چگونه چین گرفتار دامی شد که خود پهن کرده بود؟

پایان افسانه برتری چین در جنگ با کرونا

کدخبر: ۵۳۸۱۱۹
اقتصادنیوز: در روزهای اخیر موج اعتراضات بی‌سابقه‌ای در چین علیه سیاست‌های شی‌ جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین و حزب حاکم کمونیست در شهرهای این کشور شکل گرفته است.
پایان افسانه برتری چین در جنگ با کرونا

به گزارش اقتصادنیوز اگر چه جرقه این اعتراضات به واسطه تداوم سیاست کوویدصفر و پیامدهای ناشی از آن بود، اما معترضان در تجمعات خود به چیزی فراتر از این اشاره دارند. پل کراگمن، ستون‌نویس نیویورک تایمز در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان «چگونه چین در جنگ کووید شکست خورد» این مسئله را مورد بررسی خود قرار داده است.

پایان افسانه برتری چین با کووید

آیا زمانی را به یاد می‌آورید که کووید قصد داشت چین را به عنوان قدرت برتر جهان بنشاند؟ تا اواسط سال 2021، صندوق‌پستی الکترونیکی من مملو از اظهاراتی بود مبنی بر این‌که موفقیت ظاهری چین در مهار ویروس کرونا برتری نظام چین را بر جوامع غربی نشان می‌دهد که به گفته یکی از مفسران، «توانایی سازماندهی سریع همه شهروندان را حول یک هدف واحد نداشتند.»

Vi3h0SSajQPH

با این حال، اکنون چین با وجود این‌که سایر کشورها کم‌و‌بیش به زندگی عادی بازگشته‌اند، در حال سقوط است. این کشور هم‌چنان سیاست کووید صفر خود را دنبال می‌کند و هر بار که موارد ابتلای جدید ظاهر می‌شود، محدودیت‌های شدیدی را بر فعالیت‌های روزمره اعمال می‌کند. این باعث ایجاد مشکلات شخصی و تنگنای اقتصادی می‌شود. شهرهای تحت قرنطینه تقریباً 60 درصد از تولید ناخالص داخلی چین را تشکیل می‌دهند.

در اوایل ماه نوامبر بسیاری از کارگران کارخانه غول‌پیکر فاکسکن که آیفون‌ها را تولید می‌کند،  نه تنها از ترس حبس شدن در کارخانه، بلکه از ترس گرسنگی از کارخانه گریختند. در چند روز گذشته هم، بسیاری از چینی‌ها، در شهرهای سراسر کشور، برای تظاهرات علیه سیاست‌های دولت، شجاعانه علیه سرکوب‌های خشن ایستادند.

کووید و معضله خودکامگی

شکست چین در این زمینه درس‌های مهمی به همراه دارد. درس اصلی این نیست که در مواجهه با یک بیماری همه‌گیر نباید اقدامات بهداشت عمومی را دنبال کنیم. گاهی اوقات چنین اقداماتی ضروری است. اما دولت‌ها باید بتوانند در مواجهه با شرایط در حال تغییر و شواهد جدید، سیاست خود را تغییر دهند. و آنچه ما در چین می‌بینیم مشکل دولت‌های خودکامه است که نمی‌توانند اشتباهات را بپذیرند و شواهدی را که دوست ندارند، نمی‌پذیرند.

در سال اول همه‌گیری، محدودیت‌های قوی و حتی شدید منطقی بود. تصور این‌که اجبار ماسک‌ها و حتی قرنطینه‌ها می‌تواند از گسترش ویروس کرونا جلوگیری کند، هرگز واقع بینانه نبود. با این حال، کاری که آن‌ها می‌توانستند انجام دهند، کند کردن گسترش آن بود.

در ابتدا، هدف در ایالات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر، «افقی کردن  شیب منحنی» بود تا از اوج گرفتن تعداد مبتلایان که سیستم مراقبت‌های بهداشتی را فلج می‌کرد، جلوگیری کند. سپس، هنگامی که مشخص شد که واکسن‌های مؤثر در دسترس خواهند بود، هدف این بود یا باید می‌بود که عفونت‌ها را تا زمانی که واکسیناسیون گسترده بتواند محافظت کند، به تأخیر بیاندازد. شما می‌توانید این استراتژی را در مکان‌هایی مانند نیوزلند و تایوان مشاهده کنید، که در ابتدا قوانین سخت‌گیرانه‌ای را وضع کردند که موارد ابتلا و مرگ و میر را در سطوح بسیار پایین نگه می‌داشت، سپس این قوانین را پس از واکسینه شدن گسترده جمعیت‌شان کاهش دادند. حتی با وجود واکسن‌ها، رفع محدودیت‌ها منجر به افزایش موارد و مرگ‌و‌میر شد - اما نه به اندازه‌ای که اگر این مکان‌ها زودتر باز می‌شدند، اتفاق می‌افتاد.

