واگنر؛ فرزند ناخلف پوتین در قاره سیاه!
به گزارش اقتصادنیوز ، واگنر بازتاب سیستمی است که ولادیمیر پوتین ساخته است. همان فرصت ها و چالش هایی که واگنر را ایجاد کرد، تمایل و ظرفیت دولت روسیه را برای جایگزینی اش را محدود می کند. واگذار کردن این گروه به بلاروس صرفا تکرار سیاست هایی است که زمینه ساز ساخت چنین گروهی شده.برای پیش بینی آینده واگنر، باید بفهمیم واگنر چه بود. تحلیلگران تاریخ را جستوجو کردهاند تا پیشینههایی بیابند: از فردریک کبیر تا رونین ژاپن فئودال. اما بهترین پاسخ این است که واگنر موجودیت تازه ای است. همانطور که سرگئی الدینوف، کارشناس آفریقا، به فارین پالیسی گفت: «واگنر یک پدیده جامعهشناختی است، پدیدهای که تنها میتواند در چارچوب روسیه در زمان معینی در دنیایی که بهطور فزایندهای به هم مرتبط است، ظاهر شود».
واگنر فرزند ناخلف امپراتوری پوتین
سیستم روسیه ترکیبی از موسسات و افرادی است که در رقابت با هم هستند تا پروژه هایشان را در چارچوب منافع دولت تنظیم کنند. در چنین چارچوبی، کارآفرینان سیاسی آنچه را که فکر میکنند برای روسیه و حسابهای بانکیشان مفید است دنبال میکنند. واگنر برخاسته از نیاز دولتی بود تا اعتماد به نفس تضعیف شده ارتش روسیه را تقویت کند. در همین راستا رابطه بین واگنر و کرملین همیشه در بستر سیاسی حاکم قابل تبیین بود.به عنوان مثال، سال 2016، فعالیت گروه واگنر در سوریه، بخشی از مداخله ارتش روسیه در این کشور جنگ زده بود، پس از مشارکت واگنر در فرایند بازپس گیری پالمیرا از داعش، به واسطه اصرار وزیر دفاع روسیه واگنر سلاح های خود را به ارتش روسیه تحویل داد و از سوریه خارج شد.
پس از آن پریگوژین شرکت جدیدی به نام اورو پولیس را ایجاد کرد و با دولت سوریه قراردادی برای آزادسازی میادین نفتی در ازای 25 درصد سود امضا کرد. دسامبر 2016، داعش، ارتش روسیه را از پالمیرا بیرون راند. وزارت دفاع یک بار دیگر از واگنر خواست تا سلاح دریافته کرده و به میدان بیایند. تحولات سوریه ویژگی سیستم روسیه را آشکار کرد. شبکه واگنر تلاش داشت تا خود را در زیرساختهای امنیت ملی روسیه، که خود شبکهای از گروههای ذینفع قدرتمند بود، بازتعریف کند.
مانور واگنر از سوریه تا آفریقا
همزمان با آزادی عمل نخبگان روسیه، به پریگوژین اجازه داده شد تا با دولت های خارجی قرارداد امضا کند. در آن برهه زمانی، پریگوژین به روایتی نیاز داشت تا قراردادهای خارجی را به بهانه پیشبرد «منافع ملی» روسیه توجیه کند. سال 2017، عمر البشیر، رهبر سودان با کرملین لابی کرد تا از کشورش در برابر نفوذ ایالات متحده محافظت کند. الدینوف در این باب گفت: «اما این غیرممکن بود که ارتش روسیه نیرو بفرستد.» تنها گزینه مناسب از منظر سرگئی لاوروف، اعزام پیمانکاران بود.استفاده از پیمانکاران در آفریقا امری رایج است. در همان سال و به دنبال اختلاف نظر در شورای امنیت در باب تحریم تسلیحاتی آفریقای مرکزی (CAR)، دیپلمات های فرانسوی به رئیس جمهور این کشور گفتند تا با روسیه تماس بگیرد. لاوروف که مشتاق یک پیروزی دیگر در سیاست خارجی بود، از این فرصت استفاده کرد. او مقامات آفریقای مرکزی را به روسیه برد و قراردادی برای ارسال اسلحه و مربیان به دولت تحت محاصره در بانگی منعقد کرد.
سال 2019، واگنر و پریگوژین در عرصه سیاست خارجی کارت آس دیگری دادند. آنها دولت آفریقای مرکزی و 14 گروه مسلح را گرد هم آوردند تا توافقنامه صلح 2019 خارطوم را امضا کنند. با وجود شکست در اجرای آن، این یک توافق صلح است که جامعه بینالمللی همچنان از آن حمایت میکند.اما در سوریه، واگنر دائما توسط وزارت دفاع روسیه کنترل می شد، اما با گذشت زمان، انفعال نهادهای امنیتی کرملین به پریگوژین اجازه داد تا سرمایه گذاری ها و پروژه های تجاری را آن طور که صلاح می دید دنبال کند.تا اواخر سال 2020، عملیات نظامی واگنر بر آموزش متمرکز بود. اما انتخابات ریاست جمهوری در آفریقای مرکزی توافق شکننده خارطوم را برهم زد. شش امضاکننده، اتحاد جدیدی را تشکیل دادند و به سمت بانگی پیش رفتند. شورشیان تصور می کردند قادرند واگنر را بیرون کنند، محاسباتشان نادرست بود، واگنر قدرتمندتر شد.
چرایی مانور واگنر در قاره سیاه
واگنر در آفریقای مرکزی شبکهای از افراد را تعریف کرد که وظایف دولتی و شرکتی - دیپلماسی، نظامی، تجاری - را اجرایی کرده و با شبکههای قدرتمند محلی در تعقیب پروژههای سودمند و سودآور در تعامل بودند. با گذشت زمان، این شبکه ها به یکدیگر وابسته شدند. واگنر موازنه قدرت را به نفع بانگی تغییر داد، اما شیوه های تاریخی حکومت - رابطه بین گروه های مسلح و دولت و بین مرکز و پیرامون - در آفریقای مرکزی تغییر چندانی نکرد. اگر شروع واگنر بازتابی از روسیه پوتین بود، موفقیت آن در خارج از کشور تنها به لطف شرایط خاص جهانی امکان پذیر شد.واگنر انحراف در سیاست روسیه در آفریقا نیست، بلکه چیزی است که گراهام هریسون آن را «بخشی از مجموعه تکنیکهای حکومتداری» مینامد که رهبران آفریقایی برای مدیریت بیثباتی دائمی بدان ها متوسل می شوند.
در واقع، آفریقایی ها اهرم قابل توجهی در برخورد با واگنر دارند. هر درگیری که واگنر در آن مداخله دارد مجموعه ای منحصر به فرد از موانع و فرصت ها را فراهم می کند، که توضیح می دهد که چرا عملیات در هر کشور به شدت متفاوت است.برخلاف آفریقای مرکزی، واگنر در مالی با دشمن خطرناک تری مواجه است و شبکه های محلی ثابت کرده اند که تمایل زیادی به حفظ مالکیت بر دارایی ها دارند. ماموریت نظامی واگنر در سودان نیز هرگز از آموزش به ضد شورش نرسید. در آفریقا، واگنر از یک موجودیت مورد حمایت دولت به یک نهاد دولتی تبدیل شد. اما در اوکراین، پس از حمله روسیه، پریگوژین مجبور شد با همان رقبا و نهادهایی که در گذشته او را به چالش کشیده بودند، رودرو شود.