19 سال کشمکش هسته‌ای بین تندروها و اعتدالیون

تحفه تاریخ گذشته سعید جلیلی برای رئیسی

کدخبر: ۵۰۲۹۹۵
اقتصادنیوز: سعید جلیلی و تفکراتش درباره مذاکرات هسته ای سالهاست که خریدار چندانی در جریان اصولگرا ندارد، اوج این موضوع در انتخابات ریاست جمهوری 92 و گویا اخیرا در جلسه مجمع تشخیص به نمایش گذاشته شده است.
 تحفه تاریخ گذشته سعید جلیلی برای رئیسی

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، کافی است گشت و گذاری در تاریخ داشته باشیم تا یک اصل از دل آن هویدا شود و آن  اینکه هر کجا افراط‌گرایی حاکم شده است و نظرات رادیکال جای عقل و منطق را گرفته، از همان‌ نقطه بزرگترین ضربه‌ها به یک کشور و جامعه وارد شده است؛ حال این نظرات افراطی می‌خواهد 40 سال پیش و پس فرستادن جنگنده‌های F14  باشد یا مذاکرات هسته‌ای و "چرخاندن در برروی یک پاشنه" برای بستن راه دیپلماسی؛ 

این چند خط را گفتیم تا برسیم به ماجراها و بگومگوهای اخیر درباره چند و چون مذاکرات هسته‌ای و شکافتن ضد و نقیض‌ها درباره درگیری لفظی سعید جلیلی و علی لاریجانی. 

ماجرا از آنجا شروع شد که 21 خرداد  جلسه‌ای فوق‌العاده در مجمع تشخیص برگزار شد که عنوان اصلی آن «بررسی اولویت‌های سیاست‌های کلی برنامه هفتم» بود یک روز بعد از پایان این جلسه کانال تلگرامی عماریون که اتفاقا نزدیک به طیف دولت و جریان اصولگرایی است پرده از یک درگیری لفظی برداشت. طبق گزارش این کانال تلگرامی، در این جلسه سعید جلیلی طرح خروج ایران از NPT را به صورت مفصل مطرح کرد که با مخالفت آملی لاریجانی، علی لاریجانی و علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی روبه‌رو شد و این مخالفت‌ها تا آنجا پیش می‌رود که میان علی لاریجانی و سعید جلیلی درگیری لفظی رخ می‌دهد. هرچند این شرح ماجرا با تکذیبیه سخت و محکم روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام و سکوت دفتر لاریجانی و جلیلی و البته دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مواجه شد اما مهم‌تر از صحت و سقم این درگیری اختلافی است که بر سر آینده مذاکرات در درون جریان حاکم رخ داده است. 

لاریجانی و اختلافات با احمدی‌نژاد

17 سال پیش بود که بعد از پایان یافتن غائله انتخابات و پیروزی اصولگرایان، محمود احمدی‌نژاد اولین دست خوش را به علی لاریجانی که در آن انتخابات یکی از رقبایش محسوب می‌شد نشان داد و لاریجانی  با حکم رئیس‌جمهور راهی ساختمان شورای عالی امنیت ملی شد تا بر کرسی دبیر شورای عالی امنیت ملی تکیه بزند؛ در آن مقطع پیگیری مذاکرات به شورای عالی امنیت ملی سپرده شده بود و لاریجانی هم پیرو این رویه بعد از حسن روحانی این سکان را به دست گرفت. 

از همان تاریخ دور مذاکرات تیم جدید شروع شد. در آن مقطع افرادی مانند حسن روحانی انتقاداتی را به این تیم و نحوه مذاکرات وارد می‌دانستند مثلا روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «... شروع به کارِ تیم جدیدی که نمی‌دانست چگونه از تعهدات اروپایی به خوبی استفاده کند باعث شد که نه تنها از ظرفیت اروپا استفاده نشود، بلکه به عکس از اروپا فاصله گرفته شود. شاید در این شرایط آرزوی اروپا هم همین بود تا از زیر بار تعهداتش به راحتی شانه خالی کند. برداشت ما از اروپایی‌ها و تجربه‌ای که در کار با آنها داشتیم و تحلیل من و برخی کارشناسان این بود که حتی با همین دولت، اگر تیم هسته‌ای همچون تیم قبلی عمل می‌کرد ، به احتمال قوی قطعنامه سپتامبر 2005 تا آن حد تند علیه ایران صادر نمی شد .» 

البته با وجود این نقدها به تیم علی لاریجانی از سوی دیگر اوضاع در داخل دولت احمدی‌نژاد هم چندان با اتفاق نظر پیش نمی‌رفت و تفاوت دیدگاه لاریجانی با احمدی‌نژاد یکی از معضلات پیشبرد مذاکرات هسته‌ای بود به طوری‌ که لاریجانی نتوانست دوران چهارساله خود را به پایان برساند و در نهایت به دلیل همه اختلاف نظر استعفای خود را نوشت و کار را به همفکران احمدی‌نژاد سپرد. او چندسال بعد درباره این استعفا گفت:«مسائلی که در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی وجود دارد، جزو مسائل حساس کشور است که یکی از آن ها مساله هسته ای ایران است. مسائل گوناگونی که به منفعت و امنیت ملی مربوط می شود، آنجا مورد بررسی قرار می گیرد. من حس می کردم یک نوع اختلاف جدی مدیریتی با آقای احمدی نژاد دارم. مسائل استراتژیک کشور با تانی و حساب شده پیش برود و احتیاج دارد همه بخش های مختلف همگرایی داشته باشد. کارهای لحظه‌ای نمی‌تواند صدق کند و برای کشور مشکلاتی ایجاد می‌کند. تا یک مدتی تحمل بود و بحث می‌کردیم اما از یک زمانی به بعد من دیدم به هرحال ایشان رئیس جمهور است و حق دارد و لزومی ندارد که بنده مزاحم ایشان باشم و نمی‌خواستم حضوری تحمیلی داشته باشم. در واقع سطح من این نبود.» 

