چرا دهه هشتادی ها به آینده امید ندارند و همه را ناکارآمد می دانند؟
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: دهه هشتادیها دولت را ناکارآمد میداند. چرا؟ چون تحریمهای ظالمانه و فشارهای بینالمللی بر کشور مزید بر محدودیتهای سلیقهای داخلی، وضعیت را به جایی رسانده که جوانان برای ساختن رویاهای آیندهشان امید اندکی دارند. این تصور بیآیندگی وقتی کنار تبلیغات گسترده خارجی در دهه گذشته مبنی بر «سر و ته یک کرباسند» و القای «انتخاب نادرست مردم» در رسانههای داخلی قرار میگیرد، چنین نتیجهای خواهد داشت. مخصوصا اگر احساس محدودیت در رای دادن و بیثمری صندوق رای را به ذهن متبادر سازد.
8 سال سعی کردند دولت برآمده از رای مردم را ناکارآمد جلوه دهند و هر چهره موثری را به طریقی از دایره اثر خارج کنند. حالا دیگر کسی نمانده که در این وانفسا سخنش مقابل موجهای مهیب تبلیغات منفی خارجی و داخلی، سدی ایجاد کند.
در پس نفرتپراکنیهای سازمانی، دیگر گوش شنوایی نمانده تا اتفاقات خوب در کنار مشکلات 43 سال گذشته را بشنود. حالا دیگر نه دولتها، بلکه کل حاکمیت را ناکارآمد میدانند.
اغلب دلسوزان و پژوهشگران بر ضرورت گفتوگو تاکید دارند. تا قبل از این، گفتوگو را تبدیل به یک تابو کرده و جریان نواصولگرایی آن را ارمغانی غربی تلقی میکرد. از دلایل هجمه سنگین به رییسجمهور خاتمی نیز بیگانه دانستن مفهوم گفتوگو بود. این تقابل بیپشتوانه و بدون اندیشه، فرصتهای فراوانی را از کشور گرفت و سبب فرسایش زیادی شد.
حالا برخی «خشم و امید» را به عنوان عوامل محرک این نسل میدانند. این تلقی میتواند فرصتی برای تفکر و عمل سیاستگذاران باشد؛ به شرطی که بخواهند «ببینند» و برای توقف این شکاف و تزلزل اجتماعی اقدام کنند و با توجه به اقتضائات نسل جوان کشور، به سمت آینده حرکت کنند.