حذف محمود احمدی نژاد کلید خورد؟/ خداحافظی با سالخوردگان مجمع تشخیص
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، مهر ماه سال 1360 بود که یک نامه سرآغاز ایجاد یک نهاد حاکمیتی دیگر در کنار مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شد. در آن مقطع اختلافات میان مجلس شورای نگهبان بر سر چند مصوبه، جرقهای شد تا رئیس وقت مجلس دست به قلم شود و با نامهای به فرمانده کل قوا از او درخواست کند تا چارهای برای حل و فصل این اختلاف نظرها بیاندیشد؛ نامهای که ماحصل آن بعد از 6 سال متولد شدن «مجمع تشخیص مصلحت نظام» بود. از آن روز 34 سال میگذرد و این سازمان در طول این سه دهه 5 رئیس در دوره تغییرات به خود دیده است.
دوران ثبات مجمع تشخیص
اولین ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم بنیانگذار انقلاب اسلامی به نام آیتالله سید علی خامنهای خورد که دوران چندان طولانی نبود و تقریبا بعد از یکسال به علت تغییرات در راس حاکمیت، ریاست مجمع نیز تغییر کرد و این کرسی به اکبر هاشمی رفسنجانی سپرده شد و سکان این ریاست تا دی ماه سال 95 در کاخ مرمر به عهده داشت.
در طول این سالها اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام عمدتا از جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه بودند و تا حدودی هم عقاید نزدیک به یکدیگر رقم میخورد. البته این به معنای آنکه اختلاف نظری وجود نداشت نیست اتفاقا بعد از سال 88 و انتخابات ریاست جمهوری پر حرف و حدیث شعله اختلافات درون طیفهای مختلف مجمع به ویژه طیف رادیکال جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حضور افرادی مانند محمود احمدینژاد اتمفسر این سازمان را دچار تغییر و تحول کرد. در این میان ریاست هاشمی رفسنجانی برای کنترل تندرویها نقش مهمی داشت و همین موضوع موجب شد تا دایره حواشی به دست و پای این مجمع کمتر پیچیده شود. اما با فوت رکورددار ریاست مجمع، داستانِ جنجالها و جدالهای تمام نشدنی آغاز شد و این شروع یک قصه پررمز و راز بود.
آغاز سرگردانی در پساهاشمی
یک ماه بعد از فوت آیتالله هاشمی زمزمهها و گمانهزنیها درباره ریاست مجمع بر سر زبانها افتاد. «موحدی کرمانی» «هاشمی شاهرودی» و «ناطق نوری» افرادی بودند که بیشترین احتمالات درمورد آنها شنیده میشد. بهمن ماه 95 با حکم رهبری آیتالله موحدی کرمانی به عنوان رئیس موقت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. کسی که تقریبا در جایگاه دیدگاه و نظرات در نقطه مقابل هاشمی رفسنجانی قرار داشت و عقایدی مخالف با دولت و مجلس وقت داشت.
این انتصاب هرچند موقت بود اما نشانهای بود از تغییر ترکیب عمیقتری داشت. نهایتا 7 ماه بعد طی حکمی «هاشمی شاهرودی» که فرد متعادلتری بود و به لحاظ نظری هم ردیف و هم عقیده با هاشمی رفسنجانی محسوب میشد به عنوان جایگزینی برای هاشمی رفسنجانی انتخاب و مرداد 96 با حکم رهبری به ریاست دائم مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.
البته این دوران با غیبتهای طولانی مدت هاشمی شاهرودی که در آن مقطع با بیماری دست به گریبان بود مواجه شد و از سوی دیگر طیف رادیکال این نهاد آستینها را برای ایجاد تغییر و تحول در روند فعالیت مجمع بالا زده بودند. در همان سالها بود که موضوع شورای نگهبان دوم و ورود مجمع تشخیص مصلحت نظام به عرصه قانونگذاری بر سر زبانها افتاد.
