چرا جنگ اوکراین به بنبست کشیده شد؟
به گزارش اقتصادنیوز، ژنرال والری زالوژنی، فرمانده ارشد نظامی اوکراین، اخیراً در اکونومیست نوشت که جنگ علیه روسیه وارد بنبستی شده است که در آن به نظر میرسد هیچ یک از طرفین در حال حاضر قادر به یک پیشرفت استراتژیک در آن نیستند.
این ناظران استدلال میکنند که ظهور نظارت فراگیر، یک میدان نبرد تازه شفاف ایجاد کرده است. پهپادهای همه جا حاضر و سایر فناوریها ردیابی هر حرکت نیروها را در زمان واقعی امکانپذیر میسازند و پنهان کردن نیروهای انبوه و تمرکز وسایل نقلیه زرهی را از دید دشمن غیرممکن میسازند. همان نظارت اطمینان حاصل میکند که نیروها، پس از شناسایی، فوراً مورد اصابت گلولههای توپخانه، موشکها و پهپادهای انتحاری قرار میگیرند. بنابراین حفظ هر گونه تلاش برای دستیابی به موفقیت به یک کار دشوار تبدیل شده است.
به عبارت دیگر؛ اگر دشمن بتواند همه چیز را در خط مقدم و پشت خط مقدم ببیند، از جمله واحدها و حتی نیروهای فردی که در عقب حرکت میکنند، حمله زمینی کلاسیک متشکل از تشکیلات زرهی انبوه در واقع مرده است.
در مسابقه دیرینه تاکتیکهای نظامی بین پنهانکاری و شناسایی، به نظر میرسد دومی برنده شده است، حداقل تا زمانی که موج بعدی فناوری دوباره موازنه را تغییر دهد.
به همان اندازه که در این خط استدلال حقیقت وجود دارد، نمیتوان آن را تعمیم داد. حتی در میدان نبرد قرن بیست و یکمی که با هواپیماهای بدون سرنشین پوشیده شده است، همچنان راههای مختلفی برای پیشروی وجود دارد، همانطور که هم اوکراینیها و هم روسها در حال کشف آن هستند.
بر اساس مشاهدات من در یک سفر تحقیقاتی اخیر به اوکراین، میدان نبرد شفافیت کمتری نسبت به آن چه علاقهمندان به فناوری معتقدند، دارد.
در امتداد خط مقدم، به اصطلاح تاکتیکهای نفوذی گاز گرفتن و نگه داشتن - حملات در مقیاس کوچکتر و تدریجی توسط پیاده نظام با پشتیبانی حملات توپخانه - هنوز در حال انجام است. میدان نبرد شفاف به طور قابل توجهی پنجره فرصت برای موفقیت چنین حملاتی را کاهش داده است، اما این پنجره را به طور کامل نبسته است.
راههای مختلفی برای کاهش یا حتی انکار دشمن از توانایی ردیابی بلادرنگ وجود دارد. مخفی ماندن از چشم دشمن تا زمانی که ممکن است، تمرکز بر پراکندگی و پنهانکاری است که اغلب به معنای رفتن به زیرزمین برای فرار از مشاهده بصری است، تاکتیکی که حماس در نوار غزه در آن به کمال رسیده است.
اما پنهان ماندن به عوامل محیطی سادهای نیز مربوط میشود که بر موفقیت و شکست در میدان نبرد در طول تاریخ نظامی تأثیر گذاشتهاند، عواملی مانند زمین، زمان روز و شرایط آب و هوایی. در واقع، یک نکته مهم از آخرین سفر من این است که حضور فراگیر فن آوریهای جدید در میدان نبرد، فضایل سربازی فردی، نظم و انضباط شدید، هماهنگ سازی، آمادگی جسمانی و درک عمیق از زمین و محیط را، حتی از گذشته مهمتر میکند.
برای مثال اول، در یک میدان نبرد شفافتر، زمانی از روز که فرد برای حمله انتخاب میکند، دوباره بحرانی شده است. بیشتر حملات اوکراینیها قبل از سحر یا اواخر غروب، زیر پوشش تاریکی رخ میدهد. دلیلش هم ساده است. بدون نور کافی، شناسایی مهاجمان برای اپراتورهای پهپاد روسی بسیار دشوارتر است. اگرچه پهپادهای دارای دوربینهای مادون قرمز میتوانند در تاریکی ببینند و به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند، آنها از پهپادهای معمولی گرانتر هستند و بنابراین تعدادشان بسیار کمتر از هواپیماهای بدون سرنشین ساده در روز است و شکافهایی در پوشش در امتداد خط مقدم ایجاد میکند که میتوان از آنها استفاده کرد.
بر اساس مشاهدات من، اوکراینیها معمولاً در گروههای تهاجمی 10 تا 16 نفره به سنگرهای روسی حمله میکنند. این نیروها توسط دو یا سه خودروی جنگی پیاده یا نفربر زرهی که توسط دو یا چند تانک اصلی جنگ پشتیبانی میشوند، مستقیماً به داخل شبکه سنگر دشمن پرتاب میشوند. هنگامی که سربازان اوکراینی در سیستم سنگر روسیه قرار میگیرند، خودروهای زرهی کنار میروند.
اگر سربازان در حمله سپیدهدم سنگرها را بگیرند، باید آنها را در مقابل ضدحملهها تا شب نگه دارند، تا زمانی که بتوانند دوباره حرکت کنند یا نیروی کمکی دریافت کنند. بنابراین چرخه روز و شب سرعت عملیات را به گونهای دیکته میکند که دکترین و آموزش نظامی مدرن همیشه بر آن تأکید ندارد.
این نوع عملیات نه تنها به نظم و تمرکز شدید سربازان و فرماندهان آنها نیاز دارد، بلکه به آمادگی جسمانی نیز نیاز دارد.
دوم، ماهیت فیزیکی زمین میتواند باعث ایجاد یا شکستن یک حمله شود. به عنوان مثال، پهپادهای دید اول شخص (FPV) مجهز به مواد منفجره را میتوان به طور مؤثرتری از ارتفاعات مستقر کرد، زیرا آنها به ارتباطات خط دید با ایستگاه زمینی نیاز دارند. در غیر این صورت، ممکن است ارتباط از دست رفته و حتی پهپاد از بین برود.
با این حال، هواپیماهای بدون سرنشین FPV معمولاً به هواپیماهای بدون سرنشین متکی بر ارتباطات نیاز دارند تا به طور مؤثر در فاصله دور حمله کنند. این نیرو را در زمینهای پایینتر در مضیقه قرار میدهد، زیرا نیاز به نیروی انسانی و تجهیزات را برای هر حمله افزایش میدهد و یک منبع اصطکاک ایجاد میکند. حتی خلبانان هواپیماهای بدون سرنشین هم به استراحت نیاز دارند.
علاوه بر این، هر چه بیشتر از پهپاد استفاده کنید، احتمال از دست دادن آن بیشتر است. در یک جنگ فرسایشی، طرفی که نیاز به کارکنان و تجهیزات بیشتر برای عملیات فردی دارد، در درازمدت در موضع ضعف قرار میگیرد.
سوم، شرایط آبوهوایی اهمیت جدیدی پیدا میکند. یک بار دیگر دلیل واضح است؛ بسیاری از پهپادها نمیتوانند در باد شدید، باران شدید یا دمای زیر صفر کار کنند.
در یک روز آفتابی و تا حدودی بادی در خط مقدم با پوشش نسبتاً خوب هواپیماهای بدون سرنشین، شاهد حملات توپخانهای مکرر بودم تا زمانی که گروههایی از سربازان روسی مورد اصابت قرار گرفتند. این حمله با بازه زمانی شناسایی توسط پهپاد از حدود 30 ثانیه تا چند دقیقه رخ داد.
در طول یک روز ابری با بادهای شدیدتر و مقداری باران، پهپادهای کمتری در هوا حضور داشتند که در نتیجه پوشش نظارتی کمتر و سرعت تیراندازی توپخانه کمتر بود. در یک درگیری تحت سلطه توپخانهای مانند جنگ روسیه و اوکراین، آب و هوای نامناسب ممکن است فرصتهایی را برای طرفین ایجاد کند که سریعتر از پوشش کاهش یافته هواپیماهای بدون سرنشین استفاده کنند.
با این حال، این بدان معنا نیست که شرایط زمستانی لزوماً به نفع حمله است. کاهش پوشش هواپیماهای بدون سرنشین به دلیل برف، باران و سرما ممکن است فرصتهایی برای مانور ایجاد کند. اما این مزیت بالقوه با مشکلات حرکت روی زمین به دلیل گل آلود بودن یا برف جبران خواهد شد.
در حالی که زمین یخزده مانور دادن را آسان میکند، درختان برهنه در زمستان فرصت کمتری برای پنهان شدن ایجاد میکنند. در پایان روز، طرفی که نیروهایش آمادگی بیشتری برای مقابله با دمای انجماد و آبوهوای نامساعد دارند، برتری خواهد داشت.
فراتر از نور روز، زمین و آب و هوا، عوامل دیگری وجود دارد که میدان نبرد در اوکراین را کمتر از آنچه برخی مفسران فکر میکنند شفاف میکند. این عوامل شامل استفاده از پارازیتها و سایر فناوریهای جنگ الکترونیکی است که توانایی طرف مقابل را برای شناسایی سربازان و وسایل نقلیه مسدود میکند یا کاهش میدهد.
در حال حاضر، اوکراین و روسیه در حال انجام یک نبرد سازگار با فناوری هستند. هر دو طرف بهطور فزایندهای به مسدودکنندههای کوچک نصب شده روی وسایل نقلیه یا در کنار خطوط سنگر برای ایجاد چترهای محافظ روی موقعیتهای خود تکیه میکنند، که ممکن است باعث شود پهپادهای مهاجم FPV از مسیر خود منحرف شده و سقوط کنند.
حتی بیشتر از عوامل فیزیکی که در بالا توضیح داده شد، نبرد بر سر طیف الکترومغناطیسی در افزایش یا کاهش شفافیت میدان نبرد برای یک طرف تعیینکننده خواهد بود، با تمام عواقب آن برای ماهیت آینده جنگ در اوکراین و جاهای دیگر. در حال حاضر، به نظر میرسد که روسیه هنوز هم از نظر تعداد و هم از نظر کیفیت سیستمهای مستقر شده، برتری در زمینه پارازیتها و سایر جنگهای الکترونیکی دارد.
علیرغم بنبست ظاهری، میدان نبرد در اوکراین همچنان فرصتهای مختلفی را برای پیشرفتهای غیرمنتظره و پیشرویهای موفقیتآمیز ارائه میدهد، البته اگر به خوبی هماهنگ شوند و بتوانند از عوامل محیطی مانند تاریکی، آب و هوای بد و شرایط زمین استفاده کنند.
ممکن است درست باشد که حملات زرهی انبوه که توسط کتابهای آموزشی ناتو آموزش داده میشود، در میدان نبرد شفافتر بسیار دشوار خواهد بود، اما این ایده که نظارت فراگیر به عملیات تهاجمی قاطع پایان داده است، در بهترین حالت ناقص است.
زمانبندی و هماهنگسازی عملیاتهای نظامی، با فاکتورگیری در شرایط محیطی میدان نبرد، فرصتهایی را برای فرار از نظارت ایجاد میکند. در حالی که استفاده از این پنجرههای فرصت ممکن است فوراً به نتایج قاطع منجر نشود، میتواند به ایجاد شرایط برای حملات در مقیاس بزرگتر در آینده و در نهایت به خروج از بنبست کمک کند.