تحلیل متفاوت ناصر ایمانی و ظریفیان از حوادث اخیر/ تندروها در آینده ایران موثر نخواهند بود
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، اعتراضات کنونی ریشههای متعدد دارد و برخلاف آنچه به ظاهر دیده میشود، به نظر میرسد مطالبات انباشته کنونی صرفا محدود و معطوف به مقوله حجاب نیست و شاید بتوان علت اصلی پدیدآمدن چنین اعتراضاتی را علاوه بر برخی تحریکها، انباشتی از مطالبات سیاسی، اقتصادی و البته فرهنگی دانست. حالا پرسش آن است که در مواجهه با مطالبات عمومی چه باید کرد؟ و تصمیمسازان در دوران پسااعتراضات به کدامین سمت میروند؟ سه حالت متصور است؛ نخست آنکه برخی نیروها سعی بر بستهکردن فضای سیاسی داشته باشند و با رادیکالکردن شرایط امکان طرح هر نوع نقد و مطالبهای را ببندند تا به زعم خود از بروز مجدد چنین اعتراضاتی جلوگیری کرده باشند، فرض دوم آن است که تصمیمسازان به سمت تلطیف فضای سیاسی بروند و بکوشند صدای منتقدان را بشنوند و راهکارهایی برای پاسخگویی به مطالبات بیابند تا از این رهگذر مشکل را حل و نه لزوما جمع کنند و فرض سوم آن است که بخواهند نه به سمت ایجاب و نه سلب حرکت کنند و شرایط را با همان وضعیتی که سابق بر این وجود داشت به همان شکل و با همان کیفیت نگاه دارند؛ یعنی نوعی وضعیت سکون سیاسی را حاکم سازند.
برای بررسی فروض مذکور در مجال پیش رو گفتگوی ناصر ایمانی، فعال سیاسی-رسانه ای و تحلیلگر اصولگرا، غلامرضا ظریفیان، فعال و تحلیلگر اصلاحطلب و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران را در ادامه میخوانید.
فضای سیاسی در دوران پسا اعتراضات؟
ناصر ایمانی، فعال سیاسی و رسانه اصولگرا درباره اینکه با چه شرایط سیاسی در دوران پس از اعتراضات مواجه خواهیم شد؛ آیا شرایط از سوی تصمیمسازان رادیکال و تند میشود؛ شاهد نرمش سیاسی خواهیم بود یا وضعیت کنونی حفظ خواهد شد، گفت: «من امیدوارم بعد از تمامشدن حوادث اخیر فضا به سمتی برود که مسئولان اعم از حکومتی و غیرحکومتی تدبیری در همه آن چیزی که در سالهای گذشته رخ داده، انجام دهند؛ نوعی ریشهیابی علل و عوامل و راهکار مناسب برای پاسخگویی به مطالبات این بخش معترض جامعه را پیدا کنند. من بر اساس تجربیاتی که دارم، نگرانم از اینکه به محض پایان اتفاقات کنونی همهچیز فراموش شود. فکر نمیکنم فضای سیاسی رادیکالتر شود، اما نگرانم که اتفاق خاصی رخ ندهد و مسئولان برای رفع مشکلاتی که وجود دارد، تدبیری نیندیشند. از سوی دیگر یک نگرانی دیگر وجود دارد؛ مسئولان میگویند که دخالتهای بیگانگان در ناآرامیهای اخیر دیده میشود؛ درست هم میگویند و کاملا دخالتهای خارجی مشهود است اما نگرانم که بعد از حوادث کنونی برخی بگویند که اصلا مشکلی وجود نداشت و علت اصلی ناآرامیها همان دخالتهای خارجی بود. اگر این تحلیل منشأ تصمیمسازی شود، در عمل مسئولان از آنچه در لایههای مختلف جامعه رخ داده، غافل میشوند و اتفاقا همان خارجیها هم از چنان شرایطی سوءاستفادههای خود را میبرند».
برخی نیروها میخواهند فضا را رادیکال کنند؟
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که آیا برخی نیروها دنبال رادیکالکردن فضای سیاسی در دوران پسااعتراضات هستند و آیا میتوانند چنین فضایی را به وجود آورند، بیان کرد: «من تصور نمیکنم رادیکالها و تندروها در آینده سیاسی ایران مؤثر باشند. دلایل زیادی هم وجود دارد اما اجمالا بگویم که بعد از حوادث کنونی فضا رادیکال نمیشود. نمیدانم به سمت تلطیف میرود یا سکون اما امیدوارم به سمت سکون یا فراموشی علل این ناآرامیها نرود. از سوی دیگر گرچه فضا رادیکال نمیشود اما در عین حال هم همه ما وظیفه دارم با رادیکالیسم مقابله کنیم؛ به ویژه رادیکالسیمی که لباس خودی میپوشد و با لباس دفاع از ارزشها و انقلاب به میدان میآید و البته مطالبات نسل جدید را هم نباید فراموش کرد و شرایط را همینطور که هست نگه داشت».