مذاکره برای مذاکره با مُهر جلیلی 

با کنار کشیدن علی لاریجانی از ریاست بر شورای عالی امنیت ملی، قرعه به نام سعید جلیلی افتاد تا یکی از دوران پر انتقاد در تاریخ مذاکرات هسته‌ای را رقم بزند. در همین دوران بود که با انفعال جلیلی و نوع تفکر سیاست «مذاکره برای مذاکره» شکل گرفت و در نهایت حاصل رفت و آمدهای او تصویب 4 قطعنامه « 1803- 1887 و 1929» بود؛ هرچند جلیلی معتقد است اینها بیانیه بود اماواقعیت چیز دیگری را فریاد می‌زند و آنچه واضح و شفاف است تبعاتی سنگینی است که همین قطعنامه‌ها یا به قول جلیلی «بیانیه» و یا به قول احمدی‌نژاد «کاغذ پاره» برای کشور به دنبال داشت. 

«دیپلماسی این نیست که انسان برود مقابل کشورهای دیگر خطابه بخواند و در مصاحبه مطبوعاتی مطالب خود را بیان کند. دیپلماسی این نیست که ما در یک طرف بنشینیم و آنها در طرف مقابل بنشینند و ما حرف مشخصی را بزنیم بدون آن که اقدامات دیگری در خارج از آن انجام دهیم.»  این جملات را علی‌اکبر ولایتی در جریان مناظرات انتخاباتی سال 92 خطاب به سعید جلیلی و تفکرات تند او درباره نحوه مذاکرات به زبان آورد؛ موضوعی که ساختار ذهنی خیلی‌ها را درباره نگاه حاکمیت در مسئله مذاکرات هسته‌ای را بهم ریخت و نشان داد هرچند تبلیغات دولتی از نوعی اتفاق نظر درباره مذاکرات سخت حکایت می‌کند اما این موضوع چندان صحت هم ندارد.

در واقع جلیلی را اگر نماد تفکر رادیکال درباره مذاکرات هسته‌ای قلمداد کنیم، انتقادات صریح مشاور رهبری در امور بین‌الملل نشان می‌دهد این تفکر چندان جایگاه و پایگاهی ندارد؛ و اتفاقا وقتی مذاکرات هسته‌ای بعد از 12 سال کشمکش به نقطه توافق برجام رسید و بسیاری از همقطاران جلیلی به تصویب این توافق ایراد گرفتند، ولایتی در این رابطه گفت: « ما حتماً باید مذاکره می‌کردیم، این تصمیم، تصمیم نظام بود تصمیم فرد نبود. نظام طرفدار مذاکره بود چه در دولت قبلی و چه در این دولت و اگر این مذاکرات انجام نمی‌شد گزینه دیگر جنگ بود.» 

دولت رئیسی و ادامه  اختلافات درون‌اصولگرایی 

با روی کار آمدن رئیسی و نظراتش درباره مذاکرات هسته‌ای که بی‌شباهت به حرف‌ها و وعده‌های محمود احمدی‌نژاد نبود پیش‌بینی می‌شد که شاید بار دیگر فردی در قد و قامت سعید جلیلی در راس شورای عالی امنیت ملی قرار گیرد یا پست وزارت خارجه به او سپرده شود تا ادامه مذاکرات را او با سبقه‌ای که در این زمینه داشت پیگیری کند؛ از آنجا که چند هفته قبل از شروع به کار دولت سیزدهم، سعید جلیلی به نفع ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی از خیر ریاست جمهوری گذشته بود، خودش هم در ذهنش کت و شلوار دیپلماتی را بر تن خود دوخته بود اما این خوش‌خیالی‌ها در سطح حدس و گمان و انتظار حامایان باقی ماند و سبد جلیلی از تقسیم غنائم رئیسی برای پست و مقام خالی ماند. 

از همان زمان انتقادات جلیلی به رئیسی و نحوه مذاکرات برای احیای برجام دوباره قوت گرفت و با شدت و حدت بیشتری به پیش رفت. 

جلیلی که برای توصیه‌هایش در دولت خریداری پیدا نکرد دست به قلم شد و نامه‌ای به رهبری در انتقادا به مذاکرات مطرح کرد که البته تا امروز خبری از پاسخ به این نامه شنیده نشده است.

همه آنچه گفته شد نشان می‌دهد ایده‌ها و نظرات رادیکال، تاریخ مصرفشان گذشته است و دیگر کسی خریدار چنین نظریاتی نیست و اگر امثال سعید جلیلی خواهان گوشه چشمی هستند به جای استفاده از تفکرات و ایده‌های منسوخ، باید به سوی به‌روزرسانی کردن ایده‌هایشان در قرن جدید  گام بردارند.  

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید