قمار پوتین با جنگ غزه/ چین و روسیه روی لبه تیغ
به گزارش اقتصادنیوز، حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل، نه تنها پتانسیل تشدید تنش های منطقه ای را دارد، بلکه می تواند خاورمیانه و فراتر از این جغرافیا را هدف ترکش هایش قرار دهد.این درگیری و نتیجه اش احتمالا بر موقعیت چین و روسیه در منطقه، روابط آنها با اسرائیل و به طور کلی با کشورهای غربی تأثیر خواهد گذاشت.
فرصت های سوخته مسکو و پکن
جنگ اسرائیل و حماس به یک معنا فرصتی برای چین و روسیه است و موجب خواهد شد که غرب، خداقل در کوتاه مدت، به تنش های حاکم با مسکو و پکن، بی توجه شده و بر خاورمیانه متمرکز گردد. با این حال تفاوت هایی در باب روابط غرب با چین و با روسیه وجود دارد. در مورد روسیه، درگیری غزه باعث تغییر توجه از جنگ در اوکراین شده، اگرچه این رویکرد می تواند کوتاه مدت باشد.اما در ارتباط با چین، باید گفت که وقوع چنین تنشی در کنار بحران اوکراین، به پکن فرصت می دهد تا در منطقه هند و اقیانوس آرام مداخله کرده و فضای بیشتری برای مانور داشته باشد. گروهی بر این باورند که به سان سال 2000 و درگیری آمریکا با تروریسم، در درازمدت، این دو جنگ میتوانند به چین فضا دهد تا با بهره برداری از حواس پرتی ایالات متحده در منطقه اقیانوس آرام نفس راحتی بکشد. چنین گزاره ای ممکن است چین را برای رقابت با آمریکا بر سرتایوان آماده کند.
جنگ غزه همچنین تحویل مثبت برای چین و تا حدی روسیه است، زیرا به نظر میرسد تلاشها برای ایجاد یک کریدور تجاری جدید از هند به اروپا از طریق خاورمیانه متوقف خواهد شد. مسکو و پکن نگران بودند که این پروژه طرح گسترده کمربند و جاده را به حاشیه برده یا جاهطلبی هند برای پیوستن به کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) را که از بنادر بالتیک روسیه تا جنوب ایران ادامه دارد، تضعیف کند.اما آنگونه که استیمسون نوشته، تمام پیامدهای بحران خاورمیانه برای چین یا روسیه مثبت نیستند.یکی از پیامدهای منفی این جنگ برای چین، تضعیف روابط پکن و تل آویو خواهد بود. تا پیش از حمله حماس به اسرائیل، روابط دو بازیگر رو به بهبود بود. انتظار میرفت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به چین سفر کند و درباره همکاریهای اقتصادی دوجانبه و احتمالا نظامی با رهبری پکن گفتگو داشته باشد؛ رخدادی که خشم ایالات متحده را برانگیخت.
جنگ غزه، محاسبات پوتین را برهم ریخت؟
چین، به بهانه میانجیگری اش میان تهران و ریاض که موجب عادی سازی روابط دو کشور، با میزبانی از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و پرده برداری از طرحی برای راه حل دو دولتی، تلاش کرد تا میان اسرائیل و فلسطین صلح برقرار کند. اما جنگ غزه پویایی را تغییر داده و موجب شده تا چین کنار حماس تعریف شود. اولین تأثیر منفی بر روابط اسرائیل و چین ماه اکتبر رخ داد، زمانی که اسرائیل به بریتانیا و 50 کشور دیگر در سازمان ملل پیوست و سرکوب اویغورهای قومی چین در سین کیانگ را محکوم کرد. جنگ غزه همچنین اسراییل را بیش از پیش به ایالات متحده وابسته کرده است. در ارتباط با روسیه نیز سناریوی مشابهی تکرار شد.
در حالی که بعید است مسکو مستقیما در جنگ غزه دخالت کند، اما میزبان اعضای بلندپایه حماس بوده و روابط امنیتی فزاینده ای با ایران دارد. در عین حال، روسیه قصد دارد اطمینان حاصل کند که اسرائیل در جنگ اوکراین خویشتندار میماند و سلاحهای کشنده را در اختیار کی یف قرار نخواهد داد. روسیه همچنین نگران است که جنگ غزه به یک درگیری بزرگ تبدیل شود و لبنان و احتمالا سوریه را درگیر کند. این امر باعث گسترش حضور نیروهای روسیه در سوریه خواهد شد. برای مسکو، سطح متوسط بیثباتی سودمندتر از جنگ منطقهای بین اسرائیل و چندین گروه حامی ایران است. اسرائیل تاکنون رویکرد مشخصی در ارتباط با حمله روسیه به اوکراین نداشته است. این بازیگر از پیوستن به تحریم های ضد روسیه یا ارسال سلاح به اوکراین خودداری کرده است. به ادعای ناظران، مسکو محتاط بوده و در حملات (ادعایی) اسرائیل به اهداف متحدان ایران در سوریه دخالتی نداشته باشد.
این تعادل به خوبی جواب داد، اما در منطقه ای ناپایدار،حفظ تعادل برای مسکو به طور فزاینده ای دشوار می شود. این کشور می خواهد از جنگ غزه به عنوان گواهی بر شکست دیپلماسی غربی استفاده کند، بدون اینکه اسرائیل را تشویق کند تا سیاست خود در قبال اوکراین را تغییر دهد.روسیه همچنین به دنبال ترویج ایده "منطقه گرایی" است بدین معنا که چالش های منطقه باید تنها توسط کشورهای منطقه بدون دخالت کشورهای غربی مدیریت شود. این دیدگاه با گفتمان سیاستگذاران روسی که نظم جهانی جدیدی را متصور میشوند که در آن قدرتهای اوراسیا از خودمختاری بیشتری برخوردار هستند، برجسته تر می شود. مفهوم مشابهی از "منطقه گرایی" در حال حاضر در قفقاز جنوبی در قالب موسوم به 3+3 - ارمنستان، گرجستان و آذربایجان به اضافه روسیه، ترکیه و ایران - در حال اجراست.