اعتراض بدون خشونت

بررسی راهبرد پیشنهادی خاتمی در زمینه اعتراضات

کدخبر: ۵۳۰۹۳۶
اقتصادنیوز: هم‌میهن در گزارش نخست خود پیشنهاد سیدمحمدخاتمی رئیس‌جمهوری دوره اصلاحات درباره اعتراضات اخیر را مورد بررسی قرار داده است.
بررسی راهبرد پیشنهادی خاتمی در زمینه اعتراضات

به گزارش اقتصادنیوز شهر شلوغ و غم و اندوه در کشور موج می‌زد و مردم در چهلمین روز درگذشت «مهسا امینی» در کنار عزاداری برای او و زنده نگه داشتن یاد و خاطره ازدست‌رفتگان حوادث اخیر، همچنان به نشان اعتراض در خیابان‌ها حضور داشتند. در همین اوضاع پرالتهاب و اضطراب، خبری دور از انتظار، غمگنانگی فضا را دوچندان کرد؛ «حمله تروریستی» به حرم شاهچراغ شیراز و کشته شدن 13نفر افزون بر جمعیتی که در این 40روز در اقصی نقاط کشور در پی اعتراضات جان باختند، داغ جدیدی بر دل‌های مردم نشاند.

شورش بهزاد نبوی علیه مارپیچ سکوت

ساعاتی پس از وقوع این اتفاق در سیل اخبار پیام‌های تسلیت و بیانیه‌ها، سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین و از رهبران جریان اصلاح‌طلبی نیز پس از چندهفته سکوت بیانیه‌ای منتشر کرد که با این جمله آغاز شد:«حادثهٔ تروریستی شیراز که به جان‌باختن عده‌ای از هموطنان عزیز و آسیب‌دیدن عده‌ای بیشتر منجر شد، نشان داد که خشونت تا چه حد می‌تواند بی‌رحم و مصیبت‌بار باشد.»؛ متن بیانیه‌ای که ضمن تسلیت به همه مردم ایران درباره «حادثهٔ تروریستی اخیر شیراز و پیش از آن از تهران تا زاهدان و مازندران و کردستان و جای‌جای میهن»هم‌راستا با سخنان اخیر برخی چهره‌های سیاسی مانند بهزاد نبوی یا پیشنهادهای افرادی مانند احمد زیدآبادی درباره جنبش «ما خشونت پرهیزیم» بود.درباره زمینه‌ها و ضرورت‌های طرح این ایده و چشم‌انداز تحقق آن با زیدآبادی گفت‌وگویی کرده‌ایم. او در این گفت‌وگو علاوه بر پاسخگویی به سوالاتی درباره ماهیت این جریان و این حرکت به تحلیل وضع موجود و اشتباهات رایجی که در تحلیل‌ها صورت می‌گیرد، پرداخته است که در ادامه می‌آید.

تحلیل بهزادنبوی از اعتراضات اخیر و حوادث سال 98 /مردم از رفتارهای رادیکال الزاما خوش‌شان نمی‌آید 

خاتمی: حکومت‌ها صدای اعتراض را بشنوند

خاتمی در این بیانیه همچنین گفته است:« ضمن محکوم کردن این حرکت پلید و دردآفرین، برای جانباختگان عزیز رحمت واسعه الهی و برای آسیب‌دیدگان، بهبودی از خداوند منان طلب می‌کنم .آنچه در جامعه‌ ما جاری‌ست و می‌توان ریشه های آن را از دیرباز جستجو کرد و رو به سوی آزادی و زندگی دارد، درخور توجه است؛ ولی با کمال تأسف بروز خشونت - از هر طرف که باشد – دل‌ها را آزرده می‌کند. زیستن اولین حق هر انسانی است و بهزیستن انسان‌ها باید هدف و رسالت نظام‌ها و حکومت‌ها باشد. ملاک ارزیابی یک نظام و یک حکومت این است که تا چه حد زمینه‌ بهزیستی مردم را فراهم می‌آورد.»

