دفاع به جای حمله؛ استراتژی نجاتبخش برای کییف
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، «پلن A» آمریکا در اوکراین در وضعیت بحرانی است.
به نوشته نشریه تایمز، آنها معتقد بودند حتی اگر در نهایت ثابت شود که اوکراین قادر به بیرون راندن نیروهای روسیه از تمام خاک خود نیست، این ضد حمله به کییف اهرم قابل توجهی در میز مذاکره خواهد داد. در کمترین حالت، اوکراین به عنوان یک کشور قوی و مستقل از جنگ خارج میشد، با ارتشی که از سوی غرب حمایت میشود و قادر به دفع هرگونه تجاوز دیگر روسیه برای سالهای آینده خواهند بود.
محاسباتی که اشتباه از آب در میآیند
با گذشت حدود شش هفته از ضدحمله اوکراین، همهچیز طبق برنامه پیش نمیرود. اگرچه تخمینها از خسارات متفاوت است، اما اوکراین تعداد قابل توجهی از نیروها و تسلیحات خود را از دست داده، در حالی که پیشرفت ناچیزی در برابر تدافعات قدرتمند روسیه داشته است.
با وجود تلاشهای بیوقفه برای استخدام و سربازگیری، اوکراین سربازان نسبتاً کمی دارد و نمیتواند از مزیت سه به یک نیروی انسانی، که عموماً برای یک حمله موفقیتآمیز ضروری تلقی میشود، استفاده کند. ذخایر گلولههای توپخانه و موشکهای ضد هوایی این کشور که برای موفقیت در میدان نبرد حیاتی هستند، در حال کاهش است. در نتیجه، نیروی هوایی روسیه - که طی سال گذشته در مواجهه با پدافند هوایی مؤثر اوکراین به ندرت مورد استفاده قرار میگرفت - اکنون در نزدیکی خطوط مقدم به طور فعالتر عمل میکند و نیروهای مهاجم اوکراین را تحت فشار قرار میدهد.
مقصر کیست؟
تلاش برای یافتن مقصر از همین حالا شروع شده است. مقامات اوکراینی به طور فزایندهای غرب را به دلیل عدم ارائه زرهپوش، هواپیما، توپ، موشک و مهمات کافی سرزنش میکنند.
مقامات ناشناس آمریکایی اما اوکراینیها را به دلیل انجام ندادن عملیات تسلیحات ترکیبی به سبک غربی، برای مانور دادن و پیشی گرفتن از مخالفان روس خود سرزنش میکنند.
راهحل سریعی وجود ندارد
صرفنظر از اینکه چه کسی مقصر است، هیچ راه حل سریع یا آسانی برای مشکلات موجود در ضد حمله وجود ندارد. حتی اگر ایالات متحده و ناتو حجم تسلیحات و مهمات کافی برای تامین اوکراین را داشته باشند، مسائل اساسی را نمیتوان به سادگی با تامین تسلیحات پیشرفته برای اوکراین حل کرد. عملیات تسلیحات ترکیبی یکی از پیچیدهترین تاکتیکها در جنگهای متعارف است و در تنگنا نمیتوان آن را آموخت.
برای مثال، ارتش ایالات متحده مدتهاست که بر انعطافپذیری تاکتیکی، توانایی قضاوت و ابتکار افسران درجهدار و افسران پایینتر خود تکیه کرده است. مفهوم «فرماندهی مأموریت» جزء حیاتی عملیاتهای تسلیحات ترکیبی آمریکا است، که حتی جوانترین تفنگداران یا سربازان را قادر میسازد تا در میدان نبرد شتاب عملیات را حفظ کنند، به ویژه در طی عملیاتهای تسلیحاتی ترکیبی، که بسیار پویا و روان هستند. این رویکرد در طول نزدیک به 100 سال توسعه و آموزش مداوم اصلاح شده است.
در مقابل، اوکراین تجربه کمی در عملیات تسلیحات ترکیبی به سبک غربی دارد و زمان کافی برای آموزش تعداد زیادی از نیروها با این رویکرد جنگی را ندارد. در حالی که ارتش اوکراین به آرامی شروع به انطباق کرده است، اما دکترین آن هنوز عمیقاً در فرهنگ و تاکتیکهای تهاجمی دوران شوروی ریشه دارد، که تصمیمگیری را در راس متمرکز میکند و در عین حال سربازانی را که جرات انحراف از برنامه را دارند مجازات میکند. در اصل، اوکراین باید ارتش خود را بازسازی کند و فلسفه جدیدی را برای اجرای مؤثر جنگهای تسلیحات ترکیبی ایجاد کند.
شکاف بحرانی کییف؛ سلاح جادویی در کار نیست
اما حتی چنین تحول گستردهای باز هم شکاف بحرانی اوکراین در این جنگ را حل نخواهد کرد: قدرت هوایی. بر اساس گزارش سرویس تحقیقات کنگره، نیروی هوایی اوکراین 132 هواپیما دارد، در مقایسه با 1391 فروند هواپیمای روسیه.
تامین دهها جنگنده F-16 برای کییف، که شرایط پیچیده تعمیر و نگهداری آنها باعث میشود برای وضعیت اوکراین مناسب نباشند، این شکاف را برطرف نخواهد کرد. همانطور که رئیس ستاد مشترک ارتش، ژنرال مارک میلی، در ماه می به پولیتیکو گفت، «هیچ سلاح جادویی در جنگ وجود ندارد، اف-16ها جادویی نیستند و هیچ چیز دیگری هم این گونه نیست.»
قمار بزرگ و گزینههای کییف
با توجه به چنین شرایط سختی، انتخاب کییف چیست؟ یکی از گزینهها حفظ مسیر فعلی خود و شرط بستن روی این است که نزاعهای داخلی اخیر ممکن است باعث فروپاشی ارتش روسیه - و در نهایت رژیم پوتین - از درون شود. با این حال، خطرات چنین قماری بزرگ خواهد بود. اگر اوکراین به حملات کم تعداد و بدون پشتیبانی خود به تدافعات محکم روسیه ادامه دهد، ممکن است منابع خود را تمام کند و به طور خطرناکی در برابر ضدحمله روسیه آسیب پذیر شود. این قبلاً هم اتفاق افتاده است: در سال 1943، نبرد کورسک، ذخایر ارتش آلمان نازی را تهی کرد و به شوروی اجازه داد تا در خط مقدم طولانی که نازیها قادر به مدیریت آن نبودند، ضدحمله انجام دهد. نتیجه، قتل عامی بود که تا زمان حضور ارتش سرخ در برلین متوقف نشد.
واقعیت این است که اوکراین گزینه بهتری هم دارد. اوکراینیها با تغییر تمرکز خود از حمله به دفاع و در عین حال کوتاه کردن و تقویت خطوط دفاعی خود، میتوانند ارتش روسیه را وادار کنند که مواضع دفاعی خود را ترک کند. زمانی که اوکراین نیاز به دفاع از قلمرو کمتری داشته باشد، میتواند نیروهایش را در نقاط حساس در طول جبهه جمع کند و فرماندهانش را قادر میسازد تا در عین حفظ ذخایر حیاتی مهمات، تأثیر خودروهای زرهی و توپخانه خود را به حداکثر برسانند. به کارگیری این تغییرات اکنون اوکراین را قادر میسازد تا مناطقی از منطقه دونباس را - که روسیه رسماً آنها را ضمیمه کرده اما هنوز تصرف نکرده است - حفظ کند و کییف را در موقعیت چانهزنی قویتری نسبت به حمله متقابل شکستخوردهاش قرار دهد.
دفاعی بازی کردن ذاتاً سادهتر از انجام یک حمله بزرگ است و احتمال موفقیت نظامی اوکراین در چنین رویکرد جایگزینی زیاد خواهد بود. ارتش امروز روسیه، ارتش سرخ 1943 نیست، و روشن نیست که روسها ظرفیت لجستیکی و سازمانی برای رسیدن به کیف را دارند یا خیر. ارتش اوکراین برای نزدیک به یک سال و نیم نشان داده است که قادر است عملیات تهاجمی روسیه را، به ویژه با حمایت و تشویق مستمر غرب متوقف کند.
مسلما تغییر جهت اوکراین به سمت دفاع به خودی خود روسیه را به میز مذاکره سوق نخواهد داد. اما، اگر همراه با رویکرد دیپلماتیکی باشد که روسیه را به پایان دادن به درگیری تشویق کند و نه طولانی کردن آن - با هدف دور نگه داشتن اوکراین از ناتو- میتواند روسیه را ترغیب کند تا از طریق پایان دادن به جنگ از طریق مذاکره، دستاوردهای محدود خود را تضمین کند. زمان تلاش برای این کار فرا رسیده است.