ایران وارد جنگ روسیه و اوکراین می شود؟ / ترور سردار سلیمانی بنام ترامپ تمام شد اما واقعا کار موساد است
به گزارش اقتصادنیوز، کیومرث اشتریان عضوهیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در شرق نوشت: روسیه در نگاهش به شرق میخواهد ببیند که کشورهایی که قرار است رهبری آنها را بهعهده بگیرد، آیا هنوز «حیلهگر و سادهلوحاند»؟
*«آلکسی دروبینین» مسئول تدوین دکترین سیاست خارجی روسیه با توجه به تغییرات شرایط بینالمللی و برهمخوردن نظم جهانی میگوید هنوز مشخص نیست چند کشور و چه کشورهایی به قطبهای آتی تبدیل شوند اما «سازندهترین و پایدارترین راه»، تشکیل مجموعههای سیاسی با تمدنی مشترک دور یک کشورِ رهبر مانند روسیه است.
*«سرگئی میخیف» دیگر تئوریسین حکومتی روسیه میگوید: گرایش به شرق مستلزم رویارویی با فضا، ذهنیت، رفتار و طرز فکر ناآشنای کشورهای شرقی است و روسیه باید کشف کند آیا حیلهگری شرق همچنان از ویژگیهای این کشورهاست یا آنها نیز در سالهای اخیر دچار تحول شدهاند. کشاندن پای ایران به «جنگ انحرافی اوکراین» همزمان آزمونی برای عدم حیلهگری ایران و تثبیت رهبری روسیه بر «کشورهای دوست» است.
* اسرائیل در دهههای اخیر روابط مستحکمی با روسیه و چین برقرار کرده است و از این روابط علیه ایران بهره میگیرد؛ هم در سوریه و آذربایجان و هم در شیخنشینان. این رژیم تاکنون از درگیری مستقیم با ایران احتراز کرده است و مواجهه را از سویی با محاصره ایران و از سوی دیگر با روش جدیدی که «جنگ انحرافی» نام دارد، به انجام میرساند.
واردکردن ایران به منازعه اوکراین یک «جنگ انحرافی» و گونهای دیگر از جنگ نیابتی است. اسرائیل برای این کار از سوارشدن بر علایق استراتژیک روسیه که در بالا به آن اشاره شد، بهره میبرد، ازاینرو او نیز بسیار تمایل دارد که پای ایران را به جنگ اوکراین باز کند. این، یک جنگ انحرافیست؛ اوکراین باتلاقی برای کشور است و میتواند مانند پرونده هستهای پای ایران را به منازعهای تاریخی، دامنهدار و جهانی باز کند که هیچ سودی از آن متصور نیست.
*بیتردید روسیه نیازی به پهپاد و ماهواره و موشک ایران ندارد. برای اسرائیل و روسیه ورود ایران به جنگ اوکراین بازی دو سر برد است. این مطالب چیزی نیست که از دیدهها پنهان باشد و نیاز به هوش بالایی برای درک آن وجود داشته باشد. پس حتما دلایل دیگری وجود دارد که گاهی «شوخیهای سیاسی» در ایران جدی میشوند.
*کار به جایی رسیده است که در لایههای اقشار مذهبی در جامعه ایران مدح روسیه ترویج میشود و کاروانی طولانی از «اسکورت» رئیسجمهور روسیه در تهران به راه میافتد تا ابهت «پوتین روسی» به «توده»ها یادآوری شود. الحق که چنین روزهایی از برخی افراد موجه و روزنامهنگاران باسابقه انتظار نمیرفت که با کولهباری از تجربه سیاسی و عزت و آبرو، نه که سکوت کنند، بلکه توجیهگر چنین وضعیتی باشند که جنبش «توده نفتی»ها را به یادمان آورد.
*شما را چه شده است؟ به خود آیید! ایراد و انتقاد به برخی فعالان سیاسی در جناح مخالفتان ازآنرو بود که چشم و دل بهسوی غرب داشتند. چطور میتوانید نحوه استقبال و «زبان بدنِ» برخی مسئولان را در استقبال از پوتین بپذیرید؟ خوشبختانه صحنهآرایی نشستن رئیسجمهور روسیه مانند یک شخصیت درجه دوم در برابر رهبری متفاوت از این فضا بود.