او همچنین در ادامه به این موضوع اشاره کرده است: «تقاضای زندگی خوب، امن و عادلانه از سوی مردم، تقاضای طبیعی است و اگر ببینند شرایط این زندگی فراهم نیست، حق دارند انتقاد و حتی اعتراض کنند. ولی در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و نباید خود به خشونت آلوده شود. مخصوصاً در شرایطی که بدخواهان ایران و ایرانی در بیرون مرزهای کشور با حربه‌های غیر‌انسانی مانند تحریم و یا تشویق خشونت برای بهره‌گیری از خون پاک جوانان کشور امیدهای واهی در سر دارند. ضمن عرض تسلیت و ابراز همدردی با همه کسانی که عزیزان خود را در حادثه‌ تروریستی اخیر شیراز و پیش از آن از تهران تا زاهدان و مازندران و کردستان و جای‌جای میهن از دست داده‌اند، تأکید می‌کنم که خشونت را با خشونت نمی‌توان پاسخ داد، هرچند باید با خشونت‌گران مقابله کرد. برای بهبود اوضاع و فراهم آمدن فضای زندگی امن و سالم و برخوردار برای همه، بخصوص حکومت‌ها باید موازین حکمرانی خوب را رعایت کنند و ضمن شنیدن صدای انتقاد و اعتراض - حتی اگر ناحق باشد - زمینه را برای فراهم آوردن رضایت مادی و معنوی مردم فراهم آورند. من نیز به نوبه خود در آشکار و نهان راه‌هایی که به این امر مبارک منتهی می‌شود و امنیت را پایدار و آزادی و توسعه و پیشرفت را تأمین می‌کند در حد فهم و توان اندک خود نمایانده‌ام. امید است که گوش‌ها شنوا و دل‌ها پذیرا شود».

«خشونت» و نگرانی ناشی از افزایش آن در سطح جامعه و وجود تجربه‌های تاریخی مشابه و مصادیق بسیاری از تبعات آن در سطح ملی و بین‌المللی آلارم هشدار را فعال ساخته است و موجب شده چهره‌های بسیاری بالاخره پیله سکوت را بشکافند و بر غلبه «مارپیچ سکوت» بر فضای سیاسی بشورند تا شاید مانع از بروز رنگی بالاتر از سیاهی که معمولا هیچ‌کسی در مواقع حساس باورش ندارد، بشوند.

 خشونت‌پرهیزی و توجه به آن

افزایش خشونت در کشور در پی اعتراضات اخیر موجی از نگرانی‌ها را به‌ویژه در میان دلسوزان نظام ایجاد کرده است. در بیانیه‌ها و پیام تسلیت‌هایی که در پی همین حادثه منتشر شد؛ بسیاری به نفی خشونت رخ‌داده در این حادثه پرداختند؛ از مسئولان نظام گرفته تا همه چهره‌های سیاسی که دست به انتشار چنین پیام‌هایی زدند و بودند افرادی مانند محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین که در کنار خاتمی ضمن محکومیت این حادثه تروریستی همه خشونت‌های این 40 و اندی روز را محکوم کردند و درباره این خشونت‌های صورت‌گرفته و عواقب آن هشدار دادند. چنانچه ظریف در توئیت خود نوشت:«امروز خانواده‌های بسیاری سوگوار قربانیان بی‌گناه خشونت بزدلانه تروریستی در بارگاه شاهچراغ شیراز و جان‌باختگان خشونت‌های هفته‌های اخیر از تهران تا زاهدان و از مشهد تا کردستان‌اند. به‌راستی ایران ما سوگوار است؛ و نیز همه کسانی که دل در گرو این آب و خاک و این مردم دارند، در سوگ گل‌های پرپرشده و فراتر از آن در سوگ فرهنگ بردباری، رواداری و مهربانی – که رسم دیرین این دیار و آئین‌مان بوده است – نگران فراگیری خشونت و نفرت و فراموشی گفت‌وگو و شفقت، همراه با آتش‌افروزی بدخواهان این مردم و این سرزمین‌اند.»

