بازگشت ایوان مخوف/ تعبیر کابوس اروپا!
به گزارش اقتصادنیوز، در حالی که جنگ روسیه علیه اوکراین در آستانه سومین زمستان قرار دارد، هنوز پایانی برای این نبرد متصور نیست. کمک های نظامی ارسالی غرب به اوکراین شاید برای ادامه جنگ کافی باشد اما زمینه ساز شکست روسیه نخواهد شد. در چنین شرایطی زمزمه های پشت پرده در باب مصالحه احتمالی برای پایان یا توقف جنگ، به گوش می رسد.
بازگشت ایوان مخوف!
ناظران براین باورند که سازش بنا به دلایلی زود است. اول اینکه هیچ یک از طرفین آماده مذاکره نیستند. همانطور که پوتین، ادعا کرده، ممکن است کنترل اوکراین برای بقای روسیه امری وجودی نباشد اما برای شخص پوتین، موضوع مرگ و زندگی است. اما این نبرد از منظر اوکراین، مبارزه وجودی است و رهبران غربی بارها گفتهاند که این اوکراین است که تصمیم میگیرد چه زمانی و با چه شرایطی مذاکره کند. دوم، تا زمانی که بخشی از مناطق اوکراین تحت کنترل مسکو باشند، خشونت متوقف نخواهد شد. در این میان، موضوعی که کمتر مورد بحث قرار گرفته، معنای توافق برای نظم امنیتی اروپا در آینده است. حقیقت این است که درک مسکو از اصول و هنجارهای مرتبط با امنیت اروپا با دیدگاه های غربی ناسازگار است. کرملین امنیت را با کنترل یکی می داند؛ مقوله ای که ریشه های عمیقی در تاریخ و سیاست خارجی روسیه دارد. بعید است در آینده قابل پیش بینی این بینش تغییر کند.
سنت روسیه در قامت امپراتوری تشنه زمین در مسیر یک خط مستقیم به مسکوی قرون وسطایی باز می گردد که تحت قدرت نمایی ایوان مخوف در قرن شانزدهم به یک دولت توسعه طلب تبدیل شد. حکمرانی ایوان توسط پوتین احیا شده است، در حالی که خود پوتین پتر کبیر را الگوی خود قرار داده است.یکی دیگر از محور های کلیدی سیاست خارجی روسیه این ایده است که نظم امنیتی اروپا باید بر اساس توافق بین قدرت های بزرگ بر سر قدرت های کوچکتر تعریف شود. نظم اروپا پس از جنگ سرد آزادی، حاکمیت و رفاه را برای همسایگان غربی روسیه به ارمغان آورده است. از همین رو جمهوریهای شوروی سابق، به سرعت به سمت غرب چرخش داشتند. اما روسیه هرگز با تحولات پس از جنگ سرد و امنیت اروپا احساس راحتی نکرد. مسکو نمی خواست با سایر بازیگران اروپا در یک رده تعریف شود، روسیه خود را قدرت برتر می دانست.چنین نگرشی موجب شد تا رابطه این کشور با همسایگانش مخدوش شود.
خیز برای احیای امپراتوری
دسامبر 2021، زمانی که نیروهای روسی برای حمله به اوکراین خیز برداشته بودند، کرملین تلاش کرد تا دیدگاهش در مورد نظم امنیتی اروپا در دو سند خطاب به ناتو و ایالات متحده تشریح کند. این بار ابهام از بین رفت و رویزیونیست ها اهدافشان را روشن کردند: احیای کامل حوزه نفوذ مسکو در دوران جنگ سرد و عقب راندن ناتو به خط قبل از گسترش نفوذ این نهاد به شرق. این اهداف بدون تغییر باقی مانند چرا که بازتاب تفکر استراتژیک بلندمدت روسیه اند. تلاش های غرب از زمان جنگ سرد برای ایجاد نظم مشترک اروپایی با روسیه به وضوح شکست خورده است.به نوشته فارین پالسی، اگر روسیه به هدف استراتژیکش مبنی بر برقراری کنترل بر اوکراین دست یابد، نظم خودخواسته اش را بر این بازیگر تحمیل خواهد کرد. اگر این کشور شکست بخورد و مجبور شود تمام سرزمین های اوکراین را ترک کند، باز هم از درک سنتی اش دست نمی کشد.
زبیگنیو برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده، در دهه 1990 استدلال کرد که روسیه بدون اوکراین نمی تواند یک امپراتوری باشد. مبلغان روسی نیز مدعی هستند که روسیه فقط می تواند در قاب امپراتوری وجود داشته باشد یا اصلا وجود نداشته باشد. رد این ادعا یک پیش شرط اساسی برای ظهور روسیه پس از امپراتوری خواهد بود.پیش شرط دیگر این است که روسیه همسایگان خود را به عنوان کشورهای مستقل بپذیرد و نه دست نشانده هایی که به خواست واشنگتن عمل می کنند. با این همه به باور ناظران، این ایده روسی که تاریخ توسط قدرت های بزرگ نوشته می شود، نادرست است. امروز بلوکی از قدرت های جدید در ناتو از اسکاندیناوی تا دریای سیاه گسترش یافته است. لهستان و اوکراین در حال تبدیل شدن به قدرت های نظامی پیشرو در اروپا هستند.
ناظران براین باورند که تفاهم مشترک بین غرب و روسیه در مورد امنیت اروپا به زودی محقق نخواهد شد. بنابراین لازم است یک نظم امنیتی اروپایی در آینده نه با روسیه، بلکه علیه این بازیگر، با هدف جلوگیری از تهدیدهای بیشتر کرملین و دفاع از دموکراسی های اروپایی در برابر جاه طلبی های اقتدارگرا، تجدیدنظرطلبانه و امپریالیستی مسکو تعریف شود.نظمی دوگانه که از جهاتی شبیه به دوران جنگ سرد است. با این حال، نظم جدید اروپایی ذاتا ناپایدار خواهد بود، به ویژه به این دلیل که زمینه جهانی پس از جنگ سرد عمیقاً تغییر کرده است. تعهد ایالات متحده به امنیت اروپا هم به دلیل آشفتگی های سیاسی داخلی و هم محیط ژئواستراتژیک که در قابش رقیب اصلی ایالات متحده چین است، نه روسیه، تضعیف شده است. در عین حال، جهان دیگر دوقطبی نیست، بلکه دارای چندین مرکز قدرت رقابتی و به هم پیوسته است.