آچار فرانسه آمریکا در مذاکرات وین
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است، وقتی که دولت بایدن انتخاب رابرت مالی به عنوان نماینده خود در امور ایران را اعلام کرد، یک آتش سیاسی در واشنگتن شعلهور شد. انتخاب آقای مالی، یک دیپلمات کهنهکار و میانجیگر درگیریها، به سرعت مجادلات تند واشنگتن درباره توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران را برانگیخت؛ انتخاب مالی همچنین یک سیاست حساس اسرائیل را ملتهب کرد و به عنوان ابزاری خوب برای اندازهگیری تأثیر پیشرفتهای تیم جدید سیاست خارجی آقای بایدن عمل کرد.
بااین حال بعید است منشأ آن مجادلات خود آقای مالی ۵۸ ساله بوده باشد، بلکه ریشه این هیاهو در ترسی نهفته است که راستگرایان افراطی نسبت به تغییر جهت مناسبات ایران و آمریکا از تخاصم به تعامل دارند. جای تعجب نیست که انتصاب دیپلماتی کاربلد که در معماری توافق هستهای ۲۰۱۵ نقش داشته و از مدافعان ایده بازگشت به برجام است، به عنوان نماینده ویژه امور ایران، خواب نئوکانهای جنگطلب را آشفته کند و خشم لابیهای متنفذ ضدایران را برانگیزد.
یک دیپلمات آچارفرانسه
«رابرت مَلی - Robert Malley» (یا آنطور که اغلب رسانههای فارسیزبان تلفظ میکنند، «رابرت مالی») پسر یک یهودی عرب چپگراست که بخاطر طرفداری از ایده تعامل با گروهها و دولتهایی چون حماس، حزبالله و دولت بشار اسد که بطور قابل توجهی دشمنان ایالات متحده و اسرائیل به شمار میروند، مشهور است.
وی که دانشآموخته کالج Rhodes (زیر مجموعه دانشگاه آکسفورد) است و مدرک حقوق دانشگاه هاروارد را دارد، سالها به عنوان یک دستیار سختکوش در کاخ سفید کلینتون و اوباما در حالی خدمت کرد که به عنوان یک دانشجوی فرهیخته خاورمیانه بسیار مورد تحسین قرار میگرفت؛ کسی که درک فوقالعاده و روابط شخصی بینظیری با مهمترین بازیگران منطقه داشت.
همانطور که بنیامین رودز، معاون سابق مشاور امنیت ملی رئیسجمهوری باراک اوباما گفت: «راب، یک نیروی نیابتی همه کاره است.»
مخالفان و مدافعان
از نظر منتقدانش، او بیش از حد در مورد قدرت آمریکا تردید دارد و بیش از حد با بازیگران خارجی از جمله ایران و فلسطینیها که با غرب اختلافات عمیقی دارند همدل است. هنگامی که خبر انتصاب وی برای اولین بار در رسانههای خبری منتشر شد، تام کاتن، سناتور جمهوریخواه آرکانزاس، «رادیکالهایی مانند مالی» را به دلیل «سابقه دیرینه همدلی با ایران» و «خصومت نسبت به اسرائیل» محکوم کرد. مخالفان دیگر مذاکره با ایران نظیر مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) گفت: «انتصاب راب مالی ممکن است نشانه روشنی باشد که دولت بایدن، بازگشت به برجام را نسبت به سیاست بهرهگیری از قدرت آمریکا برای دستیابی به توافق محدودکنندهتر و پایدارتر در اولویت قرار داده است. مالی اعتقادی به قدرت آمریکا ندارد.»
مدافعان آقای مالی میگویند که رابرت مالی به هدفی آسان برای گشودن آتش حملات جناح راستیهای آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است. آنها قصد دارند به دولت بایدن درباره تلاش زیاد برای همکاری با تهران در راستای رسیدن به یک توافق هستهای دیگر هشدار دهند. آرون دیوید میلر، مذاکره کننده صلح در خاورمیانه در دولتهای روسای جمهور مختلف آمریکا که با رابرت مالی کار کرده و روابط نزدیکی با او دارد، میگوید: «بیشتر قضاوتها درباره راب مربوط به افرادی است که او را نمیشناسند و انتخاب کردهاند که باور کنند راب هیچ تصوری از منافع ملی آمریکا ندارد.»
پسر کاو ندارد نشان از پدر؟
سوءظنی که در جناح راستیها عمدتاً ناگفته مانده، این گمان است که آقای مالی ممکن است احساسات سیاسی زیادی از پدرش، سایمون مالی -یک روزنامهنگار یهودی مصریتبار و یک ملیگرای عرب شدیداً سکولار و ضد صهیونیست، به ارث برده باشد. سایمون مالى در طول زندگى مملو از جنگ صلیبی ضداستعماریاش ۶ مجله مختلف تأسیس کرد، ۳ نام متفاوت و ۹ تابعیت مختلف -از جمله تابعیت افتخاری فلسطینی- به دست آورد. رابرت مالی درمورد پدرش گفت: "مردی دگم و عقیدهمحور که هرگز در میان تفاوتهای جزئی یا در سایههای خاکستری احساس آرامش نمیکرد." (استعاره از رویکرد دوگانهانگاری، و دیدگاه سیاه و سفید یا خیر و شر )
رابرت مالی روز ۴ اکتبر ۲۰۲۰ با انتشار این تصویر در توئیتر خود نوشت: 40 سال پیش در چنین روزی، پدرم، یک روزنامه نگار، به دلیل عقایدش از فرانسه اخراج شد. او مردی با اعتقاد راسخ بود که جنجالهای شدیدتری را نیز برانگیخت.
