به فحش بکنیم. من هم با این قصد نگفتم و ایشان هم جامعه شناس هستند و تعبیری است که مرتون بکار می برد و مناسک گرایی یا ریچوالیسم را توضیح میدهد. چنانچه افراد در آن از محتوا غافل میشوند.مناسک گرایی به نوعی ظاهر گرایی است نه محتوا گرایی. کانون اصلی بحث من این بود که ما به دو کانون ارتباط داریم یکی گفتمان انقلابی و دیگری مدنی است. جزئیات و حواشی نباید دامی برای دور شدن از بحث شود. من معتقدم که آنها متعلق به آن دوران و گفتمان انقلابی بوده اند و ما الان متعلق به دورانی هستیم که گفتمان مسلط گفتمان مدنی و حقوق بشری است. با گفتمان انقلابی نمی توانید به جامعه مدنی و حقوق بشری برسیم.
وی در واکنش به سخنان فتاپور درباره ارتباط فعالیت چریکی و جنبش دانشجویی گفت: حرف ایشان برای من عجیب بود. همه کسانی که در ان فضا بوده اند و شاهد هستند ؛ به یاد دارند منبع سربازگیری جریانات چریکی جنبش دانشجویی بوده است و بیش از 90 درصد فعالان سازمانهای چریکی همین دانشجویان بوده است. پس رابطه در اینجا تنگاتنگ بود. به همین دلیل جنبش دانشجویی پس از انقلاب دچار یک شرایط دوگانه بود و حرکات متضاد و متعارضی که اتفاق افتاد ریشه در همین مساله داشته است. درباره بررسی هر موضوع از جمله جریانهای چریکی در بستر زمانی خود، من هم همین عقیده را دارم. حال یک زمان شما یک موضوع را در ظرف تاریخی خودش به عنوان یک موضوع تاریخی بررسی میکنید؛ این درست است اما شما هر سال 16 آذر را به شکل مناسکی برگزار میکنید آن را تقدیس و تقدیر میکنید؛ به گونه ای که نه به عنوان یک موضوع تاریخی بلکه در راستای بازتولید همان گفتمان انقلابی هستید. این دو متفاوت است. این موضوع جای بحث بسیار دارد.
این متفکر اصلاح طلب در ادامه افزود: درباره این که هند تنها کشوری بوده که به صورت درگیری غیرمسلحانه به نتیجه رسیده است. سئوال من این است که کدام کشورهایی که به این نحو انقلاب کرده اند به آرمان دموکراتیک رسیده است؟ اینکه این جریانات مسلحانه را ضد استعماری و ضد استبدادی بدانیم باید گفت که همه انقلابات شعارشان همین است و دچار خشن ترین نوع استبداد شدهاند. صرف شعار نمیتوانیم آن را آزادی خواهانه بدانیم. از دل گفتمان انقلابی آزادی و دموکراسی در نمیآید. انقلابات سرنوشت مشترکی داشتهاند.اگر ضد استعمار و ضداستبداد را از ماهیت این گفتمان جدا کنیم بیشتر اغواگر میشود.
نوروزی: حقوق بشر بدون مبارزه تحقق پیدا نمی کند
صادق نوروزی پس از سخنان باقی تاکید کرد:حقوق بشری که آقای باقی مطرح میکند تضادی با جنبش دانشجویی و تاریخ آن ندارد.همین حقوق بشری هم ناشی از همین جان فشانی ها در تاریخ است.
مبارزه و جنبش دانشجویی در کشور ما بوده است و بسیاری از مبارزانی که در دل تاریخ معاصر بودند از همین دانشگاه ها بیرون آمده اندو در نتیجه همین جنبش دانشجویی بودند. در هر مقطعی که حکومت خشونت نشان می دهد به دنبال ایجاد خفقان و به خانه فرستادن دانشجو و فعال سیاسی و مبارزان است. من از آقای باقی میخواهم که این دو را در برابر هم قرار ندهد. حقوق بشر بدون مبارزه تحقق پیدا نمیکند. حکومتهای استبدادی با زبان خوش حقوق بشر را نمیپذیرند بلکه با فشار جامعه و نوعی مبارزه محقق میشود.
آرمین:جریانی به دنبال نفی تاریخ است
محسن آرمین نیز در این زمینه به نقد سخنان باقی درباره مناسکی شدن و مقایسه چریک ها با داعش پرداخت و همچنین به شکل گیری جریانی در کشور اشاره کرد که خیلی درگیر خودآگاهی تاریخی نیست و گفت: این جریان بیش از نقد به دنبال نفی تاریخ و به دنبال خود زنی است و به تاریخ به دیده تحقیر مینگرد. انگار نسل قبلی منگول بودند و تحلیل و تفکری نداشتند و فقط با هم درگیر میشدند و همدیگر را از سر راه برمیداشتند. این جریان با ساده سازی تاریخ به دنبال نفی آن است و صرفا به دنبال بی توجهی به آن است؛ این گونه جامعه، آینده ای نخواهد داشت. البته من این موضوع را صرفا به بهانه سخنان آقای باقی مطرح میکنم و در برابر ایشان نیست.
وی همچنین افزود: اما در نقد سخنان آقای باقی با این نگاه و با این تحلیل باید همه برنامه هایی که برای مشروطه ، نهضت ملی شدن صنعت نفت و همه اتفاقات تاریخی دیگر انجام می گیرد؛ کنار گذاشته شود. آیا این امکان وجود ندارد که از این برنامه ها در راستای گره گشایی در مشکلات امروز استفاده کرد؟ بنابراین یک روز از 365 روز را به جنبش دانشجویی نسبت دادن و توجه به حادثه 16 آذر و تحریف ها و مسائل تاریخی آن چه اشکالی دارد؟ مساله 16 آذر نه یک مراسم آیینی است و نه تقدیر و تقدیس عزیزانی است که در آن روز کشته شدند بلکه من نقش استعمار انگلیس و امریکا را می بینم و اینکه تاریخ کشور من دستخوش اراده کشورهای بیگانه شده است. آرمان ها نمی میرند بلکه نحوه پیگیری آن تغییر می کند. این نحوه پیگیری قابل نقد است و راه نقد هم مسیر آگاهی های تاریخی می گذرد.