پوتین در مسیر کیمها؟ /کره شمالی سازی روسیه
به گزارش اقتصادنیوز توماس فریدمن، ستون نویس مشهور نیویورکتایمز با انتشار یادداشتی با عنوان «پوتین در تلاش است غرب را دیوانه کند» ابعاد این موسئله را مورد بررسی قرار داده است.
یک کرهشمالی غولپیکر
ولادیمیر پوتین با الحاق بخشهایی از اوکراین در روز جمعه، جنبشی را به حرکت درآورد که روسیه را به یک کرهشمالی غول پیکر تبدیل میکنند. در این صورت، روسیه به یک کشور پارانوئید، عصبانی و منزوی مبدل خواهد شد، اما برخلاف کره شمالی، نسخه روسی در 11 منطقه زمانی گسترده خواهد بود -از دریای قطب شمال تا دریای سیاه و از لبه اروپای آزاد تا لبه آلاسکا- با هزاران کلاهک هسته ای.
روسیهای که میشناختم
من روسیهای را میشناسم که قوی، تهدیدآمیز، اما با ثبات بود –و اتحاد جماهیر شوروی نام داشت. من روسیهای را میشناسم که امیدوار بود و به طور بالقوه در حال گذار به دموکراسی در دوران میخائیل گورباچف، بوریس یلتسین و حتی پوتین جوانتر بود. من روسیه را میشناختم که در دوران پوتین مسنتر پسر بدی بود، آمریکا را هک میکرد، چهرههای مخالف را مسموم میکرد، اما همچنان یک صادرکننده نفت پایدار و قابل اعتماد و شریک امنیتی گاه به گاه با ایالات متحده بود، زمانی که ما به کمک مسکو نیاز داشتیم.
روسیهای جدید؛ از تهدیدی ژئوپلیتیکی تا تراژدی انسانی
اکوایران در ادامه ترجمه این مطلب آورده است: اما هیچ یک از ما هرگز روسیه را نشناختیم با پوتینی ناامید و کنج دیوار گیرکردهای که مستاصل به نظر میرسد- روسیه منزوی؛ روسیه بزرگ و تحقیر شده؛ روسیهای که بسیاری از بااستعدادترین مهندسان، برنامهنویسان و دانشمندان خود را از هر مفری که پیدا کردهاند فراری داده است. روسیهای که در حال حاضر آنقدر شرکای تجاری خود را از دست داده که میتواند تنها به عنوان مستعمره نفت و گاز طبیعی چین زنده بماند، روسیه ای که کشوری شکست خورده است و بیثباتی از هر منفذش بیرون می زند.
چنین روسیهای فقط یک تهدید ژئوپلیتیک نخواهد بود. این یک تراژدی انسانی در ابعاد یک ماموت خواهد بود. کرهشمالیسازی روسیه توسط پوتین، کشوری را که زمانی برخی از مشهورترین نویسندگان، آهنگسازان، موسیقیدانان و دانشمندان خود را به چهرههای جهانی مبدل کرد، به کشوری تبدیل میکند که در ساختن چیپس سیبزمینی مهارت بیشتری دارد تا ریزتراشه، و به خاطر لباسهای زیر سمیاش معروفتر است تا لباسهای مد روز و بیشتر بر روی باز کردن مخازن زیرزمینی گاز و نفت خود تمرکز کرده تا مخازن نبوغ و خلاقیت انسانی.
اما با الحاق سرزمینهای اوکراینی به روسیه در روز جمعه، تا زمانی که پوتین در قدرت است، دیدن نتیجه دیگری دشوار است. چرا؟ توماس شلینگ، نظریهپرداز بازی، معتقدست اگر با راننده دیگری همآوردجویی میکنید، بهترین راه برای برنده شدن – بهترین راه برای اینکه راننده دیگر اول از مسیر منحرف شود – این است که قبل از شروع بازی، پیچ فرمان خود را کاملاً باز کرده و آن را از پنجره به بیرون پرتاب کنید. پیام به راننده دیگر: من دوست دارم از سر راه بروم، اما دیگر نمیتوانم ماشینم را کنترل کنم. بهتر است منحرف شوید!
تلاش برای دیوانه کردن حریف
تلاش برای دیوانه کردن حریف خود تخصص کره شمالی است. اکنون پوتین آن را پذیرفته و با هیاهوی زیادی اعلام کرده روسیه در حال ضمیمه کردن چهار منطقه اوکراین است: لوهانسک و دونتسک -دو منطقه تحت حمایت روسیه که در آن نیروهای طرفدار پوتین از سال 2014 با کیف می جنگند- و خرسون و زاپوریژژیا که مدت کوتاهی پس از حمله پوتین در فوریه اشغال شدهاند. پوتین روز جمعه در سالن بزرگ کرملین اعلام کرد که ساکنان این چهار منطقه برای همیشه شهروند روسیه خواهند شد.