اما بسیاری از محافظهکاران و برخی دموکراتهای میانهرو از مدتها پیش که رابرت مالی به عنوان مذاکرهکننده صلح خاورمیانه در دولت کلینتون خدمت میکرد، بود نسبت به وی بیاعتماد شدند؛ زمانی که وی با نوشتن مقالهای در سال 2001 با اجماع واشنگتن مبنی بر اینکه یاسر عرفات رهبر فلسطین تنها مقصر شکست مذاکرات صلح بوده است، مخالفت کرد. (مذاکرات صلح میان فلسطین و اسرائیل که با میانجیگری دولت بیل کلینتون در کمپ دیوید برگزار میشد.)
در اکوایران ببینید؛
این مقاله نشاندهنده تمایل وی برای به چالش کشیدن خرد متعارف واشنگتن در مورد ریشههای معضلات سیاست خارجی و تصورات رایج از خیرخواهی آمریکا است.
جنجال مالی در کمپین اوباما
در سال ۲۰۰۸ آقای مالی مشاور سیاست خارجی کمپین انتخابات ریاست جمهوری اوباما بود، اما پس از هیاهو بر سر گزارشهایی مبنی بر ملاقات وی با اعضای گروه فلسطینی حماس -که ایالات متحده و اسرائیل آن را یک سازمان تروریستی میدانند- از کمپین کنار گذاشت. آقای مالی، سپس در گروه بینالمللی بحران که یک اندیشکده با هدف میانجیگری در جنگهاست فعالیت میکرد . وی بخاطر اقدام خود هیچ نوع عذرخواهی نکرد و گفت که چنین دیدارهایی نه تنها مخفیانه نیست بلکه برای کار وی حیاتی هستند.
مذاکرهکننده برجامشناس
سرانجام آقای مالی به عنوان مقام عالی در امور خاورمیانه به دولت اوباما پیوست و در کنار جان کری وزیر امور خارجه به عنوان مذاکره کننده ارشد کاخ سفید انتخاب شد و برای توافق هستهای سال 2015 با تهران و چند کشور دیگر مذاکره کرد. اوباما بعداً مالی را مسئول هماهنگی کارزار ایالات متحده علیه دولت اسلامی (داعش) قرار داد.
آرون دیوید میلر، مقام دولت اوباما گفت که نظرات آقای مالی هرچه باشد، او خود خط مشی تعیین نمیکند. منتقدان از وی برای تحت فشار قرار دادن غیر مستقیم آقای بایدن و وزیر خارجه او آنتونی بلینکن -دو دموکراتهای مرکزگرا (سنتریست) هستند که برای استقرار امنیت اسرائیل اهمیت بسیار قائلند- استفاده میکنند.
مالی و بلینکن، رفقای دبیرستانی
همچنین احتمالاً مالی با رئیس جدید خود در اهداف تقابلی نخواهد داشت: مالی و بلینکن در دوران نوجوانی با هم در پاریس در یک مدرسه تحصیل میکردند و دوست بودند. (رابرت مالی در نیویورک متولد شده ، مادر آمریکایی وی در سازمان ملل کار میکرد و وقتی راب ۶ساله بود با خانواده به پاریس رفتند).
بن رودز: انتصاب مالی یعنی هدف توافق است
بن رودز میگوید مخالفتها با انتصاب مالی اغلب از سوی منتقدان توافق هستهای دوره اوباما صورت میگیرد و این نشان میدهد که آنها بر این باورند که با انتصاب مالی مطمئناً این توافق دوباره برقرار خواهد شد. آقای رودز، که بیانیه حمایت از رابرت مالی را امضا کرده، گفت: "مالی از آن دسته افرادی نیست که شما وی را منصوب کنید تا صرفاً نمایندهای داشته باشید که به مناطق مختلف سفر کند و تحریمهای بیشتری اعمال کند. انتصاب راب مالی حاکی از این است که شما واقعاً میخواهید توافقی حاصل کنید."
آخرین توصیههای برجامی یک برجامشناس
مالی در همان روزهای آغاز به کار در دولت بایدن، یک تور شنیداری برای دریافت نظرات و مشورت با اعضای کنگره، و همتایانش در دولتهای متحد اروپایی، اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس مشورت کرد.