سال 97 با فوت هاشمی شاهرودی و انتصاب آملی لاریجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گردونه تغییر و تحولاتی که برخی محسن رضایی را پشت پرده آن معرفی میکردند تکمیل شد. از آن زمان بود که صدای مجلس در اعتراض به اقدامات مجمع تشخیص مصلحت نظام و قدم برداشتن در مسیر قانونگذاری بلندتر شد تا جایی که مجلس انقلابی هم این موضوع را نتوانست تحمل کند و انتقاداتشان از تریبون خانه ملت بلند شد.
اهمیت فقه یا انفعال مجمع
هرچند این روزها مجمع تشخیص مصلحت نظام تلاش میکند با قدم گذاشتن در اموری مانند قانونگذاری خود را فعال نشان دهد اما از سوی دیگر نسبت به نقشی که برای آن در قانون اساسی تعریف شده و جایگاه حاکمیتی که برای آن در نظر گرفته شده است که بتواند در امورات مهم مملکتی به رهبری مشورت دهد منفعل بوده و حتی با شرایط امروز کشور به لحاظ اقتصادی و فشار بر طبقات مختلف جامعه میتوان گفت در حال قدم زدن بر لب پرتگاه است.
سیدمحمد صدر عضو اصلاحطلب مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی با سایت قرن نو درباره این انفعال میگوید: « مجمع تشخیص مصلحت نظام نهاد بسیار مهمی است و حتی بهلحاظ قانون اساسی مجمع فوق دولت، فوق مجلس، فوق شورای نگهبان بهشمار میآید. قانون این اجازه را به مجمع تشخیص داده که گاهی بهخاطر مصلحت نظام برخی از قوانین را کنار بگذارد.»
او ادامه میدهد: «با توجه به مسئولیتهایی که در قانون اساسی به مجمع تشخیص واگذار شده میتواند نهادی اثرگذار در ساختار نظام باشد؛ ولی متأسفانه فعال عمل نمیکند. شخصاً در جلسات مجمع بهصراحت مطرح کردهام همه مسائلی که در مملکت میبینیم و اتفاق افتاده یا درباره مشکلات مردم باید در این جلسات بحث و بررسی شود و به نتیجه مهمی برای حل آنها برسیم؛ ولی متأسفانه آن حساسیتی که شایسته و زیبنده مجمع تشخیص است دیده نمیشود.»
صدر درباره علت رویکرد انفعالی مجمع تشخیص به مسائل و مباحث اصلی کشور نیز میگوید: «معتقدم بعضی از روحانیون حاضر در مجمع بیشتر به درس، فقه و... اهمیت میدهند و این مباحث برایشان اولویت دارد تا مسائل مربوط به مجمع تشخیص.»
عصر جدید و تغییرات احتمالی
این روزها دوباره اسم مجمع تشخیص مصلحت نظام بر سر زبانها افتاده البته با این تفاوت که گمانهزنیها حول محور تغییر و تحولات در ترکیب اعضای این نهاد میچرخد؛ یعنی احتمالا قرار است عدهای از روی صندلیهای چند ساله خود بلند شوند و جایشان را به دیگران بدهند.
محمدرضا باهنر از اعضای این مجمع اولین کسی بود که درباره احتمال تغییر ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام سخن گفت؛ «تحلیل من این است که مجددا ریاست مجمع به آقای آملی سپرده خواهد شد و ایشان به عنوان رئیس مجمع و آقای ذوالقدر هم به عنوان دبیر می مانند. البته ممکن است یک تغییرات نه خیلی زیاد در اعضای مجمع اتفاق بیفتد و این تغییرات طبیعی است. مجمع تشخیص نیازمند آدمهای قدرتمند مجرب است وما در مجمع تشخیص سه چهار دیپلمات قدرتمند می خواهیم سه چهار اقتصاد دان و صاحب مکتب نیاز داریم، خلا وجود چند آدم فرهنگی قدرتمند مجرب احساس میشود، اینها اگر به مجمع تشخیص تزریق شوند خوب است.»
