درسی که از تاریخ و طبیعت نمیگیریم!
در منطقه امامزاده داوود حدود ۶۸ سال پیش یعنی در سال ۱۳۳۳ سیلی اتفاق افتاد که حدود هزارو 500 نفر را به کام امواج خروشان فرستاد. ۴۶ سال پیش هم مجددا سیل سنگینی در همین منطقه آمد و آمار تلفات حدود ۱۵۰ نفر بود و در هفته گذشته نیز این حادثه تکرار شد. کلا درههای تهران و بهویژه امتداد روددره کن به دلیل شیب زیاد و در منطقه شمالی بهویژه در ارتفاعات به دلیل حوضه آبریز کم و کاهش زمان تمرکز آب، به دلیل تهدید سیل، مناطق خطرناکی هستند؛ به این معنا که حتی اگر سیستمهای هشداردهنده هم در این مناطق نصب شود، فرصت زیادی برای اعلام خطر و دوری از خطر سیل فراهم نخواهد بود. پس چه باید بکنیم؟ دو نکته اساسی در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد. به نکته اولی فردوسی اشاره کرده است که در مسیل سیل و رودخانه چیزی نسازید و این محدوده و محل عبور آب را تنگ نکنید. اگر به عکسهای ماهوارهای منطقه امامزاده داوود نگاه کنید، متوجه میشوید که هم در امامزاده داوود و هم در روستاهای پاییندست به حریم رودخانه تعرض شده و حریمی را که باید در مواقع سیل این دبی را بتواند از خودش عبور دهد، بر اثر ساختوسازها تنگ یا مسدود شده است. حالا اگر عوامل دیگری هم به این تنگی افزوده باشند، مثلا در این حادثه اشاره شده که یک ماشین پراید در مسیل روددره پارک کرده بوده و گلوگاه کالورت مسیل را بسته و آب و گلولای پشت آن انباشت شده و از روی مسیل پیشبینیشده آب به سمت صحن امامزاده سرازیر شده که در تصاویر هم آن را دیدیم؛ یعنی اگر این مجرا بسته نشده بود، سیل طبیعتا از زیر آن به اندازه دبی گلوگاه عبور میکرد و البته ساختوساز در حریم رودخانه همواره خطرناک است.
مسئولان محلی و کسانی که متولی شرایط بحرانی این مناطق هستند که در اینجا اشاره به استانداری و مسئولان فرمانداری و بخشداری محدوده است، باید دائما مسیلها را لایروبی کنند و مسیرها را باز نگه دارند؛ حتی در زمانهایی که کسی احتمال بارش شدید را نمیدهد، برای اینکه هیچ مانعی برای عبور آب وجود نداشته باشد. لازم به ذکر است که این منطقه (روددره کن) حوادث مشابه دیگری نیز داشته، برای مثال در تیرماه سال ۹۴، در امتداد این دره در منطقه (سولقان) 12 دقیقه بارندگی شد و به دلیل اینکه یکی از گلوگاهها با تنه درختان و ساختوسازهای غیرمجاز و خاشاک بسته شده بود، آب ذخیرهشده در نقطه انسداد مانند شکست یک سد عمل کرد و وقتی که آن گلوگاه شکست و آب آزاد شد، با دبی بالا به پاییندست حرکت کرد و ۱۷ نفر از هموطنان ما در آن حادثه جان به جانآفرین تسلیم کردند. مجددا به یکی دیگر از حوادث روددرههای تهران اشاره میکنم که در همین فصل یعنی در تابستان در چهارم مرداد سال ۱۳۶۶ در میدان تجریش و در دربند و گلابدره و درههای منتهی به میدان تجریش سیلی اتفاق افتاد. در درههای منتهی به میدان تجریش بر اثر 28 میلیمتر بارندگی در 107 دقیقه در ظهر چهارم تیرماه و احتمالا باز هم گرفتگی مسیلهای رودخانه در بالادست و بازشدن ناگهانی آن که به شکل سیل وحشتناک به سمت میدان تجریش آمد و حدودا ۳۰۰ نفر از هموطنان جان باختند. همه این حوادث نشان میدهد که ما هوشیاری لازم و گرفتن درس از حوادث طبیعی را که معمولا