آقای رئیس جمهور! اینها منتقدند، آنها متملق؛ کدام را می پسندید؟
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: این روزها دولت سیزدهم و شخص رییسجمهور زیر ضرب انتقادات تند چهرههای سیاسی، رسانهها و حتی شهروندان عادی قرار دارند.
آنچه تیغ مخالفان و منتقدان دولت را تیز میکند، وعدههایی است که آقای رییسی در دوره تبلیغات انتخاباتی مطرح کرده.
آن قولها با همه زیبایی و فریباییاش برخلاف آنچه ادعا میشود برخاسته از نظرات کارشناسی نبوده. مثلا احداث 4میلیون مسکن با ظرفیتهای مالی کشور نمیخوانده است. همچنینوعدههای غیرعلمی و غیرعملیاتی مانند نصف کردن و تکرقمی کردن تورم یا ایجاد یک میلیون شغل .
کارگزاران دولت وقتی نتوانستند این قولها را محقق سازند ابتدا به ارایه گزارشهای نادرست و غیرواقعی درباره پیشرفت کارها پرداختند و به «دستاوردتراشی» مشغول شدند. در مرحله بعدی هم راهی جز فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن دولتهای قبل برایشان باقی نماند.
در اینکه بخشی از مشکلات فعلی محصول عملکرد دولتهای پیشین و مشخصا دولت روحانی است بحثی وجود ندارد، اما این سوال جدی وجود دارد که مگر آقای رییسی با احاطه کامل به موضوعات، مسوولیت نپذیرفته؟ از طرفی احاله وضع موجود به گذشتگان، از دولت شخصیت بهانهگیر در اذهان ترسیم میکند که قطعا به نفع آقای رییسی نیست.
اگر دولت از خودش این سوال را بپرسد که «در این شرایط با افکارعمومی و منتقدان و نخبگان چه باید کرد؟» گام بزرگی را برداشته، هرچند که تاکنون رفتاری درخور در این حوزه نداشته است. مثلا یکی از شیوههایی که از سوی افراد و رسانههای وابسته به دولت به کار گرفته شده حمله به منتقدان از طریق ناسزاگویی و ایراد اتهامات خندهدار است. در این روش نخنما شده همه منتقدان به دروغگویی، همسویی با امریکا و دشمنان، روی برگرداندن از نظام، ندامت از گذشته و نظایر آن متهم میشوند. پشت بند این اتهامات هم درخواست از دستگاه قضایی برای بگیر و ببند و توقیف مطرح میشود.
شاید این شیوه در دهه 60 پاسخ داده باشد اما امروزه و با ارتقای هوشمندی جامعه و از آن بالاتر عملکرد بسیار ضعیف دولت، نتیجه وارونه دارد و اعتبار دولت را مخدوش میسازد. دولت احمدینژاد مدتی به این روش متوسل شد، اما از آن باری نبست.
همچنین درخواست برخورد قضایی با منتقدان، پوست خربزه گذاشتن زیر پای دولت است. اینکه دولت راسا از مخالفان شکایت کند یا برای شکایتهایش نایب بگیرد و ماموریت پروندهسازی و شکایت را به دستگاههای دیگر واگذار کند، تکرار راه رفته و ناکامی است که قبلا اجرا شده و به نتیجه نرسیده است.
اگر دولت با نگاهی دقیق، سینهچاکان خود را آنالیز کند، به نتایج جذاب و شیرینی خواهد رسید. از جمله اینکه اکثر آنها فاقد وجاهت سیاسی و اجتماعی و حرفهایاند. دیگر اینکه اگر حربه ناسزاگویی از آنها گرفته شود، چیزی جز یک موجود لال بیمصرف از آنها باقی نمیماند. دیگر ویژگیشان اینکه از خود هویت مستقل ندارند و به همین دلیل اگر پول فاکتورشان پرداخت نشود، جذب جای دیگری میشوند و برای کارفرما و مغازهدار جدید کار میکنند.
بسیاری از منتقدان کنونی برخلاف ذهنیتی که برای مقامات ارشد دولت ساختهاند اگر دلسوزیشان برای ایران و نظام بیش از دولتیها نباشد (که هست) قطعا کمتر نیست. اگر نقدی میکنند و سخنی میگویند تنها به اعتلای کشور میاندیشند. عداوتی با کسی ندارند و صدالبته که عقد اخوتی هم نبستهاند. هرچند به رییسجمهور فعلی رای نداده باشند، اما موفقیت او را موفقیت خود میدانند و از این جهت شاید با منتقدان دولت قبل (که حامیان دولت کنونیاند) تفاوت 180درجهای دارند. این منتقدان، عملا اجازه نمیدهند اپوزیسیون خارجنشین مجال زیادی پیدا کند. پس حذف منتقدان یعنی باز کردن راه برای اپوزیسیونی که نه نظام را قبول دارد، نه دولت را و نیز جز به براندازی نمیاندیشد.
ادب و آداب نقد میگوید که برخلاف بزککنندگان رفتار مسوولان، واقعیت بیپیرایه را بازنمایی کنند تا مسوولان دچار توهم نشوند. دل بستن به مجیزگویان و متملقانی که در تاروپود بعضی دستگاهها حضور دارند، نه سکه و دلار را ارزان میکند، نه تورم را پایین میآورد، نه اشتغال ایجاد میکند، نه تحریمها را از بین میبرد، بلکه تنها کارکردش این است که حس خودشیفتگی را در مسوولان افزایش میدهد.
بین متملقان کاسب و منتقدانی که حتی ممکن است گهگاه تند و بیانصاف باشند، انتخاب با دولت است!