آنطور که باهنر و محمد صدر میگویند سایه تغییرات روی سر برخی از جمله حاشیهسازها و البته سالخوردگان بیشتر سنگینی میکند و حذف این افراد در محاسبات سیاسی محتملتر به نظر میرسد.
زمزمه حذف احمدینژاد
در میان اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام محمود احمدینژاد یکی از همان افرادی است که حرف و حدیث درموردش کم نبود از سال 96 بعد از حضور پر سر و صدایش در وزارت کشور برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری گفته میشد ممکن است در ترکیب جدید مجمع نامی از او برده نشود. حالا دوباره با پررنگ شدن گمانهزنیها درباره تغییر ترکیب این نهاد گمانهزنیها درباره حذف احمدینژاد قویتر شده است.
باهنر درباره احتمال حذف احمدینژاد میگوید: «احمدی نژاد حرفهایی که می زند خیلی مطابق با روال عادی سیاسیون کشور نیست. یک زمانی یک خبرنگار از من پرسید که آقای احمدی نژاداین حرفها راکه می زند هنجارشکنی است این نظام نمی خواهد با او برخورد کند؟ پاسخ این است که بعضی وقتها بعضی از این آقایان دنبال این هستند که جنجال جدید اتفاق بیفتد واصلا دنبال این هستند که بیا من را بگیر و ببر، نظام اسلامی مدبرتر و شجاع تر از این است که بخواهد در بازی یک آدم قرار بگیرد. خداوند متعالی بگرداند درجات حضرت امام (ره) را یادم هست مجلس دوم یکی از اعاظم که مرحوم هم شدند، آن زمان حرف پشت سرش بسیار بود و شورای نگهبان هم صلاحیت او را رد کرد، پیام از طرف حاج سید احمد آقا رسید که صلاحیت فلانی را تایید کنید، این پیام به آقایان شورای نگهبان در آن زمان برخورد و گفتند که چرا ما صلاحیت ایشان را تایید کنیم وقتی که می دانیم ایشان صلاحیت ندارند جمله ای که حضرت آقا فرمودند مضمونش این بود که ایشان در مجلس باشد ضررش کمتر است تا بیرون مجلس و اینگونه اتفاقات هم می افتد »
او در ادامه میگوید: « آمدن در مجمع و نیامدن در مجمع را ساده تحلیل نکنیم ممکن است یک زمانی مصلحت های بزرگتری وجود داشته باشد.»
محمد صدر نیز درباره احتمال این حذف میگوید: « من نمیدانم که در دوره بعد ایشان هست یا نیست، و در دوره فعلی ایشان خیلی در جلسات مجمع فعال نیست و عمدتاً هم وقتی به مجمع میآید نزد آقای اژهای، رئیس قوه قضائیه میرود (برای همان مشکلاتی که همکاران قدیمیاش داشتند) و به ایشان نامه میدهد وگرنه ایشان در مجمع خیلی فعال نیست. »
این اظهار نظرها این گمانه را تقویت میکند که احتمالا قرار است محمود احمدینژاد به عنوان یک شاگرد دردسرساز در مدرسه همیشه جلوی چشم باشد تا کنترل آن هم راحتتر باشد و احتمالا منظور باهنر از مصلحت بزرگتر هم همین مصلحت حضور احمدینژاد در مجمع تشخیص و در حلقه محاصره سیاسیون است.
بازنشستگی سالخوردگان
«این احتمال وجود دارد که برخی اعضایی که سن بالایی دارند و توان حضور در جلسات مجمع را ندارند در دوره بعد حضور نداشته باشند. مثلا فقهای شورای نگهبان در جلسات مجمع شرکت نمی کنند که یک دلیل آن می تواند سن بالا و سختی حضور در جلسات باشد.» این جملات را محمد صدر درباره احتمال تغییرات در ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید. موضوعی که به نظر میرسد مخاطبانی چون آیتالله جنتی در میا آنها باشد.