شدتگیری اختلافات انتخاباتی در اردوگاه اصولگرایان!
به گزارش اقتصادنیوز در این گزارش آمده است: محافظهکاران در جدیدترین ابداعات خود، یک تشکل جدید انتخاباتی ایجاد کردهاند؛ اینبار با نام «مبنا»، بر وزن «جمنا» و «شانا» و ...! «مبنا» مخفف «مجمع بیداری نیروهای انقلاب» است که مشخص نیست منظور از بیداری نیروهای انقلاب چیست؛ البته این موضوع را متبادر میکند آنهایی که در این همایش حضور یافتهاند به نوعی «بیدار» محسوب و غایبان در «خواب» فرض میشوند.
اما جدای از رقمهای ادعایی حاضرین، مساله مهمی که در این همایش و روزهای بعد از آن خودنمایی کرد، شکاف عمیق میان محافظهکاران یا همان اصولگرایان است. در این همایش تعداد زیادی از چهرههای محافظهکار در آن حاضر نبودند. این مساله به مذاق حامیان همایش خوش نیامد و سعی کردند تا نه تنها عدم حضور چهرههای شاخص را کمرنگ و کم اهمیت جلوه دهند، بلکه وزن سیاسی این همایش را بالا ببرند.
«طردشدگان سیاسی» ناراحت شدهاند!
روزنامه «صبح نو» نزدیک به طیف نو اصولگرایی یا همان قالیباف، در شماره روز دوشنبه خود، پس از بررسی فضای رسانههای منتقد، آن دسته از رسانههایی که به موضوع غیبت چهرههای نامآشنای محافظهکاران در این گردهمایی اشاره کردهاند را «طردشدگان سیاسی» دانست که «نمایش حضور و غیاب» را به دست گرفتهاند. البته در جملات بعدی این ادعا، مشخص میشود که منظور از طردشدگان سیاسی چه کسانی هستند؛ آنجایی که نوشته «عرصه از طرف احزاب خودشان خالی بود و چون جریانی مهمتر از «مبنا» کنش جدی انتخاباتی نداشت، ناچار شدند از مبنا سخن به میان بیاورند و ضعف حضور و کنش جدی خود را با پرداختن به «مبنا» جبران کنند.» هدف این جملات را باید طیفهای غایب محافظهکاران در این همایش درنظر گرفت؛ از جبهه پایداری تا جامعه اسلامی مهندسین و در میان چهرهها میتوان به محمدرضا باهنر، مرتضی آقاتهرانی، حمید رسایی، منوچهر متکی، علیرضا زاکانی، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، مهرداد بذرپاش اشاره کرد و البته مهمترین چهره غایب این همایش، «ابراهیم رییسی» رییسجمهوری مستقر که ریاستجمهوری او مدیون همین تشکلهای انتخاباتی محافظهکاران است.
واکنش منفی روزنامه نزدیک به قالیباف
روزهای بعد از برگزاری همایش، اردوگاه محافظهکاران شاهد تشتت و عمیقتر شدن شکافها بود. روزنامه صبحنو نزدیک به قالیباف در شماره روز یکشنبه خود، این همایش را «اجماع اصولگرایان» در نظر گرفت که معنای دیگر این جمله، آن است که غایبان خارج از اجماع اصولگرایان هستند. این روزنامه در واکنش به انتقادات مطروحه از سمت حمید رسایی و برخی رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان به تندی به آنها حمله کرد. صبحنو به نقل قول از حمید رسایی، رییس کمیته انتخاباتی «شریان» پرداخت که گفته بود «گفتند کی به کیه، پیاز داغش را زیاد میکنیم، میگوییم ۴۰۰۰ نفر شرکت کردهاند تا هم مردم ما را باور کنند و هم بقیه بترسند و کنار بکشند! با اتوبوس از هر استان ۳۰ نفر آوردید و پیاز داغش را زیاد کردید. اگر هزینه پذیرایی، نهار، پول بلیت و تردد میهمانان شهرستانیها را میانگین حساب کنیم، فقط هزینه همین یک جلسه میشود ۴۰۰۰ نفر، میانگین هر نفر ۴۰۰ تومان میشود یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان! تا انتخابات که پنج ماه دیگر است و صدها جلسه باید برگزار شود، چه اتفاقی میافتد؟»
محمد مهاجری فعال سیاسی منتسب به جریان اعتدالیها نیز در یادداشتی نوشته «شخص آقای قالیباف، مروج شفافیت است و انصافا تلاشهای او برای مقابله با شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت که زیر بار شفافیت نمیرفتند قابل ستایش است. از طرفی طبق قانون جدید انتخابات، شفافیت درباره هزینههای تبلیغاتی الزامی شده است. پس انتظار میرود آقای قالیباف میزان هزینه گردهمایی ۴۰۰۰نفره (ایاب و ذهاب، پذیرایی، تدارکات، ...) را که با یک حساب سرانگشتی به چندین میلیارد تومان میرسد اعلام و محل تامین این هزینهها را به اطلاع عموم برساند.»