به صورت دورهای و ناگهانی اتفاق میافتد، نداشتهایم. باید بر اثر پیشآمدن حوادث طبیعی احتمالی مانند بارندگیهای شدید در فصل تابستان یا حتی در دیگر فصول هوشمندی و آمادگی لازم را حفظ کنیم. در بهار سال ۹۸ بارندگیهای شدید بهاری در تهران را هم به علت آمادگی و هوشمندی بدون حادثه تجربه کردیم. اگر حریم مسیل روددرهها حفظ و رعایت شود، این اتفاقات نمیافتد؛ اغلب مردم به دلیل سرسبزی باغها در درهها و اینکه نسیم خوشی در امتداد این درهها به سمت پایین وجود دارد، خیلی علاقهمند هستند که در روددرهها ساختوساز کنند. در همین زمینه اصلیترین وظیفه شهرداریها و دهیاریها براساس مصوبات طرح جامع و طرح تفصیلی و هادی رعایت این حریمها و کنترل ساختوسازهای غیرمجاز در این مناطق است و طبیعی است که در صورت رعایتنکردن باید همچنان شاهد تلفات و خسارتهای جانی و مالی ناشی از این موضوع باشیم (هرکه ناموزد ز دست روزگار/ هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار). لازم به یادآوری است که در تاریخهایی که اشاره کردم، سیستمهای هواشناسی به دقت نمیتوانستند این بارندگیها را پیشبینی کنند؛ مثلا در سیل سال ۱۳۶۶ روزنامه اطلاعات یک روز قبل از سیل تجریش نوشته که بارندگی خفیفی در ارتفاعات خواهد بود و هشدار سیل نداده بود؛ ولی سازمان هواشناسی در هفته گذشته مرتبا این پیام و هشدار را میداد که بارندگی شدید خواهد بود و طبیعی بود که باید با آمادگی سراغ این بارندگی میرفتیم و تجهیزکردن درههای تهران و مناطق سیلخیز در بقیه نقاط کشور به علائم و سیستمهای هشداردهنده سیل و ایجاد هوشیاری و آمادگی در مسئولان محلی راهحل کاهش صدمات مالی و جانی در این محدودهها است. مجددا به ابتدای بحث برمیگردم: به جویی که یک روز بگذشت آب/ نسازد خردمند از او جای خواب. ما در خیلی از شهرهایمان این مسیلها را داریم و این مسیلها و این درهها بیدلیل به وجود نیامدهاند.
وقتی درهای شکل پیدا میکند، به این معنی است که در هزاران سال قبل این مسیل دائما در مسیر بارش و شستهشدن خاک بوده و این حوضههای آبگیر به این دلیل به وجود آمدهاند و بازهم به وجود خواهد آمد. ممکن است دوره بارش شدید این درهها بعضا ۲۵ یا ۵۰ساله باشد؛ ولی بههرصورت بارش شدید و سیل در آنها جاری خواهد شد و بیتوجهی و بیمبالاتی نسبت به لایروبی و انسداد مسیر، حوادثی را به وجود خواهد آورد. اکثر شهرهای بزرگ ما رودخانهای خشک از وسطشان عبور میکند، مثلا قم، شیراز، کرج، کرمانشاه، اصفهان، تبریز و... این شرایط را دارند و اساسا این رودخانهها باعث بهوجودآمدن و توسعه شهرها در این مناطق بودند؛ ولی این به این معنا نیست که اگر در شرایط خشکسالی هستیم یا بستر رود مدت مدیدی است که خشک است، پس هیچوقت در اینها بارش نخواهد بود بلکه باید همواره حریمهای آنها را رعایت کرد و باید جلوی هرنوع مانع و مستحدثات داخل آن را گرفت؛ بهویژه در شرایط حاضر و تحت تأثیر شرایط اقلیمی ناشی از گرمشدن زمین که بهصورت بارش شدید و خشکسالی رخ مینماید. رودخانه یعنی خانه رود! و اگر ما به خانه رود توجه نکنیم رود، خانه کسی را که در مسیر او چیزی بسازد، خراب خواهد کرد. امیدوارم که از این تجربیات درس بیاموزیم.
* شعری از فردوسی در داستان بیژن و منیژه
منبع: شرق