 مارپیچ سکوت و خشونتی که آن را شکست

البته در این میان بسیاری که منتقد سکوت این روزهای چهره‌های سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبانی که تا سال‌ها پیش مدعی داشتن پایگاه اجتماعی قابل‌قبول و مطلوبیت در میان عموم بوده‌اند؛ بر این موضوع نقد دوم وارد کردند که «چرا انقدر دیر؟» آنجا که حادثه سیستان و بلوچستان رخ داد یا آن زمان که خبر کشته شدن بسیاری در پی اعتراضات رسانه‌ای شد؛ معدود چهره‌های سیاسی به‌ویژه در میان اصلاح‌طلبان اظهارنظری کردند. اگرچه درباره خاتمی پیام تسلیت در پی مرگ مهسا به سرعت در رسانه‌ها وایرال شد و اگرچه در این بین افرادی مانند حسن روحانی، ناطق نوری، محمود احمدی‌نژاد و بسیاری از چهره‌های طیف‌های مختلف اصولگرایی و چپ جدید هم سکوت کردند، اما پس از آن و تا دیروز پیام و واکنش دیگری صورت نگرفت (البته با وجود واکنش‌های گسترده، ناطق نوری و احمدی‌نژاد همچنان در سکوت به سر می‌برند). بنابراین در این بین مهمترین چهره‌های شاخص خارج‌شده از جمع ساکتین، روحانی و خاتمی بودند.

  روحانی: با گفت‌وگو می‌توانیم مشکلات را حل کنیم

حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق طی بیانیه‌ای این اقدام تروریستی را محکوم کرد. در متن این پیام آمده است: «جنایت تکان‌دهنده در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) که به شهادت و مجروح شدن عده‌ای از هموطنان عزیزمان منجر شد، یک‌بار دیگر چهره کریه تروریسم را عیان کرد؛ تروریسمی که از ابتدای انقلاب تا امروز در ادوار و اشکال مختلف هزاران نفر از ایرانیان را شهید کرده و این‌بار خردسال و سالخورده و زن و مرد نمازگزار در حریم امن عبادت را هدف گرفته است. هدف از این قبیل اقدامات غیرانسانی، تهدید امنیت و آرامش مردم است، امنیتی که ثمره خون شهدای والامقام دفاع مقدس و شهیدان راه عزت و استقلال ملت ایران است. امنیتی که حافظ جان و ناموس همه مردم ایران، از شیعه و سنی و همه اقوام ایران است. هر نوع خدشه به این اصل مهم و حیاتی می‌تواند زیان‌های جبران‌ناپذیری برای تمامیت ارضی و استقلال ایران به‌بار آورد. امنیت ملی اما صرفاً با توسل به ابزار نظامی و انتظامی حاصل نمی‌شود؛ همه اقشار و آحاد ملت در تأمین و تضمین امنیت مسئول و مؤثرند؛ امنیتی که باید ضامن حفظ حیات، تأمین معیشت و تضمین آزادی‌ها و حقوق اساسی مردم هم باشد.»

در بخش دیگری از این پیام آمده است: «هدف تروریست‌ها، تنها جنایت و ارعاب نیست، بلکه یکپارچگی و اتحاد مردم را هم نشانه می‌گیرند و سعی در دودستگی و شکاف در ملت دارند؛ نباید گذاشت که در گام بعدی به هدف خود برسند. این جنایت نباید سبب شکاف در ملت ایران و تشدید اختلافات دشمن‌خواسته گردد، چون تک‌تک مردم ایران از هر نوع خشونت نفرت دارند و ما می‌توانیم با گفت‌وگو درون ایران اسلامی مشکلات خود را حل کنیم. افراطی‌گری نتیجه‌ای جز خشونت به‌بار نمی‌آورد و تشدید خشونت، انسجام و امنیت ملی را به خطر می‌افکند. اسرائیل و آمریکا که خود به‌وجودآورنده و پشتیبان گروه‌های ترور از جمله داعش برای ایجاد تفرقه و خونریزی در منطقه بوده‌اند و وابستگان به آنان هرگز نمی‌توانند دلسوز ایرانیان با هر گرایشی باشند و بی‌شک از هر فرصتی برای تعمیق شکاف ملت و دولت استفاده می‌کنند. ایران اما نه فقط منادی این امنیت در داخل مرزهای خود که در منطقه و جهان است؛ چنان‌که پیشنهاد ایران برای «جهان عاری از خشونت و افراطی‌گری» که سال ۱۳۹۲ در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد، در قطعنامه‌ای با رأی قاطع نمایندگان ۱۹۰ کشور جهان مورد تصویب و تأکید قرار گرفت؛ چراکه این پیشنهاد نه یک آرزو یا ایده، که یک ضرورت برای جهان امروز است. اینجانب ضمن ابراز تسلیت و همدردی با خانواده شهدا و مجروحان این حادثه تلخ و مردم غیور فارس و ملت شریف ایران و محکومیت هر نوع خشونت و ترور در هر شکل و بهانه‌ای، از خدای عزت‌آفرین، امنیت و سربلندی و پیشرفت ایرانیان و رفع موانع توسعه و ارتقای جایگاه ایران عزیز را خواستارم.»

  جمع‌بندی

در باب آنچه جامعه سیاسی در آن گرفتار شده بود، توجیهی تا به امروز وجود داشت که در پی انتشار گفت‌وگوی «بهزاد نبوی» با روزنامه هم‌میهن و هجمه‌هایی که به آن از دو سوی جریان به‌ویژه معترضان رادیکال صورت گرفت؛ تقویت شد و آن تحلیل مبتنی بر نظریه «مارپیچ سکوت» «الیزابت نوئل نویمان» ‌است. بر مبنای این نظریه «یک گروه یا جامعه اجتماعی ممکن است اعضا را به دلیل عقایدشان منزوی یا طرد کنند. این ترس از انزوا در نتیجه منجر به سکوت به جای ابراز عقیده می‌شود و رسانه‌ها عامل مهمی هستند که هم بر ایده غالب و هم بر درک مردم از آنچه ایده غالب است، تأثیر می‌گذارند.» و شرایط سیاسی کشور ما بی‌شباهت با این تعابیر و تعاریف نیست.

طبیعتا خشونت تروریسم از سوی همه سیاسیون حاضر در جامعه و اپوزیسیون منطقی محکوم به شمار می‌رود و در این بین چهره‌ای مانند خاتمی با نگاه اصلاح‌طلبانه و تمرکزی که سال‌ها برای شکل‌گیری جامعه مدنی داشت، موجب شده که به دنبال جلوگیری از خشونت به هر نوع باشد. اما چه شد که سکوت شکست؟ به نظر می‌رسد خشونت و افزایش آن در پی بروز حمله تروریستی در شاهچراغ و ترسیم تصاویر احتمالا هولناک از آنچه در تداوم خشونت بر کشور حاکم می‌شود؛ موجب شد چهره‌های سیاسی عطای حاشیه امنی که در پی سکوت به دست آورده‌اند را به لقایش ببخشند و برای هشدار به مسئولان و جامعه به اظهارنظر بپردازند تا شاید مسئولان و جامعه ملتهب هم بیم آینده ناامن و وحشت‌آور را پیدا کنند و هر دو سوی التهابات به مسیر «خشونت‌پرهیزی» حرکت کنند و مانع از بیشتر شدن تبعات شوند.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید