در احیای برجام شرکتهای ایرانی احتمالاً در مذاکرات برد برد قرار نخواهند گرفت
به گزارش اقتصادنیوز این پرسشی است که امیرحامد رضایی، مدیر اسبق روابط عمومی و امور بین الملل شرکت بورس تهران و مدرس دانشگاه با تخصص استراتژی کسب و کار در گفتوگو با مدار اقتصادی به آن پاسخ داد.
در صورت احیای برجام یا پایان آن چه سرنوشتی در انتظار محیط کسب و کار کشور است ؟
- من تصور میکنم که باید نگاهمان را به برجام عوض کنیم. در واقع برای برجام باید یک بعد کلان و یک بعد خرد در نظر بگیریم. ما بعد خرد را فراموش کرده ایم و تمام تمرکز روی بعد کلان است.
همیشه این پرسش ها مطرح است که مثلاً نرخ ارز چه سمت و سویی دارد؟ معیشت مردم چه میشود؟ این سوالات نمایه و متغیرهای بعد کلان برجام هستند و این درحالی است که هیچکس نمیگوید در صورت تداوم و یا پایان برجام، شرکتها و کسبوکارها چه شرایطی را تجربه می کنند و باید چه مسیری را دنبال کنند؟
برای پاسخ به این سوال باید به سال 2015 میلادی بازگشت. در نهایت برجام اجرایی شد، اما یکی از مهمترین انتقاداتی که اکنون منتقدین برجام دارند و دائماً تکرار میکنند این است که برجام در آن مقطعی که فعال بود چه فایدهای برای اقتصاد داشت؟ از یک منظر این نقد درستی است. اما پاسخ را نباید در روح برجام جستجو کرد. این شرکت ها و کسب و کارها بودند که نتوانستند از برجام بهره برداری کنند! یعنی بعد خرد برجام!
چه اتفاقی افتاد و چرا شرکت ها نتوانستند از فضای برجام استفاده کنند؟
بر اساس اخبار منتشر شده در رسانه ها تعداد قراردادهای بزرگ و قابل توجه که در برجام بسته شد بسیار محدود بود. یکی قراردادی بود که ایران ایر با ایرباس و بوئینگ منعقد کرد که در نتیجه 18 فروند هواپیما وارد کشور شد. یک قرارداد نفتی با توتال امضا شد که هرگز اجرایی نشد و چند قرارداد هم با پژو و تعدادی خودروساز دیگر امضا شد که در اجرا با محدودیت مواجه شدند. گفته می شود که حدود 40 تا 50 شرکت کوچک و متوسط بخش خصوصی هم کارهایی انجام دادند و این در شرایطی بود که صدها MOU از طریق اتاقهای بازرگانی با هیئتهای خارجی بهواسطه برجام امضاشد ولی هیچکدام اجرا نشد.
دلیل اجرایی نشدن قراردادها، خروج ایالاتمتحده از برجام نبود؟
ما در خصوص مقطعی صحبت می کنیم که هنوز ایالاتمتحده در برجام بود و از زمانی که ترامپ رئیسجمهور شد مدتی طول کشید که آمریکا از برجام خارج شود. یعنی نزدیک به یک سال و نیم برجام وجود داشت؛ ولی شرکتهای ما چه کوچک، چه متوسط، چه بزرگ، چه دولتی، چه خصولتی، چه خصوصی، به واقع هیچکدام نتوانستند از این فضا استفاده کنند.
بعد ازاینکه شرکتها نتوانستند از فضای برجام استفاده کنند، من به همراه گروهی از همکارانم که مشاور استراتژی کسب و کار شرکتهای مختلف بودیم یک آسیبشناسی دقیق در چارچوب تحلیلهای استراتژیک و تحلیلهای راهبردی فضای کسب و کار شرکت ها انجام دادیم. شرکتهایی که موفق بودند، شرکتهایی که تا یکجایی جلو آمدند اما متوقف شدند و شرکتهایی که اصلا وارد فضای برجام نشدند و ناکامی و کامیابی هر سه گروه کاملاً در رفتار و دیدگاه آنها نهفته بود و ارتباطی با اصل برجام نداشت. گروهی از شرکتهااصلاً سراغ برجام نیامدند. فرض کنید مقابل تابلوی بوق زدن ممنوع ایستاده بودند. تصور نمی کردند که فضای برجام مفید باشد. یا حداقل در این رویا بودند که از رونق اقتصادی فضای داخلی استفاده کنند. درگیر نگاهی بودند که اکنون هم بخش بزرگی از جامعه دارد. یعنی این نگاه که با برجام مشکلات اقتصادی یک شبه رفع می شود. اما تمرکز ما روی دو گروه دیگر است. یعنی گروهی که بیش فعالانه یا ProActive به فضای برجام وارد شدند و گروهی که فعالانه یا Acive از فضای برجام بهرهبرداری کردند.
گروه پیش فعال چه ویژگی هایی داشت؟
این گروه شامل کسب و کارهایی است که مدتها قبل از امضای برجام خود را آماده کرده بودند و از پنچ ویژگی برخوردار هستند.ازلحاظ فنی و مهندسی آماده بودند. راهبرد و برنامه ریزی داشتند. جواز های لازم برای فعالیت را کسب کرده بودند و از زیرساختهای حقوقی کارآمد برخوردار بودند، از همه مهمتر از نظر ارتباطی آماده بودند. ایران ایر یکی از بهترین نمونه های ویژگی ارتباطی است. در نظر داشته باشید که ایران ایر فقط به خاطر مسائل هستهای تحریم نبود. صنعت هوایی ما پس از پیروزی انقلاب همواره با تحریم ها دست به گریبان بود. قریب نیمقرن هواپیمای نو به اندازه نیاز ما،وارد کشور ما نشده است. با این حال شرکت ایران ایر مشخصاً رابطه خود را با بوئینگ و ایرباس و سایر شرکت های بینالمللی حفظ کرده بود.
ساز و کار مالی هم ویژگی پنجم این گروه است. بحث مالی دو بعد دارد: بعد اول این است که نقدینگی لازم در دسترس باشد و بعد دوم ساختار و زیر ساخت مالی است. صورت های مالی سالانه ترجمه شده بر اساس IFRS مثالی از ساختار مالی صحیح و استاندارد است. این گروه اندک از شرکت ها که از این پنج ویژگی برخوردار بودند توانستند از فضای برجام استفاده کنند.
گروه فعال چه ویژگی هایی داشت؟
جمع بزرگی از شرکت ها در گروه فعال قرار دارند. یعنی به دنبال بهره برداری از برجام بودند. اما ازنظر فنی، راهبردی، زیرساخت حقوقی و قوانین و مقررات، ارتباطی و مالی،آماده نبودند. پس در فضای برجام پیش فعال و پرکتیو بودن خیلی مهم بود. به طور کلی، به نظر می رسد که تفکر استراتژیک مدیریتی در گروه اندکی از شرکتهای ایرانی وجود دارد. بنابراین اکثر شرکت ها نتوانستند از فضای برجام استفاده کنند. درواقع برای برجام به فرجام( پنج ویژگی: فنی، راهبردی، جواز و زیرساخت حقوقی، ارتباطات ، مالی) نیاز داشتند. یا بهتراست بگوییم برای نیک فرجامی در برجام نیاز به فرجام داشتند.
این نگرانی وجود دارد که شرکتها در برجام فعلی هم به درستی عمل نکنند! در برجام (شاید) 2022 شرایط 2015 تکرار می شود؟
محیط کسب و کار نسبت به سال 2015 تغییرات زیادی را تجربه کرده اما میتوانم با قاطعیت بگویم شرکتهای ایرانی از برجام 2015 درس نگرفته اند. اکنون درصد شرکت های پیش فعال که آماده هستند از احیای بر جام استفاده کنند کاهش داشته و این نخستین تفاوت است.
آن زمان یعنی سال 2015 شرکتهای فعالی که توانستند حداقل به مرحله MOU، (تفاهمنامه) برسند نیروی انسانی خود را حفظ کرده بودند. به کلام دیگر نیروی انسانی مسلط به فضای بینالمللی را در کنار خود داشتند و نیروی انسانی خود را فراری نداده بودند. متأسفانه یکی از نقاط ضعفی که به شرکتهای ایرانی اضافهشده این است که این شرکتها نیروی انسانی متخصص خود را حفظ نکرده اند. فضای بینالمللی مهارت و تخصص میطلبد.اکنون معدود شرکتهایی که پیش فعال بودند بهرغم اینکه برایشان هزینه داشته نیروهای خود را نگاه داشته اند که امروزه بتوانند از آن استفاده کنند. با این شرایط فردای روز احیای برجام خطرناکتر از امروزی است که برجامی در کار نیست و شرکتهای ایرانی با تهدیدهایی بزرگی روبهرو هستند.
چه تهدیدهایی؟
مشخصا شرکت ها آماده مذاکره، آماده تفاهم و آماده بهرهبرداری از فضا نیستند. شرکتهای ایرانی احتمالاً در مذاکرات برد برد قرار نخواهند گرفت. این خطری است که از لحظه احیای برجام وجود دارد.
در صورت پایان برجام شرکت ها باید چه مسیری را طی کنند؟
در حال حاضر مزیت ما در تولید حتی نسبت به چین بهتر است. ما تعداد زیادی کارخانه نیمه تعطیل و تعطیل با نیروی کار متخصص و ارزان قیمت و همچنین منابع معدنی و نفتی گسترده در اختیار داریم. همین امروز و با احتساب دلار 30 هزار تومانی و حتی کمتر، نیروی کار ما ارزانتر از چین است. نیروی کار ما ماهرتر از نیروی انسانی چین است! شما بروید به آمار شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد مراجعه کنید. شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد، ماهانه کیفیت تولید داخلی خودروها را میسنجد. در مواردی پرشماری کیفیت خودروی چینی که در ایران تولید میشود بالاتر از خودرویی است که در خود چین تولید میشود. این نشاندهنده کارآمدی اقتصاد ما است. اینیک فرصت برای شرکتهای بینالمللی است که بیایند و از این فضا بهرهمند شوند. اما اگر قرار باشد در شرایط تحریم مسیر را ادامه بدهیم یا وارد شرایط بحرانیتر بشویم یا اصلاً برجامی در کار نباشد، بیشتر به مهارت متخصصین آشنا به فضای بینالمللی نیاز داریم. درواقع مشکل، برجام یا نبود برجام نیست، مشکل ارتباط است.
برای شما یک روایت مثال میزنم البته مشخص نیست ازنظر تاریخی چه مقدار مستند است. گفته می شود زمانی که آغا محمدخان قاجار به کرمان حمله کرد، لطفعلیخان دو سال در کرمان مقاومت کرد و روزی که قاجارها وارد کرمان شدند، چندین هزار جفت چشم درآوردند. بعدازاینکه خشم فروکش میکند آغا محمدخان متوجه میشود که شرایط مردم کرمان بسیار بهتر از شهری است که دو سال در محاصره باشد. از قرار تونل هایی زیر شهر وجود داشت که به نزدیکی انبارهای مهمات و مواد غذایی اردوگاه قاجار می رسید. آغا محمد خان متوجه میشود که سربازهای خودش با مردم کرمان معامله میکردند از داخل این انبارها به آنها مهمات و مواد غذایی میفروختند. تحریم همین است. تحریم در کره شمالی به آن شکل کمرشکن میشود و عراق را بهزانو درمیآورد اما در ایران این نتیجه حاصل نمیشود. ایرانیها ذاتاً ارتباط بلد هستند. اما متاسفانه شرکت و کسب و کارها از این توانایی استفاده نمی کنند. پس چه برجام احیا بشود و چه احیا نشود این فرجام( پنج ویژگی) است که شرکت ها و در نتیجه اقتصاد را نجات می دهد و در غیر این صورت با برجام و بی برجام مشکلی حل نمی شود.
چون شما در بازار سرمایه هم حضور داشتید و چند روز گذشته خبر تاسیس بورس بین المللی منتشر شد به این پرسش هم پاسخ می دهید که احیا یا پایان برجام بر این نهاد اقتصادی چه اثری دارد؟
راه اندازی بورس بین المللی چند سالی است که پیگیری می شود. تلاش برای راه اندازی این نهاد به دلیل توجه ویژه به مسایل بین المللی در بازار سرمایه جای قدردانی دارد. اما ما باید به این موضوع نگاه نقادانه هم داشته باشیم! تا جایی که من اطلاع دارم، در هیچ جای دنیا ساز و کار مستقلی به اسم بورس بین المللی نداریم و شاید من ندیده باشم. اینکه ما یک سازمان جدید را ایجاد بکنیم باید توجیه پذیر باشد. درحالی که زیرساخت های بین المللیِ بازار سرمایه چه از لحاظ سختافزار چه نرم افزار و چه مغز افزار در بورس ها فراهم است؛ چه نیازی به ایجاد نهاد مستقل وجود دارد؟ در این میان بی شک سازمان بورس و بورس تهران از بهترین های ایران در سال های اخیر و دوران تحریمی بوده اند. برای مثال سال 98 در بورس تهران کارهایی بین المللی انجام شد که حتی کارشناسان وزارت خارجه تعجب کرده بودند که در فضای تحریمی چگونه این کارها به انجام رسیده اند.
همه ارکان بازارسرمایه از لحاظ زیر ساختی فوقالعاده هستند. نیروی انسانی فوقالعاده داریم. شاید این ایراد اخیرا گرفته شده که می گویند نیروی انسانی متخصص داشتیم و اکنون از مجموعه سازمان بورس خارج شده اند! و برای مثال سازمان بورس بخشی از نیروهای متخصص خود را در زمینه ارتباطات و بین الملل در این اواخر از دست داده است اما به نظر من نیروی انسانی قابل احیا است.
با تمام مشکلات، به نظر می رسد که ما به تاسیس یک نهاد مستقل تحت عنوان بورس بین الملل نیازی نداریم و بهتر است از خودارکان خواسته شود تا بهره برداری بیشینه از زیرساخت های بین المللی خود داشته باشند و سازمان بورس نیز با آنها همراه و همگام شود. کافی است که شبیه تالار های منطقهای بورس، دفاتر بین المللی و فرامرزی در خارج از کشور و مناطق آزاد داشته باشیم و تشکیلات عریض و طویلی نیاز نداریم.
بزرگترین تحریمچی دنیا ایالاتمتحده آمریکا است. اما تحریم کردن بورس جزء محالات است. تحریم هم حتماً باید مبتنی بر یک قانون و قاعدهای باشد. بورسها تشکیلات همگانی، مردمی و پابلیک هستند و هیچ قانونی در ایالاتمتحده آمریکا و هیچ قاعده بینالمللی و هیچ کنوانسیونی اجازه تحریم مردم را نمیدهد. بنابراین بورس را نمیشود تحریم کرد.