برندگان واقعی جنگ اوکراین!
به گزارش اقتصادنیوز ، نظم جهانی در موقعیتی متزلزل قرار دارد؛ چرا که قدرت های میانی وارد کنش و واکنش های پیچیده ای شده اند. «قدرتهای میانه» عبارتی است که در طول جنگ سرد در لغت نامه های سیاسی تعریف شد؛ در آن بازه زمانی مراد بازیگرانی بود که از قدرت نفوذ و سلطه ای اندک برخوردار بودند.امروز، نفوذ قدرتهای میانی به سرعت در حال افزایش است، زیرا آنها منابع و اراده لازم برای تسهیل حل بحرانهای کنونی را در اختیار دارند.
عصر قدرت نمایی قدرت های میانه
عربستان سعودی، به قدرت متوسط رو به رشد تبدیل شده، بازیگری که اخیرا میزبان مذاکراتی درباره جنگ اوکراین بود. سال گذشته نیز ترکیه، به عنوان یکی از قدرتهای میانی بستر را برای مذاکرات بین روسیه و اوکراین فراهم کرد. در حالی که رایزنی ها به چالش حاکم پایان نداده، اما نقش آفرینی قدرت های میانه در نبرد اوکراین قابل چشم پوشی نیست.دلایل متعددی وجود دارد که نشان می دهد نفوذ قدرت های میانی اخیرا گسترش یافته است.
نخست، هدف این گروه ازکشورها برقراری روابط خوب با همه طرفها است. ترکیه یکی از اعضای ناتو است اما با روسیه تعامل دارد. عربستان هم با آمریکا و هم با روسیه روابط مثبتی را تعریف کرده. هند و اندونزی راه میانه تازه ای را تعریف کرده و روابطشان را همزمان با شرق و غرب حفظ کردهاند و در منازعات ژئوپلیتیکی بی طرف عمل می کنند.قزاقستان نیز به عنوان قدرت متوسط در حال ظهور، در این دسته قرار می گیرد. این بازیگر با همه همسایگانش از جمله چین و روسیه و همچنین با کشورهای اروپایی و ایالات متحده روابط خوبی دارد. این بدان معناست که قزاقستان می تواند بین شرق و غرب، شمال و جنوب به سان پل عمل کند.
از حاشیه تا متن
آنگونه که ریل کیلیر ورد نوشته، سیاست خارجی عملگرایانه قدرتهای میانی، این گروه از بازیگران را قادر میسازد تا به عنوان میانجیهای عینی عمل کنند، نقشی که قدرتهای جهانی به واسطه ذهنیت و تقابل بلوکها قادر به ایفایش نیستند. رویکرد بازیگرانی چون قزاقستان، عربستان، ترکیه نشان میدهد که کشورهای متوسط با پیروی از سیاست خارجی معقول میتوانند به کلید حل بحرانهای جهانی تبدیل شوند.از منظری دیگر باید گفت، قدرتهای متوسط به اصول منشور ملل متحد متعهد هستند. جنگ اوکراین صرفا موجب تشدید اختلافات ایدئولوژیک شده است. با این حال به باور این گروه از بازیگران، منشور سازمان ملل می تواند دستور العملی مفید باشد.
اکثر قدرتهای متوسط به اصول منشور سازمان ملل متحد پایبند هستند؛ اصولی که از گفتگو، تجارت، چندجانبهگرایی و دیپلماسی حمایت میکنند. به باورشان سازمان ملل متحد تنها نهاد جهانی است که می تواند همه کشورها را کنار هم تعریف کند. با این حال قدرتهای میانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد حضور ندارند. از همین رو ناظران از بازتعریف این نهاد می گویندف تا بدین طریق قدرت های میانی بتوانند قدرت مانور بیشتری پیدا کنند.
روابط بین الملل مدت هاست تحت تأثیر نقش قدرت های بزرگ قرار گرفته است. با این حال جهان در حال تغییر است. خواه عربستان سعودی با پیروی از رویکرد متعادل کننده یا قزاقستان در قامت بازیگر تسهیل کننده همکاری بین شرق و غرب، قدرت های متوسط توانسته اند افسار دیپلماسی جهانی را در دست بگیرند.چنین پیشرفتی خوشایند است، زیرا قدرتهای میانی برای بازسازی فرهنگ چندجانبهگرایی و تعامل دیپلماتیک جهانی بیش از حد قطبی شده قادرند از توان خود استفاده کنند.