مالی پس از روی کار آمدن دولت ترامپ، به خانه اصلیاش، گروه بینالمللی بحران بازگشت. در گزارشی که اندکی پیش از عزیمت آقای مالى به دولت بایدن توسط گروه بینالمللی بحران منتشر شد، توصیه شده است که ایالات متحده و ایران به سرعت از طریق اقدامات متقابل، احیای توافق هستهای را کلید بزنند. این گزارش با زبانی که بازتاب رویکرد دیرینه آقای مالی در زمینه حل تعارضهاست، پیشنهاد داده است که سپس هر دو کشور "به جای خصومت به دنبال فرصتهای همکاری در زمینههای مشترک باشند." وی در گفتار آخر این گزارش تفصیلی آمده است:
ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﺩﻭ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ: نخست، ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻓﻘﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎی ﺍﺻﻠﯽ ﻫﻴﭻﻳﮏ ﺍﺯ ﻁﺮﻓﻴﻦ ﺭﺍ کاملاً ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻋﺎﺩیﺳﺎﺯی ﮐﺎﻣﻞ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ 1+5 ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪﺕﺗﺮی ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍی ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺻﺮﻓﺎ ﻏﻴﺮﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ. و دوم ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﺶﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﻪﺍی ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ ﻭ ﺷﺮﮐﺎﻳﺶ ﺍﺯ ﻳﮏ ﺳﻮ، ﻭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﺘﺤﺪﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺳﻮی ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻭﺿﻊ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻮﺍﻓﻘﻨﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍی ﺑﯽﺛﺒﺎﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖﻫﺎ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍی ﺗﻮﺍﻓﻖﻫﺎی ﺑﺮﺩ-ﺑﺮﺩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﻀﺎﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 2023 ﻭ ﮐﺎﺭﺯﺍﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺑﻌﺪی ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭی ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﭘﯽﮔﻴﺮ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺩﻭﺭﺍﻥ "ﻓﺸﺎﺭ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮی" ﺍﻳﺎﻻﺕ ﻣﺘﺤﺪﻩ ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﻄﻊ، ﻫﻢ ﺍﻣﻴﺪ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻫﻢ بیم:
امید از آن روی که ﺍﺣﻴﺎی ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺩﻳﭙﻠﻤﺎﺗﻴﮏ ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ و ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺰﺍﻳﺎی ﭼﺸﻤﮕﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻓﻘﻨﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی ﺍﺯ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﺗﺴﻠﻴﺤﺎﺕ ﻫﺴﺘﻪﺍی ﺍﺣﻴﺎ ﮐﻨﺪ، ارتباطاتی ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺮﺍﻣﭗ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺳﺖﮐﻢ ﭼﺸﻢﺍﻧﺪﺍﺯ ﺑﺤﺚ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﻪﺍی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﯽ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻧﻪ ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ فراهم ﺁﻭﺭﺩ. ﻣﺸﺮﻭﻁ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﻳﭙﻠﻤﺎﺗﻴﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖﻫﺎی ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﺮﺗﺮیﺟﻮﻳﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻫﺮﻡ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ، ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻦﺑﺴﺘﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻳﮏ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﯽ ﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶﮔﻴﺮی ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻋﻮﺽ، ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺍﺯﺍی ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺳﺮﻳﻊ ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ ﺑﻪ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﻭ ﻟﻐﻮ ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎی ﺗﺤﻤﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻓﻖ، ﭘﺎیﺑﻨﺪی ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﻴﺮﺩ. ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ و ﺭﻭﺑﻪﺟﻠﻮﻳﯽ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻭ ﻁﺮﻑ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺍﺣﻴﺎی ﺑﯽﺣﺎﺷﻴﻪ چاﺭﭼﻮﺏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﺭﻫﻨﻤﻮﻥ سازد.ﻭﻟﯽ بیمهایی ﻫﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ: ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﻗﺼﻮﺭ ﺩﺭ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎﻳﺪﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﺪﺭﺩی ﺑﻴﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ طرف ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺧﺮﻭﺝ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﺮﺍﻣﭗ ﺍﺯ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ، ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺒﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺗﺤﺮﻳﮑﺎﺕ ﻫﺴﺘﻪﺍی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ، ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺳﻮی ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺳﻮی ﮐﺸﻮﺭﻫﺎی ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﯽ ﻋﻀﻮ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻁﺮﻑ ﻏﻴﺮﻣﻨﻄﻘﯽ ﺟﻠﻮﻩ ﮐﻨﺪ. ﺑﺮﺍی ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎی 1+4، ﺑﺎ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺷﺪﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭی ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ، ﺿﺮﻭﺭی ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﺑﻪﺍﺯﺍی ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﭘﺎیﺑﻨﺪی ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪﺍﺕ ﺑﺮﺟﺎﻣﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﺤﻘﻖ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﻣﺎﺑﻪﺍﺯﺍﻳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺯﺍﺭ "ﻓﺸﺎﺭ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮی" ﻫﻢ ﺑﻪ طور ﮐﺎﻣﻞ ﻣﺤﻘﻖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺭﻓﺘﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﺎﻳﺪ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﻬﻠﮑﯽ ﺑﻪ ﺩﻳﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻳﺪ، ﻭﻟﯽ ﺩﻟﻴﻠﯽ هم ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺖ.