حمله روزنامه اصولگرا به یک روحانی؛ اینکه می گویید می توان به افراد بهتان زد، یعنی کشاندن مملکت به جنگ داخلی
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: فردی ملبس به جامه روحانیت درحالی به بهانه دفاع از ولیفقیه هتکحرمت مخالفان را جایز شمرده و آنها را فاسق نامیده است که مشی خود امامین انقلاب حتی در مورد فاسقان خلاف این رویه بوده و بارها بر رعایت ادب در مواجهه با مخالفان تاکید کردهاند. رهبر انقلاب سال 94 در دیدار با ائمه جمعه در مورد رعایت حق مخالفان بیان میکنند: «فرض کنید شما با یکی مخالفید، میخواهید راجعبه او حرف بزنید؛ دوجور میشود حرف زد: یکجور میشود هتاکانه و بیباکانه و بیادبانه حرف زد؛ یکجور هم میشود مودب حرف زد. شما ببینید در قرآن کریم در بسیاری از موارد وقتی صحبت از فاسقین است، صحبت از کافرین است، صحبت از بدهای اشرار عالم است، میفرماید: وَ لکنَّ اَکثَرَهم لا یَعلَمون. نمیگوید همه آنها؛ ملاحظه میکنید؛ بالاخره یک اقلی هستند بین همینها که اینها تعقل دارند؛ قرآن کریم ملاحظه حق آنها را میکند و «اَکثَرَهم» میفرماید.»
امام خمینی(ره) نیز تهمت زدن به مخالف و تضییع حق وی را اینگونه نهی میکنند: «درمورد یک آدم ولو آنکه مخالف چیزی باشد حق اهانت نیست. حق آن است که جزایش داده شود، اهانت چرا به او کنیم. تعرض به خانواده او نباید باشد. ما میخواهیم اسلام باشد... نباید ما هی کلمه انقلاب را بگذاریم و بگوییم هرکاری کردیم انقلاب است. مگر اسلام عوض میشود در انقلاب. اسلام همان اسلام است. شما میگویید میخواهید اسلام و احکام آن را پیاده کنید، باید با تمام احتیاطات و دقتهای لازم امور مورد بررسی قرار گیرد.»
این موارد گوشهای از آموزههای اخلاقی و تربیتی کسانی است که بهعنوان ولیفقیه در جامعه اسلامی ایفای نقش کردهاند و اگر کسی خود را تابع و مدافع ولیفقیه میداند منطقا باید به مشی اخلاقی و رفتاری آنها نیز پایبند باشد نه اینکه خود تبدیل به کاسه داغتر از آش شده و با جایز توصیف کردن هتکحرمت به مخالفان احکام و جامعه اسلامی را در معرض اتهام قرار دهد. در غیر این صورت منطق و چه بسا نیت فرد مدافع است که زیر سوال میرود.
دوستان نادان پیشبرنده سناریوهای غربی برای تجزیه ایران
فرد روحانی در صحبتهای خود هتکحرمت مخالفان ولایت فقیه را جایز شمرده و برای توجیه حرف خود حفظ نظام را بهانه میکند و توجهی ندارد که صحبتهای او بیش از آنکه به حفظ نظام کمک کند حیثیت نظام اسلامی را خدشهدار میکند. در شرایطی که براندازان و دولتهای غربی متحد با آنها سالهاست از درگیری مستقیم با ایران ناامید شده و امید به تضعیف کشور از طریق شکاف اجتماعی و ایجاد نزاعهای داخلی بستهاند تا ایران را نیز همچون سوریه پساداعش به تلی از خاک تبدیل کنند.
دلسوزان داخلی باید مراقب باشند که در دام این طراحی نیفتاده و پازل اختلافافکنی را تکمیل نکنند. اظهاراتی نظیر آنچه از جانب این روحانی مطرح شده بیش از آنکه به قول خودش به حفظ نظام کمک کند به پیشبرد سناریوی غربیها برای تجزیه خاک و جامعه ایرانی کمک میکند.
برای برندهتر شدن قیچی دولتهای غربی و تکهتکه کردن نقشه جغرافیایی ایران کلمات تیز یک مدافع نادان همانقدر و چه بسا بیشتر از تیغ یک فرد آشوبطلب که کمر به قتل حافظان امنیت کشور بسته کارایی دارد. برای اینکه تیغ این قیچی از کار بیفتد باید خطاب به برخی که در خوشبینانهترین حالت دغدغه حفظ نظام را دارند اما عقلانیت لازم را نه، این جمله را گفت که بهترین کار برای شما که میخواهید نظام را حفظ کنید هیچ کاری نکردن است.» این جمله بهویژه در شرایط فعلی که جبهه شکستخورده اپوزیسیون با حمایت علنی رژیمصهیونیستی و غیرعلنی سرویسهای امنیتی غربی برای تجدید قوا تلاش میکند و بنا دارد تا تصویر دروغین از خیابانهای ایران را به بهانه سالروز فوت مهسا امینی بازسازی کند بسیار کارایی دارد. فراخوانهای براندازان شکست دیگری خواهد خورد به شرط آنکه برخی با اظهارات شکافزای خود نوع دیگری از فراخوان شکاف را منتشر نکنند.
حتما ضد ولایت فقیه را هم شما تعیین میکنید
علاوهبر جایزه بودن هتکحرمت مخالفان که امامین انقلاب آن را خلاف حق دانستهاند یک گزاره غلط دیگر نیز در اظهارات این روحانی وجود دارد. او در اظهاراتش بدون اینکه حد و حدودی مشخص کند میگوید: «کسی که کتبا، زبانا و عملا با فقیه حاکم مخالفت کند فاسق است.» با شنیدن این اظهارات سوالات مهمی به وجود میآید. اساسا چه کسی تعیین میکند کدام نوشته و عمل خلاف مشی رهبری است؟ آیا هر اختلاف نظری به معنی ضدیت با ولایت فقیه است؟ آیا کسی که اظهارات خودش کاملا برخلاف مشی اخلاقی ولیفقیه است میتواند مخالفان ولیفقیه را هم تعیین کند؟ اگر قرار باشد بنا به توصیه این روحانی هرکسی که مخالف ولیفقیه است هتکحرمت شود پس اولین نفری که باید مورد هجمه قرار گیرد خود اوست چراکه زبانا با اظهارات ولیفقیه مخالفت کرده است. مشی غلطی که این روحانی در پیش گرفته در عالم سیاست توسط بسیاری از افراد به کار گرفته میشود؛ افرادی که خود را معیار حق دانسته و با نیتهای خالصانه و غیرخالصانه به سراغ قضاوت و برچسبزنی به افراد میروند.
اظهارات یک روحانی ناشناخته موضوعیت ندارد
زمانی که یک مقام مسئول یا یک چهره مشهور اظهاراتی را مطرح میکند بهواسطه بازتاب اجتماعی که این اظهارات دارد پرداخت انتقاداتی به آن نیز الزامی میشود. اما چنین اصلی در مورد افرادی که در فضای اجتماعی موضوعیت ندارند صدق نمیکند. زمانی که فردی عادی حرفی غیرمنطقی مطرح میکند لزومی ندارد در فضای رسانهای به اظهارات او پرداخته شود. ممکن است روزانه دهها شخصیت ناشناخته و کمترشناختهشده در گوشه و کنار کشور اظهارات عجیبوغریب مطرح کنند اما لزومی ندارد صحبتهای غلط آنها را بازتاب کرد. اما برخی رسانهها با منتشر کردن اینگونه اظهارات از افرادی که هیچگونه مرجعیتی ندارند تصویری غلط از جامعه روحانیت و احکام اسلامی ارائه میدهند. حال آنکه اگر قرار است این احکام مورد قضاوت قرار گیرد باید به نظر مراجع اصلی آن رجوع کرد.