پوتین چه کاره است؟ فقط میتوان حدس زد. از سیاست داخلی او شروع کنید. پایگاه پوتین دانشجویان دانشگاه دولتی مسکو نیستند. پایگاه او ناسیونالیستهای دست راستی هستند که به طور فزایندهای از تحقیر نظامی روسیه در اوکراین عصبانی شدهاند. پوتین برای حفظ حمایت آنها، ممکن است احساس کرده باشد که باید نشان دهد که با فراخوان نیروهای ذخیره و الحاق سرزمینهای مذکور، در حال مبارزه با یک جنگ واقعی برای روسیه مادر است، نه فقط درگیر یک عملیات نظامی ویژه مبهم.
تحولی شوم برای پوتین
با این حال، این نیز میتواند تلاشی از سوی پوتین برای مانور دادن به سوی یک توافق مطلوب از طریق مذاکره باشد. تعجب نخواهم کرد اگر او به زودی تمایل خود را برای آتشبس اعلام کند -و تمایل به تعمیر خطوط لوله و از سرگیری ارسال گاز به هر کشوری که آماده به رسمیت شناختن الحاق سرزمینها به روسیه است.
پوتین پس از آن میتواند به پایگاه ملیگرای خود ادعا کند که چیزی برای جنگ خود به دست آورده است، حتی اگر بسیار گران تمام شود، و اکنون او راضی است که متوقف شود. فقط یک مشکل وجود دارد: پوتین عملاً تمام سرزمینی را که در حال ضمیمه کردن است در کنترل خود ندارد.
این بدان معناست که او نمیتواند به هیچ توافقی رضایت دهد، مگر اینکه اوکراینیها را از تمام قلمرویی که اکنون مدعی آن است بیرون براند. در غیر این صورت، او آنچه را که به تازگی به قلمرو مستقل روسیه تبدیل کرده، تسلیم خواهد کرد. این میتواند یک تحول بسیار شوم باشد. به نظر میرسد ارتش شکستخورده پوتین قادر به تصرف سرزمینهای بیشتری نیست و در واقع به نظر میرسد روزبهروز بیشتر آنها را از دست میدهد.
گوشهای خطرناک
من میترسم پوتین با ادعای قلمرویی که به طور کامل کنترل نمی کند، خود را به گوشهای بکشاند که ممکن است روزی احساس کند فقط با یک سلاح هستهای میتواند از آن فرار کند. در هر صورت، به نظر میرسد پوتین به کییف و متحدان غربیاش جرأت میدهد تا جنگ را تا زمستان ادامه دهند -زمانی که عرضه گاز طبیعی در اروپا محدود میشود و قیمتها ممکن است نجومی باشد- برای بازپسگیری مناطقی که برخی از آنها از سال 2014 تحت نفوذ روسیه بوده است.
آیا اوکراین و غرب منحرف خواهند شد؟ آیا آنها دماغ خود را میگیرند و معامله کثیفی با پوتین انجام میدهند تا جنگ کثیف او را متوقف کنند؟ یا اینکه اوکراین و غرب با اصرار بر اینکه پوتین هیچ دستاوردی ارضی از این جنگ به دست نمیآورد، با او رودررو خواهند شد، بنابراین ما از اصل غیرقابل قبول تصرف سرزمینها به زور دفاع میکنیم؟
فریب نخورید: فشارهایی در اروپا برای انحراف و پذیرش چنین پیشنهاد پوتین وجود خواهد داشت. این مطمئناً هدف پوتین است: ایجاد تفرقه در اتحاد غربی و کنار رفتن با یک «پیروزی»تضمین شده.
خطر نزدیکتر
اما خطر کوتاه مدت دیگری برای پوتین وجود دارد. اگر غرب منحرف نشود، معامله با او را انتخاب نکند، و در عوض کمکهای تسلیحاتی و مالی بیشتر به اوکراین دو برابر شود، احتمال فروپاشی ارتش پوتین وجود دارد.این غیر قابل پیشبینی است. اما این چیزی است که کاملاً قابل پیش بینی است: اکنون پویایی وجود دارد که روسیه پوتین را بیشتر به سمت مدل کره شمالی سوق میدهد. این با تصمیم پوتین برای قطع بیشتر گاز طبیعی به اروپای غربی آغاز می شود.
تنها یک گناه اساسی در تجارت انرژی وجود دارد: هرگز، هرگز، هرگز خود را به یک تامین کننده غیرقابل اعتماد تبدیل نکنید. هیچ کس دیگر هرگز به شما اعتماد نخواهد کرد. پوتین خود را به یک تامین کننده غیرقابل اعتماد برای برخی از قدیمیترین و بهترین مشتریان خود تبدیل کرده است که از آلمان و بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا شروع میشود. همه آنها اکنون به دنبال منابع جایگزین و بلندمدت گاز طبیعی و ساختن انرژی تجدیدپذیر بیشتر هستند.
راه دیگری وجود ندارد
پوتین برای ما چارهای باقی نگذاشته باشد جز اینکه یاد بگیریم با یک کره شمالی روسی زندگی کنیم -حداقل تا زمانی که او در راس کار است. اگر اینطور باشد، ما فقط باید بهترین استفاده را از آن ببریم، اما بهترین آن دنیایی بسیار ناپایدارتر خواهد بود.