به گزارش اقتصادنیوز ،بخشهایی از اظهارات او به شرح زیر است:
*در بررسی پدیده اعتراضات باید به این نکته توجه کرد که این پدیده عوامل متعددی دارد و در استناد به علتها نباید فقط به عوامل بیرونی توجه نشان داد بلکه اگر میخواهیم به تصویر واقعبینانهتری از آنچه که روی داده برسیم عوامل درونی زایش چنین رویدادهایی را باید مورد توجه قرار دهیم.
* در این یکی دو سال اخیر مردم این برداشت و احساس را داشتند که، چون دولت یکدست و قوا همسو شده چالشها در جامعه کمرنگتر خواهد شد. قیمتها کنترل خواهد شد. قولهایی داده بودند، اما در یک سال گذشته آن خواستهها تأمین نشده است.
* نسل دهه هشتادی به واسطه اینکه ارتباط بسیار نزدیکی با دنیای جدید و بازیهای آن دارد، به ویژه بازیهایی که به راحتی خشونت را ترویج میکند الگوسازیهایی را انجام میدهند که برگرفته از مختصات قهرمان این نوع بازیهاست.
*ما دو راه در پیش داریم. میتوانیم بگوییم اینها عوامل دشمن هستند و به تحریک رسانههای بیگانه به خیابانها بیرون آمده بودند. البته اگر ما به این تحلیل برسیم تأسف بیشتری برای ما دارد؛ و رویکرد دیگر؟
رویکرد دوم این است که ما از خودمان بپرسیم چرا نمیتوانیم اینها را جذب کنیم؟ آنها با چه شعارهایی و چه زمینههایی توانستند جوانهای ما را جذب کنند. اما اگر در سطح الگوهای رفتاری بخواهیم تحلیل کنیم به نتیجه نمیرسد.
*شاید یک مقدار از این افراد شرور باشند و حتی سلاح و امکانات را از دشمن گرفته یا از مرز وارد کرده باشند و به اصطلاح شغلشان همین باشد، اما بسیاری از افرادی که در متن این وندالیسم حضور دارند حرفه آنها این نیست. البته که با آن دسته اقلیت که تخریب به مثابه حرفه و محل درآمد و نفوذ آنها است باید برخورد شود، اما با آن فردی که در متن این آشوب و تخریب قرار دارد در عین حال شغل او آشوب نیست مواجهه دیگری لازم است.
*علت اینکه جوان در این فضا قرار میگیرد به خاطر این اسنکه احساس نمیکند میتواند اعتراضات خود را به زبانی نرم بیان کند، این فرد حس نمیکند دیدگاه او در میان تصمیمگیران خریداری دارد. مثل این است که فردی میخواهد اعتراض کند، اما جلوی زبان و دهان او را گرفتهاند و اجازه اعتراض داده نمیشود، اما اعتراض او که با این روش از بین نمیرود بلکه تبدیل به خشم میشود و میبینید که او دارد در و دیوار را خراب میکند.
شما در همین رویداد اخیر میبینید جوان ۱۸ ـ ۱۷ ساله یا حتی نوجوان ۱۵ ساله حاضر شده است به ماشین همشهری و همسایه خودش حمله کند یا بانک تخریب کند. ما اگر نگاه کنیم میبینیم پیشتر این خشم متراکم در ذهن و بدن این جوان بوده است.
* میتوانستیم به این خشم و ناراحتی توجه کنیم و امکانی پدید آوریم که این ناراحتی و خشم امکان ظهور داشته باشد. ما از ظرفیت گفتوگوی آزاد به خوبی استفاده نمیکنیم و عملاً ارتباط با همدیگر نداریم.
* وقتی در جریان همین اتفاقات خانوادهای داغ میبیند نباید انتظار داشته باشیم که آن داغدیدهها کاملاً منطقی رفتار کنند. خودمان را جای آنها بگذاریم که آیا آن اتفاق برای فرزند ما میافتاد آرام مینشستیم بنابراین بهتر است به جای اینکه اصرار داشته باشیم اتفاقی نیفتاده عذرخواهی کنیم. تردیدی نیست که عذرخواهی نه تنها به افول اقتدار نمیانجامد بلکه محبوبیت و اعتماد میآورد و فرصتی برای ترمیم رابطه شما با جامعه را فراهم میکند، اما اگر عذرخواهی نکنید و از آن طرف قیافه حق به جانب هم بگیرید در آن صورت بحران را عمیقتر کردهاید.