*«دشمنانگاری» روسیه برای ما نه مفید است و نه واقعی اما سفیر روسیه نمیداند که انتشار تصویرش با مجسمه «گریبایدوف» و راهانداختن «کارناوالی» از خودروهای مقامات روسی در خیابانهای تهران چهره روسیه را در میان ایرانیان مخدوش میکند و به روسهراسی دامن میزند؟ آیا این است «رویارویی با فضا، ذهنیت، رفتار و طرز فکر ناآشنا»ی ایرانیان؟
*انتشار آن تصویر و راهاندازی این «کارناوال» در خیابانهای تهران تعمدی است و البته بر اساس تحلیلی غلط. تحلیل آنان این است که باید به این هراس دامن بزنند و به ایرانیان هشدار بدهند که «ضرب شست» روسها را همواره باید جدی بگیرند.
*این طبیعی است که روابط ما با روسیه باید قوی و بر اساس منافع مشترک باشد. طبیعی است که روسیه در برخی مواضع با ما همراستاست و باید این همراستایی افزون شود. اما ارتباطات قوی با «همپیمانی»، «اتحاد»، «پیروی»، «ائتلاف» و «...» ضرورتا یکی نیست. هریک از این مفاهیم وزن سیاسی-نظامی-امنیتی جداگانهای دارند. زیادهروی در چنین رویکردی، با توجه به فقدان ظرفیتهای لازم، حتی به رابطه با روسیه آسیب میزند. روسیه هرلحظه که اندک ضرری برای خود متصور شود، با شما همان خواهد کرد که آمریکا با همپیمانانش میکند؛ بلکه عریانتر و بیپردهتر.
*همچنان که آمریکا نشان داده است که ارزشی برای پادوها و حتی شهروندان دوتابعیتی خود، از «بننایف» (که رابط حکومت عربستان با سازمان سیا بود) گرفته تا «جمال خاشقچی» (شهروند آمریکایی-عربستانی)، قائل نیست، همین وضعیت بهصورت عریانتری درباره روسیه مصداق دارد. ماهیت بیرحمانه اصل «تعقیب منافع ملی» در روابط بینالملل همین است.
*در زیر پوست روابط بینالملل این دستهای امنیتی است که بازی اصلی را انجام میدهد. کشمکش، از سنخ رقابت سازمانهای سهگانه امنیتی «موساد، سیا و دستگاه امنیتی روسیه» است. در کشورهای اطراف ما از روسیه تا پاکستان، آذربایجان، ترکمنستان و اعراب خلیج فارس، این رقابت امنیتی جریان دارد. متأسفانه حکومت تعیین میکنند، آدم میکشند، جنگ راه میاندازند و از حقوق انسان و صلح و دموکراسی و آزادی هم دم میزنند.
*همکاری دستگاه امنیتی اسرائیل و روسیه را دستکم نگیرید. اینان دیرزمانی است که دایرمدار تحولات منطقه هستند. اینکه یک جوان سیوچندساله منزوی در خاندان آلسعود به نام «بنسلمان» در رقابت با «بننایف»، شاهزادهای که رابط سازمان سیا با حکومت عربستان است، پیروز شده و به ولیعهدی قدرتمند تبدیل میشود، نشانگر آن است که این «جوان» پشتگرمی قویتری از سازمان «سیا» دارد و آن هم «موساد» است. «موساد» برنده رقابت با «سیا» در بهقدرترسیدن بنسلمان بود. چون ظرفیت بنسلمان برای جنگطلبی بیشتر است.
*این باور بیراه نیست که ترور شهید سلیمانی در ظاهر به دستور «ترامپ» اما در واقع با دخالت مستقیم «موساد» اتفاق افتاد. مرگ مرموز برخی افراد یا «افشاگری اقدامات بهاصطلاح تروریستی ایران» درست همزمان با توافقهای احتمالی با اروپا یا آمریکا نیز به همینسان. بیتردید اگر شهید سلیمانی نبود، اینک بر روی نقشه خاورمیانه پرچم سیاه داعش را میدیدیم که سوریه، اردن، کویت، عراق و افغانستان را پوشانده بود. اینک دیگر ارتباطات اسرائیل، روسیه و بنسلمان در قالب مثلثبندی استراتژیک این سه نهایی میشود نه با واشنگتن. در این قاب و قالب، ورود ایران به منازعه اوکراین به نفع هر سه اینهاست.