ریشه اعتراضات؛ راهکار چیست؟
ایمانی در پایان در پاسخ به اینکه معترضان چه میخواهند و راه حل پاسخگویی به مطالبات چیست، گفت: «در وهله نخست باید علل را تبیین کنیم و سپس به راهکارها برسیم. باید بپرسیم آیا علل حوادث اخیر تنگناهای اقتصادی است یا مسئله حجاب یا گشت ارشاد؟ باید به روانشناسان و جامعهشناسان اعتماد کنیم و آن ها جامعه کنونی را بررسی کنند. من تصور میکنم موضوع اکثریت جامعه حجاب اختیاری نیست؛ نمیگویم هیچکس چنین خواستهای ندارد اما اکثریت چنین مطالبهای ندارند، زیرا جامعه ایران صرفا تهران نیست و از روستاهای ماکو تا میدان تجریش تهران، همه و همه جامعه ایران محسوب میشوند. حتی برخی از خانمهایی که در اعتراضات اخیر روسری از سر برداشتند لزوما با مسئله حجاب مشکل ندارند و بیشتر برای نشاندادن اعتراض خود این کار را کردند. پس همه این ها نمیتوانند علتهای اصلی باشند. من فکر میکنم بخشی از جامعه احساس میکنند نادیده گرفته میشوند. واقعیت این است که آن ها نیاز به توجه دارند، نیاز دارند که به خواستههایشان توجه شود. انگار برخی از مسئولان، نسل جدید را به رسمیت نمیشناسند. نسل جدید در همه جای دنیا با نسلهای پیش از خود تفاوتهای مهمی دارد و این تغییر نسلی را باید درک کرد. این نسل، پرورده فضای مجازی است و تمام دنیایشان در فضای مجازی شکل گرفته است. حالا شما تصور کنید در ایران و با محدودیتهایی که وجود دارد، شرایط بر این نسل تشدید هم میشود. در هر حال باید تمرکز ویژهای بر مطالبات، شرایط و نوع مواجهه با این نسل صورت گیرد».
دستهایی در کارند تا صداهای متعدد شنیده نشود؟
غلامرضا ظرفیان در پاسخ به این پرسش که فضای سیاسی موجود را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: «من تصور میکنم نرم به آن معنا که تصمیمسازان به معنای واقعی برای اصلاح رویهها و پاسخ دهی عمیق به مطالبات به میان آیند، در کار نخواهد بود و همچنان با ناشنودگی تاریخی مواجه هستیم. دستهایی در کار است تا اجازه ندهند صداهای متعدد شنیده شوند و میخواهند این ناشنودگی را عمیقتر کنند که طبیعی است اگر چنین روندی ادامه یابد، بیاعتمادی عمومی هم بیشتر میشود و خطراتی بزرگ هم به وجود خواهد آمد. متأسفانه تصمیمسازان اعتقادی به یافتههای جدید علومی مانند جامعهشناسی، روانشناسی و اقتصاد ندارند و تقریبا توصیههای مورخان را هم جدی نمیگیرند و بنایی هم ندارند که در جامعه فضایی متعادل ایجاد کنند و همین میشود که با کلافی سردرگم روبهرو میشوند. با کوتاهآمدنهای اجباری هم مشکل حل نمیشود؛ یعنی بگویند حالا یک مدتی در موضوعی فشار را کمتر میکنیم تا مشکل حل شود، خیر این طور نخواهد شد».
* رادیکالها از کجا خط میگیرند؟
او در پاسخ به این پرسش که رادیکالها در دوران بعد از اعتراضات چه مسیری را میپیمایند، از کجا خط میگیرند و چه تأثیری در فضای سیاسی خواهند داشت گفت: «دو نوع رادیکالسیم داریم؛ یکی که از سوی بیگانگان پیگری میشود؛ برای مثال آنچه در شبکه اینترنشنال میبینیم که عملا توصیه میکنند هرچه کشته بیشتر شود به براندازی نزدیکتر میشویم. نگاهی خشن و تند در این شبکه وجود دارد و عملا نماد رادیکالسیم خارج از کشور است، اما به موازات برخی هم سعی میکنند فضا را در داخل رادیکال و مردم را عصبی کنند که برخی میگویند نیروهای رادیکال داخلی ممکن است نفوذی باشند. دقیقا رادیکالهای داخلی و خارجی یک مسیر را طی میکنند و آن به خطر انداختن فضای کلی سیاسی در ایران است. آن ها دو لبه یک قیچی هستند که جامعه را به سمتهای خطرناکی میبرند و متأسفانه آن ها در بعضی نهادهای تصمیمساز هم حضور دارند. به هر حال دلسوزان نظام خانهنشین شدند، نیروهای تندرو در ارکان تصمیمگیری مسئولیت گرفتند و حتی اصولگرایانی که متوجه مشکلات شده بودند میکوشیدند مشکلات ریشهای حل شود نیز به حاشیه رانده شدند».
* چه می توان کرد؟
ظریفیان در پایان درباره اینکه در مقطع کنونی چه باید کرد و مسئولان باید چه رویکردی را در دوران آرامشدن فضای اجتماعی در پیش بگیرند، گفت: «به هر حال اعتراضات اخیر اولین رخداد سیاسی-اجتماعی بعد از انقلاب نیست، و وقتی به دو-سه دهه گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که موارد متعددی از اعتراضات البته با گستره کمتری وجود داشته است. متأسفانه تصمیمسازان باور ندارند اعتراضات واقعیتهای عینی جامعه بوده و باید درمانش کرد نه اینکه جمعش کرد. درست است که همواره دشمنانی مانند آمریکا و اسرائیل میخواهند ایران در تلاطم باشد اما مسئولان هم باید توجه داشته باشند که بخشی از ناآرامیها به دلیل بیتوجهیهایی است که بر اساس گسست نسلی، شکاف طبقاتی، انباشت نارضایتیها و بسیاری عوامل دیگر ایجاد است. در تمام دنیا نیاز به تغییر رویهها به وجود میآید؛ حالا دو راه در قبال تغییر وجود دارد. یکی آنکه تغییر شیوهها و ساختارها را به عنوان امر واقع بپذیریم و نگاهی هوشمندانه تغییر را مدیریت کنیم و دوم آنکه تغییر را نفهمیم، با آن مقابله کنیم که در این صورت تغییر ما را مدیریت میکند که امیدوارم حالت دوم رخ ندهد».