«خانه سبز» نه مُروّجِ فساد بود نه مُبلّغ ِقلع و قمعِ دگراندیشی
خانه سبز شما نه مُروجِ مفاسد اقتصادی بود، نه قلع و قمعِ دگراندیشی را اشاعه می کرد و نه لزوماً مُبلّغِ باورهایِ نظام بود. برعکس، مفاهیمی همچون صمیمیت، مهربانی، درستی و احترام به زنان را به تصویر کشیده بود.
اگر سه دهه بعدش جامعه، این چنین از نظرِ اخلاقی سقوط کرده، مفاسدِاقتصادی سکه رایج شده، بیاعتمادی، نااُمیدی، سرخوردگی، یاس، به هیچ چیز و هیچکس باورنکردن،و... هنجارهای غالب جامعه شده، نمیدانم چرا شما خود را مقصر میدانید که «نادانسته با خانه سبز ملت را سرگرم ساختید تا آنها از فرصت استفاده کنند و جامعه را باین روز درآورند»؟
جناب بیرنگ بزرگوار، من و شما و بسیاری دیگر در عرصه های مختلف ظرف سه دهه گذشته صادقانه تلاش کردیم جامعه بهتری بسازیم. اینکه موفق نشدیم، یا آن میزان که میخواستیم و آرزو میداشتیم، موفق نشدیم بواسطه اسباب وعلل دیگری بوده. صد البته که خبط و خطا هم کم مرتکب نشدیم اما هدفمان نه امیال و اغراضِ شخصی بود، نه برخلاف آنچه مخالفینمان ما متهم میکنند، برای رسیدن بقدرت یا ثروت بود. تاکید میکنم انتقاد ازعملکردمان یک بحث است ، و نفی و تخطئه آنچه درست بوده بحث دیگری.
نگذاریم ناامیدی و سرخوردگی از وضعیتِ موجود، ما را به ناکجا آباد پوچ انگاری و گرفتار شدن در باتلاق نفی و انکار و بزیر سوال بردن و طرد هرآنچه که در گذشته بوده بکشاند. اگرچه نسلهای بعد از انقلاب از هرآنچه درگذشته شده رویگردان و منزجرند، اما اتفاقا راه برون رفت از وضعتِ موجود ای بسا در تکرارِ اجتنابناپذیرِ همان مسیرهای گذشته است با این تذکار مهم و کلیدی که نخست بفهمیم اشکال کارمان در کجا بود که موفق نشدیم؟ کدامین اسباب وعلل مانع پیشرفت شدند و چگونه به آن سرنوشت مجددا دچار نشویم؟
تا باغم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که اینبار افتاد
ارادتمندم