روزنامه نزدیک به قالیباف در واکنش به این دو فرد، آورده که «این واکنشها که اکنون در ایستگاههای پایانی انتخابات بیان میشوند، نشان از تلاشهای این چهرهها برای تخریب فرآیند وحدت معطوف به کارآمدی است. افرادی نظیر محمد مهاجری، فعال سیاسی حامی روحانی هم سوالاتی مقابل مبنا قرار دهند. نقدهایی بیاساس و صرفا بهانهگیرانه که مهاجری را تبدیل به حاشیهنگار زرد اجتماع مبناییها کرده است و موجب شده حامیان روحانی کنار افرادی چون رسایی قرار گیرند.»
این روزنامه همچنین به جریان «شریان» نیز پرداخته است. جریان منتقد همایش «مبنا»؛ به نوشته صبحنو، «جریان دومی که در جبهه اصولگرایان در حال تلاش برای کسب کرسیهای مجلس است، شریان است که ادبیات رادیکال را سرلوحه برنامههای خود قرار داده است. در این طیف حتی برخی از سلبریتیهای اصولگرا قرار گرفته و سعی در جذب آرا دارند. مهمترین مشکل شریان نداشتن بدنه اجتماعی است و هنوز نتوانسته نیروهای اجتماعی اصولگرا را نمایندگی کند و در عین حال برخی چهرههای این جریان در جهت شکاف درونجبههای سخن میگویند.»
کنایه به تجمع «شریان»؛ حمله تند به «مبنا»
به غیر از اصل همایش و غیبت چهرههای سرشناس محافظهکاران، برگزاری همایش روز شنبه جریان «شریان» در میدان فلسطین به بهانه حمایت از غزه، باعث شد که دو طرف اقدام به طعنه و کنایه زدن به طرف مقابل کنند. تجمع شریانیها با کمترین استقبال ممکن روبرو شد که همین امر موجب نیش و کنایههای هواداران قالیباف در شبکههای اجتماعی به این جریان شد.
در واکنش به این انتقادات «صالح اسکندری» عضو شورای مرکزی شریان در یادداشتی این موضعگیریها را «رفتار غیراخلاقی پروژهبگیرها در تخریب تجمع غزه؛ مظلوم مقتدر» دانست.
او به تندی از این افراد و جریانات انتقاد کرد و نوشت: «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی (شریان) بنا به احساس تکلیف درباره مظلومیت و اقتدار غزه به سهم خود، اقدام به برگزاری نشستی در مسجد میدان فلسطین کرد که علاوه بر شرکت بزرگان جبهه مقاومت از نمایندگان حماس، جهاد اسلامی و حزبالله در تهران، شخصیتهایی نظیر حجج اسلام رحیمیان، رسایی و دکتر ایزدخواه، سردار حمیدزاده و سعید قاسمی و ... در آن سخنرانی کردند. آیا شورای ائتلاف اصولگرایان یا احزاب سابقهدار اصولگرا و اصلاحطلب در این ایام نشستی برای توجه دادن به موضوع غزه برگزار کردهاند؟»
او مشخصا تجمع قالیباف را هدف قرار داده و نوشته «در این جلسه دو ساعته، بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ نفر به فراخور سخنرانیها حضور داشتند که برخی فرصتطلبان و پروژه بگیران با انتشار تصاویر ابتدا و انتهای مراسم در عین بیاخلاقی، سعی کردند این تجمع را انتخاباتی وبا جلسه کاملا انتخاباتی مبنا (یاران آقای قالیباف) در حرم امام مقایسه کنند و از این نمد برای خود کلاهی ببافند.»
این چهره محافظهکار در ادامه کنایهای به هزینه همایش مبنا زده و افزوده «متاسفانه سیاستزدگی تا جایی است که این جلسه که هیچ نماد، شعار، صحبت، پلاکارد و ... درباره انتخابات نداشت را انتخاباتی معرفی کردند، اما نشست انتخاباتی چند روز قبل خودشان در حرم امام را که چند میلیارد برای آن هزینه کردهاند فراموش کردند! شریان تشکلی تازه تاسیس است و ادعایی نداشته و ندارد اما این شرف و غیرت را داشت که بدون در دست داشتن منابعی که در اختیار برخی گروههای سیاسی است، به جای میتینگ انتخاباتی، جلسهای در این سطح با حضور بزرگان جبهه مقاومت برگزار کند.»
در ادامه این یادداشت، انتقاد به حمله تبدیل و گفته شده «جریانی که چند ماه است... به دنبال تخریب این مجموعه است، حاضر شد با ادعای عدم استقبال از مراسم مربوط به غزه، موضوع مقاومت را در افکار عمومی تضعیف کند! شریان ... نمیتواند برای یک همایش از سه ماه قبل برنامهریزی کند و از ۳۱ استان با اتوبوس ۸۰۰ نفر را به تهران بیاورد و آن را با مدد همین رسانهها و پروژه بگیرها، همایش ۴۰۰۰ نفره جا بزند. بلکه با یک فراخوان دو روزه، با هزینه کردن چند میلیون تومان توانست تعدادی از علاقهمندان را گرد هم آورد.» اسکندری در ادامه حملاتش به قالیباف آورده «آنچه این جماعت را عصبانی کرده، سرمایه سیاسی و جایگاه این تشکل تازه تاسیس است که دعوتش مورد استقبال یار باوفای امام راحل و مقام معظم رهبری حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان قرار میگیرد. عصبانیت این جماعت از این است که نمایندگان رسمی حماس و جهاد اسلامی فلسطین، دعوت شریان را به عنوان یک تشکل اجتماعی و سیاسی انقلابی پدیرفتهاند. در این باب نکات دیگری هم قابل ذکر است که ان شاالله در وقت خود بیان میشود. ما از راهی که در پیش گرفتهایم خسته نمیشویم و با مقاومت در برابر این انحصارگرایی قدرت طلبانه به تکلیف خود عمل میکنیم.»
واکنش روزنامه نزدیک به قالیباف
همین کافی بود تا روزنامه صبحنو، در شماره دیروز خود، حاضران در همایش شریان را 100 نفر ارزیابی کند و بنویسد: «عدم استقبال از کارزار انتخاباتی «شریان» در اولین رویدادش چند جلوه از راهبردها و نمودار «هزینه و فایده» شریانیها را نشان داد. اولا نمودار هزینه و فایده این رویداد را با توجه به حجم تبلیغات مربوط به آن، میتوان در ناحیه منفی و ضررده ترسیم کرد و از طرفی میتوان این برداشت را داشت که بهرغم همه هزینهها و تبلیغات «شریان» برای مردمیسازی رویدادش، این جریان عمقی در بدنه مردمی انقلابیون ندارد. دومین اشتباه استراتژیک «شریان» هم این بود که به این مساله که جریان مقاومت و حماسهسازان غزه را نباید در حد مسائل جناحی تقلیل داد، بیتوجه بودند. آرمان فلسطین برای جامعه ایرانی عزیز و بزرگتر از آن است که دستخوش رفتارهای جناحی قرار گیرد.»
این روزنامه «شریان» را همان «جبهه پایداری» دانسته و افزوده «شریان» که در واقع همان نسخه بهروز شده پایداری است، ژست اعتراض به وضع موجود را به شکل عامیانهتر و جوانپسندانهتر در برنامه خود گنجانده است؛ حال آنکه چهرههای اصلی آن در دولت سمت دارند. اما پایگاه و عقبهاش و از سوی دیگر شعارها و تاکید مبنی بر انتخاب اصلح و نگاهشان به تحولات جامعه کانالیزه شده است. دوربرگردان «شریان» از ائتلاف با اکثریت نیروهای انقلابی حالا دودی است که بر چشم «شریان» میرود و اکنون مساله هویتی مهمتر از سایر موضوعها برای شریانیها مطرح است.» در بخش دیگری نیز آورده «بخش عظیمی از عدم استقبال از «شریان» را میتوان به این دلیل دانست که جوانانی که شریانیها از آنها نام میبرند، تابهحال رزومه جدی و ممتازی از خود نشان ندادهاند. نکته قابلتوجه اینجاست که برآیند نمودار چنین شخصیتهایی تا همین حد بضاعت سیاسی و مشارکتی دارد. مجموعهای از اشتباهات راهبردی، پیشروی «شریان» را کند کرده و «شریان» که به طیفهای سیاسی پیشنهاد میدهد «امید و مشارکت جوانان را قربانی منافع حزبی نکنند»، خودش حالا با استفاده غیرمتخصصانه از عناوین جوانان هم منافع حزبی و هم همراهی قشر مردمی و جوان را از دست داده است.»