پشت پرده سفر امیرعبداللهیان به عمان به روایت قهرمان پور/ از نقطه مطلوب توافق در اسفند ۱۴۰۰ فاصله گرفتیم
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، رحمان قهرمانپور، درباره سفر امیرعبداللهیان به عمان و اینکه آیا این سفر ارتباطی به برجام دارد، گفت: از زمان قبل یعنی از سه دهه گذشته معمولا جدیترین و اصلیترین تبادل پیام میان ایران و آمریکا از طریق عمان بود. دلیل آن هم روابط خوب و دیرینهای است که عمان با ایران از زمان جنگ داشت تا در رقابت میان ایران و عربستان به نوعی جانب تعادل را حفظ کند.
وی افزود: در سال ۹۰ مذاکرات محرمانه مقدماتی میان ایران و آمریکا در عمان شروع شد. اما در یکی دو سال گذشته بحث قطر هم مطرح شد که قطر هم کار تبادل پیام را هم انجام میداد. ضمن اینکه برخی کشورها مثل عراق هم مدعی بودند که میخواهند پیامی میان ایران و آمریکا مبادله کنند. در مقطعی حتی پاکستان هم این موضوع را مطرح کرد. به نظر من این سفر نشان داد که شاید ایران دوباره به این جمعبندی رسیده که عمان بهترین مسیر برای انتقال این پیام است و در این مقطع به احتمال زیاد سفر مربوط به برجام است.
قهرمانپور تصریح کرد: با توجه به اظهاراتی که آقای خرازی و آقای امیرعبداللهیان داشتند به نظر میرسد ایران تلاش مجددی را آغاز کرد تا مذاکرات میان ایران و ۵+۱ از سر گرفته شود. لذا باید ببینیم آیا اینبار پیامی که به عمان داده شده صرفا مربوط به بحث مذاکرات هستهای است یا بسته مفصلتری در مورد روابط ایران و آمریکا است. هنوز ما چیز زیادی در این مورد نمیدانیم و باید صبر کرد تا جزئیات این نامه بیشتر روشن شود.
قهرمانپور در پاسخ به این سوال با توجه به پالسهایی که در چند وقت اخیر از اروپا و حتی آمریکا دریافت شده؛ چقدر این احتمال وجود دارد که اگر مذاکرات برجام این بار شکل بگیرد به نتیجه نهایی برسد، گفت: واقعیت این است که ما از آن نقطه مطلوب دو طرف در اسفند ۱۴۰۰ فاصله گرفتیم. نقطهمطلوب چیزی است که در نظریه بازیها نقطه اپتیوم یا نقطه توازن است. یعنی نقطهای که در آن، دو طرف مذاکره احساس میکنند میان چیزی که میگیرند و چیزی که میدهند نوعی توازن برقرار است و در نتیجه احساس میکنند که این مذاکره یا توافق عقلانی است.
وی افزود: واقعیت این است که در اسفند ۱۴۰۰ ما به نقطه خوبی برای توافق رسیده بودیم که به هر دلیلی از آن رد شدیم. اتفاقاتی که بعد از آن و به طور مشخص در جریان جنگ اوکراین رخ داد، باعث شد محیط یا شرایط بیرونی حاکم بر مذاکرات به شدت تغییر کند. و باعث شد ما یک رقابت جدیدی بین غرب و روسیه از یک طرف و چین از طرف دیگر را شاهد باشیم. لذا هرچه جنگ اوکراین ادامه پیدا کرد و تنش میان روسیه و اروپا بیشتر شد، ما شاهد این بودیم که تمایل اروپا هم برای احیای مذاکرات برجام کمتر و کمتر شد. یادتان است که سال گذشته اروپا تلاش زیادی انجام داد که برجام احیا شود؛ چون در زمان ترامپ هم اروپا علیرغم فشارهایی که ترامپ به آنها آورد از برجام خارج نشد. اما به خاطر حساسیت ویژهای که اروپاییها نسبت به جنگ اوکراین و بهم خوردن معماری امنیتی اروپا دارند انگیزهشان برای احیای برجام کمتر شد و از طرفی آمریکا براساس تحلیلهایی که داشت احساس کرد شرایط اقتصادی ایران در حال ضعیفتر شدن است بنابراین عجلهای برای توافق و احیای مذاکرات از خودش نشان نداد.
قهرمانپور در پاسخ به این سوال که با اینکه آمریکا گفته برجام در اولویت کاری ما نیست، چقدر احتمال وجود دارد تا دوباره برجام در دستور کار نخست آمریکاییها قرار بگیرد، گفت: در سیاست هیچچیز بعید نیست و اگر ایران قرار باشد امتیازاتی را که قبلا نمیداد امروز بدهد، طبیعتا تمایل آمریکا برای توافق همچنان برقرار است. مساله و مانع اصلی این بود که ایران آن امتیازاتی که آمریکا میخواست را نمیداد و از طرف مقابل هم آمریکا حاضر نبود تضمینها را به ایران بدهد. مثلا تضمین در مورد بازگشت پول حاصل از فروش نفت یا تضمین سرمایهگذاری در ایران از جمله این موارد بود.
وی افزود: هنوز این موانع تا حدی سرجای خود باقی است. ضمن آنکه مسائل آژانس و مسائل مهم پادمانی هم در کنار آنها وجود دارد. بنابراین سوال این است که سفر آقای امیرعبداللهیان به این معناست که ایران از شروط خودش در مورد احیای برجام عقبنشینی کرده یا به این معناست که میخواهد چهارچوب جدیدی برای مذاکرات پیشنهاد بدهد. درست است که در اظهارات آقای امیرعبداللهیان میل به احیای مذاکرات از سوی ایران دیده میشود، اما در مورد موارد اختلافی و اصلی که باعث بنبست در اجرای برجام شده ما موضع رسمی از ایران نشنیدیم که آیا در مورد بحثهای مسائل مهم پادمانی ایران از مواضع خودش کوتاه آمده یا خیر.
قهرمانپور در پاسخ به این سوال که نقش عمان و قطر و تلاششان برای از سرگیری مذاکرات برجام چیست و این موضوع به چه شکل قابل تحلیل است، گفت: این موضوع در نهایت به اراده هر دو طرف برمیگردد. شکی در این نیست که تبادل پیامها مهم است اما در نهایت بازیگران براساس شرایط محیطی و منافع خودشان عمل میکنند. یعنی برداشتی که در طرف مقابل یعنی آمریکا و اروپا وجود دارد با برداشتی که در ایران وجود دارد فعلا ما را به این وضعیت یعنی بنبست در مذاکرات رسانده است.
وی افزود: واسطهگری و انتقال پیام شاید بتواند تا حدی مشکل عدم ارتباط را حل کند ولی واقعیت این است که خیلی نمیتواند در شرایط فعلی باعث تغییر معادلات حاکم بر مذاکرات شود. یعنی یکی از دو طرف باید بالاخره از خواستههای خود کوتاه بیاید تا ما دوباره به آن نقطه تعادل یا توافق بازگردیم. تحلیل شرایط میز مذاکرات و شرایط بیرونی حاکم بر میز مذاکرات نشان میدهد که فعلا از آن نقطه دور شدیم و اگر بخواهیم به آن نقطه برگردیم یکی از دو طرف یعنی ایران و آمریکا یا ایران و غرب باید از خواستههای خود کوتاه بیایند و ما هنوز نشانهای دال بر اینکه ایران یا آمریکا بخواهند از مواضعشان کوتاه بیایند، نمیبینیم و هنوز امیدوار نیستم که مذاکرات به سرعت از سر گرفته شود.