چرا اصولگرایان حامی دولت رئیسی، از منتقدان او شدند؟
علیرغم شعارهایی که درباره کاهش تورم و نقدینگی و افزایش نرخ رشد اقتصادی و دیگر شاخصها بیان شد، واقعیتهای ملموس، چیزهای دیگری را نشان میدهد و حتی گاه آنچه مردم مشاهده میکنند دقیقا در نقطه مخالف و مقابل شعارها است. جناح اصولگرا قاعدتا علاقهای به اینکه ناکارآمدیهای دولت به حساب او گذاشته شود، ندارد و به همین دلیل کمکم نقدهای خود را که هماینک در محافل خصوصی مطرح میشود به سطح رسانهها و مجامع عمومی خواهد کشاند.
شروع انتقادها از دولت، دلیل دیگری هم دارد و آن تلاش برای به دست آوردن قدرت بیشتر در کابینه است. هماینک، جبهه پایداری و حامیان احمدینژاد بیشترین سهم را در کابینه دارند و بین آنها با بخشهای دیگر اصولگرایان رقابت وجود دارد. این رقابت با شیبی ملایم افزایش خواهد یافت و انتظار میرود در ماههای آینده شدت یابد. بهانه افزایش انتقادها البته موضوعات ارزشی نیست بلکه مشکلات اقتصادی که انتظار میرود گریبان دولت را بگیرد، مستمسکی تازه خواهد بود. نمایندگان مجلس نیز رقیبان جدی برای دولت هستند. همانگونه که در ماههای گذشته بهخصوص در جریان لایحه بودجه اختلافات بین قوه مقننه و قوه مجریه از لایه درونی به بیرون سرایت کرده انتظار میرود در آینده چنین چالشهایی گسترش یابد. مدیران دولتی در استانها و شهرستانها، همواره و در همه دورهها از چالشهای جدی دولتها و مجلس بودهاند.
در دوره جاری که توقعات مجلس از دولت بسیار بالا است، احتمال عدم رضایت نیز به نسبت توقعات بالا خواهد رفت. اما دولت (و شخص رییسجمهور) چه خواهد کرد؟ با اصولگرایان معامله کرده و سهم هرکدام را افزایش خواهد داد؟ در این صورت رقابتها برای تصاحب سهم بالاتر خواهد رفت و دعواها فزونی مییابد.
یا نسبت به انتظارات بیتوجهی خواهد کرد؟ در این صورت باید منتظر افزایش نقدها و حتی استیضاح بعضی از وزیران باشد.
از آنجا که آقای رییسی یک چهره کارکشته سیاسی نیست و در زمینه توازن نیروها بیتجربه است، با مشکلات بیشتری روبهرو میشود. در چنین شرایطی این فرآیند که اصولگرایان نیز میزان حمایت خود از وی را کاهش خواهند داد، میتواند بحرانهای تازهای را تولید کند که یکی از نتایجش میتواند خارج شدن کارها از دست دولت و افتادن به دست گروههای فشار باشد.