با این حال، به نظر می‌رسد رهبران چین بر این باور بودند که قرنطینه‌ها می‌تواند برای همیشه ویروس کرونا را از بین ببرد و حتی با وجود شواهد مخالف، به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی هم‌چنان به این باور دارند. در همان زمان، چین به طور کامل موفق به توسعه پلن بی نشد. بسیاری از چینی‌های مسن -آسیب‌پذیرترین گروه- هنوز به طور کامل واکسینه نشده‌اند. چین همچنین از استفاده از واکسن‌های ساخت خارجی خودداری کرده است، حتی اگر واکسن‌های تولید داخل این کشور که از فناوری mRNA استفاده نمی‌کنند، از واکسن‌هایی که بقیه جهان دریافت می‌کنند، تاثیر کم‌تری داشته باشند.

دامی که شی در آن گرفتار شد

همه این‌ها رژیم شی جین پینگ را در دامی می‌اندازد که خودش ساخته است. سیاست کوویدصفر آشکارا ناپایدار است، اما پایان دادن به آن به معنای اعتراف ضمنی به اشتباه است، کاری که خودکامه‌ها هرگز آن را آسان نمی‌دانند. علاوه بر این، کاهش قوانین به معنای افزایش شدید موارد و مرگ و میر است.

نه تنها بسیاری از آسیب‌پذیرترین چینی‌ها واکسینه نشده‌اند یا واکسن‌های ضعیف‌تری دریافت کرده‌اند، بلکه از آن‌جایی که ویروس کرونا سرکوب شده، تعداد کمی از چینی‌ها مصونیت طبیعی دارند، و این کشور تخت‌های مراقبت‌های ویژه بسیار کمی دارد و این کشور را فاقد ظرفیت مقابله با افزایش مبتلایان به کووید می‌کند.

وقتی شی شبیه پوتین می‌شود

این یک کابوس است و هیچ کس نمی داند چگونه پایان می‌یابد. اما بقیه ما از چین چه چیزی می‌توانند یاد بگیرند؟

اولاً، خودکامگی برتر از دموکراسی نیست. خودکامگان می‌توانند سریع و قاطعانه عمل کنند، اما هم‌چنین مرتکب اشتباهات بزرگی می‌شوند زیرا هیچ کس نمی‌تواند به آنها بگوید که چه زمانی اشتباه می‌کنند. در سطح کلان شباهت آشکاری بین امتناع شی از عقب‌نشینی از کووید صفر و فاجعه ولادیمیر پوتین در اوکراین وجود دارد.

دوم، ما متوجه می‌شویم که مهم است رهبران در برابر واقعیات گشوده باشند و در زمانی که ثابت شد اشتباه می‌کنند آمادگی تغییر مسیر را داشته باشند.

از قضا، در ایالات متحده، سیاستمدارانی که جزم‌اندیشی‌شان شبیه دگماتیسم رهبران چین است، جمهوری‌خواهان راست‌گرا هستند. چین واکسن‌های mRNA خارجی را علی‌رغم شواهد واضحی مبنی بر برتری آن‌ها رد کرده است. بسیاری از رهبران جمهوری‌خواه، حتی در مواجهه با اختلافات درون حزبی بزرگ در میزان مرگ و میر مرتبط با نرخ های متفاوت واکسیناسیون،  واکسن‌ها را به طور کلی رد کرده‌اند. این در تضاد با دموکرات‌ها است که به طور کلی از رویکرد نیوزلند پیروی کرده‌اند، البته اگر بسیار کمتر مؤثر باشد - محدودیت‌ها در اوایل، با گسترش واکسیناسیون کاهش یافت.

به طور خلاصه، آنچه می توانیم از چین بیاموزیم گسترده‌تر از شکست سیاست‌های خاص است. ماجرا این است که ما باید مراقب مستبدان بالقوه ای باشیم که صرف نظر از شواهد، اصرار دارند که همیشه حق با آن‌هاست.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید